علی صمد

جشن بزرگ سندیکا، سرشار از همبستگی، دوستی، شادی، تبادل فرهنگی و سیاسی میان شرکت کنندگان در مراسم بود. چندین کنسرت با خوانندگان معروف از سبکهای مختلف در طول مراسم برگزار شد و انواع برنامههای هنری متنوع به اجرا در آمد و نیز فعالیت های گوناگون بسیاری برای کودکان و شرکتکنندگان در جشن انجام شد. حضور گسترده شهروندان بلژیکی و خارجی در این جشن بزرگ کارگری بسیار بارز بود. وسایل ارتباط جمعی بلژیکی این جشن بزرگ سندیکایی را پوشش خبری و تصویری دادند.

با وجود گذشت ۱۳ سال از نامگذاری چنین روزی، واقعیت زندگی روزانه در جهان وضعیت سخت دیگری را مبنی بر اینکه عدالت اجتماعی در سطح یک شعار باقی مانده است به ما متذکر میشود. در کشورهای غربی سالهاست دولتهای رفاه دست به عقبنشینیهای قابل توجهی در عرصه حقوق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شهروندان زدهاند. با جهانی شدن و نیز قدرتگیری جریانات راست، راست پوپولیست، راست افراطی در این یا آن کشور غربی، آسیبهای بسیار جدی به دستاوردهای اجتماعی و حقوق کسب شده در ارتباط با مسائل مربوط به عدالت اجتماعی وارد شده است و تناسب قوا را در جامعه میان نیروهای مختلف مختل کرده است و از این طریق توانایی دولتهای ملی را برای مداخله و تاثیرگذاری بر رویدادهای بازار بهشدت کاهش داده است.

در میان جریانات و سازمان های چپ، جریان سومی هم بسیار فعال است که خواهان آزادی، عدالت و گذر از جمهوری اسلامی به یک جمهوری سکولار دمکرات است. حزب چپ ایران (فدائیان خلق) و تعدادی ازسازمان ها و جریانات سیاسی و شخصیت های جمهوریخواه آزادیخواه نیز جزو این نیروها محسوب می شوند. این نیروها به دنبال ائتلاف، همکاری و همگرایی با جریانات جمهوریخواه و چپ هستند و بر این اعتقادند که یکی از مهمترین مسایلی که برای مردم در جامعه ایران مطرح است، همانا موضوع عدالت اجتماعی، معیشت، بهداشت، بیکاری، آزادی ها، و ... است.

تحلیل ها، گزارشات، آمارها، شواهد و اسناد زیاد و مختلفی نشان می دهند که پروژه رسمی کردن انتقال قدرت در ایران در حال کلید خوردن است. مراجعه و توجه به این منابع بیانگر این واقعیت است که این بار بلوک قدرت قصد برگزاری انتصاباتی مهندسی شده و بی مسما در جهت از بین بردن نهاد ریاست جمهوری در همین قد و قواره ای که از این ارگان باقی مانده، کرده است. در هیچ دوره ای از تاریخ حکومت اسلامی ایران تا این سطح از مهندسی آشکار انتصابات انجام نشده است.

سازمان ملل متحد می گوید تأثیر همه گیری ویروس کرونا بر بیکاری زنان بیشتر از مردان بوده و ادامه این روند می تواند تمامی دستاوردهای ۲۵ ساله اخیر در زمینه برابری شغلی مردان و زنان را ظرف یک سال از بین ببرد. داده های سازمان ملل نشان می دهد که از زمان شروع کرونا، ترک شغل از سوی زنان بیشتر از مردان بوده بطوری که در ۵۵ کشور، ظرف این مدت ۳۲۱ میلیون زن و ۱۸۲ میلیون مرد بیکار شده اند. آنیتا باتیا، معاون مدیر امور زنان سازمان ملل متحد، در این باره گفته است همه آنچه ۲۵ سال برایش کار کرده ایم ممکن است طی یکسال از بین برود. فرصت های شغلی و تحصیلی ممکن است از دست برود و این به تضعیف سلامت روحی و جسمی زنان می انجامد.

من آنقدر برای مردم وطن خود احترام قائلم كه در طول زندگی خود عشق و علاقه خود را نسبت به ملت ايران و منافع و مصالح آن نشان داده ام. من هيچ گاه از هيچ مرجع و مقام و كشور خارجی براي تأمين مصالح ايران الهام نگرفته ام. حتي در همين پرونده موجود، عليرغم عدم حسن نيت تنظيم كنندگان آن، اين عشق و محبت به ملت ايران از لابلای سطور و كلمات آن آشكار است.

