کمک به رهایی ثروتمندان
توضیح مترجم:در روزهای اخیر اسنادپاندورا از سوی کنسرسیوم بین امللی روزنامهنگاران تحقیقی منتشر شده است، که توسط 600 خبرنگار با دستیابی به اسنادی گسترده از 29.000 شرکت جمع آوری شده است.
« "اسناد پاندورا" اسنادی افشاگرایانه است که ثروت ۳۵ رهبر فعلی و سابق و ۳۰۰ تن از چهرههای سیاسی شناختهشده کشورهای مختلف را فاش میکند و براساس لو رفتن اسناد چند شرکت مالی است. حجم اسناد مالی که لو رفته کمسابقه است؛ نزدیک به ۱۲ میلیون پرونده (فایل) معادل تقریبا سه ترابایت داده از چهارده منبع مختلف. بررسی این اطلاعات زیر نظر "کنسرسیوم بینالمللی روزنامهنگاری تحقیقی" (آیسیآی جی) انجام شده که ۶۵۰ گزارشگر در ۱۱۷ کشور را گردهم آورد.»( ایسنا 12 مهر)
«اسناد فاش شده نشان میدهند که چگونه ابرثروتمندان و سیاستمداران از ساختارهایی مانند "شرکتهای آفشور" برای پنهان کردن داراییهای هنگفت خود استفاده میکنند. اینها شرکتهایی هستند که خارج از مرزهای گردانندگان و ذینفعان آن در کشورهای ثالثی ثبت میشوند که به طور معمول نظارت موثری بر تراکنشهای مالی ندارند و بهشت فرارمالیاتی به شمار میروند.»(صدای آلمان).
اگر چه این اسنادهم مانند اسناد سابق معروف به اوراق پاناما در «دنیای عادتی» که گرد افکار عمومی ساخته شده است به زودی اثر خود را از دست خواهد داد، اما نشان میدهد که صاحبان ثروت به چه ترفندهایی برای انباشت هرچه بیشتر متوسل نمیشوند. جالب آنکه پادشاه اردن که خود یکی از سوژه های افشاگری است، «در دیدار با تعدادی از شیوخ قبائل مدعی شد که چیزی برای مخفی کردن وجود ندارد و این اولین بار نیست که اردن در معرض حمله قرار میگیرد.
دیوان پادشاهی اردن نیز امروز در بیانیه مفصلی به اسناد موسوم به «پاندورا» واکنش نشان داد و مدعی شد که در این اسناد که در گزارشهای خبری منتشر شده، برخی اطلاعات غیر دقیق، غلط، خلاف واقعیت، مبالغه شده و نادرست وجود دارد.
در این بیانیه آمده است: «دربار پادشاهی اردن تایید میکند که عبدالله دوم در ایالات متحده آمریکا و بریتانیا، دارای تعدادی آپارتمان و خانه است و این چیز جدید یا پنهانی نیست.»(شفقنا)
و «کرملین امروز دوشنبه در واکنش به افشای این اسناد، تاکید کرد، هیچ دلیلی برای انجام تحقیقات درخصوص اسناد پاندورا نمیبیند و این اسناد را "مجموعهای از اطلاعات بیپایه و اساس" تلقی میکند. کرملین گفت: انتشار اسناد پاندورا نشان میدهد آمریکا به رغم تعهدش برای مبارزه با پولشویی، بزرگترین پناهگاه مالیاتی است. کرملین هیچ چیز جالبی در اسناد پاندورا نمیبیند و اطرافیان پوتین هیچ "ثروت پنهانی" ندارند.» (ایسنا)
این دو واکنش محض نمونه آورده شد تا تکلیف نهایی این اسناد راازسوی ثروتمندان گره خورده باقدرت پیش بینی کند که سنگی از سنگ روابط جاری جهان تکان نخواهد خورد!
*******
نسل جدیدی از مشاوران ثروت به افراد ثروتمند کمک میکنند پولهایشان را به جای احتکارکردن ببخشند.
دربیست سال آینده، حداقل از 35 تریلیون تا70 تریلیون دلار، ثروت از نسل پس از جنگ جهانی دوم به نسل جوانتر بعدی منتقل خواهد شد. بخش مهمی ازاین ثروت درلایه بالایی جنگل ثروت، بین اعضا خانواده یک دهم (0.1%)درصدی از ثروتمندترین خانوادههای جهان جریان خواهد یافت.
