رفتن به محتوای اصلی

حقوق بشر

چهل تن از زندانیان سیاسی زندان اوین با انتشار بیانیه‌ای، حمایت خود را از زندانیان محکوم به اعدام اعلام کردند و از اقشار مختلف جامعه خواستند به هر شکل ممکن به صدور احکام اعدام اعتراض کنند. این زندانیان با اشاره به افزایش چشمگیر صدور و اجرای احکام اعدام علیه زندانیان سیاسی در دو سال اخیر، احکام صادره برای ابوالحسن منتظر، پویا قبادی، وحید بنی‌عامریان، بابک علیپور، محمد تقوی و اکبر (شاهرخ) دانشورکار را محکوم کردند
باربد گلشیری
یکی از این ایستادگی‌ها، تلاش هر ساله‌ی ما بوده است برای برگزاری آیین یادبودِ کشته‌شدگان. امسال نیز، با وفاداری به این سنتِ هر ساله در سالروزِ قتل سیاسی داریوش و پروانه فروهر در خانه و قتلگاه آنان گردهم می‌آییم، در مکانی که همزمانی ناممکن مأمن و مسلخ شده است. یادآور زندگی و تلاش دو مبارز سیاسی، یادآور سرکوب و خشونت سیاسی در سرزمین ما
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران
بر اساس داده‌های مرکز آمار ایران، در سال‌های تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ و ۱۴۰۱-۱۴۰۲ به ترتیب ۹۱۱ هزار و ۹۳۰ هزار کودک ۶ تا ۱۷ ساله از تحصیل بازمانده‌اند.
شورای_هماهنگی_تشکلهای_صنفی_فرهنگیان_ایران تأکید می‌کند که این بحران، نتیجه مستقیم سیاست‌های نادرست، کمبود منابع مالی و بی‌توجهی ساختاری به آموزش رایگان و عادلانه در ایران است. آموزش و پرورش به‌عنوان نهادی که مسئولیت تأمین فرصت‌های برابر آموزشی را بر عهده دارد، نمی‌تواند خود را از مسئولیت چنین فاجعه‌ای مبرا بداند
این کمیته در پیام خود با اشاره به فعالیتها، دوران زندان و «آزار و اذیتهای» وارده بر این زندانی سیاسی خاطرنشان کرد: «بر‌اساس گزارشهای دریافتی، مقامات زندان به‌طور مکرر نرگس محمدی را از دریافت خدمات پزشکی ضروری محروم کرده‌اند و این رفتار که بخشی از یک الگوی گسترده و سیستماتیک بی‌توجهی به نیازهای پزشکی زندانیان، به‌ویژه مدافعان حقوق بشر، روزنامه‌نگاران و نویسندگان شده است، باید متوقف شود.»
کمپین حقوق بشر ایران بر این باور است که عدم پاسخ‌گویی مقام‌های حکومتی درباره جنایت آبان ۹۸، زمینه‌ساز کشتار بیش از ۵۰۰ زن، کودک و مرد معترض در جریان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱ را فراهم ساخت. یک کمیته حقیقت‌یاب تحت نظارت سازمان ملل متحد درباره جنایات مرتکب‌شده توسط عوامل جمهوری اسلامی در جریان اعتراضات آبان ۱۳۹۸ تشکیل شود.
علی کارون
همه با هم صدای این آزاده بانوی میهنمان باشیم ، و فریا بر آوریم ، نه به اعدام ، نه به شکنجه ، زندانی سیاسی آزاد باید گردد . مرگ بر ارتجاع ، مرگ بر دیکتاتور ، زنده و پاینده باد جنبش پر خروش ، خستگی ناپذیر و آینده ساز ایران ، زن ، زندگی ، آزادی
میلاد آرمون، علیرضا کفایی، امیرمحمد خوش اقبال، نوید نجاران، حسین نعمتی و علیرضا برمرزپورناک، متهمان پرونده موسوم به «شهرک اکباتان» هر یک با حکم شعبه ۱۳ دادگاه کیفری تهران، به اعدام محکوم شدند.جلسه اخذ آخرین دفاع متهمان این پرونده، روز یکشنبه ۱۳ آبان ماه در شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک تهران برگزار شده بود. از میان آنان حسین نعمتی، علیرضا برمرزپورناک، علیرضا کفایی و امیرمحمد خوش اقبال، در همان روز پس از اخذ آخرین دفاع در شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران، بازداشت و به زندان قزلحصار کرج منتقل شدند.
وریشه مرادی، زندانی سیاسی کُرد و عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار)، از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی به اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد. جلسات دادگاه این زندانی سیاسی در تاریخ‌های ۲۷ خرداد و ۱۴ مهر ۱۴۰۳ برگزار و حکم اعدام امروز یکشنبه، ۲۰ آبان به وکلای وی ابلاغ شده است. در جلسات دادگاه وی اجازه دفاع از خود را نداشت و قاضی صلواتی حتی به وکلای او نیز اجازه دفاع نداد. همچنین وکلای پرونده که پیشتر از حق مطالعه پرونده محروم شده بودند، پس از پایان دومین جلسه دادگاه، تنها به مدت چند ساعت موفق به مطالعه پرونده موکل‌شان شدند.
هفت زن هم‌بندی پخشان عزیزی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام: امدادرسانی به جنگ‌زدگان جرم نیست. حضور در مناطق جنگی و امدادرسانی به زنان و کودکانِ جنگ‌زده و تحمل مخاطراتِ حضور در مناطقی که توسط نیروهای داعش احاطه شده بود، قابل‌تقدیر است. پاسخ به آن حکم مرگ نیست.
روايت امروز «اعتماد» روايت مادر 68 ساله‌اي است كه به دليل حضور در تجمعي صنفي براي پيگيري مطالبات كارگران و بازنشستگان بازداشت شده و از تيرماه 1401 تا به امروز در زندان به سر مي‌برد. اما موضوعي كه شرايط نسرين جوادي را بسيار حاد و خاص كرده نه مشكلات جسماني عديده، پوكي استخوان و نياز به رسيدگي‌هاي ويژه درماني‌اش و نه پايان گرفتن بيش از نيمي از حبس او و ضرورت آزادي‌اش مطابق قانون است، بلكه مشكل اصلي اين مادر، به كما رفتن و بيهوشي كامل كوروش تنها فرزندش به دليل بيماري ديابت نوع 1 است كه تاب و توان او را از بين برده است.
هم‌زمان با اعتصاب غذای زندانیان و ادامه کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» وریشه مرادی، فعال سیاسی متهم به بغی و در شرف حکم اعدام نیز با وجود ضعف شدید به اعتصاب غذای خود ادامه می‌دهد. مرادی دلیل این اعتصاب غذا را اعتراض به احکام سنگین و اعدام‌های جمهوری اسلامی خوانده و از این طریق همراهی خود با تمامی گروه‌ها و نهادهای بین‌المللی علیه اعدام را اعلام کرده است
ما امضاکنندگان این متن، اعلام می‌داریم که مقام‌های جمهوری اسلامی باید فوراً اقدامات لازم برای اعزام نرگس محمدی به بیمارستان را انجام و دسترسی او به مراقبت‌های پزشکی را تضمین کنند. از جامعه بین‌الملل و فعالان و نهادهای حقوق بشری داخل و خارج نیز می‌خواهیم ضمنِ توجه ویژه به این مهم، پیگیری‌های لازم را در اسرع وقت انجام دهند. جان نرگس محمدی نباید قربانی سیاست‌های سرکوبگرانه شود.
وریشه مرادی، پخشان عزیزی، محبوبه رضایی، نرگس محمدی و پریوش مسلمی، زندانیان محبوس در زندان اوین، در پرونده‌ای مشترک که اخیرا علیه آنها گشوده شده، مجموعا به ۲۷ ماه و یک روز حبس محکوم شدند.
نگین خادمی، یگانه آگاهی، یگانه روح بخش، ندا بدخش، مژگان شاهرضایی، شانا شوقی فر، آرزو سبحانیان، پرستو حکیم، بهاره لطفی و ندا عمادی، شهروندان بهائی ساکن اصفهان، توسط دادگاه انقلاب این شهر مجموعا به ۹۰ سال حبس، جزای نقدی و مجازات‌های تکمیلی محکوم شدند.
محمود شوشتری
فریب نخوریم، آنان که در دهه شصت و ۸۸ و . . . و جنبش مهسا جنایت کردند، هنوز بر تخت خلافت نشسته‌اند. دست همه آن‌ها به خون آغشته است و ظرفیت بالقوه تکرار آن را در شخصیت خود چون رازی مکتوم نهفته دارند. ما حق انتخاب داریم و هرگونه دفاع مصلحت‌اندیشانه (پراگماتیستی) انعکاسی از رفتار ما در قبال این گزاره "منافع فردی و مسئولیت اجتماعی" است.
گلرخ ایرایی
من یکی از هم‌بندیان چپ او هستم. با وجودِ مرزبندیِ قاطع و روشن و تضادهای ایدئولوژیک و طبقاتیِ موجود، بنا بر تصمیم جمع (بعد از ورود وی به بند و اجبار بر هم‌زیستی) با او که به هیئتِ یک هم‌بندی درآمد، مدارا شد؛ در جایی که دیگر جایِ شعار نیست. جایی که همه عریانیم در برابر هم و تنی واحد هستیم در برابرِ زندان‌بان، مگر آنکه به واسطه‌ی عقب‌گرد از مواضع، وصله‌ای ناجور شویم بر این تنِ واحد.
نهادهای حقوق بشری امضاءکنندەی متن حاضر بر این باورند که روند دادرسی قضایی در ایران روندی کاملا ناعادلانه و تبعیض‌آمیز است. ما ضمن تاکید بر لغو فوری حکم اعدام پخشان عزیزی و دیگر محکومین به اعدام، خواهان افزایش فشارها بر دستگاە قضایی ایران از سوی افکار عمومی، فعالین مدنی داخل و خارج کشور و نهادها و سازمان‌های بین‌المللی فعال در عرصەی حقوق بشر هستیم.
نرگس محمدی
این حکومت چه درکی از رنجِ جان‌کاه مردمِ بی‌پناه تحت ستم دارد. چه می‌فهمد که مردم به چه سختی در شرایط فقر، تورم، بی‌کاری و هزار و یک دردِ بی‌درمانِ حاصل از سیاست‌های سراپا فسادآلود و تبعیض آمیز حکومت، فرزندانشان را بزرگ می‌کنند که جوانی رعنا و رشید و امیدی برای آینده‌ی خانواده شوند و چه راحت به دستِ مأمورانِ حکومت در شکنجه‌گاه‌ها، بر سر طناب‌های دار یا کف خیابان‌های شهر، جانِ عزیزشان را می‌ستانند؟
حیات‌مان، زندگی‌مان، نفس‌ کشیدن‌مان در این در این دیوارهایی که جای مشت‌های هزاران مبارز روی آن حک گردیده، برای آن است. هر موضعی که می‌گیریم، هر رفتاری که پیشه می‌کنیم، هر کنشی که نشان می‌دهیم، در چارچوب این یکی بودن و وحدتی است که پیرامون این عشق‌مان به «زندگی آزاد» شکل می‌گیرد.
زیستن در قرن بیست‌ویکم در خاورمیانه‌ای که نیروهای هژمونیک جهانی و دولت‌-ملت‌های دیکتاتور منطقه سعی در غصب ارزش‌ها و فرهنگ‌ها داشته و خواهان بازسازی هژمونی خویش بر آن هستند، به معنای زیستن در جغرافیایی است که به خاک و خون کشیده شده و شاهد هرروزه‌ی نسل‌کشی، همگون‌سازی و ادغام و الحاق اجباری است.
