جنایات و پنهانکاری ایدئولوژیک در خاورمیانه
در میان تاریکترین صفحات تاریخ معاصر خاورمیانه، جنایاتی که در زندان صیدنایا در سوریه و گورهای دستهجمعی مانند خاوران در ایران رخ داده است، نشاندهنده بروز خشونت ایدئولوژیک در مقابله با مخالفان سیاسی است. این مقاله تلاش میکند تا با بررسی این دو نمونه، شباهتها و تفاوتهای بین آنها را برجسته کند و نقش ایدئولوژی مذهبی-سیاسی را در سرکوب وحشیانه توضیح دهد.
زندان صیدنایا؛ مرکز وحشت رژیم اسد
زندان صیدنایا، در نزدیکی دمشق، به نماد سرکوب خونین رژیم بشار اسد تبدیل شده است. این مکان که از اواسط دهه ۱۳۶۰ خورشیدی هم زمان با دستگیریهای گسترده در ایران بهعنوان یک بازداشتگاه مرکزی برای مخالفان سیاسی استفاده میشد، در طول جنگ داخلی سوریه به یکی از مخوفترین زندانهای جهان بدل شد. بر اساس گزارشهای متعدد، زندانیان صیدنایا تحت شکنجههای شدید جسمی و روانی قرار گرفته و بسیاری از آنان در محاکمات چند دقیقهای به اعدام محکوم شدهاند.
گزارش سازمان عفو بینالملل در سال۱۳۹۸ نشان داد که از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۶، بیش از ۱۳ هزار نفر در این زندان اعدام شدهاند. اجساد قربانیان اغلب بهصورت مخفیانه در گورهای دستهجمعی دفن یا در کورههای مخصوص سوزانده میشدند.
پشتبام مدرسه علوی؛ آغاز جنایت حاکمان جدید در ایران
در ایران، پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و تشکیل جمهوری اسلامی، خشونت سیاسی به سرعت به ابزار اصلی حکومت تازه تاسیس برای تثبیت قدرت تبدیل شد. اعدامهای دستهجمعی در پشتبام مدرسه علوی، از نخستین اقداماتی بود که نشاندهنده سیاست سرکوب سیستماتیک حاکمان جدید بود. در این مقطع، بسیاری از مقامهای پیشین رژیم پهلوی و مخالفان سیاسی به سرعت و بدون محاکمه عادلانه به مرگ محکوم شدند.
سرکوب کردستان، خوزستان و ترکمن صحرا
از اوایل سال ۱۳۶۰ ، اعتراضات و فعالیتهای سیاسی در مناطق کردستان، خوزستان و ترکمن صحرا به بهانه مقابله با شورشها با سرکوب شدید مواجه شد. در کردستان، نیروهای سپاه پاسداران با تخریب روستاها و اعدام دستهجمعی مخالفان، تلاش کردند تا هرگونه صدای مخالف را خاموش کنند. در خوزستان نیز، اعتراضات مردمی به بهانه تجزیهطلبی به شدت سرکوب شد و صدها نفر از فعالان عرب اعدام شدند.
دهه شصت؛ اوج سرکوبها و خشونت ایدئولوژیک
دهه شصت، یکی از خونبارترین دورههای تاریخ ایران پس از انقلاب است. گروههای سیاسی چپگرا، بهویژه سازمان فدائیان خلق، حزب توده، و مجاهدین خلق، هدف اصلی سرکوب قرار گرفتند. هزاران نفر از اعضا و هواداران این سازمانها و احزاب، دستگیر و تحت شکنجههای قرون وسطایی شدید قرار گرفتند. که این نوع شکنجه ها تا به امروز ادامه دارد.
جنایات حاکمان جمهوری اسلامی در این دوره با کشتار دستهجمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ به اوج رسید. این اعدامها به دستور مستقیم آیتالله خمینی و با مشارکت «هیئتهای مرگ» انجام شد. طبق تخمینها، بیش از ۵ هزار نفر در این دوره اعدام و در گورهای دستهجمعی مانند خاوران دفن شدند.
شباهتهای صیدنایا و خاوران: سیاست حذف مخالفان
جنایاتی که در صیدنایا و خاوران رخ دادهاند، بازتابدهنده سیاستهای مشابهی در استفاده از خشونت و سرکوب برای حفظ قدرت هستند. در هر دو مورد، حکومتها با استفاده از دستگاههای امنیتی و قضایی، مخالفان را تحت شکنجههای شدید قرار داده و سپس بهطور دستهجمعی اعدام کردهاند. تلاش برای مخفی نگهداشتن شواهد این جنایات، مانند ساخت کورههای سوزاندن اجساد در سوریه و دفن شبانه زندانیان در ایران، یکی از وجوه مشترک این سیاستها است.
پایان پنهانکاری و افشای حقیقت.
همانطور که اسناد منتشرشده از زندان صیدنایا توسط «قیصر» نشان داد، انتظار میرود که پس از سرنگونی جمهوری اسلامی نیز شواهد بیشتری از گورهای دستهجمعی و دیگر جنایات این رژیم کشف شود. این افشاگریها، گام مهمی در راستای اجرای عدالت و ایجاد شفافیت تاریخی خواهد بود.
جنایات انجامشده در صیدنایا و خاوران، بیانگر عمق خشونت ایدئولوژیهای سرکوبگر در منطقه است. افشای این جنایات و تلاش برای اجرای عدالت، نه تنها وظیفه قربانیان و بازماندگان، بلکه وظیفه جامعه جهانی است. از صیدنایا سوریه تا خاورانهای ایران، افشای حقیقت و محاکمه عاملان این جنایات، گامی اساسی برای جلوگیری از تکرار این فجایع در آینده خواهد بود.
رضا ترابی
۹ دسامبر ۲۰۲۴
افزودن دیدگاه جدید