این جابهجایی جهانی با کمک ارتشی واقعی از متخصصان مالی وفادار به حداقل کردن مالیاتها و حداکثر ساختن میراث خانوادگی درداخل خاندانهای محدود شکاف نابرابری نژادی و اقتصادی را بیشتر خواهد کرد.
اما برخی ازبرخورداران از این سیستم، با کمک مشاوران مالی، که چشم انداز بسیارمتفاوتی ازبقیه همکاران خود دارند، برای ازهم گسیختن این سیستم تلاش میکنند. آنها این ثروت را با حل مشکلات بزرگی، مانند اختلال آب و هوا و نابرابری نژادی بازآرایی میکنند. و این امردرمیان برخی از نخبگان و مشاوران مالی آنها عادتی جدید، یعنی "حداقل کردن ثروت"را خلق کرده است.
جودی ویسر، اهل پورتلند، اورگان، که سرمایه گذاری با ثروت موروثی است، زمانی که شرکت مشاور سرمایه گذاری او با مالکیت آن تغییر یافت، تغییری را در فرهنگ (شرکت) مشاهده کرد.او میگوید،" وقتی که پودکاست(فایل صوتی) سه ماهه آنها با یک حسابدار خبره، که به مشتریها پیشنهاد میکرد بدون هیچ درآمدمالیاتی به ایالتها منتقل شوندآغازشد، من روترش کردم." او به شرکت گفت که دلیل انتقال داراییهایش از شرکت آنها، تمایل ضد مالیاتی آنها بود.
نورا لکسس، هماهنگ کننده ثروتِ بیش از یک میلیون دلار و خیریه خانوادگی در منبع نسل، که جامعه چند نژادی از جوانان ثروتمندمتعهد به توزیع منصفانه ثروت، زمین، و قدرت است میگوید" برخی افراد مشارمالی مورد اعتماد خانوادگی را به ارث میبرند. این مشاوران متمایل به انباشت ثروت و مخالف باز توزیع ثروت، سرموقع حاضرمیشوند."
این امر برخی اعضا خانواده ثروتمند را در مسیر برخورد با متخصصان "صنعت دفاع از ثروت"، که آموزشهای آنها کاملا روی انباشت افراطی و تغذیه دودمانهای ثروتمند موروثی است درگیر میکند. همان طور که در کتابم ، محتکران ثروت نوشتم ، این بخش وکلای مالیاتی، حسابداران و مدیران ثروت، کارمندان دفتر خانواده را شامل میشود که برای مخفی کردن تریلیونها، میلیونها به آنها پرداخت میشود. آنها جعبه ابزاری از حقه ها وراه های فرار- تاسیس شرکتهای پوششی بی نام، ایجاد حسابهای بانکی خارجی، اعتمادهای خاندانی، معاملات پیچیده- برای مصادره و قراردادن ثروت دوراز دسترس مالیاتی و پاسخگویی دراختیاردارند. آنها همدستان طفره مالیاتی، احتکار ثروت، و نابرابری استوارو تغییرناپذیرهستند.
این چیزی است که ملاقات با استفانی بروبی، موسس شرکت جنبش نیای خوب با مسئولیت محدود را ، که یک شرکت مشاوره ثروت بریتانیایی است که به حداقل کردن ثروت علاقمند است شگفت انگیزترمیکند. بروبی که یک دههی کاری را به عنوان وکیل بخش ثروت خصوصی شلوغ لندن صرف کرده است، اکنون شرکت جدید او در حال از هم گسیختن هنجارهای پیشهی خوداو است.
بروبی، که از پدر و مادری غنایی در لندن زاده شده توضیح میدهد" دو روایت عمومی جود دارد که شغل مشاوره ثروت آنها رادرونی کرده است، روایت اول انباشت افراطی ثروت است که اگرچه مطلوب نیست، اماکاملا پذیرفتنی است. حکایت دوم آناست که پرداخت مالیات مترادف هدردادن (پول) است. این آبی است که شغل ما در داخل آن شنا میکند."
بروبی اعتقاد دارد وقتی که به پرداخت مالیات میرسیم، ما راه خود را کاملا گم میکنیم. او میگوید،"بسیاری از نخبگان اقتصادی در جامعه این بیاعتمادی را به نحوی در دولت زنده کرده اند که ما میان مالیاتها با سرمایه گذاریهای عمومی که ما روزانه به آن وابسته ایم پیوندی نمی بینیم. شغل ما اجداد خوب بودن، برای بازتعریف نظریه ارث فراتر از مفهوم شمال جهان دودمان ها و بهسوی درک گسترده تری از جامعه است."
