چه فکر میکنی،،،می شناسمت،

بنام هر غزل،

که رندانه می سراید آن شاعر سپید،

بنام ارغوان هر بهار،

که شور غنچه های سرخ میزند بسر،

بنام مرتضی،

بنام آن شکوفه ی شکفته برفرازخون،

بنام گالیا،

وآن سکوت رفته برزبان جان،

بنام شهر درد،

بنام شهر دود و آه،

بنام مردمان هر دیار،

دراین خروش سبز و،

این وداع تلخ،

چه فکر میکنی،

می شناسمت،،،،،،،،،،،،


Source URL: https://bepish.org/node/7483