مرکز اسپانیائی مطالعات تخصصی در علوم اجتماعی

عواقب گسترش کار نامتعارف بر ظرفیت اتحادیه ها برای نمایندگی کارگران: یک بازنگری انتقادی

  • عوامل نهادی و ساختار سازمانی اتحادیه ها

در امر تحلیل اثرات مشاغل نامتعارف بر ظرفیت اتحادیه های کارگری برای نمایندگی، به ندرت این دو متغیر در نظر گرفته می شوند. این در حالی است که حتی اگر دامنه و تحول مشاغل نامتعارف در کشورهای مختلف اتحادیۀ اروپا یکسان هم می بود، بازهم اثرات آنها بر اتحادیه ها به علت نقش عوامل نهادی و سازمانی متفاوت می بود.

اولاً شاخصی که معمولاً برای تحلیل سطح نمایندگی اتحادیه ها از آن استفاده می شود، "غلظت عضویت" (نسبت بین تعداد اعضای اتحادیه به تعداد کارگران در یک کارخانه، رشته، بخش، ...) است. با این حال این همیشه بهترین شاخص نیست. قدرت اتحادیه ها در کشورهائی مثل اسپانیا و فرانسه، اساساً از انتخابات درون اتحادیه ناشی می شود. بنابراین برای آن که اثرات واقعی صاحبان مشاغل نامتعارف را در این کشورها بر توان نمایندگی اتحادیه ها درک کنیم، لازم است که نه فقط درجۀ تعلق (عضویت) آنان را بلکه تمام وجوه منتج از این عضویت، و مشخصاً میزان مشارکت آنان در انتخابات اتحادیه را نیز در نظر داشته باشیم.

ثانیاً معنای حمایت از یک اتحادیه در کشورهای مختلف متفاوت است. مثلاً در مقایسه با دیگر کشورها، عضویت اتحادیه ای در فرانسه و ایتالیا، متضمن سطح بالاتری از کنشگری و مبارزه جوئی نیز هست. به احتمال قوی طرقی که در این کشورها توان نمایندگی اتحادیه ها تحت تأثیر برآمد کارگران مشاغل نامتعارف قرار می گیرد، طرقی متفاوت از دیگر کشورها خواهد بود. بنابراین یک تحلیل مقایسه ای از این موضوع باید معانی مختلفی را نیز که انواع متفاوت حمایت از اتحادیه ها در هر کشور به خود می پذیرد، در نظر گیرد.

ظرفیت نمایندگی اتحادیه ها همچنین به قوت وابسته به ساختار سازمانی اتحادیه است. آن اتحادیه هائی که نقش مهمی را در هر دو سطح ملی و محلی (شرکتی) ایفا می کنند، در موقعیت گاه به مراتب بهتری برای جلب حمایت کارگران قرار دارند. برعکس، در جاهائی که قدرت اتحادیه ها اساساً در یک مرکز یا در سطح محلی متمرکز شده است، حمایت کارگران با دشواری قابل توجهی کسب می شود. بنابراین اثرات برآمد کارگران مشاغل نامتعارف همچنین به ساختار سازمانی اتحادیه های کارگری در هر کشور نیز بستگی دارد.

  • کنش استراتژیک

تحقیقاتی که بر بحران نمایندگی در اتحادیه های کارگری تأکید دارند، در اغلب موارد بسیار قطعیت گرا (دترمینیستی) اند. اما برخی دیگر از تحقیقات بر آن اند که اتحادیه ها هنوز فضای مانور بسیاری دارند. چنان که لیسینک (Leisink) می نویسد: "محدودیتهای حاکم بر عمل اتحادیه ها هر چه باشد، همیشه برخی چشم اندازها برای کنش استراتژیک باقی می مانند. کنش اتحادیه ای می تواند در بسیاری از مواقع پاسخی به فشارهایبیرونی باشد، درعین حال کهاین پاسخ می تواند موجب نوسازی نیز بشود؛ از جمله در اهدافی که اتحادیه پیش روی خود گذاشته است یا روشهائی که برای نیل به آن اهداف پیشه کرده است."

بنابراین از نظر این گروه محققان ظرفیت اتحادیه ها برای آن که کارگرانی را در بیرون از قلمرو پشتیبانی سنتی شان نمایندگی کنند، بستگی تامی به قابلیتهای آنها برای تدوین استراتژیهای نو دارد. تحقیقات چندی نشان داده اند که این نکته واقعی و ممکن است. همانا در برخی از موارد اتحادیه ها قادر شده اند حمایت کارگران یقه سفید، کارگران زن، کارگران پاره وقت و موقت را با تأمین خدمات مورد مطالبۀ این گروه های متفاوت از کارگران، جلب کنند. به عبارت دیگر این نکته مؤید آن است که "استراتژی می تواند موجب تمایز باشد".

هدف از این بخش از نوشتۀ حاضر روشنی بخشیدن به بعضی از مسائل یافته شده در تحقیقات انجام یافته پیرامون اثرات برآمد کار نامتعارف بر ظرفیت نمایندگی کارگران توسط اتحادیه های کارگری بود. به نظر نگارنده، بسیاری از این تحقیقات توجه لازم و کافی را به متغیرهای برشمرده - شاخصهای ویژۀ کار نامتعارف، بافتار نهادی اتحادیه ها، ساختار سازمانی آنها و کنش استراتژیک اتحادیه های کارگری - نشان نداده اند.


Source URL: https://bepish.org/node/2666