رفتن به محتوای اصلی

شیبِ سرازیریِ تقلیل گرایی، هر روز تندتر می‌شود!

شیبِ سرازیریِ تقلیل گرایی، هر روز تندتر می‌شود!

هرچه بیشتر از عمر «توافق ملی» مُد روز می‌گذرد، خصلت عمیقاً محافظه کارانه و تسلیم‌طلبانه‌ی این پدیده، فزون‌تر رخ می‌نماید. نشانه‌ها در این زمینه بسیارند که بازتاب در مصاحبه‌ها و مناظرات نظریه‌پردازان آن، اقسام کُد دهی‌ها جهت جلب محبت‌ معماران پروژه‌ی حاضر، انواع تشویق‌ها و برحذر داشتن‌ها و نیز تحکمات و صدور توصیه‌ها دارند. 

حمله‌ی تبلیغاتی گسترده به همه‌ی اپوزیسیون جمهوری اسلامی تحت عنوان آسیب شناسی اپوزیسیون و شکستن هر کاسه کوزه‌ بر سر کلیت آن در جریان جنبش انقلابی «زن – زندگی – آزادی»، نمودی از اینهاست. تبلیغاتی که نه از جایگاه دلسوزی و رهگشایی ملی بلکه از موضع خصومت‌ورزانه بر متن مشی «روزنه گشایی» جریان دارد.

وگرنه در ضرورت تشخیص منتقدانه‌ی ضعف‌ها در اپوزیسیون که نیازی بوده پیشینی و همچنان نیز باقی به قوت خود تا بتوان از خطاها و ناکامی‌ها در آن درس آموخت، ذره‌ای تردید جایز نیست. سئوال گرهی در این زمینه این‌است که نقد از طرف چه کسی و جریانی است و به چه منظور؟ از موضع اپوزیسیونال نظام حاکم یا توسط طیف غیر اپوزیسیون؟ 

در این کارزار راه افتاده، دو نکته جلب توجه می‌کند و سئوال برمی‌انگیزد. اولا چرا در شکل سرکوفت کل اپوزیسیون با بی کمترین تفکیک گرایش‌ها در آن و عملکردهای متفاوتی که به ویژه بر متن جنبش مهسا از سوی اپوزیسیون رونما شد؟ ثانیاً چرا این به اصطلاح «هجمه» حضرات، در همین دو ماه شناسا به «توافق ملی» و نیز این چنین پررونق؟!

نگاه اجمالی به کیستی این منتقدان روشن می‌کند که اصل موضوع برای اینان و انگیزه‌ی محوری تعرضات‌شان، موجودیت اپوزیسیون روشنگرِ کم ‌و کیف برنامه‌هایی همانند «توافق ملی» است. آیا این جنبه‌ی تصادف دارد که اپوزیسیون‌ستیزی «روزنه گشایان» با سکوت نسبت به سرکوبگری‌ علیه اپوزیسیون همراه است تا که قدرت نرنجد؟!

نشانه‌ی دیگر، شکرگزاری‌ها نسبت به اِعمال فشار بر اپوزیسیون در شکل تبریک گفتن‌هاست. فلان مهره‌ی معلوم الحال تا خبر جابجایی اجباری احزاب کردی در اقلیم کردستان می‌شنود با بستن اتهام رذیلانه‌‌ی «عوامل صهیونیسم» به این بخش از اپوزیسیون و برشمردن آن چونان دستاورد ارزشمند سفر پزشکیان به عراق، حرف کسانی چون خود را می‌زند! 

نشانه‌ی دیگر را در پس‌زمینه‌ی نامه‌ی سرگشاده‌ی اخیر خانم فائزه رفسنجانی می‌توان یافت. در این رابطه نه قصد نفی سابقه‌ی مثبت برخورد انتقاد‌ی ایشان طی چند سال‌ اخیر نسبت به سیاست‌های نظام را دارم و نه نیت ورود به داوری پیرامون آن چیزی که در بند زندان زنان اوین و وجود نابهنجاری‌های احتمالی غیر قابل قبول در آنجا می‌گذرد.

اصل مسئله، زمان موضع‌گیری از این دست است و استنتاجی که به شوق آمده‌ها از این خبرپراکنی داشتند و ارایه می‌کنند. تشویق‌های آبدار قلمزنان سرشناسٍ «روزنه گشایان» از آن، بیش از اینکه معرف ارزش رواداری باشد، نوشتن رفتار غیر قابل قبول فلان یا بهمان زندانی اسیر نظام جمهوری اسلامی به نام کلیت اپوزیسیون است و نوعی از رندی سیاسی! 

نشانه‌های دیگر از  تقلیل‌گرایی و محافظه‌کاری را به وفور می‌توان در تریبون‌هایی از طیف اصلاح – اعتدال دید که اینجا فقط به دو نمونه و صرفاً هم از یک رسانه‌ی اینها بسنده می‌کنم. «تلگرام جامعه نو» طی دو یادداشت یکی پیرامون گشایش در امر حجاب اجباری و دیگری موضوع جانشینی ولایت، نهایت دلبستگی به محبت «آقا» را به نمایش گذاشت.

در موضوع اول، زیر تیتر:«دستور خوب رسیده، ما لغوش نکنیم» خبر می‌دهد که به برکت «تعامل هوشمندانه‌ی پزشکیان با حکومت» قرار بر ُشل گرفتن گشت ارشاد نسبت به روسری در شکل فیزیکی است و لذا مبادا که دختران دچار وسوسه‌ی «برهنه‌نمایی» شوند. به «توپ حالا در زمین ما است و نباید این فرصت را سوزاند»، چه باید گفت؟!

در این نگاه، ایستادگی مستمر و مایه گذارانه‌ی زنان طی دو سال پسا جنبش مهسا در امتناع از روسریِ توسری، یا جایی ندارد و یا بسی فرعی است. کارساز، گویا هوشمندی مقام کارگزار است و بخششی که، حکومت از خود نشان می‌دهد! نگرانی هم اینکه مبادا برهنگی از گیسوافشانی به سطح پوشش اختیاری مثلاً بدن نما فراروید! آیا نیاز به تفسیر هم است؟!

این سایت در نوشته‌ی دیگرش با بیان دغدغه‌ برای «حفظ ثبات فعلی» از ولی فقیه درخواست دارد که قبل از رحلتش کیستی ولی فقیه بعدی را روشن کند تا از این طریق جوهر روزنه گشایی واقعی و عقل ولایت پذیرش را چنین بر زبان براند. نه تنها باور به ولایتی فقط اندکی ملایم بلکه زیر لفاظی‌های «عقل محاسبه‌گر و محافظه‌کار» آرزومند تداوم آن!

نشانه‌های نمونه‌وار فوق، بیانگر خصوصیت واقعی پروژه‌ی «توافق ملی» است که معمار اصلی آن کسی نیست مگر خامنه‌ای ولی فقیه. تقلیل گرایی زیر سقفی که ارتفاع آن را اقتدار ولایی تعیین می‌کند و فقط هم نه برای لحظه‌ی ولایی کنونی بل جهت جایگزینی او با ولایت بعدی! این، توافقٍ انواع متعلقین به نظام است با راس نظام و هر یک در حدی.

این طبعاً خطاست هرگاه که گستره‌ی «روزنه گشایان» طیف دیده نشود و همه‌ی عمل کننده‌ها در راستای تحقق و انبساط آن، همسان و واحد جلوه کند. تفاوت‌ها وجود دارند و آینده‌ی حاملان آن نیز نه لزوماً یکسان؛ در حال حاضر اما هم‌پوشان همدیگرند! مسئله از اینرو، انتخاب‌ سیاسی است و نتیجه و محصول آنست که جایگاه‌ سیاسی هر سیاست را رقم می‌زند.

این نوشته را جا دارد با همان گزاره‌ای پایان بُرد که در نوشته‌‌ با سرنام « فتحی خُرد در دل باختی درشت» (*) آمده بود: «وجه مکمل مبارزه با نظام، روشنگری علیه توهمات زهرآگین و توهم‌آفرینی‌های‌ ناشی از آنست و بس». نوشته‌ای که بر این تاکید داشت: « مسئله‌، پایداری و استواری است در مبارزه برای گذار از جمهوری اسلامی».

بهزاد کریمی  25 شهریور 1403 برابر با 15 سپتامبر 2024  

(*)  https://www.bepish.org/fa/node/11214

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید