آنتونیو " تونی " نگری در شب ۱۶ دسامبردر پاریس در سن ۹۰ سالگی درگذشت تونی نگری تا آخر عمر کمونیست ماند. یک کمونیست امیدوار با چشمانی خیره و امیدوار به آینده. نگری به طور مداوم نظرات جدید را رصد می کرد و حتی در تاریکترین لحظات در جسجوی بذر اشکال جدید مبارزه بود. او برای مبارزان ایتالیایی سمبل، سازمان دهنده و نظریه پرداز جنبش مبارزه طبقاتی بود که به عنوان " اقدام مستقل کارگران " شناخته شد (Autonomia Operala)
ویژگی اپرایسمو*به گفته ماریو ترونتی، همکار و متفکر اخیر نگری، این بود که" لنین را روی سرش بچرخاند»، کارگران مبارز را به عنوان پیشتاز جدید ببیند، نه یک ساختار حزبی متمرکز. نگری از 1968 بر این باور بود که احزاب کارگری و کمونیستی دیگر عملکرد سیاسی خود را از دست داده اند و کارگران میبایست خود مستقل دست به مبارزه بزنند..
نگری در جنبشهای کارگری همیشه فعال بود و از طریق سمینارها، حضور در انجمنها، مجلات و دائر کردن دوره های آموزشی گروهی به آموزش چند نسل از فعالان کارگری کمک کرده است. هنگامی که در دانشگاهها بر روی او بسته شد، اندیشه پردازان جنبش و دانشگاهیان امکانات دیگری را برای او مهیا کردند که نگری محدود نشود و بتواند به جنبش کمک کند. نگری واقعا از این امر لذت میبرد و عاشق سخنرانی در سالن های اشغالی دانشگاه، جشنواره های سیاسی و انجمن های اجتماعی بود.
نگری و هارت در کتاب " انبوه خلق " نظرات خود در مورد جنگ را شفاف و با صراحت توضیح میدهند. با طرح " جنگ علیه ترور"، ماهیت جنگ اساسا تغییر کرده است. در گذشته جنگ بین دولتهای مستقل صورت میگرفت. اشکال نوین فراملیتی حاکمیت سرمایهداری ـ امپراتوری ـ به این معنا است که جنگ ها توسط بازیگران غیر دولتی در داخل مرزهای یک امپراتوری انجام می شود. آنچه که در درجه اول بوسیله این وضعیت اضطراری دایمی و از بین بردن تمایزات قبلی میان حقوق بین الملل و قانون مدنی تهدید میشود، چیزی کمتر از دموکراسی نیست
نگری در رابظه با جنگ اکراین نظر خود را قبلا اعلام کرده که به آن خواهم پرداخت اما نه در رابطه با جنگ غزه. سن نود ساله او دیگر مجال درگیرشدن به این موضوع را نداد
اما قبل از پرداختن به این موضوع نگاهی میاندازم به دیدگاه مشترک او با مایکل هارت در مورد جنگ در نوشته های مشترک خود یعنی امپراتوری و انبوه خلق..
دو نویسنده عنوان میکنند که ً جنگ به یک پدیده عام جهانی و پایان ناپذیر تبدیل شده است ". منظور آنها این است که جوامع در سراسر جهان با درگیری های مسلحانه تجزیه میشوند، که یقینا و حداقل، در کشورهای پیشرفته چنین نیست، اما خود جنگ در جوامع درگیر آنهرچه بیشتر به وسیله ای برای کنترل بر مردم یا آن گونه که هارت و نگری میگویند به ً ساز و کار ایجاد محدودیت تبدیل می شوند. بطور نمونه آنها اشاره میکنند به جنگ با تروریسم که فقر و نابرابری علت واقعی آن است، مستمسکی برای کشورهای بزرگ سرمایه داری است تا دست به خشونت بزنند. نگری و هارت معتقدند که تاریخ جنگ های امپریالیستی، بیناامپریالیستی و ضد امپریالیستی به پایان رسیده است.
یورش روسیه به اکراین در ۲۴ قوریه ۲۰۲۲ توجه جهانیان را به این موضوع جلب کرد. در این رابطه دیدگاههای مختلفی هم از طرف نیروهای راست و هم از طرف نیروهای چپ ابراز شد. نگری همراه نیکلاس گیل هات در تحلیل و نوشته خود تحت نام " واقعیت جدید؟ " در نقد اقتصاد سیاسی مینویسند:
" علیرغم اعلام مکرر این موضوع که ما در واقعیت جدیدی زندگی میکنیم، نه پایان جنگ سرد و نه جهانی سازی هیچ یک تغییری اساسی در این وضعیت جهانی ایجاد نکرده است. جهانی که به مدد بازارهای جهانی و سیستم های تولیدی و ارتباطی به هم مرتبط است، از آن چیزی که تصور می کنیم، انعطاف پذیری کم تری دارد... هیچ چیز خطرناکتر از این نیست که جنگی نیابتی بین قدرتهای هسته ای را با یک جنگ نامتقارن علیه یک " دولت تروریستی " به اسم آرمانهای ولاِ مانند " دموکراسی " یا " حقوق بشر " اشتباه بگیریم... برای ایالات متحده ، ناتو همیشه الویت بالاتری نسبت به وحدت اروپا داشته است… ایالات متحده می تواند ار درگیری طولانی مدت سود ببرد و هزینه های مخاطره آمیز آن را افزایش دهد.... جنگ در اکراین به واشنگتن فرصتی می دهد تا با سرریز کردن بخشی از هزینه های خود به کشورهای اروپایی هژمونی رو به زوال خود را تقویت کرده و در عین حال آنها را در رویارویی جهانی با چین هزینه کند.... تضعیف سیاسی اروپا، هدف بلاواسطه گسترش ناتو شده است... رجعت به جنگ سرد نمیتواند موجب احیای برتری آمریکا باشد، اما به اروپا آسیب خواهد رساند... اروپا که بین بحران هژمونی آمریکا و مانور حیله گرانه ی کرملین که به دنبال تقویت ضد اروپایی ترین و ارتحایی نیروهای سیاسی است، گرفتار شده است، باید عاملیت سیاسی خود را پیدا کرده و استقلال استراتژیک خود را در سطح جهانی توسعه دهد. "
اما جنگ غزه که موضوع این نوشتار است با جنگ اکراین و روسیه تفاوت اساسی دارد. مناقشه بین دو دولت در میانه سده بیستم با اشغال سرزمینهای فلسطین توسط اسراییل آغاز شد. مهمترین احزاب فلسطینی درگیر در این منازعه جریانهای موسوم به فتح و حماس هستند. پس از پیروزی انتخاباتی حماس در سال ۲۰۰۶، این حزب تا کنون در ناحیه نوار غزه حکومت می کند. در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نیروهای حماس حمله ای به مناطق مرزی اسراییل انجام دادند که این خود آغاز جنگ جدیدی شد.
در حالی که انتونیو نگری به صراحت به هر درگیری جهانی در اثار خود نمی پردازند، برخی از بینش های فلسفه سیاسی کلی او را می توان در بررسی دیدگاه های بالقوه او در مورد جنگ و شرایط خاصی مانند غزه در نظر گرفت. این تفسیر بر اساس مفاهیم گسترده تر نگری تنظیم شده است.
نگری بر اساس فلسفه سیاسی کلی خود، احتمالا موضوع جنگ را از دیدگاه انتقادی با تمرکز بر ماهیت در حال تغییر قدرت و تاثیر درگیری بر پویایی جهانی بررسی میکند. مهم است که توجه داشته باشیم در حالی که نگری یک چارچوب نظری برای درک پویایی جهانی فراهم می کند، ممکن است به صراحت دیدگاه های خود را در مورد درگیری های خاص مانند غزه بیان نکرده باشد. تفسیر موضع او در مورد چنین شرایط خاصی نیاز به تجزیه و تحلیل ظریف تر و به طور بالقوه بر اساس اظهارات یا نوشته های اخیر او صورت پذیر باشد. علاوه بر این، دیدگاه های فردی در یک چارچوب نظری می تواند متفاوت باشد،
در اینجا برخی از جنبه های خاص که نگری در رابطه با جنگ غزه را می توانست در نظر بگیرد را می آورم؛
۱. نقد امپریالیسم:
نگری به خاطر نقد امپریالیسم و اشکال سنتی قدرت دولتی شناخته شده است. او استدلال می کند که قدرت در حال تبدیل شدن به پراکندگی و غیر متمرکز شدن است. از همین منظر در زمینه جنگ نیز، نگری از اقداماتی که گرایش های امپریالیستی را تقویت می کنند، مانند مداخلات نظامی که در خدمت منافع قدرت های جهانی است، انتقاد میکند.
۲. تمرکز بر انبوه خلق:
تاکید نگری بر انبوه خلق، جمعیت جهانی متنوع و به هم پیوسته، نشان می دهد که او نگران تاثیر جنگ بر مردم عادی است. او از درگیری هایی که منجر به رنج مردم غیرنظامی می شود انتقاد کرده و از راه حل های صلح امیز و دموکراتیک حمایت می کند
۳. مقاومت و دموکراسی:
نگری در مورد پتانسیل مقاومت در برابر ساختارهای سرکوبگر بحث می کند. در زمینه درگیری ها، او ممکن است از تلاش برای تعیین سرنوشت، حکومت دموکراتیک و جنبش هایی که سیستم های سرکوبگر را به چالش می کشند، با تاکید بر عاملیت تودههای مردم حمایت کند. او ممکن است علاقه مند به جنبش های ضد جنگی باشد که مردم را از جنبههای مختلف برای مخالفت با درگیری ها و حمایت از راه حل های صلح امیز گرد هم می اورد..
۴. جهانی شدن
تجزیه و تحلیل نگری از جهانی شدن ممکن است او را به این فکر بیاندازد که چگونه عوامل اقتصادی و سیاسی به درگیری ها کمک می کنند. او احتمالا نقش نهادهای جهانی و منافع اقتصادی را در شکل دادن به چشم انداز جنگ بررسی کند
۵. زندگی
مفهوم او از زیست سیاست، که شامل تنظیم زندگی و جمعیت است، می تواند در تجزیه و تحلیل تاثیر جنگ بر جوامع و افراد مرتبط باشد. نگری ممکن است از درگیری هایی که منجر به نقض حقوق بشر می شود یا ساختار اجتماعی را مختل می کند، انتقاد کند. نگرانی های بشردوستانه، تلفات غیرنظامیان و اختلال در جوامع می تواند نقاط کانونی در انتقاد او باشد
با این برداشت ها از نظریات نگری میتوان نتیجه گرفت که جنگ غزه در چهارچوب مناسبات نوین جهانی،جنگی است که به سود تجزیه جامعه انسانی و تسلط بیشتر سیستم های سرکوب و بازدارنده منجر خواهد شد و مردم غزه چه به لحاظ امنیت جانی و اجتماعی در معرض مستقیم این تهدید هستند
نگری " کفر گوی ابدی کمونیست ؛"
وقت ان است که همه این وحشتها را متوقف کنیم [فلش بک]... برای خط کشیدن زیر همه چیز، برای داشتن اراده برای شروع دوباره
با چه شروع کنیم؟
«با چیزی که همیشه از نو شروع میشود. انقلاب»
(انتونیو نگری - È primavera)
* اپراسیمو ـ بازگشتتی است به مارکس در برابر مارکسیسم، علیه سنت جبرگرایی و عینیت گرایی آن. اپراسیمو یک بدعت در خانواده مارکسیست نیست، این یک گسست با آن خانواده است.
افزودن دیدگاه جدید