رفتن به محتوای اصلی

پرسش روز و تلاش برای یافتن پاسخ روز

پرسش روز و تلاش برای یافتن پاسخ روز

در هفتمین هفته جنبش انقلابی "زن، زندگی، آزادی"، پرسش محوری این نیست که مردم تا کجا این حکومت را نمی‌خواهند یا اصلاً آن را از بیخ و بن رد می‌کنند. این استفهام نابجا را مردم پایدار و پای‌کار با پا گذاشتن در خیابان و پاپس نکشیدن از خیابان‌ها طی این مدت و نیز غریو ملی در درونمرز و برونمرز به روشنی پاسخ داده‌اند. سئوال اصلی این است که حکومت آیا می‌تواند علیرغم این همه به لرزه افتادن هنوز چند صباحی باقی بماند؟ پرسشی که نهایتاً به این می‌رسد آیا نظام همه‌ی قوه قهریه‌اش را بکار گرفته ولی بی اثر افتاده است یا که هنوز هم ماشین سرکوب را در تمامیت‌اش راه نیانداخته است؟ اگر اولی است چرا و اگر هم دومی، از چه رو؟
اولی به جای خود نقش مهمی ایفاء کرده است و نیز به دو دلیل: فراگیری جنبش به لحاظ طبقاتی، جنسیتی، نسلی، اجتماعی، جغرافیایی و... از یک سو و پتانسیل عظیم اعتراضی انباشته در جامعه و روانشناسی جسارت در مردم به شکل تعرض مدنی. نظام سرکوب در هراس از بازخورد منفی سرکوبگری در صفوف قوه قهریه خود تا امروز نتوانسته است استعداد ذاتی آدم‌کشانه خود را در ابعاد وسیع بروز دهد. موضوع اما سوی دیگری هم دارد که عبارت است از نوع مواجهه با این سونامی در رژیم. رژیم نیز با تعریف آن نه فقط در ستاد عملیاتی‌اش بلکه مجموعه محل اتکاء‌ها و بازوهایش. اندکی در مختصات صحنه مکث کنیم.
در سه روز گذشته با چند رخداد روبرو شده‌ایم که نه ناگسسته از هم، بل پیوسته به هم هستند و زنجیروارند. با معنای خاصی که آن را از پازل‌وار بودن‌اش باید برکشید. ابتدا واقعه‌ی "شاهچراغ" شیراز که افتضاحات اطلاعاتی بعد واقعه نشان داد که برنامه عملیاتی خود حکومتی‌ها بود. بعد این توطئه هم، بلافاصله ایراد سخنان هماهنگ از سوی دو سردار سپاه یکی مشهور به قالیباف "گاز انبری" و دیگری شهره به وحیدی "بوینس آیرسی" که بر لزوم برخورد قاطع با "اغتشاشات" تصریح داشتند. سپس انتشار گزارش‌های تاکنون بی‌سابقه‌از سوی رسانه‌های حکومتی ایرنا و تسنیم و حتی صدا و سیما با بزرگنمایی تحیرآور تظاهرات و رنگ خشونت دادن تعمدی به آنها که نشان از "به فرموده" داشتند.  جا زدن کشته‌های مردم به عنوان "بسیجی شهید" که دستکم دو مورد آن مسجل است. نشر خبر رسمی تشکیل نشست سران سه قوه در بررسی اوضاع و فراخوانده شدن شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی به اجلاس فوق العاده که در دستور کار همین یکی دو روز حضرات قرار دارد. اعلامیه تهدیدآمیز دو روز پیش فرماندهی ارتش علیه تظاهرات و مخصوصاً سخنان قمه کشانه سلامی فرمانده کل سپاه که از کلام آن خون می‌چکد. اما از همه اینها مهم‌تر، صدور بیانیه‌ی بسیار مطول دو نهاد امنیتی – اطلاعاتی نظام با امضای مشترک است. اینها در مجموعه‌ی خود صراحتاً بیان از سناریوی حکومتی دارند: آمادگی گرفتن برای سرکوب و دستکم آرزو و نیت قطعی راس نظام برای بزن بکوب.
بر بالای این برنامه، بیت خامنه‌ای و شخص او قرار دارد و هدف از آن، تولید هماهنگی در نظام برای پیاده کردن سرکوب سطح بالا که علیه جنبش انقلابی تعقیب می‌شود. در یک کلام، تبلیغ و ترویج این که با دشمن خارجی روبرو هستیم و با دشمن نیز فقط باید به زبان قهر و کارگیری حداکثر قهر طرف شد.  
در میان این چند نمود از این تصمیم، بر این آخری درنگ بیشتری باید داشت. ماجرای جنایتکارانه و مفتضحانه‌ی قتل‌های زنجیره‌ای، هنوز هم در ذهن شفاف سیاسی جامعه عمل می‌کند. با معلوم‌شدن این که جنایت ارتکابی توسط خود وزارت اطلاعات انجام گرفته بود، حکومت در بحران فرورفت و خامنه‌ای گیرافتاده در گوشه‌ی رینگ، طی یک سخنرانی گفت آمر این قتل‌ها بی هیچ تردیدی "دشمن" خارجی است و بگردید ماموران نفوذی عملیاتی را پیدا کنید. سعید امامی رئیس آن عملیات بلافاصله سربه نیست شد تا سرنخ‌ها گم شود و بعد اما اطلاعات‌چی‌ها سراغ همسر بینوای او و چند نفر دیگر رفتند تا با بردن‌شان  زیر اخیه و گرفتن اعترافات خودساخته و خودخواسته از آنها، درستی ادعای ولی فقیه مبنی بر این که دست خارجی در کار است به اثبات رسد. بقیه داستان را همه می‌دانیم.
ماجرا "جمع" می‌شود و در اندک مدت، شعبه‌ی اطلاعات سپاه به یک نهاد مقتدر امنیتی نه فقط موازی وزارت اطلاعات بلکه از نظر اقتدار حتی بر بالای سر آن قرار می‌گیرد و زندان اوین را هم قرق‌گاه خود می‌کند. اکنون اما این دو نهاد هم مکمل و هم رقیب یکدیگر، بیانیه مشترک می‌دهند با ارایه "مصادیق" در راستای هر آنچه خامنه‌ای در چهار سخنرانی طی این چند هفته گفته است. جان کلام ولی فقیه عبارت بود از این که کار، کار دشمن است و سطر سطر این بیانیه، "مدلل" نمودن و "جزئیات"ی کردن "سناریو دشمن"! "دشمن" هم، همان مردمی که بپاخاسته‌اند. نه پاراگراف به پاراگراف بلکه جمله به جمله‌ی آن علیه هر بخش از جمعیت اعتراضی و هر ابتکار مردمی در این اعتراضات است.
این اما واقعیتی است که از همان لحظه‌ی انفجار مردمی، میان حامیان نظام – به معنای وسیع کلمه - ضمن آرزو و اراده‌ی مشترک‌شان برای خاموش کردن آتش مشتعل خشم مردم، در زمینه‌ی نوع مواجهه حکومت با جنبش، حد سرکوب و نحوه‌ی "جمع کردن"  تظاهرات تشتت عمل کرده است. مسئله هم نه اصلاح طلبان و حتی معتدل‌ها، بلکه بیشتر در همین بافتار کنونی قدرت و پشتوانه حوزوی آن است. مخاطب سخنرانی سه هفته پیش خامنه‌ای مبنی بر این که "آقایان وضع را دریابید و بدانید که اصل داستان نه فقط حجاب بلکه اصل نظام است"، بیشتر مراجعی از حوزه - و تاکنون نیز حامی قرص نظام - بود که "رهبر" می‌بیند به تردید افتاده‌اند. خامنه‌ای اینها را زنهار داد که دست از شک بردارید و همچنان پشت من را بگیرید و دعاگوی ولی فقیه و تصمیمات آن باشید. مراجعی متنفذ که از "آخوند باید گم بشه" سخت به هراس افتاده‌اند. چون می‌بینند نه فقط حکومت بلکه آینده حوزه است که دارد به هوا می‌رود. آنها محل مراجعه جریان‌ها و افرادی از بافتار قدرت‌اند و لذا بدل به مرکزی برای تولید ناهماهنگی در نظام.
پس در این نباید تردید کرد که برنامه‌ی اخیر نظام، تولید اجماع برای سرکوب گسترده‌ی جنبش انقلابی است و بس. آنچه اما برای جنبش انقلابی در این وضعیت اهمیت دارد این است که چگونه از این پیچ بگذرد که هم دستاوردهای بسیار درخشان خود تا همین جا را حفظ کرده و پشتوانه تداوم راه قرار دهد و هم نقشه‌ی حکومت برای سرکوب گسترده را خنثی نماید. این جنبش انقلابی، بالاترین حلقه از زنجیره تحولات انقلابی سربرآورده از سال ٩٦ به این سو است و سکوی ادامه‌ی راه جامعه برای گذر از جمهوری اسلامی. این مردم، تصمیم خود را گرفته و در این اراده کردن رو به فزونی مدام هم دارد. جنبش انقلابی در این چند هفته بی وقفه پیش‌روی داشته، سنگرهای بسیاری را تسخیر و حتی تثبیت کرده است و در جوهر و ترکیب خود کماکان رو به اعتلاء دارد. این اما نه به معنی حرکت تک خطی در همه‌ی مسیر و نه تاکتیک یک‌نواخت است. جنبش جاری، توانایی به کارگیری تاکتیک‌های خلاق و بهره‌گیری از امکانات و احتمالاتی را دارد که تاکنون پدید آمده و باز هم می‌توانند پدید بیاید.
نقشه‌ی نظام برای سرکوب وسیع جنبش را باید با روشنگری و تداوم مقاومت فراگیر با درنظرداشت توازن قوا و در اشکال مقتضی وضع، نقش بر آب کرد. اصل این است: نظام قادر به رفع بحران ساختاری و بافتاری و هنجاری خود نیست و جامعه، نه برگشتنی به پیش از قتل ژینا. نبرد را با تکیه بر همین اصل باید ادامه داد. پیروزی دیر یا زود دارد، سوخت و سوز اما نه!

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید