پولی بی ارزش و سکه ای بی مقدار، تحت عنوان به اصطلاح راه حل دو کشور ضرب شده است که هیچ اثری ندارد". شاید این بهترین تعبیری است که در مورد این راه حل و این عبارتِ "راه حل دو کشور" بین اسرائیلی ها و فلسطینی ها، توسط روزنامه نگار و سیاستمدار فلسطینی نبیل عمرو گفته شده است.
با ادامۀ این جنگ وحشیانه و جنونآمیزعلیه غزه، این اصطلاح مجدداً آرام آرام، هرچند شرمگینانه، به گفتار مقامات رسمی عربی و بین المللی خزیده است. این عبارت مدتها بود عملاً به یک طلسم تبدیل شده بود اما امروزه، بدون احترام حتی به مخاطب، و به ویژه هر بار که وضعیت جنگ در سرزمینهای اشغالی فلسطین شدت میگیرد و اوضاع آشفتهتر میشود، تکرار میشود.
همیشه، هنگامی که اوضاع به حالتی انفجارآمیز به آستانۀ از هم پاشیدن میرسد، این طلسم جادوئی به عنوان ابزار خاموش کردن فریادهای اعتراض، با تبلیغ این که این یک راه حل واقعی است، بهکار میرود و وقتی بحران آرام میگیرد، به نوعی مسکن تبدیل میشود. اما در هر حال اعتباری ندارد.
دلیل این امر آن است که راه حل دو دولت، مستلزم اقدامات و برنامه ریزیهائی است مثل پایان دادن به اشغال وعقب نشینی اسرائیل از سرزمینهایی که در جنگ ۱۹۶۷ به زور تصرف شدهاست، یعنی خروج اسرائیل از کرانۀ باختری، از جمله شرق اورشلیم و نوار غزه. اینها اقداماتی ضروری است که کشور فلسطین بر اساس آن میتواند تأسیس دولت خود را در این منطقه از فلسطین تاریخی در کنار دولت اسرائیل با مرزهای شناخته شده، محقق سازد (این "راه حل"، پس از آن که سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO) در سال ۱۹۸۸، در الجزایر اسرائیل را به رسمیت شناخت مطرح شد). بنابراین تا زمانی که هیچ اراده و حتی تمایل یا توانایی در عرصۀ جهانی برای وادار کردن اسرائیل به خروج از سرزمینهایی که طبق قوانین بینالمللی به عنوان "اشغال شده" ردهبندی شده است، وجود نداشتهباشد، تکرار مکرر "راه حل دو دولت" از محدودۀ لفاظی برای بالا بردن آستانۀ تحمل رنج دیدگان یا ابقای توهم نسبت به موعظه کنندگان "راه حل سیاسی" فراتر نمیرود و هیچ دستاورد عملی به بار نمیآورد، تا جائی که به تدریج در حد شعاری توخالی، کهنه و پوسیده تنزل یافتهاست.
تجربه میگوید که مراکز تصمیم گیری در جامعۀ جهانی همواره از ترجمۀ عملی آن فرار میکنند و از کمترین تلاش برای تحقق آن سر باز میزنند.
در یک مصاحبۀ تلویزیونی با گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، از او پرسیدم که چرا هیچگاه از اسرائیل به صراحت نمی خواهد تا به اشغال ۵۶ سالۀ این سرزمین پایان دهد؟ او پاسخ داد:
"صِرف مطرح کردن یا به رخ کشیدن "راه حل دو دولت" معنایش همین است (یعنی باید عقب نشینی کند)"
می بینیم که مشکل دقیقاً همینجا خود را نشان می دهد: "راه حل دو دولت"، عنوان عریض و طویلی که ظاهرا تمام جهان بر روی آن توافق کردهاند، به یک شوخی بی معنی و مفهوم رمزآلود در مورد یک مطالبۀ پایهای تبدیل شدهاست. مطالبهای مبتنی بر: "ضرورت پایان دادن به اقدامات اشغالگرانۀ اسرائیل و لزوم بازگشت او به مرزهای قبل از جنگ ژوئن ۱۹۶۷". بدتر از همه این که، اسرائیل هیچ تمایلی به پاسخگوئی و التزام به این خواست جهانی ندارد و دقیقاً برخلاف آن عمل میکند. دولت اسرائیل نه تنها با الحاق رسمی اورشلیم شرقی از سال ۱۹۸۱ و اعلام رسمی تمامی این شهر به عنوان "پایتخت ابدی" خود (که توسط واشنگتن هم به رسمیت شناخته شدهاست)، بلکه با توسعه و تحکیم این اشغالگری از طریق تشدید روند شهرک سازیهای قارچگونه در داخل مناطق اشغالی، مدام این وضعیت را پیچیده تر میکند، به طوری که تعداد شهرکها از زمان امضای قرارداد اسلو در سال ۱۹۹۳ تاکنون چهار برابر شدهاست. طبق مفاد قرارداد اسلو، توقف روند ایجاد این شهرکها قرار بود آغاز تدریجی پروسِۀ ایجاد یک کشور فلسطینی، پس از پنج سال، باشد.
ریشۀ اصلی مسئله در این نهفتهاست که آمریکا "بازی" با این عبارت را تا آنجا ادامه داد که به چیزی شبیه همان پستانک دادن به کودکی شد که گریه میکند و پستانک فقط قرار است ضجههای دلخراش او را که از روی گرسنگی فریاد میزند، موقتاً، قطع کند و این کار را آنقدر تکرار کنند که کودک از خستگی، غذا را فراموش کند، ساکت شود و به خواب فرو رود.
واشنگتن در پی هر جنگ یا بحرانی که منطقه را تکان داده و به لرزه درآورده و رهبران این کشور را با اشاره به معیارها و قوانین بین المللی و انتخابی عمل کردن به آنها، در افکار عمومی خجلتزده کردهاست، به دفعات و مکرراً به آب نبات چوبی "دو دولت" متوسل شدهاست: این کار را پس از حملۀ ۲۰۰۳ به عراق، در انتفاضۀ ۲۰۰۰ در فلسطین و پس از تمام جنگهای قبلی غزه و در هر تنش و درگیری در کرانۀ باختری بین فلسطینیها و شهرکنشینان شبه نظامیِ مورد حمایت ارتش اسرائیل انجام دادهاست، و این اواخر به ویژه در قبال حملۀ روسیه به اوکراین، شاهد آن بودهایم.
اخیراً، جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، بار دیگر از تعهد خود به ایجاد یک کشور فلسطینی حتی با وجود جنگ جاری در غزه، دم زد و در "سفر همبستگی" خود به اسرائیل به بهانۀ آنچه هفتم اکتبر گذشته اتفاق افتاد، اعلام کرد که برقراری صلح "بسیار دشوار است، اما ما باید به تلاش برای رسیدن به آن ادامه دهیم و دنبال روندی باشیم که اسرائیل و مردم فلسطین را قادر سازد تا در امنیت، کرامت و صلح زندگی کنند". او در پایان این دیدار افزود: "برای من، این پروسه به معنای راه حل دو دولت است"، همانطور که آنتونی بلینکن، وزیر امورخارجۀ او انجام داد. بلینکن، مظلومانه، اظهار داشت: به ما کمک کنید تا این راه حل را پیدا کنیم (چه کسی به چه کسی کمک کند؟!). او همچنین اضافه کرد "از گسترش جنگی جلوگیری کنیم که چشم انداز راه حل دو دولت و صلح در کل منطقه را از بین میبرد".
مشکل دیگر، این است که تمام جهان، حتی تشکیلات خودگردان فلسطین و تمام کشورهای عربی، بهویژه آنهایی که اخیراً روابط خود را با دولت اشغالگر اسرائیل عادی کردهاند، در اوضاع سیال و متشنج کنونی، خیلی راحت دربارۀ این کالای سحرانگیز دو دولت بازار گرمی میکنند!
آیا این بدان معنی است که راه حل دو دولت نه مطلوب است و نه ارزشمند؟ نه، بههیچوجه! اتفاقاً لازم و مشروع است و حداقل عدالت را برای انسانهائی که میهنشان غصب شده و از آن رانده شدهاند، برقرار می کند. اما راه حل دو دولت نبایستی آنطور که در حال حاضر عملا به چشم میآید، به یک کمدی مضحک یا ریشخند تبدیل شود. باید گفت که امر تشکیل دولت فلسطین اگر متحقق نشده نه به این دلیل است که گویا قوانین بینالمللی آن را تصریح نمیکند، بلکه واقعیت ایناست که این هدف نه در یک بشقاب نقرهای، بلکه از طریق مقاومت در برابر اشغال بهدست خواهد آمد، آنهم بهطوری که توازن قدرت را به اسرائیلیها و کسانی که پشت سر آنها هستند، تحمیل کند. در غیر اینصورت، این یکنوع خودفریبی و به خود دروغ گفتن است و به درد کسانی میخورد که مایلاند از همان سوراخی گزیده شوند که یک میلیون بارگزیده شدهاند.
محمدکریشان
نویسنده و روزنامه نگار تونسی
https://www.alquds.co.uk/%d8%ad%d9%84-%d8%a7%d9%84%d8%af%d9%88%d9%84%d8…
افزودن دیدگاه جدید