نسل جوان چپ دههی چهل و پنجاه را باید در زمانهی خود و در جامعهای در حال گذار و زیر سلطهی استبداد و دیکتاتوری بررسی کرد. نسل جوان چپ، با بحثها و گفتگوها و فعالیتهای فکری و فرهنگی بهدنبال راههای نو و برآمد عملی برای بیرون آمدن از آن فضای سکوت و رخوت آن روز جامعه بود. بهعلاوه این نسل روشنفکر و مبارز جوان کشور در اواخر دههی ۴۰، همه راههای مسالمتآمیز و قانونی را به روی خود بسته دید و در حین حال شاهد تغییر و تحولات انقلابی، مدنی و سیاسی در بسیاری از کشورهای جهان بود.

اندیشهی احزاب و سازمانهای سیاسی – عقیدتی همگی از جامعه نشأت میگیرند و ریشه در جامعه دارند. اندیشهی سوسیالیستی که باورمندان به آن به چپ معروف شدهاند، از خواست و آرزو و آرمان کارگران و زحمتکشان زاده شده و نامیرا است. آرزوی عدالت و برابری و آزادی و صلح چیزی نیست که بتوان از مردم گرفت. فداییان سخنگویان و مدافعان صادق این آرزوهای نیک هستند. از همین رو مانند ققنوس از خاکستر زمان و زمانه سر بر میآورند و پرچم مبارزه و امید را از دست نسلی به نسل دیگر میسپارند.

دفاعیات پرشور خسرو گلسرخی و دانشیان در بیدادگاه های رژیم شاهنشاهی در دورانی که بسیار کوچک بودم در جایی در گوشهای از حافظهام حفظ شده بود. همهی این تصویرها و مقاومتها باعث شده بود که مبارزه، مقاومت و صداقت و عدالتخواهی چریکها در برابر دیکتاتوری شاه برای امثال من نوجوان بسیار قهرمانانه و جذاب باشد. از شکنجههای ساواک در زندانها و کشتن مبارزینی که در زندان بودند و علیه دیکتاتوری مبارزه میکردند و تا پای جان برای آرمانهای عدالتخواهانه و آزادیخواهانهشان تلاش میکردند داستانهای بسیاری از مقاومت آنان شنیده بودم.

حضور زنان در جنبش آزادیخواهانه، حق طلبانه، عدالتخواهانه و دمکراتیک کشور باعث شده است که قدرت مقاومت و ایستادگی معترضان برای تحقق مطالبات شان افزایش یابد. آنها برای ایجاد همبستگی در مبارزات اعتراضی و اجتماعی نیرو زیادی را صرف می کنند. روشن است که کوشش برای جمع کردن نگرش های متفاوت بر اساس توافقات مشترک و سپس پایبندی نشان دادن نسبت به آن توافقات بسیار دشوار و انرژی و پتانسیل زیادی را از فعالان جنبش می گیرد.

سینما و فیلم در بهترین حالت خود منشا شگفتی، لذت، امید به تغییر و به تصویر کشیدن جهانی بهتر است. سالنهای سینما روزی نه چندان دوباره فیلمها را به روی اکران خواهند برد. در این زمان ما با شرایطی متفاوت از گذشته و امروز مواجه خواهیم شد. در تمام سالهایی که سینما تا امروز دست به تولید و اکران فیلم زده هیچگاه نمیتوانیم تاثیر همهجانبهی سینما را بر زندگی مردم و روابط اجتماعی آن نادیده بگیریم. میراث فرهنگی و آموزشی سینما حقیقتاً پرشکوه است. 28 دسامبر 125مین سالگرد تولد سینما است این روز خجسته را ارج بگذاریم!

در واقع دلایل اصلی انجام مجازات اعدام در حکومت اسلامی ایران، تقویت و حفظ و اقتدار نظام اسلامی از طریق ایجاد و تقویت ترس و وحشت در میان شهروندان کشور، حفظ نظم و کنترل جامعه، ترویج روحیه تسلیم پذیری و فرمانبری از قدرت حاکم، به سکوت و بی تفاوتی کشاندن مردم و جلب همکاری با تفکر حاکم، پرداخت هزینه های سنگین برای همکاری با احزاب اپوزیسیون، تقویت و تشویق انتقام جویی، نفرت و … است.

