امسال برگزاری جشن هشتم مارس در داخل کشور تجربههایی سترگ از جنبش ژینا را هم پشتوانه دارد. با همین تجربههای سترگ و تاریخی است که زنان به پیشواز جشن هشتم مارس میشتابند. تشکلهای اجتماعی و صنفی نیز از تلاش خود برای هرچه باشکوهتر برگزار شدن این روز چیزی نمیکاهند. در همین راستا هماهنگی لازم نیز صورت گرفته است و این هماهنگیها هر روز بیش از پیش رشد میگیرد تا گسترهی افزونتری را از فضای اجتماعی پوشش دهد. شبکههای مچازی نیز زمینههای کافی و وافی برای چنین کنشی فراهم میبینند. تشکلهای کارگری و دانشجویی بیش از تشکلهای صنفی و سندیکایی دیگر در این راه نقش میآفرینند.
در جشن امسال تودههای عادی جامعه و مردم معمولی هم نقش خواهند آفرید. گروههایی از زنان هماکنون ضمن دعوت از هم به تجمعات خانگی روی آوردهاند. هر کدام از دعوت شدگان از جیب خود مایه میگذارند تا هر چه بهتر این جشن برگزار شود. چون جشنهای خودمانی خانگی نیز میتوانند ضمن پیوستن به هم به جشنی عمومیتر مبدل شوند. جایی که زمینههای کافی فراهم شد، میتوان آن را تا آنجا که لازم باشد گسترش داد. در استخرهای عمومی شهر تهران نیز از همین حالا زنان اعلام آمادگی و تقسیم کار کردهاند که از برگزاری چنین جشنی چیزی فرونگذارند. با همین رویکرد است که حتا جشنهای دورهمی خانگی نیز رونق میگیرد. در این جشنهای دورهمی نیز گروههایی از آشنایان یا افراد فامیل گرد میآیند و سپس هنر خود را در شادی و جشن به کار میگیرند. چون تودههای مردم شادی و نشاط میخواهند. همان پدیدهای که جمهوری اسلامی بر آن گردن نمیگذارد. مردم نیز باید یاد بگیرند که هرچه بیشتر از انفعال اجتماعی بیرون بیایند تا جشنی عمومی را ارج بگذارند.
گروههای ورزشی مستقر در پارکهای تهران هم از حالا اعلام آمادگی کردهاند که روز زن را بیش از این قدر بشناسند. بدون تردید کار جمعی، تجربههای گسترده و جدیدی را هم برای تودههای مردم به ارمغان خواهد آورد. برای تقسیم کار در چنین جشنی مردان نیز از یاری رساندن به زنان چیزی کوتاهی نخواهند کرد. ترس و واهمه از نیروهای امنیتی را باید برای همیشه به دور ریخت. انقلاب ژینا به نیکی ثابت کرد که این حکومت از مردم میترسد. خشونت بیحد و حصر حکومت در واقع از ترس و حقارت مدیران آن حکایت دارد. با این همه، جمهوری اسلامی از تجمع و گردهمایی مردم در این روز واهمه دارد. به خصوص در جایی که از گردهمایی در پارکهای عمومی شهر سخن گفته میشود. پیداست که پلیس برای برگزاری جشن روز زن هیچ بهانهای ندارد. ولی تجمع آزادانهی مردم به ترسش دامن میزند. پیداست موقعی که تجمعی در فضاهای عمومی شهر پا گرفت با رقص و آواز یا هلهلههای شادی میتوان کم و کیف آن را ارتقا بخشید. آنوقت پلیس به همین آسانی نخواهد توانست به مردم یورش بیاورد.
مترو و اتوبوسهای شهری نیز فضای خوبی برای برگزاری مقطعی جشن هشتم مارس فراهم میبیند. مردم قرار است با پخش شیرینی و برپاداشتن رقص و شادمانی در مترو و اتوبوس به پیشواز چنین روزی بروند. تا آنجا که ممکن است باید از جوسازیهای ضد مذهبی در چنین مراسمهایی جلوگیری نمود و حتا در این راه افراد مذهبی را نیز لازم است با خود همراه کرد. حمایت از حقوق طبیعی زنان شاید شرایطی را برانگیزد که بسیاری از همین زنان مذهبی هم به جشن روی بیاورند.
برگزاری جشن روز زن شرایطی را برمیانگیزد تا تاریخچهای از این جشن و مبارزهی زنان برای تحقق حقوق مدنی خویش نیز برای مردم گفته شود. در بیان و تکرار همین تاریخچه است که مطالبات همگانی زنان ایران نیز برای مخاطبان تکرار میگردد. چنین مطالباتی همچنان پس از سرکوب مقطعی جنبش ژینا بین مردم دوام آوردهاست. زنان حقوق برابر با مردان جامعه را میطلبند. مردان نیز بنا به طبیعت انسانی خود از همراهی خویش با زنان چیزی فرونمیگذارند. زنان امروزه حق خود را برای برگزاری انتخاباتهای آزاد فریاد میزنند. حقی که به طور طبیعی مردان جامعه نیز از آن سهم میبرند. جدای از این، زنان در حد خود نمیبینند که مردان واپسماندهی جامعه بخواهند برای ایشان قانون بنویسند. در نتیجه از پذیرش هرگونه حکومت مذهبی یا فردی سر باز میزنند تا پوشش و لباس خود را آزادانه برگزینند. همچنین زنان پذیرفتهاند که بر بدن خویش تملک دارند و حاضر نیستند در قبال انواع و اقسام سنتهای برآمده از دین به ازدواجهای ناخواسته گردن بگذارند.
بدون تردید لازم است در قانون اساسیِ آیندهی ایران چنین حقوقی برای زنان تضمین گردد. به همین منظور ضروری است تا دولتها هرگونه خرافات مذهبی یا باورهای شوونیستی را از متن کتابهای درسی کشور به دور بریزند. در آینده برای نوشتن قانون اساسی، قانون مدنی و قانون مجازات عمومی نیز باید متن اعلامیهی جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای بینالمللی زنان رعایت شود. آزادی دین، آزادی ازدواج، آزادی تحصیل و انتخاب شغل زنان باید در متن همین قانونها تضمین گردد. دولت باید به حق طلاق و خروج از کشور زنان گردن بگذارد. باید از پدیدهی کودک همسری و اشتغال به کار کودکان زیر هیجده سال برای همیشه جلوگیری به عمل آورد. روز جهانی زن برای زنان داخل کشور هم شرایطی فراهم میبیند تا زنان پیشرو از تبلیغ چنین مطالباتی بین شهروندان جامعه چیزی فرونگذارند. جدای از این، زنان ایران همانند مردان امنیت شغلی میخواهند و در قبال کار همسان مزد مساوی با مردان را انتظار دارند. جمهوری اسلامی باید ملزم شود تا بیمه کردن همهی زنان خانهدار را هرچه سریعتر به اجرا بگذارد. در نهایت هم حکومت و جامعه نباید موضوع خانهداری و کار در خانه را تنها به پای زنان بنویسند.
طی سالهای اخیر اخراج کارگران زن از شرکتهای داروسازی و واحدهای تولید تجهیزات الکترونیکی شدت گرفتهاست. چون شرکتهای تولیدی و خدماتی برای تعدیل نیروی انسانی، در گام نخست به سراغ زنان میروند. به چنین پدیدهای باید برای همیشه پایان بخشید. کارفرمایان باید بپذیرند که در طبقهبندی مشاغل برای زنان نیز حقوقی همسان با مردان در نظر بگیرند. گسترش شبکههای دیجیتالی خرید و فروش کالا شرایطی را پیش آورده است که کارفرما موضوع بیمه کردن کارگرانش را به فراموشی میسپارد. در چنین شبکههایی از زنان بیش از مردان استفاده به عمل میآید تا به ایشان حقوق کمتری بپردازند. متأسفانه دولت و دستگاههای نظارتی کشور چشمان خود را به چنین ماجراهایی میبندند. اما زنان نیز همانند مردان تا تحقق همهی مطالبات مدنی و صنفی خویش قدمی پا پس نمیکشند.
پخش تراکت و نصب بنر تبلیغی بخشی از فعالیتهای جشن روز زن را به پیش میبرد. حتا در شکلاتهایی که بین مردم یا رهگذاران پخش میگردد میتوان نمونههایی از لیبلهای تبلیغی را به کار گرفت. سفرههایی از کیکهای رنگین کمانی میتوان چید تا ضمن آن بر حق طبیعی زنان یا مردان برای انتخاب جنسیت خویش اصرار ورزید. موضوعی که میتواند حمایت تودههای بیشتری از مردم را به همراه داشته باشد. باید یادمان باشد که در تبلیغ و بسیج تودههای عادی مردم برای برگزاری جشن هشتم مارس، شبکههای اجتماعی حرف نخست را میزنند. شبکههای اجتماعی فضای خوبی را برای ما فراهم میبیند تا از امکانات آن برای هماهنگی و همنوایی لازم با بدنهی پویای جامعه سود ببریم. با همین رویکرد است که باید در همین شبکهها به روشنگری از حقوق زنان و تولید محصولات تبلیغی مناسب دست زد.
افزودن دیدگاه جدید