رفتن به محتوای اصلی

گزارشی از جنبش جلیقه زردها در فرانسه

گزارشی از جنبش جلیقه زردها در فرانسه

یک- جنبش جلیقه زردها در فرانسه در ماه اکتبر 2018 آغاز شد. جرقه این جنبش از طریق انتشار چند فراخوان در سایت‌های اجتماعی زده شد. هدف اولیه آن مقابله با افزایش مالیات بر فراورده‌های سوختی اعلام شد. اما به‌سرعت ابعاد وسیعی پیدا نمود. افزایش قدرت خرید طبقات متوسط پایین و کم‌درآمد، خصوصاً مردم ساکن مناطق دورافتاده خارج شهرها، بهبود خدمات عمومی دولتی از قبیل مراکز خدمات پزشکی و سایر امکانات خدمات عمومی در مراکز دورافتاده، بهبود شرایط دمکراسی نمایندگی از طریق رفراندوم به ابتکار شهروندان، و دست‌آخر استعفای امانوئل ماکرون رئیس‌جمهور نیز به‌تدریج بدان افزوده شد.

سازمانگران این حرکت با مسدود ساختن معابر اصلی تردد، راه‌ها و میدان‌های اصلی ورودی شهرها حرکت را آغاز و به‌سرعت به اشکال دیگر اعتراض ازجمله تظاهرات هفتگی – شنبه هر هفته – در شهرهای بزرگ همانند پاریس، لیون، مارسی فرا روئید و در ادامه به مسدود کردن معابر ورودی مخازن نفت و بنزین و کنترل ورودی اتوبان‌ها و مجانی ساختن آن‌ها انجامید. 17 اکتبر اولین روز آغاز این حرکت‌های نمادین بود. دولت فرانسه که در آغاز در برابر این خواسته‌ها ایستاده و تن به هیچ‌گونه عقب‌نشینی نمی‌داد، سرانجام پس از سه هفته داغ که با اعتراضات خیابانی و درگیری‌های وسیع در شهرهای بزرگ همراه شد، دست به عقب‌نشینی زد و با اعلام یکسری اقدامات اولیه در جهت بهبود قدرت خرید اقشار کم‌درآمد، برای پایان دادن به تظاهرات خیابانی و سایر اقدامات جلیقه زردها، اعلام کرد که یک گفتگوی سرتاسری را حول خواسته‌های معترضان از اواسط ماه دسامبر و برای سه ماه، آغاز خواهد کرد. جلیقه زردها اما این اقدامات را ناکافی دانسته و اعلام کردند که همچنان حرکت‌های خود را برای دستیابی به خواسته‌هایشان ادامه خواهند داد.

دو- قانون افزایش مالیات بر فرآورده‌های سوختی نخستین بار در سال 2014 و به‌وسیله دولت فرانسوا اولاند برقرار شد. قبل از آن و طی سال‌های 2007 تا 2014، مالیات بر گازوئیل از 42 سنت به 60 سنت افزایش یافت، یعنی چیزی حدود 50 درصد. طبق قانون جدید قرار بر آن است که این مالیات طی سال‌های 2017 تا 2022 به سه برابر افزایش یابد. این افزایش با توجه به آنکه در فرانسه از سال‌های قبل اتومبیل‌های گازوئیلی بخش اعظمی از اتومبیل‌ها را تشکیل می‌دهند و افزون بر آن، افزایش سرسام‌آور قیمت مستقلات و اجاره در شهرهای بزرگ فرانسه جمعیت روزافزونی را به مناطق دورتر خارج شهر رانده است، قسمت بزرگی از بودجه خانوارها به مصرف مواد سوختی می‌رسد و در قدرت خرید فرانسویان بخصوص قشرهای کم‌درآمد تأثیر چشمگیری گذاشته است. اما این جنبه تنها گوشه‌ای از بحران عظیم اجتماعی را که در سال‌های اخیر بیش از بیش تشدید شده را نشان می‌دهد. واقعیت آن است که شکاف اجتماعی در سال‌های اخیر بیشتر و بیشتر شده و اقشار کم‌درآمد فرانسه را بیش از بیش با مشکلات عدیده معیشتی روبرو کرده است. افرایش مالیات‌ها در زمینه‌های مختلف و افزایش بسیار ناچیز حقوق در مقایسه با افزایش هزینه زندگی خشم روزافزون بخش‌های بسیار بزرگی از حقوق‌بگیران را به همراه آورده و سرانجام افرایش سریع مالیات بر فرآورده‌های سوختی آخرین جرقه‌ای بود که خشم مردم را شعله‌ور کرد.

سه- عموم فرانسویان احساس می‌کنند که قدرت خرید آن‌ها افت جدی کرده است. آمارها نشان می‌دهند که درآمد متوسط فرانسویان طی 8 سال یعنی از 2008 تا 2016 کاهشی 1.2 درصدی داشته است. این رقم به نظر می‌رسد که با توجه به شاخص قیمت مصرف‌کننده، که تورم سالانه متوسطی برابر 1.2 داشته است، تعیین‌شده است. اما این شاخص تنها مایحتاج ضروری را در برمی‌گیرد و رقم واقعی باید بسیار بالاتر از آن باشد. این کاهش قدرت خرید بنا بر آمار رسمی بخش اعظمی از طبقه متوسط را که 67 در صد جمعیت کشور را در برمی‌گیرد شامل می‌شود.

چهار- از سال‌های 2000 میلادی به بعد، درصد فرانسویانی که در انتخابات این کشور شرکت نمی‌کنند رو به افزایش است. این رقم بخصوص در انتخابات مجلس ملی به بیش از 51 درصد در دور اول انتخابات سال 2017 رسید و در دور دوم این انتخابات به بالای 57 درصد رسید. دور دوم انتخابات رئیس‌جمهوری که به انتخاب مکرون منجر شد، بیش از 25 در صد شرکت نکردند. شرکت فرانسویان در سایر فعالیت‌های سیاسی اجتماعی مثل عضویت در احزاب سیاسی و سندیکاهای کارگران و کارمندان نیز همچنان رو به افول بوده است. در این سال‌ها تعداد روزافزونی از فرانسویان به این گرایش رسیده‌اند که احزاب سیاسی بیشتر به فکر گذراندن خر خود از پل بوده‌اند تا گشودن گره‌ای از مسائل آن‌ها. گرایش به سندیکاها نیز که قاعدتاً منافع کارگران و کارمندان را در زورآزمائی بر سر بهبود شرایط کار و درآمد آن‌ها هدایت می‌کنند نیز سیر نزولی طی کرده است. باید افزود که جریان سیاسی وابسته به ماکرون جنبش و سپس حزب «درحرکت» که با شعار کنار گذاشتن احزاب سنتی فعالیت خود را شروع کرد، بیش از بیش به این بی‌اعتمادی به احزاب سنتی افزود و در ادامه با دور زدن سندیکاهای کارگری در جریان اعتصابات کارگری و سعی در بی‌اعتبار کردن آن‌ها برای پیشبرد مقاصد خود، به این بی‌اعتمادی بیش از بیش افزود.

پنج- بر طبق آمارها بیش از سی درصد مردم معتقدند که دولت آن‌ها را کاملاً به کناری نهاده فراموش کرده است. در مناطقی که به خاطر تعطیل مراکز صنعتی و کشاورزی با بیکاری و دیگر مشکلات اقتصادی روبرو هستند بخش بزرگی از جمعیت به دنبال کار به سایر شهرها و مراکز صنعتی روان شده‌اند. بسته شدن مراکز خدمات دولتی مثل بیمارستان‌ها، مدارس، مهدکودک‌ها و سایر مراکز خدمات اجتماعی به بهانه کمبود جمعیت و مشکل راندمان، این احساس فراموش‌شدگی را دائماً یادآور می‌شود. در بسیاری از میزگردهای تلویزیونی با شرکت جلیقه زردها این مشکلات به بحث گذاشته‌شده و مثلاً گفته می‌شود که چگونه با بسته شدن زایشگاه‌ها در برخی مناطق، مردم این مناطق ناگزیر می‌شوند ده‌ها کیلومتر برای رسیدن به این مراکز طی کنند و در برخی مواقع این دوری راه به ضایعات جبران‌ناپذیری منجر شده‌اند. جلیقه زردها میگویند چگونه است که ازیک‌طرف دولت دائماً از ما مالیات بیشتری می‌گیرد و از طرف دیگر درحالی‌که قرار است که این مالیات‌ها خرج بیمارستان و مدرسه و مهدکودک و سایر خدمات عمومی مثل راه و سرویس‌های عمومی حمل‌ونقل شود، مناطقی که ما در آن زندگی می‌کنیم از هیچ‌یک از این خدمات بهره‌مند نشده و سطح این خدمات دائماً روبه کاهش است.

شش- جنبش جلیقه زردها گرچه در برخی زمینه‌ها، ازجمله شروع آن از طریق شبکه‌های اجتماعی کاملاً جدید و پدیده‌ای نوظهور است، اما به‌عنوان یک جنبش اجتماعی علیه افزایش مالیات‌ها و برای برابری‌های اجتماعی در فرانسه، سابقه و سنتی چند صدساله دارد. تاریخ فرانسه از قرن دهم میلادی تا قرن پانزدهم میلادی شاهد چند ده شورش و جنبش دهقانان و اهالی علیه گرسنگی، قحطی و مالیات‌های گونه‌گون بوده است. این شورش‌ها در تاریخ فرانسه به نام ژاکُری معروف‌اند و طی سده‌ها و در شرایط تاریخی گونه‌گون اما با اهداف نسبتاً مشابهی علیه مالیات‌های فزون‌ازحد به‌وسیله طبقات فرودست فرانسه بخصوص دهقانان علیه ظلم فئودال‌ها و مالیات‌های طاقت‌فرسای حکومت مرکزی به راه می‌افتاده‌اند. از نمونه‌های قرن هفدهم آن می‌توان از شورش سال‌های 1650 تا 1715 که در زمان لوئی چهاردهم به وقوع پیوستند نام برد. شورش علیه افزایش مالیات بر نمک ازجمله این شورش‌هاست. قابل‌توجه اینکه نمک در قرن هفدهم در انحصار دولت فرانسه قرار داشت و لوئی چهاردهم به‌وسیله این افزایش مالیات تلاش می‌کرد هزینه‌های سرسام‌آور لشکرکشی فرانسه به هلند را تأمین کند.

در دوران معاصر نیز نمونه‌هایی از این شورش‌ها در فرانسه دیده شده است. آخرین آن‌ها جنبشی است که بنام پوژادیسم شناخته می‌شود. این جنبش که بنام پییر پوژاد، پوژادیسم خوانده شد، جنبشی بود سیاسی و سندیکائی که در سال 1953 در منطقه لُت فرانسه به ظهور رسید.این جنبش هدف خود را دفاع از پیشه‌وران ، اصناف و حرفی که منافع و موقعیتشان به‌وسیله فروشگاه‌های بزرگ زنجیره‌ای که بعد از جنگ دوم جهانی پا گرفتند به خطر افتاده بود اعلام می‌داشت. این جنبش نیز در مقابله با فشارهای مالیاتی پا گرفت و ظرف دو سال بیش از دو میلیون رأی به دست آورد و توانست بیش از 50 نماینده به مجلس ملی بفرستد. این جنبش که دارای گرایش‌های راست‌گرایانه بود و در انتخابات سال 58 در انتخابات شکست سختی خورد و تنها توانست دو نماینده به مجلس بفرستد که یکی از آن‌ها ژان ماری لوپِن بود که بعدها از آن جدا شد و جبهه ملی فرانسه، حزبی با گرایش‌های راست افراطی را پایه گذاردی نمود.

هفت- جنبش جلیقه زردها توانست به‌سرعت بخش‌های وسیعی از مردم را، عمدتاً از اقشار کم‌درآمد شهرهای کوچک و مناطق روستایی، از طریق تقسیم‌کار شبانه‌روزی برای تجمعات در معابر عمومی مثل میدان‌ها و ورودی شاهراه‌ها گرد هم آورد. این تجمعات به شرکت‌کنندگان امکان دامن زدن به بحث‌های رودررو را می‌داد که هم‌زمان با مشارکت آن‌ها در سایت‌های اجتماعی امکان متشکل شدن بیشتر جلیقه زردها و همگون کردن خواسته‌هایشان را فراهم می‌آورد. بدین ترتیب این جنبش با فراهم کردن امکان مشارکت همگان در آن روحیه همبستگی و مشارکت شرکت‌کنندگان را افزایش می‌دهد. از طرف دیگر آن‌ها اعلام می‌کنند که خواهان عدم شرکت احزاب و سندیکاها در این جنبش هستند و تمام تلاش خود را بکار می‌برند تا این جنبش را «غیرسیاسی» نشان دهند. این نحوه برخورد هم به خاطر دوری این اقشار از احزاب سیاسی موجود و هم برای این است که مانع یارکشی احزاب و سندیکاها و بقول جلیقه زردها "سوءاستفاده" آن‌ها از این جنبش شوند.

درعین‌حال نمی‌توان ازنظر دور داشت که بسیاری از شرکت‌کنندگان در این جنبش دارای گرایش‌های سیاسی هستند و بر مبنای مشاهدات و گزارش‌های موجود هم طرفداران احزاب چپ و نیز چپ افراطی و هم طرفداران احزاب راست و راست افراطی مخالف دولت تلاش دارند تا سیاست‌های این جنبش را تحت تأثیر خود قرار دهند.

هشت- جلیقه زردها خود را جنبشی مسالمت‌آمیز می‌نامند اما همچنان که شاهد بوده‌ایم تظاهرات مرکزی که در برخی شهرها ازجمله در پاریس برگزارشده است شاهد درگیری‌های خشونت‌آمیز بین عده‌ای عناصر حرفه‌ای که در سال‌های اخیر از هر تجمع توده‌ای برای به خشونت کشیدن آن سود می‌جویند و از طرف دیگر پلیس بوده است. این خشونت گران حرفه‌ای که متعلق به گروه‌های راست و چپ افراطی مثل آنارشیست‌ها هستند، در تظاهرات سال‌های اخیر از طریق تدارک اقدامات خشونت‌گرایانه شرایطی را برای پلیس ایجاد کرده‌اند تا به بهانه حضور آن‌ها، تظاهرات مسالمت‌جویانه را نیز محدود و ممنوع کند. در جریان تظاهرات روزهای شنبه در شهرهای بزرگ مثل پاریس ما شاهد صحنه‌هایی از حرکت مسالمت‌جویانه جلیقه زردها در کنار برخوردهای خشن افراطیون و پلیس بوده‌ایم. این خشونت‌ها جلیقه زردهای مسالمت‌جو را نیز بی‌نصیب نگذاشتند. پلیس بدون هیچ تمایزی جلیقه زردها را همانند افراطیون نواخت و درنهایت زمینه را برای رادبکالیزاسیون این جنبش بیشتر از پیش فراهم ساخت.

عقب‌نشینی دولت که تنها در پی سه هفته درگیری‌های خشونت‌آمیز آغاز شد بیش‌ازپیش این اعتقاد را در جلیقه زردها رشد داد که دولت تا هنگامی‌که زور و فشار و درگیری‌های قهری را در مقابل خود ندید تن به عقب‌نشینی نداد. واقعیت آن است که دولت تا آن‌ زمان که خواسته‌ها با مسالمت بیان می‌شد، علیرغم آنکه بخش بسیار بزرگی از مردم آن را همراهی می‌کردند، پاسخ مثبتی به آن‌ها نداد. تنها زمانی که قضایا کاملاً از کنترل دولت خارج می‌شد، اولین نشانه‌های شکاف در سنگر دولت که سعی می‌کرد آن را نفوذناپذیر بنمایاند، پیدا شد.

نه- ناظران سیاسی عموماً از پیش‌بینی آینده این جنبش ناتوان‌اند. برخی آن را بیشتر شورش می‌نامند. به این دلیل که این حرکت دارای خواسته‌های بسیار وسیعی است که گاه در تناقض باهم قرار دارند. این تحلیل‌ها، بر این تکیه می‌کنند که یک جنبش اجتماعی معمولاً حول یکسری خواسته‌های معین شکل می‌گیرد.

شاید بتوان در عمومی‌ترین شکل خواسته‌های این جنبش را چنین بیان داشت:

- افزایش قدرت خرید اقشار کم‌درآمد از طریق افزایش حقوق و تعدیل مالیات‌های این اقشار؛

- تعدیل نابرابری‌های اجتماعی ازجمله از طریق قوانین عادلانه مالیات؛

- افزایش خدمات عمومی برای مناطقی که بیش‌ازپیش از آن‌ها محروم شده‌اند؛

- حرکت در جهت دمکراسی مشارکتی ازجمله رفراندوم با ابتکار مردم .

این‌که آیا این جنبش درنهایت به کدام سو کشیده می‌شود، بستگی به فاکتورهای بسیاری دارد. پرسشی که از آغاز پیدایش این جنبش همواره وجود داشته این بوده است که این جنبش در چه چارچوبی قابل‌تحلیل است؟ آیا این جنبش پدیده‌ای مختص جامعه فرانسه است یا شباهت‌هایی با پدیده‌های مشابه در کشورهای دیگر غرب دارد؟

بحران‌های اقتصادی و اجتماعی که در حال حاضر اکثریت‌قریب‌به‌اتفاق کشورهای غربی را در خود گرفته در بسیاری از این کشورها زمینه را برای رشد نوعی ناسیونالیسم و افراطی‌گری راست‌گرا آماده کرده است. این شرایط در آمریکا در پیدایش پدیده ترامپ و ترامپیسم مؤثر بود. در انگلستان به پدیده برگزیت منجر شد. در ایتالیا باعث رشد جنبش 5 ستاره و قدرت گیری گرایش‌های افراطی راست شد. در مجارستان با روی کار آمدن ویکتور اوربن روبرو شدیم. در برزیل با پدیده بولسونارو روبروییم. و در فرانسه می‌تواند حرکتی مشابه را به عرصه قدرت بکشاند. سؤال این است که آیا چنین امکانی در فرانسه می‌تواند به وجود آید؟

 

حزب چپ ایران (فدائیان خلق) فرانسه

پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۷ - ۲۰ دسامبر ۲۰۱۸

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید