مقدمه
ما بیخبر از وسعت و عمق آنچه در اینترنت برجای میگذاریم، هستیم. 'کمبریج انالیتیکا' نام شرکتی انگلیسی از شهر کمبریج انگلستان است که امروز به دلایل ویژهای ورد زبانهاست. مثل خیلی خبرهای دیگر چندهفتهای در سرفصل خبرها خواهد ماند، و بعدها از سرفصل خبرها افتاده و زیر بار خروارها خبر دیگر محو خواهد شد. جای آن دارد که کمی در این واقعه درنگ کرده و این موضوع را از زیر ذرهبین بگیریم که واقعاً در دنیای جنگ ضداطلاعاتی نئوکانها چه میگذرد و این مسئله چه تأثیرات ویژهای میتواند بر روند مبارزات دموکراتیک و سوسیالیستی در ایران بگذارد.
کمبریج انالیتیکا چهکار میکرد. در یک جمله ساده، این شرکت در مورد پروژههای تبلیغاتی انتخاباتی، ازجمله انتخابات ریاست جمهوری کشورهای مختلف جهان، اطلاعات انبوه دهها میلیون نفری اعضای استفادهکنندگان رسانههای اینترنتی مثل"فیسبوک"، "تلگرام"، " تویتر" و "گوگل" و غیره کشورهای مربوطه را خریده و بر بستر ظریفترین نکات حساس عاطفی، شخصیتی، حساسیتهای سیاسی، فرهنگی و دیگر ویژگیهای شخصیتی ما استراتژی شستشوی مغزی افراد در مقیاس کلان را در رأی دادن به کاندیدای موردنظر، و یا در مبارزات جنگ روانی تبلیغاتی جهت حمایت از سناریوهای ساخته پرداخته ویژهای بکار گرفته و بر بستر آنها جنگ روانی هدفمندی را هدایت کرده و یا کاندیداها و جناحهای ویژهای را لجنمال کرده و کاندیداهای دیگری را از طریق دروغ، خبرسازیهای ساختگی و تبلیغ و شانتاژ بر رأی و روان مردم جایداده و در روز موعود نتیجه موردنظر خویش را گرفته تا به هدف موردنظر خویش برسند.
سر سخن
قبل از اینکه به کارکرد و نقش کمبریج انالیتیکا بپردازیم، باید به اهمیت وسعت اطلاعاتی که ما در اینترنت از خود برجای میگذاریم، بپردازیم. بهطور مثال اینکه ما در فیسبوک چه مطالب و تصاویری را لایک میزنیم؛ چه مطالبی را میخوانیم؛ با چه کسانی متن و پیام ردوبدل میکنیم؛ با آنها راجع به چه مسائلی صحبت میکنیم؛ چه مطالبی را به اشتراک میگذاریم؛ خودمان چه نوع مطالب و تصاویری را به اشتراک میگذاریم و غیره؛ این امکان را میدهد تا کوچکترین زوایای شخصیت روانی، اجتماعی، شخصی، خانوادگی، سیاسی و اجتماعی ما بهصورت پروفایل کاملی در اختیار این موسسههای رسانهای قرار بگیرد. دنیای اینترنتی نهتنها پروفایل افراد کشورهای مختلف را در اختیار دارد، بلکه میتواند آنها را گروهبندی کرده و بر روی آنها تحقیقات و تحلیلهای کارشناسی انجام داده و ظریفترین روندها و ویژگیهای روانی اجتماعی افراد و گروهبندیهای اجتماعی جوامع را در دست خویش داشته باشد. آنها نهتنها میتوانند این اطلاعات را در دست خویش داشته باشد، بلکه امکانات ارتباطگیری با انبوه ماها از طریق کاربران اصلی و مجازی این رسانهها داشته باشند. حزب چپ ایران ( فدائیان خلق) در میدان نبردهای ضداطلاعاتی رقیبان و نیروهایی که میخواهند آن را از صحنه سیاسی حذف نمایند، چگونه آمادگی لازم را خواهد داشت؟
وقتی از بین بردن رقیب به هر قیمت هم هدف و وسیله خیلی از رقیبان سیاسی چپ را توجیه مینماید، در قاموس آنها جایی برای راستی، درستی و نیکی نمیماند. زمانی مردم از دروغها، شانتاژها و فریبهای آنان آگاه میشوند که دیگر خیلی دیر شده است. بنابراین تا زمانی که دیگر خیلی دیر نشده است، باید بگذاریم تا سخن راست در میان آلوده بازار ضداطلاعاتی دروغ و شانتاژ به گوش همگان برسد. ما نهتنها بر پایه ارزشهای انسانی اخلاقی راستی و درستی میخواهیم با مردم سخن بگوییم، بلکه میخواهیم بر بستر راستی، درستی و کردار نیک به مردم امکان تصمیمگیری درست را فراهم کرده باشیم.
نبرد ضداطلاعاتی نئوکانها از اخلاقیات به دور است
مشت نمونه خروار این بود که رسانه بینالمللی فیسبوک، در یک مورد اطلاعات بیش از پنجاه میلیون کاربر خود را در اختیار شرکت کمبریج انالیتیکا، یک شرکت انگلیسی واقع در شهر کمبریج انگلستان گذاشته بود. شرکت کمبریج انالیتیکا از طریق بستن قراردادی با یکی از بیلیونرهای نئوکان جمهوریخواه آمریکائی از این اطلاعات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در حمایت از دونالد ترامپ و علیه هیلاری کلینتون استفاده کرده و در این زمینه استراتژی، تاکتیکها و برنامههای تبلیغاتی ویژهای را از طریق تزریق ضداطلاعات منفی، ازجمله اطلاعات غلط و ساختگی و با داشتن دسترسی اولیه به اطلاعات درجه اول و لجنمال کردن طرف مقابل تنظیم کرده و بر بستر آن برنامههای تبلیغاتی مشخصی را برنامهریزی کرده و پیاده نمایند. عدهای تا آنجا پیش میروند که این عمل را دخالت مستقیم انگلیس در تعویض حکومت در آمریکا قلمداد میکنند. کمبریج انالیتیکا در برنامههای ویدئوئی منتشرشده به موفقیتهای خویش در پروژه انتخاباتی آمریکا اشارهکرده و از آن بهعنوان کارنامه موفقیتآمیز خویش نام میبرد.
در این ویدئوها خبرنگاری با لهجه غلیظ هندی تحت عنوان مشتری کلان پولی از بنگلادش یا سریلانکا با دوربین مخفی به میزگرد صحبت با کمبریج انالیتیکا میرود. آنها برای اینکه این مشتری کلان پول را از دست ندهند راجع به موفقیتهای خویش در انتخابات آمریکا علیه کلینتون و نقش خود در انتخابات ریاست جمهوری در کنیا و چگونگی تأثیرگذاری مشخص آنها در این انتخابات میپردازند. شاید لازم باشد اشارات کوچکی به شیوهای سوءاستفادههای آنها از اطلاعات جمعآوریشده از من و شما بپردازیم، تا ببینیم این شیوههای ضداطلاعاتی تبلیغی پروپاگاندا چگونه همین امروز در مورد خاورمیانه و ایران بکار گرفته میشود.
نمونههایی از شیوههای به کار گرفتهشده
یکی از این عرصههای ضد تبلیغاتی به صورتی خیلی فعال و جدی در مورد موضوع مربوط به اتهام استفاده از بمبهای شیمیائی توسط دولت سوریه در جنگ داخلی و اتهام به روسیه در استفاده از سم شیمیائی در کشتن جاسوسان در بریتانیا بکار گرفته میشود. در شرایط سانسور شدید اطلاعاتی و ارائه ننمودن هیچ سند و مدرکی اگر برای هرکدام از این دو موضوع، سه سناریوی متفاوت را که هر سه میتواند به میزان واحدی از احتمال وقوع را در خود داشته باشند در نظر بگیریم، این سناریوها میتوانند ازاینقرار باشند. در مورد اتهام استفاده کردن از بمب شیمیائی در سوریه یک احتمال را همان فرض کنیم که رسانهها و دولتهای غربی با تمام قدرت و توان خود آن را فریاد میزدند، یعنی این کار حکومت سوریه صورت گرفته باشد، احتمال دیگر این باشد که این کار ساختهوپرداخته استودیوهای فیلم و تبلیغانی دولتهای غربی، بخصوص انگلستان، با کمک کلاهسفیدهای انگلیسی مستقر در سوریه بوده باشد، احتمال سوم اینکه کار "جبهه النصره"، یا "جیش الاسلام" و وابستگان دیگر القاعده در سوریه و حامیان انگلیسی کلاهسفید آنها باشد که در دسترسی آنان به سلاحهای شیمیائی مدارک مستند فراوانی در دست است. به بحث سیاسی مربوط به قوت احتمالات این هرکدام از این سناریوها نپرداخته، بلکه به چگونگی همگونی بمباران ارکستر تبلیغاتی تمامی دستگاههای تبلیغاتی غربی از رسانههای دولتی گرفته تا رسانههای بخش خصوصی کلان، تا رسانههای اینترنتی کوچک و کلان، یکسان و مداوم و بدون توقف به شیوهها و تاکتیکهای مختلف مثل حمله لشکر چنگیز خان به نیروهای مخاصم با تمام قدرت بر یک طبل میکوبیدند که این کار بشار اسد است و روسیه حامی آن است مغز و روان هر انسانی را کلافه کند، تا آنها به فریاد آمده و اعلام نمایند که باید به هر قیمتی وی را نیز مانند صدام حسین و معمر قذافی باید به سزای اعمالش رسانید.
بهطور مشابه اگر در مورد مسموم شدن پدر و دختر "اسکیروپال"، در شرایط بلوکه کردن کامل خارج شدن هرگونه اطلاعاتی به مردم، یک سناریوی احتمالی این باشد که کار دولت روسیه است، احتمال دیگر اینکه کار "ام. آی. 6" انگلیس باشد تا پیشدرآمد قدرتمندی برای حمله به روسیه در سوریه، بالکان و جاهای دیگر فراهم گردد. احتمالات دیگر را به کنار میگذاریم. این بار هم تمامی دستگاههای تبلیغاتی به مدت بیش از دو ماه مداوم، ساعتبهساعت بدون توقف روسیه را بدون هیچ سند و مدرکی محکوم و متهم کرده و میکوبیدند. بمباران پروپاگاندا و جنگ روانی ایجادشده چنان جو روانی آلوده و تحریکآمیزی را میآفریند که هیجان نفرت و عکسالعمل انتقامی را در نیروهای تحریکشده برمیانگیزد. البته آنها میگفتند که مدرک و سند دارند ولی به خاطر مسائل امنیتی نمیتوانند اسناد را رو بکنند.
تأثیرات سیاسی
مکران، رئیسجمهور فرانسه چند روز پیش در اخبار گفت که نباید سوریه را تخلیه کنیم، چون اگر تخلیه کنیم، بعد از ثبات عمومی در سوریه، فقط روسیه و دولت اسد در آنجا خواهند ماند و دولتهای غربی نخواهند توانست هیچ سهمی در آن کشور داشته باشند. پس معلوم میشود ازنظر غرب، مسئله بر سر تقسیم بازار سوریه مابین خودشان و از طرف دیگر تکه پارچه کردن سوریه است. برای این سناریو جایی برای دولت فعلی سوریه و روسیه در آنجا نمیماند. بنابراین کوبیدن و نابودی پرستیژ و چهره روسیه و دولت سوریه از این نظر اهمیت استراتژیک خود را نشان میدهد. استراتژی غرب در سوریه دارد با شکست روبرو میشود. آخرین تلاشها برای به عقب برگرداندن ساعت چه میتواند باشد. باز بحث سیاسی را به کناری گذاشته به شیوههای تبلیغاتی و نقش فیسبوک، تویتر، تلگرام و غیره در این موارد دقت کوتاهی بیندازیم.
بازهم در مورد شیوهها
برگردیم به صحبت "کمبریج انالیتیکا" و چگونگی کارکرد آنها در کشورهای مختلف، ازجمله کشور خودمان ایران. آنها در وهله اول اطلاعات گسترده و عمیقی از روحیه و روانشناسی فردی و اجتماعی بخش عمده و غالب آحاد فعال اجتماعی را در دست دارند. آنها هم خود در دنیای رسانههای مجازی صفحات و آدرسهایی را فعال کرده و از آن طریق با شعارها، برچسبها و مطالب ساختگی بهتناسب حساسیتهای روانی شخصی و اجتماعی وارد میدان شده و شعارها، برچسبها و شانتاژهایی را شروع به بمباران و پخش و توزیع مینمایند. گرچه خیلی از این راهکارهای هدفمندی شده توسط صفحات، گروهها و مجازی خود آنها بهپیش برده میشود، بلکه آنها از طریق چسباندن خویش بهعنوان دوستان افراد دیگر، چسباندن کاربران خویش به سازمانها و گروههای دیگر فعال اجتماعی، این خبرهای ساختهوپرداخته خویش، و یا شعارها و شانتاژهای تبلیغاتی خویش را از طریق این گروهبندیها هم ترویج و پخش مینمایند.
مثلاً، اگر در مورد ایران، رقیب عمده غرب هم در شرایط، روسیه و چین باشند، کوبیدن، لجنمال کردن و ایزوله کرده روسیه و چین در اذهان و روان مردمی به هر شیوهای بهطور عمده و قدرتمندی بهوسیله شانتاژ و تبلیغاتی استراتژی آنها را تشکیل میدهد. بهموازات کوبیدن دمبهدم و لحظهبهلحظه روسیه و چین در تمامی رسانههای تبلیغاتی صوتی، تصویری و مجازی خود، نیروهای چپ ایران را از این طریق بهطور مشخص با این سؤال رودررو میسازند که "روسیه را مسئول مسموم کردن دو نفر در انگلستان دانسته و محکوم بکنند"، و "روسیه را بهعنوان حامی حکومت بشار اسد که قاتل مردم خویش توسط بمبهای شیمیائی است، محکوم بکنید" "اگر کشورهای غربی بد باشند، چرا همه پناهندگان به آنجا میروند و به روسیه و چین نمیروند؟" تا به این نتیجه برسند که " دولتهای غربی هرچقدر هم بد باشند، به یک چنین جنایاتی دست نمیزنند، بنابراین دولتهای غربی برای ایران بهمراتب بهتر از روسیه و چین میباشند". آنها چنین سوا لاتی را در حمایت از دخالت مستقیم کشورهای غربی در امور ایران مطرح مینمایند.
------------------------
بخش دوم:
نمونههایی از شیوه کارکرد آنها
دروغسازیهای کلان
دروغ باید آنقدر بزرگ و وحشتناک باشد که شوک شدیدی را در جامعه ایجاد بکند. بمباران شیمیائی مردم عادی بخصوص زنان و کودکان. بمباران بیمارستانها و مدارس و کشتار بیماران، نوزادان و محصلین مدارس. حمایت مستقیم مالی، نظامی و سیاسی از جانیان، قاتلان و عاملین شناختهشده کشتارهای جمعی. معمولاً برای این اتهامات مدرک و سندی وجود ندارد. به خاطر همین باید سندسازیهای لازم صورت بگیرد. گرچه سندسازیها بهخودیخود دروغ میباشند، اما در شرایطی که تمامی رسانههای خبری و خبرسازی دولتی و خصوصی کلان دمبهدم و لحظهبهلحظه آنها را بهصورت اخبار موثق از دستگاههای خود فریاد کرده و مغزهای همه را بمباران میکنند، در این شرایط، دیگر ذهنیت مردم پرشده و در اذهان به قضاوت نظری خاصی تبدیل میشوند. قدرتهای سیاسی اقتصادی بازیگر این سناریوها در این موقع هم دادستان، هم هیئت ژوری و هم قاضی شده و حکم محکومیت رقیب خود را صادر کرده و سپس به مجری قصاص مجازات تبدیل میگردند. در این موقع دیگر زمان آن میرسد که متهم به جزای "اعمالش" برسانند. خبرنگارهایی که توسط سیستم کلان نئولیبرالیستی تربیتشدهاند، عملاً به بخشی از همان سیستم تبدیلشدهاند. با این تفصیل، آنها پایبندیهای اخلاقی و حرفهای خود را در خدمت به کلیت سیستم نئولیبرال زیر پای میگذارند.
متهم کردن نیروهای مترقی به ارتکاب
نئوکانهای نئولیبرال درصدد حفظ و افزایش سودآوری لازم برای سرمایهگذاریهای خویش ازیکطرف با تنگی بازارهای سرمایهگذاری، منابع طبیعی و فروش روبرو میباشند، از طرف دیگر برای حفظ، کنترل و گسترش بازارهای جهانی خود از راه انداختن جنگهای منطقهای، کودتا جهت عوض کردن حکومتها و پیاده کردن سناریوهایی مانند راه انداختن تظاهرات فاشیستی جهت از کار انداختن حکومتهای مردمی را میتوان مشاهده کرد.
جهت پیاده کردن سناریوهای بالا باید دستگاههای تبلیغاتی و پروپاگاندای آنها بهصورت کوبندهای نیروهای مترقی را متهم به وحشتناکترین اتهامات کلان نموده و به صورتی مستمر این اتهامات را از طریق دستگاههای تبلیغاتی خویش به صدا درآورند، تا فرصت باری فازهای دیگر امنیتی و نظامی پروژه آنها فراهم گردد.
آنها از این طریق و با چسباندن برچسبهای آلودهکننده به نیروهای مترقی، نهفقط از نزدیکی نیروهای مردمی به آنها جلوگیری میکنند، بلکه نیروهای مترقی را ایزوله کرده و منزوی مینمایند. بخشی از این نیروها از ترس حملات احتمالی به خود و خانوادههایشان دست از فعالیت مدنی کشیده در گوشهای آرام میگیرند. بخشی دیگر هم هستند که تحت تأثیر جو آلوده و خطرناک قرارگرفته و جبهه عوض میکنند.
آفریدن کاراکترهایی جهت تبلیغ و پروپاگاندا
برای تزریق چنین دروغهای ساختگی، آنها نهتنها به شخصیتهایی بدون وجدان اخلاقی احتیاج دارند تا آماده باشند با تمام وجود در سرنای چنین دروغها پروپاگانداهای تبلیغاتی ساختگی بدمند، بلکه گاها با چنان لحن شدید و آلودهای چنین اتهاماتی را وارد کنند که هم افکار فاشیستی را در جامعه ترویج نمایند، هم کسانی را که چنین گرایشهایی دارند را به سمت خویش بکشانند. آنها با اتخاذ چنین شیوههای تهاجمی توأم با تحدید و استفاده از زبانهای آلوده نهتنها نیروهای دموکراتیک و آزاده را در موقعیت دفاعی قرار میدهند تا تلاش کرده و از خود دفاع نمایند، بلکه نیروهای اجتماعی هوادار چپ و دیگر نیروهای دموکراتیک و آزاده را از طریق فشار روانی به سمت خویش بکشانند. هرکدام از ما چنین شخصیتهایی را در دنیای رسانههای تصویری، صوتی و دنیای مجازی اطراف خود میشناسیم.
سناریوسازیها در خاورمیانه
اگر این سناریو را بپذیریم که انفجارهای یازده سپتامبر کاردار و دسته بنلادن بوده باشد، اتهام حمایت صدام حسین از آنها و واردکردن اتهامات دیگر به صدام حسین نظیر اینکه دارای سلاحهای شیمیائی و میکروبی بوده و درصدد تولید سلاح اتمی است، در شرایطی که کارشناسان سازمان ملل خلاف آن را گزارش کرده بودند. واردکردن اتهام کودک کشی به نیروهای صدام حسین در بیمارستانهای کویت زمان حمله اول نیروهای صدام حسین که با چراغ سبز خود آمریکا ازجمله این سناریوها است. وارد آوردن اتهامات مشابه به حکومت بشار اسد در شرایطی که بعدها ساختگی بودن آنها غیر مستند بودن آنها بعد از حملههای نظامی تنبیه گرانه آمریکا به ثبوت رسیدهاند. نمونههای مشابه دروغهای ساختگی در مورد لیبی و غیره فراواناند. موارد مشابه زیادی وجود دارند که تمام اسناد و مدارک آنها نابودشده و نمیشود به صورتی مستقیم و مستند ثابت کرد، ولی به صورتی منطقی میشود در مورد آنها با توجه به اینکه در خدمت چه نیروهایی و جهت پیاده کردن کدامین پروژهها لازم بودهاند، میشود نتیجه گرفت که کار کدامین نیروها میتواند بوده باشد. در این موارد شاهدان زنده تنها بعد از وقوع فاجعه قادر میباشند به حرف درآمده و تجربههای خویش را با بقیه در میان بگذارند. آن موقع دیگر کار از کار گذشته است.
آیا در مورد ایران نمونههای امروزین چنین راهکارهایی مشاهده میگردد
یک – یکی از نمونههای پروژههای تبلیغی آنها این است که ایران بعد از جمهوری اسلامی ایران چگونه نئوکانهای آمریکائی و دوستانشان بازار ایران را دوباره در دست خویش بگیرند. برای این کار باید رقیبان جهانی آمریکا و غرب، یعنی روسیه و چین به شدیدترین وجهی کوبیده شده و در اذهان مردم آلوده گردند. بهموازات آن باید تبلیغات نئولیبرال دموکراسی سرمایهگذاریهای غربی در ایران، گسترشیافته و منافع سیاستهای آن با استناد به شرایط زندگی مردم در کشورهای غربی به مردم نمایش داده شود.
دو – تحتفشار تبلیغاتی قرار دادن نیروهای چپ و دموکرات جهت انتخاب مابین آمریکا ، انگلیس و طرفدارانش ازیکطرف، و روسیه و چپن از طرف دیگر بهعنوان دوستان بینالمللی سیاسی اقتصادی ایران. از این طریق آنها نهفقط هر نوع افشاگری عملکردهای نئوکانها در منطقه از طرف نیروهای دموکراتیک را به مفهوم دفاع در روسیه و چین تلقی کرده و در بدترین حالت این نتیجهگیری را خواهند کرد که "هردوی آنها به یک اندازه برای ما بد میباشند، پس چرا مابین این دوتا "بد" روسیه را آمریکا و غرب را انتخاب نکنیم که منبع دموکراسی، آزادیهای فردی و اجتماعی و منشأ پیشرفتهای علمی صنعتی است و میلیونها نفر از مردم ما آنجاها زندگی میکنند".
با این استراتژی تبلیغاتی آنها چند تیر را با یک نشان میزنند. یک – برای ایران غرب بهمراتب بهتر از روسیه و چین است، دو – چپهای ایران در موقعیتی قرار بگیرند تا اینکه یا روسیه را محکوم کرده از کشورهای غربی دفاع نمایند، یا ایزوله شده و زیر فشار به گوشهای انداخته شوند. سوم اینکه نیروهای سیاسی موردحمایت غرب و آمریکا در ایران که عمدتاً سلطنتطلبان و فاشیستهای پان ایرانی است هستند، از میدان عمل و حمایتی غرب برخوردار شده و زمینه را برای راست افراطی در ایران فراهم میکنند تا پروژههای مشابه "میدان" در اوکراین را پیاده نمایند، چهارم اینکه زمینه برای ایزوله شدن روسیه و چین و وارد شدن غرب و در رأس آن امریکا به بازارهای اقتصادی ایران هموار میگردد.
سه – خبرسازیهای ویژه جهت گالوانیزه کردن نیروهای سلطنتطلب و ناسیونالیستی افراطی که طرفدار دخالت مستقیم آمریکا و انگلیس در ایران جهت تعویض حکومت ایران از جمهوری اسلامی ایران به حکومتی سلطنتی سکولار میباشند. نمونه پیدا شدن جسد مومیائی رضاشاه پهلوی دریکی از قبرستانها، خبرسازیهای مربوط به اینکه روسیه زبالههای اتمی خود را در ایران چال میکند، یا عامل اصلی آلوده کردن سواحل دریای مازندران روسیه است، ازجمله چنین زمینههای تبلیغاتی میباشند.
تئوری توطئه
در شرایطی که اتفاقات عجیبوغریبی به وقوع میپیوندد که اسناد و مدارک ثبوت مسئولین آن یا از بین برده میشوند، یا سؤالات فراوانی در این موارد که پاسخها به آنها قانعکننده نبوده و یا بدون پاسخ میماند. مردم ناچار بر اساس اطلاعات محدودی که در دست دارند، و منطق تجربی خود بر اساس اتفاقات مشابه گذشته و یا دلایل منطقی نظری خویش به نتیجهگیریهایی میرسند.
زمینه برای یک چنین تئوری پردازیهایی وقتی زیاد میشود که مخصوصاً اسناد و مدارک مربوطه از بین برده شده، ساختگی بوده باشند، یا خیلی ناقص بوده و به تنهائی برای نتیجهگیری قطعی کافی نباشند. نمونههای حمله به برجهای دوگانه در نیویورک، مجهز بودن صدام حسین به سلاحهای شیمیائی در روزهای قبل از حمله آمریکا به عراق، استفاده حکومت اسد از بمبهای شیمیائی از این جمله هستند.
تئوری توطئه این سناریوها را مثلاً ساختهوپرداخته خود نیروهای امنیتی انگلیسی، موساد یا آمریکائی قلمداد کرده بر اساس آنهم مدارک مربوطه را پشت همدیگر میچینند، و استدلال لازم را که چطور وقوع این اتفاق به نفع آنها است تا چنین توطئههایی را راه بیندازند، پرداخته و ترویج میکنند.
میشود گفت این تئوریها اگرچه وسعت تبلیغاتی محدودی داشته باشند،ازنظر مدارک و قوت استدلال به همان اندازه تبلیغات رسانههای غربی قدرتمند میباشند. یکی از نمونههای تأثیرات ترویج چنین تئوریهایی تقویت روحیه ضد یهودی در میان راست های افراطی کشورهای غربی، بخصوص طرفداران ترامپ در آمریکا و فاشیستهای اروپائی است. آنهایی که برایشان فرق گذاشتن میان فعالین صهیونیسم جهانی با مردم عادی یهودی زیاد مطرح نیست.
"وزلی کلارک" چه میگوید
سخنان ژنرال آمریکائی فرمانده سابق نیروهای مسلح آمریکا در افغانستان "وزلی کلارک" را حتماً در رسانه های مجازی شنیده اید. زمانی که وی از توطئه عقاب ها در آمریکا در زمینه پروژه نظامی رژیم عوض کردن در چندین کشور خاورمیانه اسم میبرند، از لیبی، عراق، مصر، سوریه نامبرده و این لیست را بانام ایران ختم میکنند. اگر با توجه به اینکه این پروژه در تمام کشورهای دیگر ا پیاده شده است جدی بگیریم، باید احتمال وقوع حوادثی در ایران را بهعنوان بدترین حالت سناریو جدی بگیریم. این بدترین حالت چگونه میتواند باشد؟
پایان سخن
همزمان با تشکیل حزب نوین چپ ایران ( فدائیان خلق) باید از پتانسیلهای استفاده و سوءاستفاده از دنیای مجازی رسانههای اینترنتی آگاه بوده و از ارتباطات ناسالم و مشکوک پرهیزکرده، جلو سوءاستفادههای احتمالی تبلیغاتی مستقیم و غیرمستقیم ناسالم را گرفته، از گذاشتن اطلاعاتی که میتواند مورد سوءاستفاده قرار بگیرد ممانعت کرده و این رسانهها را به دستگاهها و وسایل ترویج آگاهیها و ارتباطات سالم مدنی مردمی استفاده کرده و دستگاههای صد تبلیغاتی شانتاژ ضداطلاعاتی نئوکانها و دستهای داخلی آنها را خنثی نمود.
از جنبه دفاعی درآمده و در میدانی که از همه طرف چپ دموکرات سوسیالیستی میتواند موردحمله قرار بگیرد، در میدان دنیای مجازی با رعایت دقیق استقلال امنیتی، اقدام به تهاجمی مستمر در اعلام مواضع روزمره و اطلاعرسانی به آحاد کشور و گسترده تر کردن ارتباطات ساختاری شبکهای اطلاعرسانی راستین جهت هدایت هدفمند حرکتهای اعتراضی، سازنده و مدنی مردمی استفاده درست، قدرتمند و سالمی را به عمل بیاوریم.
27-04-2018
https://www.youtube.com/watch?v=Kg2EvlWLKPw
افزودن دیدگاه جدید