بار دیگرانتخابات مجلس از راه می رسد. این انتخابات در شرایطی برگزارمی شود که سیرنزولی وضعیت اقتصادی کشور، با وجود گزینشها، رفتنها و آمدنهای نمایندگان جدید به صحن مجلس همچنان ادامه می یابد و پس ازگذشتن جهل سال هنوزگروهی درخور توجه از کسانی که مستقل ازمنویات رهبران و آگاه از دلیلهای تیره روزی ایرانیان بخواهند راهی نو را برنیکروزی و شادکامی مردم میهنمان بگشایند و حرکتی تازه را درجهت پیشرفت و ترقیِ از دیرباز معلق ماندهی میهنمان بیاغازند، به مجلس نرفته اند.
شماری درخورتوجه ازمردم کشورمان همواره ودرهرموقعیت سیاسی، اجتماعی - اقتصادی وفرهنگی، با امید به اینکه نمایندگانشان گرهی ازکار فروبسته ی زندگیشان بگشایند، به پای صندوقهای رأی رفته و به کسانی که خود آنان را نامزَدان برترمی انگاشته اند رأی داده اند؛ اما این گرههای فروبسته نه تنها گشوده نشده است که گرههایی تازه برآنها افزوده شده است. دراینجا دیگرسخن گفتن کارگزاران دولتی ازسیاه نمایی و دامن زدن به بدبینی ونقش عامل تحریم دردشواریهای زیست اقتصادی مردم بیهوده است؛ زیراهرکس خود بهترازدیگران ازافزایش میزان بیکاری، ورشکستگی وتعطیل شدن واحدهای تولیدی، چوب حراج زدن برسرِسرمایه های بزرگ وکوچک ملی وافزایش واحدهای ورشکسته ی خصولتی، واسطگی، ریخت و پاش اموال مردم، پدیدآمدن شرکتهای اسمی با میلیاردها دلار کمک دولتی و بدون بازده کار مشخص، پولشویی ها، چنگ اندازی به کوهها، جنگلها و دریاها، و به سبب همه ی این عوامل وعاملهای بسیاردیگر، کاهش ارزش پول و افزایش شدید وسریع قیمت خرید واجاره بهای خانه ها وسیرصعودی قیمت نیازمندی های همگانی، آگاه است؛ مگراینکه مانعی برسرراه رسیدن این خبرها به گوش او یا رسیدن فریاد او به گوش دیگرهم میهنانش یا مردم جهان وجود داشته باشد؛ ازحفظ کردن وضع موجود سود بَرَد، یا برای برخوردارشدن ازموهبتهای زندگی آخرت چشم برنیازهای عینی ومادی زندگی خویش بربسته باشد؛ و درهروضعیت دشوار، حتی با افسارزدن بر ناکامی و بی بهرگی خویش ازنیازهای زندگی اینجهانی، در راه نگهداری وضع موجود بکوشد و خم به ابرونیاورد.
نکته ای که پیش ازهرموضوع دیگر توجه صاحبنظران را به خود جلب می کند این است که آیا دولتیان کنونی کشورمان نمی خواهند ازپس برطرف کردن دشواری کار مردم کشوربرآیند یا اینکه می خواهند و نمی توانند؟ اگر نمی خواهند دلایل آن چیست؟
1- آیا سودهای شخصیشان اجازه نمی دهد که درتوزیع موهبتهای زندگی با مردمی که اغلب آنها در منتهای تنگدستی و نیازمندی زندگی می کنند سهیم شوند؟
2 - آیا سهیم کردن مردم درخواسته های دولتیان وپیرامونیانشان ازامکان نگهبانی از وضع موجود می کاهد و زمینه را برای امدن مردم به صحنه آماده میکند؟
3 - آیا سهیم شدن نمایندگان راستین مردم در قدرت زمینه ی پدید آوردن تحول درون - دولتی در همه ی پهنه های زندگی را فراهم می کند؛ وامکانی برای حفظ دست بالاتردولتیان در قدرت به شکل کنونیش باقی نمیگذارد؟
هریک ازاین دلایل و بسیار دلایل دیگرممکن است در نخواستن بهزیستی مردم و ترجیح دادن رأی حاکمان برآرای ایشان دخیل باشد که این حالت بی تردید در بزنگاه هایی تاریخی در تضاد آشتی ناپذیربا خواستها ونیازهای بنیانی مردم قرارمی گیرد و تا بدانجا پیش می رود که دولتهایی اینچنین، حتی با بهره گرفتن ازحضورنیروهای نگهبان خواستها ومنافع خود نیز، نخواهند توانست مانع رخ نمودن این گونه تضادها شوند.
اکنون این نکته باقی می ماند که اگر دولتیان بخواهند، اما نتوانند نیازهای های عینی مردم را تأمین کنند چه وضعی پیش می آید؟ دراین حالت آنان ناگزیربه برگزیدن یکی ازدو راه ممکن اند. یا باید تن به خواستها و روشهای تعیین شده ی مردم می دهند؛ که دراینجا تغییرقانون اساسی از راه همکاری با مردم و برقراری حکومت دمکراتیک در پیش روقرارمی گیرد یا درغلتیدن به معضلی که درسطرهای پیشین به آن اشاره کردم پیش می آید که دراین حالت نیزدولتیان در برابر مردم صف آرایی می کنند ومانع حرکت آنها درمسیر پیشرفت های سیاسی، اجتماعی - اقتصادی و فرهنگی می شوند. دراین حالت هم، سرانجام اگردولتیان به خواستهای مردم گردن ننهند ودربرابرآنان به مقاومت رو کنند، وجه دوم شرایط عینی انقلاب رخ می نماید که درآن مردم ازپذیرش تداوم حضورحاکمان درپهنه ی قدرت سرباز می زنند وخواهان دگرگونی وضع موجود می شوند.
ازاین رو، تنها دریک حالت امکانپذیربودن اداره کردن کشوربرای دولتیان پیش می آید وآن نیز تن سپردن به خواستهای مردم و راههایی است که آنان پیشنهاد می کنند.
حال بازگردیم به بهانه ی تحریم که دولتیان به سان دلیل شرایط ناگوارموجود درکشوربه آن استناد می کنند.آری! آنان از جهتی درست می گویند. تحریم وضعیتی است که امپریالیسم جهانی و یاران منطقه ای آن برمیهن ما تحمیل کرده اند؛ ومخالفان وضع موجود نمی توانند برتسلیم دربرابرآنها مهر تأیید زنند؛ اما حاکمان می توانند، درشرایط نبود بلوکهای دوگانه ی جهانی، به گونه ای خرد ورزانه ترومسالمت آمیزتر و بدون تداوم بخشیدن به تحریک قدرتمندان جهان و متحدان و همسودان جهانی و منطقه ای شان، آتش خشم آنها را اندکی هم که شده خاموش کنند ودست کم اگرنمی توانند لبه ی تیز برخوردهایشان را به سوی خود برنگردانند.
به هرحال، تحریم آمریکا تنها دلیل تیره روزی مردم ایران نیست، بلکه یکی ازعاملهای بسیارآن است که پیش ازاین نام بردم. هرچند تسلط برچنین وضعیتی دشواراست؛ اما برای حکومتی دمکراتیک ناممکن نیست که دشواریهای پدید آمده به سبب آن را ازپیش پا بردارد. پیش ازهرعامل دیگر جدا کردن صف خود ازعاملان اصلی فساد ورانتخواری، پولشویی وخصولتی سازی و بنیادهایی که به نام دین بر دار و ندار مردم چنگ انداخته اند می تواند به ترمیم وضع موجود کمک کند که البته برپایه ی آنچه درسطرهای پیشین نوشتم چنین اقدامی نیزدشواراست و بدون جزم کردن عزم دولتیان برای ایجاد تحول سرنوشت ساز ممکن نیست.
جمهوری کوچک کوبا را درآن سوی مرزهای ایالات متحد به یاد آورید که چگونه دربرابرجنگ و تحریم و محاصره ی گسترده ی آمریکا تاب آورد و وضعیت اقتصادی قابل قبول و تحمل پذیربرای مردم خود را به بارنشاند. دلیل روشن این پیامدها سلامت اقتصادی و دوری آن کشورازکنشهایی بود که ازآن یاد کردم ویاداورشدم که سیمای دولتیان ایران درروشهای مغایربا آنآن بازتاب می یابد. اینکه مجموعه ی این کنشها با روابط و کنشهای بسیاری از حاکمان کشورما درهم تنیده است نیازمند بازگفتن نیست؛ اما شرط بنیانی تحول درکشورما تغییر خودخواسته ی وضع موجود به کوشش آنان است که چندان نمی توان به آن امیدواربود.
شاید برای خوانندگان گرامی این پرسش پیش آید که چرا سخن گفتن درباره ی مجلس را که انتخابات آن درپیش روست با مجموعه ی حاکمیت ایران درهم تنیده ام و پای همه را دراین نوشتار محدود به میان کشیده ام؟ دلیل این موضوع روشن است. مجلس یکی از دو نهاد اصلی منتخب مردم کشوراست که همزمان داوطلبان آن از راه دخالت برگزیدگان رهبردرشورای نگهبان، و درنهایت شخص رهبر که ابتدا گزینش اعضای آن را انجام داده است، تأیید و به واقع برگزیده می شوند؛ به عبارت دیگر، نمایندگان مجلس بیش و پیش ازاینکه نمایندگان مردم باشند نمایندگان شورای نگهبان منتخب رهبرند. علاوه براین، داوطلب شدن درانتخابات مجلس نیازمند بند وبست ها و فراهم کردن مقدمات مادی و لابیگری هایی نیزهست که بنا به گفته ی برخی از خود مجلسیان و داوطلبان نمایندگی بدون آن داوطلب شدن برای شرکت درانتخابات ممکن نیست. بنا براین، نمی توان مجلس را ازمجموعه ی بدنه ی حاکمیت که در اینجا روی اشاره ی من به آن بود جدا دانست. تردید دراین حقیقت روا نیست که شماری از مجلسیان نیز، درجریان دوره ی نمایندگیشان از راه و رسم جاری تبری جسته اند و به راه مستقل خود رفته اند که با پیامدهای اقدام خویش، ازجمله دادگاهی شدن نیز رودررو شده اند که البته این نمونه ها استثناهایی بیش نبوده است.
با توجه به آنچه گفتم انتخابات مجلس درشرایط کنونی درمجموع انتخاباتی صوری، مستقل ازآرای واقعی مردم و مبتنی برگزینش دولتیان رده ی اول است که نتیجه ی 10 دورپیشینی آن به واقع همان است که اکنون شاهد آنیم و با توجه به روند رو به تنزل مجموعه ی شرایط کنونی حاصلی بجز وخامت بیشتر اوضاع کنونی کشور ندارد و امیدی افزونتردرراستای بهبود اوضاع کنونی به آن نمی توان بست.
افزودن دیدگاه جدید