رفتن به محتوای اصلی

تداوم سرکوب، اعدام، فریب و بی آبروئی هم، حکومت را نجات نخواهد داد

تداوم سرکوب، اعدام، فریب و بی آبروئی هم، حکومت را نجات نخواهد داد

جنبش "زن، زندگی و آزادی" نزدیک به سه ماه است که بی گسست ادامه دارد. طی این دوره، جنبش انقلابی در مقاطعی اوج گرفته و فشار برحکومت را افزایش داده است. فراخوان های متعددی که برای اعتصاب در روزهای 14 و 15 و 16 آذر ماه داده شد، بار دیگر مردم را به میدان کشاند. به دنبال فراخوان دانشجویان دانشگاه ها، نهادهای دیگر از جمله، شورای هماهنگی تشکل های صنفی معلمان ایران، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و‌حومه، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، کمیته هماهنگی برای کمک به ایحاد تشکل های کارگری، گروه اتحاد بازنشستگان، اتحاد پزشکان، فعالان محلات در شهرهای مختلف، چهره های سرشناس ورزشی، هنری و علمی برای حمایت و مشارکت در اعتصاب به اشکال مختلف فراخوان دادند. تعدادی از احزاب سیاسی و نهادهای دموکراتیک نیز از این حرکت پشتبانی نمودند. از جمله: هیئت‌های سیاسی ـ اجرائی: اتحاد جمهوری‌خواهان ایران، جبهه ملی ایران ـ اروپا، حزب چپ ایران (فدائیان خلق)، حزب سوسیال دمکرات و لائیک ایران، (همسازی جمهوری‌خواهان)،سازمان‌های جبهه ملی ایران در خارج از کشور، همبستگی جمهوری‌خواهان ایران (هجا) و مرکز هماهنگی احزاب کردستان ایران و بسیاری دیگر از نهادها و سازمان های سیاسی و دموکراتیک طی بیانیه های مختلف به پشتیبانی از اعتصاب در این سه روز برخاستند. بر اساس اخبار رسیده توسط خبرگزاری های مردمی این فراخوان ها توانسته است بسیاری از بازارها و دانشگاهها را به اعتصاب بکشاند.
در این سه روز بازارها در بسیاری از شهرها نیمه تعطیل یا کاملا تعطیل بود. در کردستان ایران بازار عموم شهرها در اعتصاب شرکت داشتند. در سایر نقاط از جمله در کرج، اصفهان، نجف آباد، شیراز، اراک، تهران، تبریز، بوشهر، کرمان، ارومیه، اهواز، بهبهان، دزفول، قم، چاه بهار، بندر عباس، بابل، ساری و......بازارها تقریبا تعطیل بود. همزمان با اعتصاب بازاریان، دانشجویان در دەها دانشگاە کشور دست به تحصن زدند. این اعتصابات با برخی اعتصابات کارگری از جمله اعتصاب کامیونداران که از چند روز پیش آغاز شده بود به همدیگر گره خورده و جمهوری اسلامی را در موقغیت ضعیف تری قرار داده است. همچنین کارگران با اعتصاب در پایانە ها و مخازن پتروشیمی ماهشهر، آلمینیوم ال مهدی بندر عباس، سیمان سپاهان (دیزیچە) در اصفهان، ذوب آهن، پتروشیمی سنندج، و داروگر تهران، با فراخوان همراە شدند. تنها یک هفتە قبل از صدور این فراخوان حداقل ٨ اعتصاب کارگری بزرگ دیگر نیز انجام گرفت. در تعدادی از بیمارستان ها پزشکان و پرستاران دست به اعتصاب زده و اعلام کرده اند که فقط به بیماران اورژانسی رسیدگی می کنند. شعار نویسی روی دیوار شهرها افزایش چشم گیری یافته و تمرکز شعارها روی جمهوری اسلامی و رهبر مستبد آن بوده است. در این شعارها بدرستی حکومت عامل فلاکت و نابسامانی معرفی شده و بر ضرورت پایان دادن به عمر این سیستم مستبد و فاسد تاکید شده است.
سران حکومت اما هنوز صورت خود را با سیلی سرخ نگهمیدارند و هر کدام برای حفظ روحیه دیگری داستانسرائی می کنند تا از ریزش نیرو و افت روحیه جلوگیری کنند. به همین خاطر می کوشند در ظاهر تغییر مهمی در رفتار و گفتار خود ایجاد نکنند. لغو گشت ارشاد نیز هر چند به شکل پوشیده اعلام شده اما هنوز در همان حدی است که رئیسی پس از بازگشت از سازمان ملل در اولین سخنرانی خود پس از برآمد جنبش مطرح نمود. او پس از خط و نشان کشیدن برای مردم اعلام کرد که جمهوری اسلامی بر ارزش های خود ایستاده اما روش ها را می شود اصلاح کرد یا به بیان دیگر او بر حجاب اجباری ایستاد اما روش نظارت بر اجرای حجاب یعنی گشت ارشاد را قابل تغییر دانست.
این حد از تغییر هم مثبت است. محصول پیشروی جنبش انقلابی است. اما مردم نه تنها گشت ارشاد، بلکه حجاب اجباری را هم در عمل کنار زده اند و در مبارزه خود به زیر کشیدن حکومت را پی می گیرند. کنار زدن گشت ارشاد هدف اصلی مردم نبوده که با عقب نشینی حکومت فتیله مبارزه مردم  پائین کشیده شود. لغو گشت ارشاد باعث تقویت مبارزه مردم و بالا رفتن انرژی مبارزه می شود و از این زاویه آن را باید به فال نیک گرفت.
جمهوری اسلامی با فریب و دروغ و سرکوب تا کنون حکومت کرده و در این خیال باطل است که می تواند مثل گذشته های دور با اخبار جعلی و با دروغ بر مردم حکومت کند. اگر این روش در دوره های گذشته می توانست عده ای از مردم را بفریبد، امروز که در دنیای مجازی اخبار در ثانیه منتقل می شود جز رسوائی بیشتر ثمری برای دروغ گویان و سرکوبگران به بار نخواهد آورد. حکومت هنوز نفهمیده است که حتی صحبت های خصوصی و پنهانی آنها هم برملا می شود چه رسد به اتفاقاتی که جلو چشم مردم رخ می دهد.  
تا کنون این جنبش حداقل حدود 500 کشته، صدها زخمی، 18000 تن زندانی داشته است. این سرکوب خونین برای ارعاب جامعه انجام گرفته است. حکم اعدام معترضان بی سلاح دومین عنصری است که برای ایجاد ترس و به شکست کشاندن جنبش، توسط حکومتگران بکار گرفته می شود. ارقام متفاوتی از محکومان به اعدام منتشر شده است و امروز خبر اجرای اولین حکم منتشر شده است. محسن شکاری جوان 23 ساله ایست که جانیان حاکم جان او را برای تداوم حکومت فریب و دروغ و فساد، ستادندند.
فشار برای اعترافات اجباری نیز عنصر تکمیلی ایجاد ترس است. آخرین نمونه توماج صالحی است که زیر فشار حکومتیان، به اعتراف کشیده شده است. پیش از آن شروین حاجی پور و همین محسن شکاری را به این اقدام نخ نما مجبور کرده بودند. غافل از اینکه جامعه ایران رشد کرده توماج همان قهرمان نامی موسیقی ایران است که در جنبش انقلابی نقش پررنگی داشته و امروز نیز همچنان قهرمان می ماند. حکومت بداند که این اقدامات غیر انسانی حرمت توماج و شروین و محسن ها را بالا می برد.
