رفتن به محتوای اصلی

جنایت ایذه و تقلای جمهوری اسلامی

جنایت ایذه و تقلای جمهوری اسلامی

دو روز پیش جنایت هولناکی در ایذه رخ داد: عده ای "ناشناس" به روی مردم معترض به جمهوری اسلامی مستقیماً آتش گشودند و عده ای را به قتل رساندند. از زمرۀ قربانیان این جنایت کیان پیرفلک، کودک 10 ساله ای، است که نه در صف معترضان، بلکه در ماشین، در زمانی که همراه با مادر، پدر و برادر کوچکترش راهی خانه بوده، به رگبار بسته می شود.
جمهوری اسلامی این اقدام را به "گروهکهای تروریستی"، از جمله به داعش منتسب کرده است و تا امروز خبر از دستگیری 13 تن به اتهام شرکت در این اقدام داده است - خبری که فقط نگرانی زا و نگرانی افزا نسبت به جان شهروندان ایرانی در اسارت جمهوری اسلامی است. همزمان و تا حالا اولاً معلوم شده انتساب جنایت به داعش صحت نداشته، ثانیاً مقامات مختلف جمهوری اسلامی روایتهای ناهمخوانی از لحظۀ واقعه و پس از آن به دست داده اند، ثالثاً "مدارک و شواهد" ارائه شده برای اثبات این که دست تروریستهائی غیر از دست پرورده های خود جمهوری اسلامی در کار بوده بسیار ناشیانه اند، رابعاً شاهدان عینی و مشخصاً مادر کیان به صراحت از تیراندازی لباس شخصی ها در حضور نیروهای گارد شهادت می دهد، ...
شاید به هیچ مدرک و شاهدی از زمره شواهد بالا برای بطلان ادعای جمهوری اسلامی نیازی نبوده باشد، یا حتی برای این که جامعه ادعای جمهوری اسلامی را باور نکند؛ کما این که باور نکرده است. این "وضعیتی طبیعی" برای حکومتهای بسته و سرکوبگر است. دشوار بتوان حکومت سرکوبگری را یافت که با چنین وضع رقت باری از بی اعتمادی جامعه نسبت به خویش مواجه نشده باشد. جنایت-فاجعۀ "سینما رکس" آبادان نمونه ای از اوج یک چنین بی اعتمادی جامعه به شاه بود. اکنون دیری است که جمهوری اسلامی نیز به این وضعیت رقت بار گرفتار آمده است.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید