پایهریزی گذار به دمکراسی، کار امروز و مقدم بر گذار است
دمکراسی، فقط شکلی از دولت (Staate) نیست، بلکه روش تشکیل دولت، مشارکت آزاد و برابرحقوق همگانی در انتخاب دولت و اداره امور جامعه و کشور، نوعی از حکمرانی، رابطه میان نهادهای مدنی و میان احزاب و سازمانهای سیاسی و رابطه میان شهروندان، اقشار و طبقات باهم نیز است.
جامعه سنتی ما، ازدوره انقلاب مشروطیت تاکنون، پروسه گذار به جامعه مدرن توسعه یافته را طی میکند و علیرغم پیشرفتهای بزرگ در این مسیر، متاسفانه هنوز به توسعه همه جانبه و پایدار و نظام سیاسی - اجتماعی مدرن دمکراتیک فرا نروئیده است.
دولت پهلویها، دولت مدرن دمکراتیک نبود و نشد
دولت پهلویها، دولت شاهمحور بود و به شیوه استبدادی و دیکتاتوری فردی، اصلاحات مهمی در جهت مدرن کردن کشور انجام داد.
- دولت پهلویها از بدو تشکیل نخواست و نگذاشت مردم و نیروهای سیاسی آزادیخواه، دمکرات و عدالتجوی کشور، در اداره امور جامعه و کشور مشارکت آزاد و برابرحقوق داشته باشند. نوع حکمرانی پهلویها، نوع بد و دیکتاتوری بود. دولت محمدرضا شاه، طی انقلاب بزرگ مردمی، سرنگون شد و جمهوری اسلامی ولیمحور جایگزینِ آن شد.
جمهوری اسلامی، دولت مدرن دمکراتیک نبود و نیست
- جمهوری اسلامی از بدو تاسیس، علیرغم اینکه در پروسه انقلاب 1357 و اوایل انقلاب پشتیبانی تودههای عظیم مردم و حمایت اکثر نیروهای سیاسی مدرن راست و میانه و چپ را همراه داشت، دولت مدرن دمکراتیک نبود و نیست.
رهبران و پایهگذارانش معمم و مکلای اصلی نظام نخواستند و نگذاشتند جامعه و کشور، به شیوه مدرن- دمکراتیک و با مشارکت آزاد و برابرحقوق همه ایرانیان اداره شود.
- در پروسه 40 سال حکومت بر مردم، با اعمالِ نگرش ارتجاعی، جامعهستیز و سیاستها و شیوههای حکمرانی استبدادی و غارتگرانه بر مردم و جامعه از یکسو و پیشبرد سیاستهای خارجی ماجراجویانه، تشنجزا و خطر آفرین از سوی دیگر، اساس زندگی مردم و کشور را با بحرانها و دشواریها وخطرات جدی روبرو کرده، دچار بحران مشروعیت شده و بخش اصلی و عمده نفوذ و پایگاه اجتماعی خود را از دست داده است.
- جمهوری اسلامی، بنا به بنمایه دینی- فقاهتی خود و نیز بخاطر حفظ منافع حکمرانان و اقلیت صاحبِ قدرت، سرمایه وثروتهای کلان، مخالف توزیع قدرت، ثروت و سرمایهای است که در انحصار دارد. و تاکنون نخواسته، نمیخواهد و اجازه نمیدهد همه شهروندان و مردم به شکل و شیوه برابرحقوق، آزاد و دمکراتیک در اداره زندگی و جامعه و کشور خود مشارکت داشته باشند.
- رهبران و هسته اصلی قدرت جمهوری اسلامی، گسترش آزادی و دمکراسی مدرن را به درستی تضعبف مقام و موقعیت خود و نافی ولایت خود بر مردم میدانند، مخالف دمکراتیزه شدن فضای فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور و مانع برقراری روابط دمکراتیک میان مردم و احزاب و جریانات سیاسی جامعه هستند.