با دفاع از حقوق انسانی می توان مرزها را کنار گذاشت و برای رعایت حقوق بشر در ایران گام ها را مشترک و متحد برداشت. در این راستا، اقدامات مشترک نیروهای آزادیخواه چه متشکل و چه منفرد می تواند در تقویت آن "فرمول" جادویی همکاری ها و اقدامات مشترک و متحد موثر واقع شود.

حکومت تمام تلاشش این است که جلوی فعاليت های متشکل دانشجویی را بگيرد. در نبود دانشجویان در دانشگاه ها و خالی ماندن کلاسها و محیط های دانشجویی، جلوگیری از فعالیت دانشجویان و تقلیل هویت استقلال طلبانه و آزادیخواهانه دانشجو در حیط دانشگاه به دوران درس خواندن در دوره دبیرستان، و محدود شدن ظرفیت خوابگاه های دانشجویی زیر ۵۰ درصد، عدم برگزاری تجمعات و آکسیون های دانشجویی، لغو مناظره ها و تربیون های جریانات دانشجویی و دیگر فعالیت های ممکنه در دانشگاه در مقطع ۱۶ آذر، همه این موارد امسال را بسیار متفاوت از سالهای گذشته کرده است. همه این موارد فعالیت دانشجویان و دانشگاه را با محدودیت ها، هزینه ها و مشکلات جدی مواجه ساخته است.

اکثر تحقیقاتی که در ایران انجام شده، بیانگر این موضوع است که اغلب کودکان خیابانی پسران ۱۰ تا ۱۴ ساله هستند. دختران بسیاری هم در خیابان ها زندگی می کنند. بنا به برخی آمارهای انتشار یافته در سایت های ایرانی در حال حاضر "يک میلیون و دویست هزار کودک در کشور با پدر و مادر معتاد خود زندگی می کنند و آنها برای ادامه زندگی مجبور به کار حتی در خیابان ها هستند و پسران هم مانند دختران مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند". به گفته همین منابع: "عدم داشتن سرپرست مناسب برای دختران خیابانی باعث شده است که ۷۰درصد آنها برای چندمین بار به سازمان بهزیستی بیايند و این در حالی است که بهزیستی بیش از سه ماه، این دختران را نگه نمی دارد". همه آمارها و گزارش ها نشانگر این است که دختران آسیب پذیری بیشتری در برابر استثمار جنسی، روحی، بدنی و کاری دارند.

بسیاری از اسناد، مدارک و واقعیت های موجود کشور نشان می دهند که استثمار و بهره کشی از کودکان در ایران سابقه دیرینه دارد و فقـط مختص حکومت اسلامی ایران نیست. صنعت قالی بافی ایران، دهه هاست که به ویژه با سرانگشتان ظریف و کوچک کودکان زیر ۱۰ سال چرخیده است. در بسیاری از مناطق کشورمان، کودکان مجبورند ساعت ها در این کارگاه های نمور و تاریک قالی بافی در مقابل دار قالی نشسته و گره بر گره زنند. آنان در این کارگاه های قالی بافی، بینایی و شادابی خود را از دست می دهند و پشت و کمرشان آسیب می بیند.

برای اين كودكان ماده ۱۴۸ قانون کار هیچ مفهومی ندارد. طبق این ماده کارفرمايان مکلفند بر اساس قانون تامین اجتماعی، نسبت به بیمه کردن کارگران واحد خود اقدام کنند. اما با وجود کسر حق بیمه از حقوق کارگران، نام آنها به تامین اجتماعی گزارش نمیشود. اما حتا در کارگاه های رسمی و مشمول قانون کار با وجود کسر حق بیمه از حقوق کارگران، نام آنان به تامین اجتماعی گزارش نمیشود. آنان با وجود خردسالی و نا آشنایی به حق و حقوق خود در كنار افراد بزرگسال به هر نوع كارى حتى به نامناسب ترین کار از نظر شرايط فيزيكى و سنى خود تن مى دهند باید به این پدیده رقت انگیز پایان داد.

عدالت آموزشی شیوهای است که دولتها برای کمک به گسترش فرصتهای برابر آموزشی برای افراد جامعه اتخاذ میکنند. در حکومتهای مردمی دولتها منطقا سعی میکنند فرصتهای آموزشی را برای همه کودکان، نوجوانان و جوانان صرف نظر از توانمندیها و شایستگیهای فردی آنان، به نحو یکسان تدارک ببیند. در این دیدگاه دولتها موظف هستند فرصتهای آموزشی را از طریق ساخت مدارس و دانشگاهها در اقصی نقاط کشور و کاهش شهریه ثبت نام فراهم سازند. با ساخت این مدارس ابتدایی و متوسطه آموزش همگانی را برای کلیه اقشار جامعه فراهم میسازند و سطح سواد تودهها را افزایش می دهند و با این روش تلاش خواهند کرد که نابرابری آموزشی از یک نسل به نسل بعدی منتقل نشود.

انتشار این ویروس در میان خانوادهها و جوانان داوطلب آزمونهای سراسری سنجش در مناطق متعدد کشور مشکلات بسیاری را به وجود آورد و علاوه بر آسیبهای فیزیکی که برای مردم به همراه داشت آسیبهای روحی و روانی بیشماری هم ایجاد کرد و موجب تضعیف روحیهی همهی مردم و به خصوص دانشآموزان و دانشجویانی که خود را آماده کنکور می کردند، شد. تا جایی که بر شرکتکنندگان در کنکور ۹۹ نیز این استرس مضاعف وارد شد. بهطوریکه اکنون برنامهریزی درسی آنان را با مشکل مواجه کرده است و نگرانی جدیدی بر نگرانیهای همیشگی آنان اضافه شده است.

نیروی بسیار بزرگی از داوطلبان کنکوری خواهان به تاخیر انداختن زمان آزمونهای سراسری هستند. آنها با درست کردن هشتگهایی نظر #تعویق_تمام کنکورهای_سراسری، #سلامت کنکوری، #نه_به_کنکور، #کنکورکرونایی و ... و نیز نامهنگاری با مسئولین، به راه انداختن کمپینهای امضاگیری، مراجعه به وسایل ارتباط جمعی، برگزاری تجمعات مختلف در برابر مراکز مسئول و تصمیمگیر در ارتباط با کنکور و... فضای به عقب انداختن زمان کنکورهای سراسری را داغ نگه داشتند. آنها با فعالیت خود موفق شدند نگرانیها و بیتوجهیهایی که نسبت به مطالباتشان در سطح جامعه توسط مسئولین ارگانهای آموزشی و دولتی انجام میشود را در سطح عمومی بازتاب دهند.

هر برنامهی چهل دقیقهای موسسات کنکور در صدا و سیما، ۱۰۰ میلیون تومان هزینه دارد. و قیمت تبلیغات ماهانه آنها در صدا و سیما بیش از ۵۰۰ میلیارد تومان است. این موسسات ظرف سالهای گذشته با همین مبالغ توانایی تبلیغ در رادیو، روزنامههای پرتیراژ، مجلات پرخواننده و حتی هواپیماها را هم به دست آوردهاند. رابطهی نزدیک برخی مسئولین رانت خوار حکومتی با موسسات کنکوری و دانشگاههای خصوصی باعث شده تا به جای حمایت از منافع مردم بیشتر بدنبال سودجوییهای خود باشند.

در جمهوری اسلامی کالاییسازی آموزش در ادامه روند پولیسازی آموزش بوجود آمده، و بیش از یک دهه است که خواست مشترک بسیاری از اعتراضات بخش های از اساتید، معلمین، دانشجویان و کارگران به نظام آموزشی کنونی کشور است. طرفداران کالایی سازی آموزش، ارائه آموزش را نه فقط یک حق برای همهی اقشار جامعه بلکه نوعی کالا برای خرید و فروش و کسب سود اقتصادی مطرح میکنند. پس از ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی هر دولتی که در جمهوری اسلامی بر سر قدرت آمده سیاستهایی را اتخاذ کرده که با توجه به آن، حوزهی آموزش رایگان را در جامعه محدود و محدودتر کرده است.

اگر این جنبش بتواند تاثیری در انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر داشته باشد، قطعاً شانس تحولات و پایداری آنها بیشتر خواهد بود. فرض من این است که این اعتراضات، ارادهی طرفداران ترامپ را به حمایت از و مشارکت حداكثری در انتخابات بیشتر میکند. ولی به همین دلیل، همین امر برای دموکراتها صادق است. نظرسنجیهای دو هفتهی گذشته از ریزش حمایت انتخاباتی از ترامپ خبر میدهند. ولی باید در نظر داشت که انتخابات قریب پنج ماه دیگر خواهد بود و این زمان کمی در ضربانهای انتخاباتی نیست.

دموکرات و دموکراتیک بودن را نباید تنها در حرف خلاصه کرد. در آن دوران نه رهبری اقلیت و نه اکثریت مرکزیت سازمان به نظر و رای نیروهای تشکیلات اهمیتی قائل نبودند. این درست است که اکثریت مرکزیت سازمان مخالف انشعاب بود، اما برای جلوگیری از انشعاب وقت بسیار تلف کرد و در آخر وقتی که انشعاب در حال انجام بود میبایست با اتخاذ تدابیر لازم و با به کار بردن راهکارهای مناسب جلوی انشعاب را تا برگزاری کنگره میگرفت. اما اقدامات اکثریت از حد حرف فراتر نرفت.

عدم ارتباط با گذشتهی چپ در ایران، تنها میتواند نیروی سیاسی موجود را به شکلی خودخواسته از تجربیات گذشتهاش محروم کند. در این بین نگاه منتقدانه به گذشته، شاید منطقیترین وسیاسیترین روش ممکن باشد. نگاهی که نقاط ضعف و قوت را به دقت میبیند و در ضمن شرایط تاریخی را هم در این دیدن موثر میکند و به برداشتهای دقیق میرسد.

حزب کمونیست ایران بخش مهمی از تاریخ کشور ما است که مهجور مانده و درست شناخته نشده است. بازخوانی آن فقط حرکتی حاکی از نوستالژی نیست که قدم مهمی در درک تاریخ کشورمان و در ضمن ترسیم راه پیشروی برای چپ است. اگر بخواهیم پرچم چپ را دوباره به طور جدی در کشورمان برپا کنیم باید خود را در ارتباط با این تاریخ پرافتخار قرار دهیم.

اعتراضات ماهیت خودجوش دارند منتهی همه میدانیم که اعتراضات خودجوش هم همیشه سازماندهندگان خودشان را دارند. مثلا کسانی که از تظاهراتها پشتیبانی لجستیکی میکنند، شعارها را هدایت میکنند و غیره. اعتراض تحت لوای جنبش «جان سیاهان مهم است» انجام میشود که در چند سال گذشته به بیارزش بودن جان شهروندان سیاهپوست و کشتار آنها توسط پلیس اعتراض کرده است. اما طبیعتا موارد وسیعتر تبعیض و سرکوب سیاهپوستان و نهایتا کل ریاستجمهوری دونالد ترامپ هم مورد هدف معترضان هستند.

این اعتراضات مثل همه جنبش های توده ای سالهای اخیر در سراسر جهان (از جمله ایران) از خصایص چندوجهی شکل میگیرد و گرچه اسم جورج فلوید را بر پیشانی خود دارد اما یک هدف ندارد و یک قشر اجتماعی و نژادی را نمایندگی نمی کند. ترکیب سنی شرکت کنندگان در همه جا بسیار جوان است. در شب هایی که من خودم در خیابان بوده ام درصد افریقایی تباران بیشتر از 30% نیست. سن پایین شرکت کنندگان احتمالا در هیجان و جو گیری بی تاثبر نیست ولی در نهایت خشونت پلیس و در برخی مناطق ارتش ملی ایالتی باعث بالا گرفتن درگیری ها میشود.

شوراهای اسلامی کار نه تنها هیچ سازگاری با استانداردهای شناخته شده بینالمللی مربوط به حقوق کار در زمینه فعالیتهای سندیکایی ندارند، بلکه نقش اصلی آن ها هم چیزی جز اعمال کنترل و مراقبت دولتی بر روابط و مناسبات حاکم بر محیط کار نیست.

طبق قوانین جمهوری اسلامی، خانه کارگر حتی جزو تشکلهای رسمی که در قانون کار پیشبینی شده اند به حساب نمی آید. این تشکل فاقد شرایط مقاوله نامه های سازمان بین المللی کار است. در این وضعیت چگونه می توان این تشکل دولتی و ایدئولوژیک را تشکل کارگری دانست؟ بویژه اینکه ساختار و ماهیت آن اصلا دموکراتیک نیست و در آن گردش رهبری وجود ندارد. در صورتی که در سندیکا و اتحادیه کارگری ساختارهای دموکراتیک وجود دارد و چرخش رهبری در آن جزو اصول اصلی و بدیهی به شمار می آید.