بروبی بیشتراز زبان"محتکران ثروت" استفاده میکند تا"صاحبان ثروت". ما پیشگام مسیری به صورت ریشه ای متفاوت برای نظارت بر ثروت هستیم- انتقال از سیستم استخراج ثروت به اقتصاد احیاکننده که درآن (سیستم) ثروت به صورت منصفانه تری توزیع میشود."
تصویر از پابلو ایگلیاس
(شرکت) نیای خوب برنامهای را فرآوری کرده است که (طبق آن برنامه)مشتریها به موازات ایجاد طرح بدیلی برای حداقل سازی ثروت، از سه مرحله میگذرند. مرحله اول، کار با مشتریها برای درک داستان ثروت آنها و "تصوردوباره ثروت"است. این کار کشف تربیت آنها، منابع ثروت، وارزشهای مرتبط با پول را دربر میگیرد. بروبی میگوید،" اَشکال مقاومت بسیاری وجود دارد که باید مورد ارزیابی قرارگیرد، (این مقاومت) دراجتماعی کردن ما و چگونگی تاریخ شکل گرفتن ثروت فرد ریشه دارد ."
لئونی تایلور، که سازمانگر برجسته ای در(شرکت) منابع عدالت، پسرعموی (شرکت) منابع نسل بریتانیا است، میگوید" پرسشهای انتقادی بسیاری وجود دارد که افراد ثروتمندباید از خودشان بپرسند، اما از فکر کردن به آن (پرسشها) میترسند." کاردقیقاهیجان انگیزاست چون زمینههای روشنفکری و فضاهایی برای تحقق این گفتگوهای مهم فراهم میکند، که (این گفتگوها) با تمنای ابتکاراتی در رفتارما، میتواند به تغییری دگرگون کننده و سیتمی کمک کند.
مرحله دوم ازبین بردن موانع تغییراست، که ممکن است همراه با آماده سازی یا حمایت معرفتی برنامه ریزی مالی فنی را نیزدربرگیرد. بروبی میگوید" ما باید معبرهای عصبی جدیدی برای باز اندیشی به ثروت واین که چه مقدارآن خیلی زیاد است بسازیم."
مرحله سوم تشخیص چگونگی بازتوزیع دسترسی به ثروت است، به نحوی که هم جبرانی و هم احیاکننده باشد. بروبی میگوید،" ما از مشتریان خود می پرسیم، » در روند استخراج یا انباشت این ثروت جاری چه آسیبی ممکن است وجود داشته باشد؟ آیا گروه هایی از مردم وجود داشتند که (ازاین انباشت) آسیب دیدند ؟ آیا (دراین انباشت ثروت) آسیب اکولوژیکی وجود داشت؟ و براین اساس، چه الزامی وجود دارد که این کاررا انجام میدهید؟«"
بروبی، دراین روند بازتوزیع، به"مرکز زدایی" ازخیریه سنتی نائل میشود. او میگوید،" این مشکلی است که انباشت افراطی ثروت پیش نیازواردشدن به دنیای خیریه است. فعالیت بسیار زیاد خیرخواهانه قدرت را تقویت میکند و ساختار نابرابریهایی را که منجر به نابرابری ثروت میشود باز میگرداند."
بازتوزیع در خارج از خیریه میتواند شکل پرداخت مالیات- درسطح محلی، ایالتی و فدرال- به خود بگیرد. میتواند به معنی انتقال دارایی به اقدامهای تحت کنترل جامعه، تشکیل مشارکت با جنبشهای اجتماعی و جوامعی باشد که نسلها از ثروت محروم بوده اند. نمونههایی از خانواده های ثروتمند، که ثروتشان را برای التیام خسارتهای ناشی از استخراج اولیهی آن ثروت هدایت کرده اند وجود دارد.
بنیاد برادران راکفلر در سال 1940توسط پسران جان دی راکفلرکوچک از ثروتی که اساسا از شرکت استاندارد اویل دریافت شده بود تاسیس شد. بنیاد درسال 2014 به صورت علنی از سرمایه گذاری در بخش سوخت فسیلی دست کشید و 1.2 میلیارد دلار از داراییهای خود را به سوی کارزار برای انرژی پاک هدایت کرد. اعضا خانواده راکفلر بابه رسمیت شناختن خسارتهای ناشی ازاستخراج نفت، به عمل قدرتمندی برای تقویت جنبش بی اثرکردن سرمایه گذاری در سوختهای فسیلی دست زدند. شرکت منبع نسل در حال بازاندیشی دراین مورد است که این اقدام چگونه به مشاوران مالی ربط پیدا میکند، و به رفتاراعضا خود درعرصه ای که در برابربازتوزیع متعصب است کمک میکند. برای آن که مشاوران مالی در لیست ارجاع آنها قرارگیرند، سازمان اکنون از مشاوران مالی مانند نیاکان خوب دعوت میکند تا یک فرم ارزیابی را پرکنند که واکنش آنها به سناریوهای مختلف را نشان می دهد، این ارزیابی حاوی یک مشتری است که میخواهد 10 درصد از ثروت خود را سالانه به مدت 10 سال به گروههای عدالت نژادی بدهد. لکسس ازشرکت منبع نسل میگوید" باورکنید یا باور نکنید، بازار رشد یابنده ای برای مشاوران ثروت ضد سرمایه داری وجود دارد."
بیش از 100 عضو شرکت منبع نسل وارد گروه های کاری 10 ماهه - مطالعه جزئی، حمایت شخصی جزئی- شده اند تا به سوی بازتوزیع رادیکال حرکت کنند. بخشی از این برنامه جلسه ای است که لکسس آنرا بهعنوان" چقدر برای من کافی است؟ چقدر برای دنیا کافی است؟حفظ چه مقدار زیاداست؟ قالب بندی میکند.
بروبی، با اشاره به تریلیونهایی که باید به نسلهای جوان تر تحویل داده شود میگوید،"آن چه منبع الهام واقعی من است پتانسیل انتقال ثروت بزرگ است، ما میخواهیم آماده و خوشبین باشیم که افرادی وجود خواهند داشت که میخواهند این ثروت به صورت رادیکالی برای ترمیم و بازتولید بازتوزیع شود."
بروبی میگوید شرکت به دادن حمایت ورساندن اکسیژن مورد نیاز برای از کارانداختن سیستم کمک میکند. او اضافه میکند،" مشتریان ما در دنبال کردن نگاهی اساسا متفاوت ازجهان شریک ما خواهند بود، این سفری مادام العمر برای شفا دادن تمام ما به موازات تلاش برای بازیابی داستانی گمشده - یا نوشتن حکایت اقتصادی جدیدی ازعدالت و آزادی جمعی- است.
---------------
چاک کولینز مدیر برنامه درباره نابرابری و خیرعمومی در موسسه مطالعات سیاسی است که در آنجا سردبیری مشترک این اکوالیتی دات اورگ را به عهده دارد. کتاب جدید او محتکران ثروت: چگونه میلیاردرها برای مخفی کردن تریلیونها میلیونها می پردازند، درباره حکومت صنعت مخفی کردن ثروت است.
دیدگاهها
یک سئوالی که هنوزنتوانستم…
یک سئوالی که هنوزنتوانستم جوابش راپیداکنم همین طمع وحرص وآزثروتمندان است .یک انسان فقط یکباردراین جهان زندگی میکندواین راثروتمندان خوب میدانند.بااین همه تمام عمرخودراصرف جمع آوری ثروت میکنندوبسیاری ازآنهاثروتی که دارندکفاف یک زندگی بخوروبخواب هفت نسلشان راجوابگواست بازهم ازثروت اندوزی دست نمی کشند.میگویندیکی ازشاهان اموی وقتی مردفقط یک قلم چهارهزارجفت جوراب درانبارش داشت.این انباشت بیش ازمصرف سابقه تاریخی دارد.ولی باحساب دودوتاچهارتا،ازهمانجاکه ثروت اضافی راشروع میکنندزندگی راباخته اند.خاوری اختلاسگرکه به کانادافرارکردشایدیکی ازعاقلترین هایشان بود.درجریان بدست آوردن این ثروت هزاران وشایدملیونهانفررابه خاک سیاه مینشانندبعداندکی ازآن راخرج خیریه میکنند.داستان غریبی است درزندگی انسان بعنوان یکی ازموجودات.
افزودن دیدگاه جدید