مردم، جامعه و کشور ما 40 سال بعد از انقلاب همچنان نیازمند دمکراسی مدرن است
- مردم، جامعه و کشور ما برای قرار گرفتن در مسیر توسعه متوازن و پایدار، و رفع بحرانها، دشواریها و خطرات مهیب در جهت بهبود و تامین زندگی بهتر، همچنان نیازمند دمکراسی مدرن و دولت مدرن دمکراتیک است؛
- مردم ما به دمکراسی و دولت مدرنی نیاز دارند که حافظ آزادی، قانونمدار، حافظ طبیعت و محیط زیست، تامین کننده خدمات اجتماعی و عدالت (عدالت حقوقی - قضائی، عدالت اجتماعی و اقتصادی) باشد؛
- دولتی که مدافع و ناظر بر رشد و توسعه اقتصادی، توسعه فرهنگی، مدافع صلح، منافع ملی و همزیستی مسالمتآمیز و تعامل با دولتها و کشورهای منطقه و جهان در جهت زندگی بهتر برای مردم باشد؛
- دولتی که دینمحور، ولیمحور، شاهمحور، نظامیمحور و دولتِ خارجیمحور نباشد؛
تحقق دمکراسی مدرن در کشور ما، در گرو پایهریزی دمکراسی و گذار دمکراتیک به دمکراسی است
- روشن است که دمکراسی و گذار به دمکراسی مدرن در کشور ما، از درون قدرت حاکم و حکم حکومتی ولایت فقیهانه بیرون نمیآید و امری خودانگیخته نیست که بطور خودبخودی از درون خیزشها و جنبشهای تودهای سازماننیافته و بدون رهبری دمکراتیک بیرون بیاید. دمکراسی امر وارداتی از طریق حملات نظامی دولتهای خارجی نیز نیست بلکه درونزاست و باید توسط مردم ایران ساخته و پرداخته شود.
- با توجه به تجارب تاریخا شکل گرفته در کشور ما در زمینه آزادی و دمکراسی، نظر به پراکندگی و تفرقه میان نیروهای طرفدار آزادی، دمکراسی و عدالت و با توجه به شرایط کنونی حاکم بر جامعه، برنامهریزی، پایهریزی و تداراک گذار دمکراتیک به دمکراسی، توسط نیروهای آزادیخواه، دمکرات و عدالتجوی کشور، امر مبرم، ضرور و مهمترین کار لازم درجهت گذار به دمکراسی مدرن است؛
- پذیرش ضرورت و لزوم برقراری روابط دمکراتیک و نه هژمونیک میان احزاب، سازمانها و جریانات سیاسی طرفدار آزادی، عدالت و دمکراسی در نظر و عمل جزو اقدامات اولیه و مهم برای گذار به دمکراسی است؛
- اراده، تصمیم و تلاش مسؤلانه و بیوقفه فکری، فرهنگی، مدنی، سازمانگرانه و سیاسی در جهت دمکراتیزه شدن روابط میان طرفدران آزادی، عدالت و دمکراسی از مهمترین اقدامات مقدماتی در جهت گذار به دمکراسی مدرن است؛
- دمکراتیزه کردن زبان، فضا و رابطه میان طرفدران آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی، توافق، همکاری و هماهنگی میان نیروهای مدافع آزادی، دمکراسی و عدالت حول گذار به دمکراسی مدرن از مقدمات اولیه و از الزمات گذار به دمکراسی است؛
- نمیتوان به شیوه غیردمکراتیک و بدون زبان گفت و شنود، فضا و رابطه دمکراتیک میان احزاب، سازمانها و جریانات سیاسی کشور، به دمکراسی گذار کرد و جامعه را در مسیر دمکراتیزه شدن قرار داد. کسانیکه هدفشان از دمکراسی، کسب قدرت سیاسی و تشکیل حکومت «دمکراتیک» خودی و اعمال یکجانبه قدرت بعد از کسب قدرت به دیگر احزاب و سازمانها و از دور خارج کردن آنها هست، منطق و روش پایهریزی آگاهانه و دمکراتیک گذار به دمکراسی را نمیپسندند و نمیپذیرند.
این نیروها در بهترین حالت، مردم و دمکراسی را فقط ابزاری برای کسب قدرت و تشکیل حکومت «دمکراتیک» خودی میخواهند و دیگر نیروها و مردم را پیاده نظام خود برای کسب قدرت میدانند.
انقلاب بهمن 1357 برجستهترین فاکت در این زمینه است. در فقدان شبکه سیاسی - مردمی دمکراتیک و متشکل از نیروهای آزادیخواه، دمکرات و عدالتجو در پروسه شکلگیری انقلاب در سالهای 1355 - 1357، رهبری مبارزات مردم و انقلاب به دست روحانیون و بازار افتاد. رهبران و پایهگذاران معمم و مکلای جمهوری اسلامی، رای مردم و خود مردم را به ابزاری برای کسب و حفظ قدرت و پیاده کردن حکومت اسلامی تبدیل کردند.
- منطقا نمیشود طرفدار واقعی دمکراسی مدرن و دمکراتیزه شدن ایران شد، مدام از دمکراسی و آزادی دم زد و دیگران را به همکاری و اتحاد برای دمکراسی دعوت کرد ولی در عین حال رابطه غیردمکراتیک، هژمونیستی و خودمحور با دیگر طرفداران دمکراسی و مردم داشت
با اندیشه، روش و سیاست همه حول من و من برفراز همه پیش به سوی دمکراسی، نمیشود دمکراسی برقرار کرد
- فرد، حزب یا جریان سیاسی که نمیخواهد رابطه خود با دیگرنیروها و احزاب را اصلاح و دمکراتیزه کند نمیتواند نیروی دمکراتیزه کردن جامعه باشد
- دمکراسی رابطه و جاده یک طرفه و صرفا سیاسی نیست. دمکراسی هم دولت و شیوه اداره امور جامعه و کشور است و هم رابطه اجتماعی و مدنی میان شهروندان و اقشار و طبقات مختلف کشور
- همزبانی، گفت و شنود، تفاهم و رویکرد باز و دمکراتیک به هم، میان نیروهای مدافعِ آزادی، دمکراسی و عدالت و تلاش همدلانه درجهت همکاری، اتحاد و ایجاد شبکه سیاسی - اجتماعی دمکراتیک ملی و فراگیر حول آزادی و دمکراسی مدرن، از مهمترین مولفهها و مقدمات و گامهای عملی برای پایهریزی گذار به دمکراسی و از الزامات گذار کمهزینه، مسالمتآمیز، دمکراتیک و مستقل به دمکراسی و حفاظت از امنیت مردم و جامعه و کشور است.
رویکرد مردمسالاری دینی به دمکراسی، خردورزانه و دمکراتیک نیست
- رویکردها و سیاستهای دینمحور به آزادی و دمکراسی، تحت عنوان اصلاحطلبی، خردورزانه، آیندهنگرانه، دمکراتیک و آزادیخواهانه نیست. زیرا دمکراسی مدرن فربهتر از جمهوری اسلامی است و در جمهوری اسلامی نمیگنجد. ثانیا دمکراسی و آزادی را فقط در چارچوب جمهوری اسلامی میخواهند. طرفدران این رویکردها و سیاستها با گذار از جمهوری اسلامی به دمکراسی مدرن - گذار به هر کیفیتی چه تدریجی و چه جهشی، چه دمکراتیک و مسالمتآمیز و چه قهرآمیز- مخالف هستند.
محدود و منوط کردن آزادی و دمکراسی به چارچوب حمهوری اسلامی، غیراخلاقی، غیرخردمندانه، مغایر با خرد نقاد، متنافر با فرهنگ و اندیشه سیاسی دمکراتیک معاصر و متضاد با منافع و نیاز مردم، جامعه و کشور ما و مشارکت آزاد و برابرحقوق همگانی در اداره امور جامعه و کشور در جهان جهانی شده معاصر است.
رویکردها و سیاستهای نظامیمحور، شاه و شاهزادهمحور و دولت خارجیمحور به دمکراسی نیز نه دمکراتیک است و نه مردمی و ملی.
از رویکرد و دستهبندیهای اصلاحطلبانه جمهوری اسلامیمحور و فردمحورِ به دمکراسی (نظیر آقازادهمحور، شاهزداهمحور و شاه – رهبر)، هرچه درآید، برای کشور و جامعه ما دولت مدرن دمکراتیک و توسعه همه جانبه و پایدار درنمیآید.
مردم و همه نیروهای سیاسی کشور سالهای درازی است که در معرض گزینش راه و تصمیمگیری تاریخی قرار دارند. یا پذیرش و توافق حول پایهریزی و تداراک خردورزانه، همدلانه و دمکراتیک برای گذار دمکراتیک به دمکراسی مدرن، یا تن دادن و تمکین به حکومت غیرعقلانی و جبار حاکم و شرایط بحرانی و خطرناک رو به تشدید و سقوط به سمت فروپاشی جامعه و یا منتظر بیرون آمدن مشت آهنین مشترک داخلی یا خارجی تحت عنوان نجات میهن و ملت.
بالاترین مصلحت و منافع مردم، جامعه و کشور ما و راه مطمئن و کمهزینه عبور از بحرانها، دشواریهای داخلی و خطراتِ خارجی، برقراری فضا و مناسبات دمکراتیک میان نیروهای طرفدار آزادی، دمکراسی و عدالت، همکاری و اتحاد میان آنها حول گذار مسالمتآمیز و دمکراتیک به دمکراسی مدرن در راستای تشکیل دولت مدرن دمکراتیک است.
- در پاسخ به این نیاز و مصلحت مردم و کشورمان، تلاش مسؤلانه و پیگیرانه فکری، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و سازمانگرانه برای پایان دادن به پراکندگی و تفرقه میان نیروهای آزادیخواه، عدالتجو و دمکرات در جهت همکاری و تشکیل شبکه دمکراتیک و فراگیر سیاسی مستقل از دولتهای خارجی، گامهای ضرور، سنجیده و از الزامات گذار دمکراتیک به دمکراسی است. در شرایط کنونی، ترجیح حقوق و منافع مردم، جامعه و کشور بر منافع فردی، گروهی و حزبی، اساس پایهریزی و تدارک دمکراتیک برای گذار به دمکراسی مدرن در کشور ماست.
افزودن دیدگاه جدید