این زن ۳۱ ساله «در پی شلیک به کمرش در حین رانندگی توان راه رفتن را از دست داده است .بر اساس گزارشات منتشره ، پزشکان بعد از حدود ده روز موفق شدند گلوله را از کمر آرزو بدری خارج کنند اما ریه و نخاع او «آسیب جدی» دیده است
در بیانیه خانواده خانم محمدی که روز پنج‌شنبه، ۱۸ مرداد، منتشر شد، آمده است: «اعتراضِ زندانیان به اعدامِ رضا رسایی منجر به حمله‌ نیروهای امنیت زندان و نهادهای امنیتی مستقر در اوین و حضورِ گسترد‌ه نیروهای یگان نظامی زندان می‌شود.» این بیانیه می‌افزاید: «در این حین دستور ضرب‌وشتم و حمله به زنان داده می‌شود و تعدادی از زنان که در صفِ مقابلِ نیروهای امنیتی ایستاده بودند، به شدت مورد ضرب‌وشتم قرار می‌گیرند. درگیری تا جایی پیش می‌رود که تعدادی از زندانیان آسیب جسمی می‌بینند و تعدادی نیز دچار حمله‌ی عصبی می‌شوند.»
سحرگاه امروز سه شنبه شانزدهم مردادماه، رضا رسایی، از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، در زندان دیزل آباد کرمانشاه اعدام شد.رضا (غلامرضا) رسایی، ۳۴ ساله، پیرو آیین یارسان و شهروند اهل شهرستان صحنه، اواسط مهرماه سال گذشته توسط شعبه دوم دادگاه کیفری یک کرمانشاه، از بابت اتهام مباشرت در قتل عمد نادر بیرامی، رئیس اطلاعات سپاه پاسداران شهرستان صحنه به اعدام محکوم شده بود. حکم صادره در تاریخ پانزدهم مهرماه ۱۴۰۲ به وکلای مدافع او ابلاغ شد.
ما زندانیان زندان قزلحصار هم به حمایت از زندانیان سیاسی بند زنان اوین، با اعتراض آنان هم‌نوا می‌شویم و ضمن محکوم کردن نقض حق حیات مردم ایران توسط ماشین اعدام، توجه همه نهادهای بین‌المللی حقوق بشر را به موج اعدام‌های به راه افتاده جدید جلب می‌کنیم و تاکید می‌کنیم که مقاومت و اعتراض در برابر سرکوب و اعدام، "عادی و غیرعادی" ، "سیاسی و غیرسیاسی" نمی‌شناسد و تعطیل‌بردار نیست.
جاوید رحمان گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در زمینه نقض حقوق بشر در ایران، رفتار جمهوری اسلامی با زندانیان و مخالفان سیاسی و همچنین اقلیت بهائی در ایران در دهه ۱۳۶۰ را «جنایت علیه بشریت» و «نسل‌کشی» خواند و خواستار تحقیقات بین‌المللی در این زمینه شد. جاوید رحمان در گزارش خود تأکید کرده که «رژیم ایران و رهبران آن نباید از عواقب جنایات علیه بشریت و نسل کشی خود بگریزند.»
زندانیان کارزار علیه اعدام که هر سه‌شنبه‌ برای مقابله با حکم اعدام و جلب توجه افکار عمومی داخلی و بین‌المللی به مساله "مجازات غیرانسانی اعدام" دست‌ به اعتصاب غذا می‌زنند، امروز سه‌شنبه ۲۶ تیرماه در بیست‌وپنجمین هفته این کارزار در ۱۱ زندان دست به اعتصاب غذا زدند.
پرونده این افراد که با ۹ تن دیگر از فعالین حقوق زنان در گیلان به نام های فروغ سمیع نیا، سارا جهانی، یاسمین حشدری، شیوا شاه سیاه، نگین رضایی، آزاده چاوشیان، متین یزدانی، هومن طاهری و جلوه جواهری مشترک است، اواخر خردادماه سال جاری به شعبه اجرای احکام دادسرای رشت ارجاع داده شده بود.
ما قویا از آزادی دو شهروند سوئد یوهان فلودروس و سعید عزیزی از دستگاه مخوف حکومت ایران خوشحالیم ولی معتقدیم برای آزادی آنها و سایر بیگناهان دربند حکومت ایران می باید از روش های دیگری بهره گرفت.
زهرا بیاتی
چشم براه روزی هستم که اوین دیگر زندان نباشد و من به دیدن سلول شماره ۵ بند ۲۰۹ اوین بروم. ببینم اثری از جهانگیر روی دیوارش هست؟ شاید چیزی جایی پنهان کرده باشد؟ شاید جایی اسم ما را نوشته باشد؟ شاید یادداشتی به یادگار برای ما گذاشته باشد؟
سکوت ما در برابر این ستم مضاعف بر گروهی از جامعه که حتا زیستن‌شان نیز به عنوان شهروندان بهایی جرم‌انگاری شده است، این جنایت را برای رژیم کم‌هزینه کرده است و راه را برای تکرار و تشدید آن هموار می‌نماید. تضاد در دیدگاه سیاسی یا باورهامان مانعی نبوده، نیست و نخواهد بود بر حمایت از “حق”. همان‌گونه که با تضادهای سیاسی و عقیدتی در برابر سرکوب ایستاده‌ایم و کف خیابان‌های ایران را به عرصه‌ای برای مطالبه “حق” بدل کرده‌ایم، حال نیز در کنارشان هستیم.
رضا شفاخواه وکیل و مسوول کمیته حقوق کودک گروه حقوق بشر اسکودا سخنران دیگر این نشست بود و دولت را متولی اصلی و تنها مسوول امور اجتماعی در کشور دانست و گفت: کار کودک با حجم بالایی انجام می‌شود و اگرچه نهاد‌ها و سازمان‌های مدنی در این زمینه فعال هستند، تا زمانی که مشکلات این بچه‌ها به‌طور عمده حل نشود، به جایی نمی‌رسد و حل نمی‌شود.
این فعال حقوق کودک، آمار کودکان کار در کشور را نزدیک به ۳میلیون نفر عنوان کرد و گفت: یکی از کار‌های مفید، تصویب قوانین حمایتی در زمینه حمایت از کودکانی است که در وضعیت خاص قرار دارند.
شما به‌عنوان یک مقام حقوق بشری لازم است آگاه باشید که ابراهیم رئیسی سال ۱۳۵۹ و در ۲۰ سالگی به عنوان دادستان کل کرج منصوب شد. در تابستان ۱۳۶۷ عضو هیئت مرگ بوده و در کشتار حدود ۵۰۰۰ زندانی نقش کلیدی داشته است و باید به عنوان یکی از ناقضان حقوق بشر و جنایت علیه بشریت، محاکمه می‌شد. نام ابراهیم رئیسی در هیئت مرگ در دادگاه حمید نوری به عنوان مقام بالادستی ذکر شده و شهادت‌های شاهدان در این پرونده مبنی بر دست داشتن ابراهیم رئیسی درجنایت علیه بشریت در کشتار ۶۷ موجود است.
ما، خانواده‌های قربانیان در «دادخواهان ایران»، از سازمان ملل متحد می‌خواهیم که مراسم بزرگداشت رئیسی را بلافاصله لغو کند و در عوض، جامعه بین‌المللی باید بر حمایت از قربانیان و خانواده‌هایشان در مسیردستیابی به عدالت و همچنین پاسخگو کردن رژیم ایران برای جنایتش متمرکز کند
نرگس محمدی
بی تردید ما مردم سربلند ایران نیک آگاه و شاهدیم که رئیسی چه در دهه شصت به عنوان یکی از اعضای "هیئت مرگ" که خاوران ها خلق کرد و چه در سال‌های اخیر که با انتخاباتی حداقلی رئیس دولت جمهوری اسلامی نامیده شد و سرکوب و کشتار معترضان را در خیزش ها و جنبش باشکوه مهسا رقم زد، در جایگاه جنایتکار تاریخ سرزمین ما نشسته است.
پیام آمران و حاکمان حکم توماج دقیق به ما رسیده! زنهار که سزای سکوت امروز ما، حکم فردای تک‌ تک ماست که هر صدایی را خفه خواهند کرد. غافل از آن که پایان این تباهی مطلقه با قدرت بی انتهای مقاومت مردم در همین خیابان‌های اشغال شده‌ خواهد بود