همزمان با این سرکوب ها، ارتش سایبری حکومت مشغول توطئه است و می کوشد از هر منفذی در درون اپوزیسیون وارد شود تا آن را به حفره ای بدل کند. انتشار اخبار جعلی و دروغ تا شایعه پراکنی تا خراب کردن چهره افراد موثر در جنبش از شگردهای حکومت است که می بایست خنثی شود. در آخرین نمونه این توطئه ها، که کوس رسوائی آن بر سر هر کوی و برزن به صدا درآمد، در رابطه با مولوی عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زابل بود. بر اساس سندی که توسط گروه هکری بلک ریوارد افشا شد رهبر توطئه گر جمهوری اسلامی علی خامنه ای  دستور می دهد که مولوی عبدالحمید «نباید بازداشت شود بلکه باید بی ابرو شود »
فشار و تداوم جنبش انقلابی نیروی سرکوب را خسته و فرسوده کرده است. جنبش مردم نیروی عظیمی در کنار خود دارد که هر اقدام حکومت بخشی از لایه های آن را فعال کرده به میدان می آورد. تهدیدهای حکومت تا کنون اگر اثرگذار بود امروز با سکوت جامعه روبرو بودیم. در کردستان که بیشترین تهدیدها و سرکوبها رخ داده، ایستادگی بیشتر شده است. در زابل و سیستان و بلوچستان هم مقاومت بالاست و مردم ساکت نشده اند. در بسیاری از شهرها از جمله تهران مبارزه ماراتونی با هدف زدن کل نظام و در راس آن ولی فقیه ادامه دارد. اکنون فرهنگ مقاومت و مبارزه موضوع بحث های خانوادگی است. کودکان با مرگ بر دیکتاتور زبان می گشایند و اولین کلماتشان دفاع از آزادی و خواندن سرودهای انقلابی است. در این فضا در هر مناسبت جنبش مردم نفس تازه می کند و گلوی حکومت بیشتر زیر فشار قرار می گیرد.
به رغم مجموعه شگردهای توطئه گرانه و سرگوبگرانه حکومت، جنبش انقلابی تداوم داشته حتی در همان محلات و شهرهائی که سرکوب شده اند، مردم به سکوت کشیده نشده اند. اما برای به زیر کشیدن حکومت این امواج نیرومند اعتراضی هم کافی نیست. اعتراضات خیابانی، اعتصابات دانشجوئی و پیوستن بازاریان همگی مهم اند و موجب تضعیف روحیه حکومت شده اند، اما برای برانداختن جمهوری اسلامی به میدان آمدن واحدهای تولیدی و سیستم توزیع سراسری است که گلوی حکومت را برای تسلیم خواهد فشرد. اعتصاب عمومی اگر به حوزه تولید و توزیع کشیده نشود و منابع مالی حکومت را مسدود نکند این جرثومه فساد به حیاتش ادامه خواهد داد. این جنبش را که کودکانش با واژه و شعار "زن، زندگی و آزادی" زبان می گشایند، نمی توان شکست داد و جامعه را به گذشته برگرداند. اما اگر از همه توان جنبش استفاده نشود حکومت جان های بیشتری از مردم را خواهد ستاند. اهمیت دارد از تجربه اعتراضات این سه روزه هم، توشه ای اندوخت و به عنوان پله ای به سوی اعتصاب عمومی کە شرط پیروزی نهایی است از آن بهره گرفت.
در چنین فضائی سردمداران حکومت شمشیر را از رو بسته به خیال خام خود می خواهند با تهدید مردم را به سکوت بکشانند. در جنبش اخیر جمهوری اسلامی حدود 500 تن را کشته و 18000 تن را زندانی کرده است. رژیم هنوز مسولیت قتل مهسا امینی را نپذیرفته و قتل بسیاری از جانباختگان را خودکشی و یا بیماری اعلام کرده است. می گویند مستبدین و دیکتاتورها دیر متوجه ابعاد انقلاب می شوند. زمانی آن را می فهمند که راهی برای نجاتشان باقی نمی ماند. رفتار حکومت با زندانیان سیاسی و دستگیر شدگان نیز همگی نشان از این جمود فکری دارد. هنوز حکومت این جنبش گسترده را رسمیت نداده و مردم به تنگ آمده از بیدادهای رژیم را اغتشاشگر معرفی می کند. بدون شک جکومت جمهوری اسلامی نیز همچون دیگر دیکتاتورهای سرنگون شده، دیر یا زود تسلیم اراده مردم خواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید