رفتن به محتوای اصلی

صدمین سالگرد زادروز لومومبا به ما یادآوری می‌کند که چرا او به قتل رسید

صدمین سالگرد زادروز لومومبا به ما یادآوری می‌کند که چرا او به قتل رسید
مترجم:

 

 یازدهم تیرماه صدمین سالگرد زادروز پاتریس امری لومومبا، رهبر استقلال کنگو، نخست‌وزیر منتخب جمهوری دموکراتیک کنگو و نماد مبارزه ضداستعماری در آفریقا بود.

لومومبا در کنار رهبران استقلال‌طلبی مانند قوام  نکرومه از غنا، جولیوس نایرره از تانزانیا و رهبر ضدآپارتاید نلسون ماندلا، نماد مبارزه علیه سلطه، ستم و نژادپرستی استعماری در اوج جنگ سرد است.

جمهوری دموکراتیک کنگو در اصل زمانی مستعمره بلژیک شد که پادشاه لئوپولد دوم در سال ۱۸۸۵ بخش‌های وسیعی از مرکز آفریقا را تصرف کرد و آن را به عنوان ملک شخصی خود اعلام نمود. این منطقه به نام "دولت آزاد کنگو" شناخته شد. ادعای لئوپولد برای توسعه این کشور در واقع به معنای غارت منابع آن بود. مردم کنگو تحت وحشیانه‌ترین اشکال محرومیت و خشونت قرار گرفتند. سوءتغذیه، بیماری و شکنجه ـ از جمله قطع دست و پا ـ به امری عادی تبدیل شد. مقاومت در برابر حکومت پادشاه تحمل نمی‌شد.

در سال ۱۹۰۸، فشارهای بین‌المللی لئوپولد را مجبور کرد تا کنترل کشور را به دولت بلژیک واگذار کند و این سرزمین به "کنگوی بلژیک" تغییر نام یافت. اما این کار به هیچ وجه وضعیت مردم را تغییر نداد. مقاومت در برابر سلطه خارجی ادامه یافت.

در طول دهه ۱۹۵۰، خواست استقلال از حکومت استعماری در بسیاری از نقاط جهان، از جمله آفریقا و کنگوی بلژیک، گسترش یافت. در سال ۱۹۵۸، جنبش ملی کنگو به رهبری لومومبا تأسیس شد که تا زمان اعدام او در سال ۱۹۶۱ ادامه یافت.

در ۴ ژانویه ۱۹۵۹، هزاران نفر در لئوپولدویل (کینشاسای امروزی) برای استقلال تظاهرات کردند. این تجمع با یک یورش دو روزه توسط نیروهای امنیتی بلژیک مواجه شد و ۳۰۰ تظاهرکننده کشته شدند.

با این حال، مقاومت در برابر حکومت بلژیک به سرعت افزایش یافت تا جایی که بلژیک دریافت که باید پاسخ جدیدی بدهد. در ۲۲ مه ۱۹۶۰، برای اولین بار انتخابات ملی برگزار شد. امیدهای بلژیک برای تشکیل یک دولت مطیع محقق نشد.

ائتلاف حول لومومبا ۷۱ کرسی از ۱۳۷ کرسی پارلمان را به دست آورد. اما در سنا، ۲۳ کرسی از ۸۴ کرسی به رهبران محلی اختصاص داده شده بود که عموماً حامیان مقامات استعماری بودند و لومومبا دو کرسی کمتر از اکثریت داشت. در نتیجه، او مجبور شد با رقیب مورد حمایت بلژیک، ژوزف کاسا‌-ووبو، ائتلاف تشکیل دهد. کاسا‌-ووبو به ریاست‌جمهوری رسید و لومومبا نخست‌وزیر شد.

استقلال برای ۳۰ ژوئن ۱۹۶۰ برنامه‌ریزی شد. در آن روز، کنگوی بلژیک به جمهوری دموکراتیک کنگو تبدیل شد. بودوئن، پادشاه وقت بلژیک، در سخنرانی خود در مراسم اعلام استقلال کنگو در کینشاسا، کوشید تا اقدامات نیای خود را برای کنگو ستایش کند.

او به پروژه‌های اقتصادی مختلف اشاره کرد و سال‌های رنج مردم بومی کنگو را کاملاً نادیده گرفت. او از نیای خود به عنوان "آورنده تمدن" تمجید کرد. اما برای لومومبا، این ۸۰ سال را نمی‌شد نادیده گرفت.

پاتریس لومومبا گفت:

"اگرچه امروز استقلال کنگو با توافق با بلژیک، کشوری دوست و در شرایط برابر اعلام می‌شود، اما هیچ کنگویی هرگز فراموش نخواهد کرد که این استقلال در مبارزه به دست آمده است ـ مبارزه‌ای پایدار و الهام‌بخش که روز به روز ادامه داشت، مبارزه‌ای که در آن از محرومیت و رنج نهراسیدیم و نه از نیرو و نه از خون خود دریغ نکردیم... این مبارزه پر از اشک، آتش و خون بود. این سرنوشت ما در طول ۸۰ سال حکومت استعماری بود.

ما کار اجباری را تجربه کردیم در ازای دستمزدی که حتی به ما اجازه نمی‌داد گرسنگی خود را برطرف کنیم، لباس بپوشیم، خانه‌ای مناسب داشته باشیم یا فرزندانمان را به عنوان عزیزان‌مان بزرگ کنیم. صبح، ظهر و شب مورد تمسخر، توهین و ضرب و شتم قرار می‌گرفتیم، فقط به این دلیل که "سیاه‌پوست" بودیم. چه کسی فراموش خواهد کرد که به سیاه‌پوست "تو" می‌گفتند، نه به دلیل دوستی، بلکه چون "شما"ی محترمانه فقط به سفیدپوست اختصاص داشت؟

ما دیدیم که زمین‌هایمان به نام قوانین ظاهراً عادلانه مصادره شدند، قوانینی که حق زور را به رسمیت می‌شناختند. ما فراموش نکرده‌ایم که قانون هرگز برای سفیدپوست و سیاه‌پوست یکسان نبود — برای یکی ملایم و برای دیگری خشن و غیرانسانی بود. ما رنج‌های هولناک را تجربه کردیم... از سرزمین مادری خود تبعید شدیم: سرنوشت ما از مرگ هم بدتر بود...

چه کسی فراموش خواهد کرد تیراندازی‌هایی که بسیاری از برادران ما را کشت، یا سلول‌هایی که در آن‌ها کسانی را انداختند که دیگر نمی‌خواستند به رژیم بی‌عدالتی، ستم و استثماری که استعمارگران به عنوان ابزار سلطه خود استفاده می‌کردند، تن دهند؟"

سخنرانی او در سراسر جهان پیچید. او به نمایندگی از میلیون‌ها نفری صحبت کرد که در مبارزه علیه حکومت و ستم استعماری بودند. پیام اصلی او این بود که استقلال باید به معنای پذیرش قدرت‌های استعماری سابق از نحوه حکومت بر مردم سرزمین‌های مستعمره‌شان باشد — نه فقط جایگزینی مقامات استعماری با دولت‌های مطیعی که از منافع استعمارگران دفاع می‌کنند.

اما تنها چند ماه بعد، لومومبا به قتل رسید. سرنوشت او باید در چهارچوب جنگ سرد دیده شود.

رئیس‌جمهور جدید، کاسا‌-ووبو، با بلژیک و سیا همدست شد تا او را برکنار کند. تقریباً بلافاصله، جمهوری دموکراتیک کنگو با شورش در ارتش مواجه شد. تنها ۱۲ روز پس از استقلال، در ۱۱ ژوئیه ۱۹۶۰، موئیز چومبه، رئیس استان کاتانگا — منطقه‌ای غنی از معادن و از مخالفان لومومبا — اعلام کرد که کاتانگا جدا خواهد شد.

اگرچه اقدام او توسط شرکت‌های معدنی خارجی حمایت می‌شد، اما رژیم او حتی از سوی بلژیک نیز به رسمیت شناخته نشد. با این حال، سربازان بلژیکی که ظاهراً برای محافظت از اتباع بلژیک فرستاده شده بودند، برای حمایت از چومبه، تضمین دسترسی مداوم به منابع معدنی و برپایی یک رژیم دست‌نشانده به عنوان بخشی از توطئه برای برکناری لومومبا استفاده شدند.

در ۵ سپتامبر ۱۹۶۰، کاسا‌-ووبو لومومبا و چند تن از نزدیک‌ترین وزیرانش را برکنار کرد. لومومبا تلاش کرد تا با این استدلال که رویه‌های برکناری با قانون اساسی جدید کشور مطابقت ندارد، در برابر عزل خود مقاومت کند و خود اقدام به عزل رئیس‌جمهور کرد. اکنون جمهوری دموکراتیک کنگو دو دولت موازی داشت.

در ۱۴ سپتامبر، سرهنگ موبوتو با یک اقدام نظامی از کاسا‌-ووبو حمایت کرد. لومومبا تحت حصر خانگی قرار گرفت. او فرار کرد تا به بخش دیگری از کشور برود، اما مستقیماً به دست موبوتو افتاد.

در ۱۷ ژانویه ۱۹۶۱، لومومبا و دو همراهش، ژوزف اُکیتو و موریس امپولو، با هواپیما به کاتانگا منتقل شدند. در طول پرواز، توسط سربازان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و پس از ورود، افسران بلژیکی و کنگویی بار دیگر آن‌ها را کتک زدند. سپس آن‌ها توسط جوخه اعدام کاتانگا تحت نظارت بلژیکی‌ها تیرباران شدند و اجسادشان در گورهای کم‌عمق انداخته شد.

بعدها، یک مقام دولتی کاتانگا دستور داد که اجساد "ناپدید" شوند. یک افسر پلیس بلژیکی گروهی را برای جستجوی گورها هدایت کرد، اجساد را تکه‌تکه کردند و آنچه را که می‌توانستند در اسید سولفوریک حل کردند. بقایای باقی‌مانده نیز سوزانده شد.

تنها چیزی که از لومومبا باقی ماند، یک دندان بود که توسط یک افسر پلیس بلژیکی به عنوان یادگاری برداشته شد و بعدها طبق حکم دادگاه به خانواده او بازگردانده شد. این دندان در یک تابوت قرار داده شد و به یک آرامگاه ویژه در کینشاسا منتقل شد.

در سال ۲۰۰۲، پس از یک تحقیق ۱۸ ماهه پارلمانی، بلژیک رسماً به دلیل نقش خود در قتل لومومبا عذرخواهی کرد. این عذرخواهی توسط لوئی میشل، وزیر امور خارجه وقت بلژیک، در یک مناظره پارلمانی درباره این تحقیق انجام شد. البته، این عذرخواهی هیچ ارتباط مستقیمی بین دولت بلژیک و این قتل را تأیید نکرد، اما می‌توان نتیجه گرفت که آن‌ها می‌دانستند چه اتفاقی در حال رخ دادن است و هیچ کاری برای جلوگیری از آن انجام ندادند.

امروز، نام لومومبا نه تنها در آفریقا، بلکه در سراسر جهان گرامی داشته می‌شود. در لایپزیگ، جایی که من زندگی می‌کنم، هنوز خیابانی به نام او ـ «لومومباستراسه» ـ وجود دارد. یک بنای یادبود به یاد او از دوران آلمان شرقی باقی مانده است.

شاید مناسب‌ترین یادبود لومومبا را بتوان در مسکو یافت، جایی که یک دانشگاه به نام او نامگذاری شده است (که من در سال ۱۹۸۲ در مسکو به طور خلاصه از آن بازدید کردم). این دانشگاه که در سال ۱۹۶۰ تأسیس شده بود، با هدف ارائه آموزش دانشگاهی به دانشجویان کشورهای در حال توسعه ایجاد شد و تنها پنج روز پس از کشته شدن لومومبا، به یاد او نامگذاری شد.

منبع:
مورینگ استار

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید