آیا ماشین جنگی ترمزی کارآمد و متناسب با این سرعتی که به خود گرفته است دارد؟. فعلاً که دولت آمریکا با راه انداختن کمپین تبلیغاتی که طبق آن مدعی است که اطلاعات سری به دست آورده است که دولت ایران در حال تدارک حمله نظامی به نیروها و متحدان آمریکاست و به همین دلیل هم برای دفع خطر به آرایش نظامی سنگین رو آورده است ....
اما در آنسو:
نگرانی سناتورهای آمریکا از شروع جنگ است* ... . بهزعم آنها: «شکستهای دیپلماتیک ترامپ، مسیری را نشان میدهد که به جنگ با ایران ختم خواهد شد. این شیوه برای عراق استفاده شد، در حال حاضر قرار است این شیوه در مورد ایران اجرا شود. ما باید این مصوبه دوگانه را به تصویب برسانیم و از بروز یک جنگ نافرجام دیگر در خاورمیانه جلوگیری کنیم". در آخرین اقدام از این نوع ، آمریکا به شرکتهای کشتیرانی هشدار داد ممکن است هدف حمله ایران قرار گیرند.
ناگفته نماند، دولت آمریکا میتواند با ادعای اقدامات دفاعی و برجسته کردن خطر حمله از سوی مقابل، بدون توسل به اجازه کنگره و با اختیارات ریاست جمهوری، اقدامات نظامی خود را، درصورتیکه تصمیم بگیرد، توجیه کند.
اکنون رسماً عنصر تهدید نظامی فعلاً با نمایش قدرت، به سیاست تشدید بیسابقه حلقه محاصره اقتصادی ترکیبشده و کل ظرفیت انفجاری بحران را یک گام بزرگ به جلوتر برده است. تاکتیک ادعای آمادگی برای مذاکره توسط ترامپ بهموازات افزایش بیسابقه تهدید نظامی و محاصره اقتصاد، در عمل به معنی هرچه تنگتر کردن مصالحه سیاسی و شیب تند دیپلماسی بهسوی تهدید نظامی است،... و از تهدید نظامی تا اقدام نظامی هم گرچه فاصله هست ولی میتواند تحت شرایطی بهسرعت پر شود. چراکه بنبست سیاسی و دمیدن بر کوره آن میتواند بسترساز جنگ باشد (جنگ ادامه سیاست است به....). گرچه خیلیها بر اساس منطق متعارف روی عدم وقوع جنگ و آرام گرفتن گوی به حرکت درآمده در زمین شیبدار در کنار گودال شرطبندی کردهاند، اما حتی آنها نیز با فرایند و شتابی که وخامت اوضاع به خود گرفته است دارند دچار تردید میشوند. مسئله آن است که ترامپ به دلایل متعددی نیاز به یک پیروزی بزرگ و یا دقیقتر به نمایش یک پیروزی بزرگ در عرصه بینالمللی (بخصوص با ناکامی در کره شمالی و ..) دارد و برای دور زدن بحران داخلی مربوط به جنگ قدرت و منازعات جناحی که هر دم بیشتر میشود. در عرصه بینالمللی هم کانونی کردن بحران ایران به دلایلی خارج از این بحث، اسب تروآی پیشبرد یکجانبه گری و یکهتازی آمریکا در قرن بیست و یکم برای جبران افول اقتدار و هژمونی و همچنین پیشبرد «معامله قرن» در منطقه خاورمیانه است که گفته میشود بهزودی پس از ماه رمضان از آن پردهبرداری میشود و باهدف و سودای پاک کردن صورتمسئله فلسطین و پروژه تاکنونی دو دولت. بر همین اساس عوامل بیرونی هم در برافروختن آتش بحران هستهای و کانونی کردن ایران و افزودن عامدانه بر شتاب آن دخیل است که از جهاتی یادآور توجیه حمله به عراق با ادعای تسلیحات هستهای و شیمیائی است. اکنون هم دولت آمریکا در بازی با برگ کانونی کردن خطر هستهای ایران و مهمتر از آنجا انداختن قصد حمله نظامی آن به آمریکا و متحدان و کشتیها و نظایر آن است تا بتواند کل تحرکات نظامی خود را بهعنوان تضمین امنیت بینالمللی از یکسو و در چارچوب اختیارات ویژه رئیسجمهوری از سوی دیگر در انظار و افکار عمومی جابیاندازد. و همین عوامل کل معادله را بسیار پیچیده کرده است... دادن چنین شتاب عامدانهای به بحران بدون دریافت پاسخ رضایتبخش از سوی مقابل بهعنوان یک دستاورد، دیگر بهآسانی قابلکنترل و ایست نخواهد بود. چون برای آنکه به هدفش برسد دائماً باید به دان بدمد وگرنه به ضد خودش یعنی به شکست تبدیل میشود. پرسش این است که آیا فشارهای شدید اقتصادی که حتی دامنگیر صادرات غیرنفتی هم شده است به همراه نمایش سنگین قدرت نظامی و شتابی که به بحران داده میشود، کارساز خواهند بود یا آنکه بحران در صورت عدم کنترل فراتر از مقاصد اولیهاش میرود و وارد فاز سوم میگردد؟
دولت ایران بههیچوجه یارای جنگیدن رودررو با قدرتی مثل آمریکا را ندارد ولو آنکه خیلی هم در حسرت آن باشد؛ یعنی توازن قدرت به او اجازه نمیدهد و سوای برخی اقداماتی که میتواند جنبه ایذائی داشته باشد، نمیتواند کاری فراتر از نمایش قدرت و ادعاهای توخالی و لفظی بکند. برعکس چنین جنگی میتواند کل طومار موجودیتش را به خطر اندازد .... اما جنگ برای دولتی که بقول کارتر از حدود۲۵۰ سال حیات خود فقط ۱۶ سالش را بدون آن سپری کرده است و لاجرم برای آن جنگ استثنا نیست بلکه قاعده است و بخشی از سوختوساز آن حیاتی آن را تشکیل میدهد معنای دیگری دارد. رژیم ایران در برابر بسته شدن حلقه محاصره و با حرکت بر لبه تیغ و گرفتن ژست تهاجمی در بستری که ماهیتاً حالت تدافعی دارد مهمترین برگ برنده و اهرم بهاصطلاح بازدارنده خود یعنی تهدید به افزایش تولید غنیسازی و خروج از برجام را روی میز قرار داده است. (تهدیدهای بستن تنگه هرمز اساساً بخشی از جنگ روانی است و رژیم قادر به انجام آن نیست). با این هدف که تا شاید از ِقبل آن با تقویت قدرت چانهزنیاش با اروپا و کلاً ۴+۱ طرفهای برجام، مسیر تنفسی برای جلوگیری از رفتن به اتاق «سی سی یو» بگشاید.
باید دید در شرایطی که بحران شتاب و ابعاد جدیدی به خود گرفته است، رژیم هم برای نجات خود بهنوعی در جهت بینالمللی کردن بحران است، در پشت پرده چه فعلوانفعالات و تمهیدات و تلاشهایی برای سازش و کنترل بحران از هر دو سو در جریان است. نباید فراموش کنیم که تصمیم اخیر رژیم ایران پیرامون کاستن از تعهدات برجامی و تهدید به خروج گامبهگام از کل آن در شرایطی صورت میگیرد که در بروکسل مذاکراتی بین ایران و طرفهای برجام بدون آمریکا در جریان است و اروپائیها هرگونه گشایش و ازجمله سازوکارمانی را مشروط به شروطی کردهاند که تصمیم اخیر رژیم هم در جهت افزایش قدرت چانه در این مذاکرات است.
به هر صورت تعیین تکلیف رژیم ایران به عهده مردم ایران است و اقدام به جنگ و سیاست گرسنگی و ایجاد قحطی که دولت ترامپ به آن افتخار میکند در خدمت رهایی واقعی مردم ایران نیست ( چنانکه تشکلهای کارگری در بیانیههای اول مه امسال خود با صراحت آن را مطرح کردند). از گرسنگی و جنگ هرچه که بیرون بیاید، رهایی از استبداد و فلاکت و خشونت نخواهد بود و حتی چهبسا به سودای رژیم برای استقرار حالت و آرایش جنگی در داخل برای خفه کردن جنبش اعتراضی مردم و فشرده کردن صفوف خود که در شرایط بدون تهدید خارجی قادر به انجام آن نبود- یعنی سیاست انسداد هرچه بیشتر در داخل و گشایش در مناسبات با قدرتهای بزرگ، یاری رساند. سیاستی که ظریف چراغ سبز آن را زد و تاکتیک کاهش تعهدات هم برای تقویت چانهزنی و کلاً در خدمت گذر از گردنه بحران نفسگیر کنونی است.
------------------------
*- آمریکا بدون اجازه کنگره نمیتواند به ایران حمله کند.
به گزارش اسپوتنیک، برخی سناتورهای آمریکایی به ریاست «تام یودال» و «کریس مورفی» طرحی را برای ارائه به سنا آماده کردهاند که در صورت تصویب آن دولت ترامپ نمیتواند با ایران وارد جنگ شود. برای این کار اجازه کنگره لازم است.
سناتور آمریکایی؛ تام یودال در توییتر خود از طرح ضد جنگ علیه ایران مینویسد: «شکستهای دیپلماتیک ترامپ، مسیری را نشان میدهد که به جنگ با ایران ختم خواهد شد. این شیوه برای عراق استفاده شد، در حال حاضر قرار است این شیوه در مورد ایران اجرا شود. ما باید این مصوبه دوگانه را به تصویب برسانیم و از بروز یک جنگ نافرجام دیگر در خاورمیانه جلوگیری کنیم".
افزودن دیدگاه جدید