رفتن به محتوای اصلی

مرگ رئیسی در آئینه جامعه

مرگ رئیسی در آئینه جامعه

ابراهیم رئیسی از ۲۰ سالگی تا هنگام مرگ همواره در پست های کلیدی حکومتی حضور داشته و نقش موثری در کشتار و سرکوب مردم ایفا کرده است. هر چند در جمهوری اسلامی جنایتکاران میداندارند، اما رئیسی از جمله جانیانی است که گوی سبقت را از بقیه آدمکشان ربوده بود. او در سال ۱۳۶۷عضو هیئت مرگ بود و در تصمیم گیری برای اعدام چند هزار تن از زندانیان سیاسی شرکت داشت. در همین هیئت، رئیسی بیش از دیگران برای اعدام زندانیان فعالیت می‌کرد. او هم‌چنین در سرکوب اعتراضات به خصوص خیزش آبان ۹۸ و در چند ماه برآمد جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی در سال ۱۴۰۱ در موقعیت های کلیدی نظام مشغول "انجام وظیفه" بود. او عمر نامبارکش در قوه قضائیه و قوه مجریه، در رده های مختلف در خدمت دستگاه مستبد ولایت فقیه قرار داشت و فرمانبر و مرید و مجری دستورات علی خامنه ای بود. او نایب ‌رئیس اول مجلس خبرگان رهبری و رئیس جمهور کشور بود. پیش از آن، سمت رئیس قوه قضائیه و دادستان دادگاه ویژه روحانیت را به عهده داشت.

اعلام سانحه برای هلیکوپتر ابراهیم رئیسی و مرگ او با واکنش گسترده‌ای روبرو شد. مکث روی فضای جامعه و واکنش مردم و حکومت، موضوع یادداشت کنونی است.

یک- از زمانی که خبر سانحه هواپیمای رئیسی و همراهانش منتشر شد تعداد قابل توجهی از مردم به شکل خودجوش دست به شادمانی زدند. واکنش شادمانی برای مرگ انسان‌ها از پدیده‌های نادری است که در کمتر نقطه‌ای از جهان رخ می‌دهد. اما در جمهوری اسلامی که هزاران جوان محکوم به زندان را در کمتر از یک هفتە اعدام می‌کنند، چشم ها را در خیابان‌ها هدف گلوله ساچمه‌ای قرار می‌دهند، دختران را در بازداشتگاه‌ها به جرم تن ندادن به حجاب اجباری شکنجه کرده و به‌طرز فجیعی می‌کشند، یا با پاشیدن اسید به صورتشان تا آخر عمر آن‌ها را ناقص می کنند، به مدارس حمله شیمیائی کرده و دانش آموزان را مسموم می نمایند، چنین واکنش‌هائی چندان عجیب نیست. قابل فهم است که نابودی یکی از مسببان این فجایع، دل ها را شاد کند. موج شادی مردم هم‌زمان، بدون هماهنگی و بدون سازماندهی، در ابعاد سراسر کشور پدیدار شد. در مدت کوتاهی ذوق‌ها به شوق آمده و خلاقیت‌ها شکفته شدند و انواع لطیفه‌ها در رابطه با این سانحه خلق و به صورت نوشتار منتشر و یا به شکل گفتار دهان به دهان بر زبان ها جاری شدند. ابعاد و دامنه طنزهای مردمی آن‌چنان دامن گرفت که نیروهای سرکوب را به واکنش واداشت و منتشر کنندگان این لطیفه‌ها تهدید به مجازات شدند. این موج نیرومند که به شکل طنز برآمد داشت، نیروی نه به جمهوری اسلامی است که در کمین نشسته و از هر اتفاق، فرصتی می سازد تا صدایش را در برابر استبداد به گوش همگان برساند.

به میزانی که طنز و لطیفه و شادی مردم زخم خورده و خشمگین از نظام قابل فهم است اما سازماندهی و بسیج نیرو برای رقص و پایکوبی به‌خاطر مرگ این جنایتکار، در مراسم عزای او، پسندیده نیست. نمی‌شود مبلغ زندگی بود و علیه اعدام و مرگ پرچم برافراشت، اما هم‌زمان کاروان شادی و رقص در مراسم عزا سازماندهی نمود. در قاتل بودن رئیسی هیچ‌کس تردید ندارد. این موجود که انرژی و هستی‌اش را صرف نیستی دیگر انسان‌ها کرد عنصر خطرناکی بود که می‌بایست به‌دست عدالت سپرده می‌شد و تا آخر عمر بی شرمانه اش، در زندان می پوسید. افسوس که زنده نماند تا دادخواهان این قاتل را به پای میز عدالت بکشانند.

مخالفت با اعدام و مرگ، زمانی اصالت دارد که دامنه‌اش از دایره خودی ها فراتر رود و دیگران را نیز در بر گیرد. جنایات امثال رئیسی نباید بی مکافات بماند. اما لازم است که در یک دادگاه عادلانه این جنایتکاران محاکمه شوند. ما نیروهای چپ و طرفدار آزادی به صورت اصولی و به شکل پرنسیپ با اعدام و مرگ مخالفیم.

دو- نکته مهم دیگر در ارتباط با مرگ رئیسی قضاوت عمومی است که نسبت به چگونگی این رخداد در اذهان شکل گرفته‌است. مردم در اکثریت خود دنبال کشف توطئه حکومت در این اتفاق هستند. با این‌که مقامات تلاش کرده‌اند که طبیعی بودن سانحه سقوط هلیکوپتر را توضیح دهند، اما بسیاری از مردم باور نمی‌کنند که سانحه‌ای طبیعی رخ داده‌است. این قضاوت در نتیجه عملکرد جمهوری اسلامی طی ده ها سال شکل گرفته و به یک باور بدل شده‌است. به سادگی و با حرف خللی در آن وارد نمی‌شود. چون حکومت به طور مستمر طی چند دهه‌ عمر نامبارکش همواره در حال توطئه بوده و امروز هم در حال توطئه است. زمانی که یکی از بالاترین مقامات پس از خمینی یعنی رفسنجانی را دار و دسته‌های دستگاه ولایت در استخر خفه می‌کنند، چرا اذهان در جریان مرگ رئیسی به دنبال توطئه نگردد. زمانی که به هواپیمای مسافربری شلیک می‌شود و سه روز بلندترین مقامات کشور لحظه به لحظه با وقاحت دروغ تحویل مردم می‌دهند، چرا نباید سانحه سقوط هلیکوپتر برای مردم طبیعی تصور شود. این‌جا بحث بر سر ابهامات این سانحه نیست، که ابهامات زیاد و تناقضات آن بسیارند. بحث بر سر این است که به دلیل دروغ‌گوئی‌های مقامات حکومت و توطئه‌های آنان علیه مردم و علیه همدیگر، هر اتفاقی ابتدا توطئه‌آمیز در اذهان می‌نشیند. اگر حتی ابهامی هم نداشت، اذهان مردم به تجربه، به‌دنبال کشف توطئه می گشت. این هم یکی از شاخص‌هائی است که نشان می‌دهد که مردم به این حکومت تا چه اندازه بی اعتمادند. این بی‌اعتمادی در حدی است که هر کجا حکومت بایستد، بیشترین مردم در نقطه مقابلش قرار می گیرند.

سه- اگر به این سانحه از زاویه دیگری بنگریم می‌بینیم چنین اتفاقاتی نیروی حکومت را از درون سست تر می‌کند. سقوط هلیکوپتر رئیسی آئینه‌ای است که دیگر مقامات سرنوشت خود را در آن می‌بینند. این واقعه نمی‌تواند اراده حکومتیان را در دفاع از این سیستم سست نکند. رئیسی تنها مقامی نبود که با سانحه‌ای جان بی مقدارش از دست رفت. سال‌ها پیش از رئیسی، اخبار مربوط به توطئه مرگ احمد خمینی در میان سران حکومت دهان به دهان منتقل شده‌است. گفته می‌شود احمد خمینی با همدستی رفسنجانی کشته شد و رفسنجانی توسط عوامل خامنه‌ای در استخر سر به نیست گردید. می‌گویند ابراهیم رئیسی نیز توسط مجتبی خامنه‌ای ولیعهد علی خامنه‌ای و یا قالیباف دستخوش سانحه شده‌است. در این حکومت بسیاری از مقامات اصلی به شکلی یا طرد و بی حیثیت شده و یا کشته می‌شوند. چرا باید نفر بعدی خیالش از توطئه آسوده باشد. عموم مقامات بالای حکومتی هر کدام به شکلی طرد و منکوب یا سرکوب و حذف شده‌اند. به جز علی خامنه‌ای که در راس نظام جا خوش کرده است، از اولین رئیس جمهور عبدالحسن بنی صدر تا حسن روحانی همگی بدون استثنا اگر مهر خیانت به پیشانی شان نزده باشند، تحت نظر، ممنوع التصویر، بی‌کفایت، مطرود و بی صلاحیت معرفی شده‌اند. آخرین آن رئیسی است که او نیز مرگش با پرسش‌های بدون پاسخ روبروست. همین رفتارها و سیاست‌های حذفی و توطئه‌گرانه است که تخم تردید را در دل مقامات کنونی کاشته است.

چهار- دستگاه ولایت که در باتلاق دست و پا می‌زند در پی هر حادثه‌ای می‌کوشد که ذهنیت‌های منفی شکل گرفته در اذهان مردم را خنثی کند تا بتواند نیرویش را ترمیم نماید. با همین هدف و برای روحیه دادن به نیروهای خودشان و کم کردن دامنه تزلزل با تابوت ابراهیم رئیسی نیز هم‌چون سلیمانی رفتار شد. ابتدا تابوت او را در تبریز تشیع کردند و سپس به قم و تهران و پس از آن به بیرجند بردند و در نهایت در حرم امام رضا به خاک سپردند. حکومت تلاش کرد از مرگ او بیشترین بهره را ببرد. اما همان‌طور که هیجانات پس از بسیج پرشمار برای قاسم سلیمانی چند روز بعد با زدن هواپیمای مسافربری اوکراین دود هوا شد، بسیج و مظلوم‌نمائی برای رئیسی نیز حتی در بین همان لایه‌های محدود اطراف حکومت نیز دوام نخواهد داشت. اگر زدن موشک به هواپیمای مسافربری و دروغ‌های پس از آن، بسیج برای سلیمانی را خنثی کرده و مردم را به جنبش کشاند، عملکرد حکومت به شمول خود رئیسی که با دلار ۲۸ هزار تومان پست ریاست جمهوری را تحویل گرفت و با محدوده ۶۰ هزار تومان به دیگری تحویل داده‌است، مردم را دوباره راهی خیابان‌ها خواهد کرد. تهییج و بسیج مردم هر چقدر هم در لحظه تاثیراتی به‌جا بگذارد، اما تداوم نخواهد داشت چون مردم اگر جوگیر هم شوند، در برخورد با واقعیات و با دیدن قیمت نان و مسکن و تنفس در فضای خفقان به جای آزادی، بیدار می‌شوند. توهمی اگر در لحظه هم شکل بگیرد تهاجم وحشیانه به زنان به خاطر حجاب آن را محو خواهد کرد. در همین دولت که پاکدست‌اش نامیدند، دزدی با ارقام نجومی فاش شده است. فساد "چای دبش" بزرگ‌ترین دزدی تاریخ جمهوری اسلامی با ۴.۳ ملیارد دلار در دوره رئیسی برملا شد.

پنج- مرگ رئیسی موضوع انتخابات را جلو صحنه آورده است و اختلافات حتی در درون همین لایه‌های حکومتی که چندین سال است برای یکدستی آن تلاش کرده‌اند، بیش از پیش بالا خواهد گرفت. در همین مجلس گزینشی یکدست هم به‌خاطر دزدی و چنگ انداختن به منابع مالی مردم ایران، نمایندگان مشغول پریدن به همدیگرند. در قوه اجرائی نیز در درون برگزیدگان اختلاف چنان بالا گرفته که تا کنون چند وزیر تغییر کرده‌اند. تسخیر پست ریاست جمهوری و گزینش جانشین رئیسی، بدون تردید کاندیداهای از صافی عبور کرده مورد اعتماد "رهبر" را به جان هم خواهد انداخت. بحث انتخابات موضوع مطلبی است که باید جداگانه به آن پرداخت. اما پیشاپیش روشن است سیستم حاکم رو به انقباض دارد و کاندیداها به گونه‌ای گزینش خواهند شد که زاویه‌ای با دستگاه ولایت فقیه و شخص خامنه‌ای نداشته باشند. هیچ نشانه‌ای از باز کردن فضا برای رقابت خودی‌ها به چشم نمی خورد. به نظر می‌رسد فضای "انتخابات" در بالا میان کاندیداها گرم و آتشین اما در جامعه سرد خواهد بود.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید