از تشدید تشنج دست بردارید!
امنیت فقط با هم امکان پذیر است!
گسترش ناتو به سمت شرق را متوقف کنید!
خلع سلاح در شرق و غرب!
امروز، اوکراین نه تنها کانون یک جنگ سرد جدید است، بلکه یکی از سه نقطهی خطرناک روی زمین است، همراه با ایران و تایوان، جایی که ممکن است یک جنگ بزرگ، از جمله جنگ هسته ای، شعلهور شود.
شکل خاص و بسیار خطرناک "بحران اوکراین" امروز نتیجهی کودتای غربگرایانه است که در سال ۲۰۱۴ در کیف، در پس زمینه بحث توافقنامه ارتباط با اتحادیه اروپا انجام شد و رئیس جمهور منتخب وقت را به فرار مجبور کرد، همانطور که ادامهی گسترش ناتو به سمت شرق را.
اگرچه در سال ۱۹۹۰ به اتحاد جماهیر شوروی وقت وعده داده شد که ناتو به سمت شرق گسترش نخواهد یافت، اندکی پس از آن ناتو از کشورهای عضو پیمان ورشو سابق برای گفتگوهای الحاق دعوت کرد و به تدریج به سمت شرق به سمت مرزهای روسیه پیش رفت.
ناتو به شرق می رود
در اجلاس سران ناتو در مادرید در سال ۱۹۹۷، به لهستان، مجارستان و جمهوری چک پیشنهاد عضویت در ناتو داده شد و منشور ناتو-اوکراین در مورد "مشارکت ویژه" با اوکراین به توافق رسید. در مارس ۱۹۹۹، همزمان با جنگ ناتو علیه یوگسلاوی، لهستان، جمهوری چک و مجارستان به ناتو پیوستند.
در نشست سران ناتو در پراگ در نوامبر ۲۰۰۲، ناتو از بلغارستان، رومانی، اسلواکی، اسلوونی، استونی، لتونی و لیتوانی برای گفتگوهای الحاق دعوت کرد. در ۲۹ مارس ۲۰۰۴، این هفت کشور به عضویت ناتو درآمدند.
در سال ۲۰۰۱ پوتین طی سخنرانی به زبان آلمانی در پارلمان آلمان، بوندستاگ، دست دوستی و پیشنهاد همکاری با آلمان و غرب اروپا را ارائه داد.
در اوایل سال ۲۰۰۷، در کنفرانس امنیتی مونیخ، رئیس جمهور روسیه، پوتین، گسترش ناتو را به عنوان تهدیدی برای وضعیت امنیتی روسیه و یک "تحریک جدی" توصیف کرد. با وجود این، ناتو به گسترش خود به سمت شرق ادامه داد.
در نشست سران ناتو در بخارست در آوریل ۲۰۰۸، آلبانی و کرواسی دعوت نامه ای برای مذاکرات الحاق دریافت کردند و الحاق آنها در ۱ آوریل ۲۰۰۹ تکمیل شد.
جمله زیر در بیانیهی نهایی نشست ناتو در آوریل ۲۰۰۸ (بند۲۳) درج شد: "ناتو از تلاشهای اوکراین و گرجستان برای پیوستن به ایرو - آتلانتیک استقبال میکند. ما امروز توافق کردیم که این دو کشور به ناتو بپیوندند". روسیه به این عبور از «خط قرمز» به شدت واکنش نشان داد. هنگامی که رئیس جمهور گرجستان ساکاشویلی می خواست در آغاز اوت ۲۰۰۸ استان جدا شدهی اوستیای جنوبی را با زور بازپس گیرد و واحدهای گرجستان به تسخینوالی پایتخت اوستیای جنوبی حمله کردند، واحدهای روسیه به کمک شتافتند و حمله را دفع کردند. روسیه اوستیای جنوبی را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت میشناسد.
گسترش ناتو ادامه یافت. در سال ۲۰۱۷، مونته نگرو بیست و نهمین عضو ناتو شد. در جولای ۲۰۱۸، ناتو رسماً مقدونیه را برای پیوستن به مذاکرات دعوت کرد و مقدونیه شمالی در مارس۲۰۲۰ به آن پیوست.
در پس زمینهی بحران روسیه و اوکراین، نشست سران ناتو در ولز در سپتامبر ۲۰۱۴ به همکاری نظامی با روسیه پایان داد و تصمیم به گسترش استقرار نیروهای واکنش سریع به اروپای شرقی و گسترش حضور ائتلاف نظامی در مرکز و شرق اروپای شرقی نمود.
اوکراین در صفحه شطرنج ژئوپلیتیک
اوکراین از همان ابتدا نقش برجسته ای در ناتو داشت. زبیگنیو برژینسکی، ژئواستراتژیست ایالات متحده و مشاور امنیت ملی دیرینهی دولت های ایالات متحده، در کتاب خود در سال۱۹۹۷ مینویسد: «روابط اوکراین با اروپا نقطهی عطفی برای روسیه خواهد بود: «تنها قدرت جهانی: آمریکا. استراتژی برای برتری»). در نتیجه، اوکراین باید از حوزهی نفوذ روسیه خارج شود و ایالات متحده کنترل خود بر پل زمینی اوراسیا، که اوکراین نیز بخشی از آن است، اعمال کند.
مطابق با این درک، ناتو به طور فزاینده ای برای همکاری با اوکراین تلاش کرد. روابط بین ناتو و اوکراین از سال ۱۹۹۷ منشور ناتو و اوکراین تنظیم شده است. بر این اساس، اوکراین متعهد میشود که تنها غیر عضوی باشد که در عملیات نظامی ناتو که با دستور سازمان ملل و یا "سازمان همکاری های شرقی در اروپا" شرکت کند و سازمان ملل به نوبهی خود از اوکراین در اصلاح نیروهای مسلح و تسلیح مجدد آن حمایت می کند. از سال ۲۰۱۵، سربازان ناتو به ارتش اوکراین برای جنگ در شرق اوکراین آموزش میدهند.
مانورهای نظامی که از سال ۱۹۹۷ بیشتر و بیشتر برگزار می شوند، مانند مانور اوکراینی-آمریکایی "Sea Breeze 2006" در دریای سیاه، و همچنین "مانور دفاعی اروپا" که در مرزهای روسیه با حضور ده ها هزار سرباز ناتو برگزار میشوند، نمایش قدرت علیه مسکو هستند.
اوکراین: با سنت صنعتی طولانی، نیروی کار ماهر و دستمزد پایین
علاوه بر نقش کلیدی ژئوپلیتیک اوکراین، پتانسیل اقتصادی این کشور نیز نقش ایفا میکند: خاک حاصلخیز، مناطق وسیع کشت، نیروی کار واجد شرایط و سنت طولانی صنعتی با منابع بزرگ "سرمایه انسانی"، از جمله بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهی در زمینههای مهندسی و فناوری اطلاعات این کشور برای شرکتهای فراملیتی، شرکت های چندملیتی کشاورزی و صندوق های سرمایهگذاری جالب توجه است. علاوه بر این، اوکراین میتواند در ساختار شرکتهای چندملیتی در صورت همترازی مجدد احتمالی زنجیرههای تامین، مشارکت نزدیکتری داشته باشد. اوکراین میتواند با نزدیکی به اتحادیهی اروپا، اتحادیه و توافقنامه تجارت آزاد، کارگران واجد شرایط موجود و دستمزدهای پایین امتیاز کسب کند.
با استقلال اوکراین، این کشور ۲۵ تا۳۰ درصد از کل صنعت دفاعی شوروی را به ارث برد. امروزه صنعت تسلیحات اوکراین در میان۱۰۰ شرکت بزرگ اسلحه سازی جهان قرار دارد و یکی از صادرکنندگان عمدهی اسلحه است. اگر قرار بود اوکراین در ناتو گنجانده شود، تمام تسلیحات اوکراین باید با استانداردهای ناتو تطبیق داده شود - یک تجارت میلیاردها دلاری برای صنعت تسلیحات غرب.
با خطوط لوله انتقال گاز به اروپا و عبور از خاک اوکراین، اوکراین دارای اهرم بزرگی است که با آن میتواند پول زیادی اخاذی کند و همچنین قیمت بسیار پایینی برای گاز پرداخت کند. راه اندازی برنامه ریزی شده خط لوله گاز نورد استریم۲ اوکراین را به عنوان یک کشور ترانزیت گاز بدون استفاده و دولت را از درآمد حاصل از هزینه های ترانزیت محروم میکند. برای اوکراین، درآمد حاصل از ترانزیت گاز روسیه بالغ بر۲ میلیارد یورو در خطر است. در حالی که ایالات متحده و اتحادیهی اروپا خواهان ادامهی ترانزیت گاز از طریق اوکراین پس از سال۲۰۲۴ هستند، روسیه از تمدید ترانزیت گاز از طریق اوکراین پس از سال۲۰۲۴ یا۲۰۲۵ خودداری میکند.
درگیری فعلی
تنش میان ناتو و روسیه اخیراً به شدت افزایش یافته است. سرویسهای مخفی آمریکا درباره خطر تهاجم نظامی روسیه به اوکراین هشدار میدهند که «احتمالاً در اوایل سال ۲۰۲۲آغاز خواهد شد» و تقریباً۲۰۰۰۰۰ سرباز در آن شرکت خواهند کرد. تاکنون برخی عکس های ماهواره ای به عنوان شواهدی ذکر شده است که نشان می دهد نیروهای روسی در چند صد کیلومتری مرز اوکراین قرار دارند.
مقامات روسیه این ادعاها را به عنوان "خبر جعلی" رد کرده و ناتو و رسانه های غربی را به ایجاد یک روایت نادرست از "تهدید روسیه" در میان آمادگی های احتمالی دولت طرفدار غرب در کی یف برای حمله به جمهوری های دونتسک و لوگانسک دونباس متهم کرده اند. این دو جمهوری در شرق اوکراین واقع شده است. روسیه اوکراین را به انتقال بیش از ۱۲۰۰۰۰ سرباز به خط جمهوری های دونباس متهم می کند.
روسیه از ارسال تسلیحات به اوکراین و تلاشهایش برای پیوستن به ناتو احساس خطر میکند. دولت روسیه یک "خط قرمز" ترسیم کردهاست: اوکراین هرگز نباید در ناتو پذیرفته شود و خواستار توافق قراردادی با ایالات متحده برای جلوگیری از درگیری نظامی است.
غرب نیز "خط قرمز" خود را دارد: اوکراین هرگز نباید به روسیه ضمیمه شود.
در سیاست خارجی، درک دلایل طرف مقابل و توانايی تغییر دیدگاه ها ضروری است. وضعیت فرضی زیر را تصور کنید: کشورهای آمریکای لاتین مانند گواتمالا، نیکاراگوئه، کاستاریکا، پاناما، هندوراس و مکزیک به عضویت سازمان همکاری شانگهای (SCO) درآمدند. چین و روسیه مدعی هستند که سلاح های سنگین از جمله سلاح هستهای در این کشورها نصب میکنند. در کانادا و مکزیک، مانورهایی با حضور واحدهای نظامی روسیه و چین در مرزهای آمریکا برگزار میشود. واکنش آمریکا چگونه خواهد بود؟ و این دقیقا همان سناریویی است که در حال حاضر در حال وقوع است، البته در مرز با روسیه. زمانی که دولت روسیه درگیری اوکراین را با بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲ مقایسه میکند، از بین نمیرود و در نتیجه خطر رویارویی نظامی با ایالات متحده را نشان میدهد.
از سوی دیگر، کشورهای اروپای شرقی از آنجایی که با مداخلات روسیه در گرجستان، کریمه و شرق اوکراین روبرو هستند، از تمرکز نیروهای روسیه و تمرینهای نظامی احساس خطر میکنند. آتشبیارانی مانند وزیر امور خارجه لیتوانی گابریلیوس لندسبرگیس این خطر را تشدید میکنند: "ما متقاعد شدهایم که روسیه در واقع برای یک جنگ کامل علیه اوکراین آماده میشود."
کشورهای ناتو و اتحادیه اروپا تهدید می کنند که در صورت مداخلهی نظامی روسیه در اوکراین، تحریم های گسترده ای را اعمال می کنند. حذف احتمالی از سیستم سوئیفت، که بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده اخیراً با صراحت به استفاده از آن بهعنوان یک ابرسلاح تحریم تهدید کرد ، رابطهی روسیه با اقتصاد جهان قطع میکند و می تواند همچون اعلان جنگ علیه مسکو عملکند.
ناتو و دولت های غربی از حرکات تهدیدآمیز - با ماهیت سیاسی، اقتصادی و نظامی - استفاده می کنند که در مسکو نیز قابل درک است و با حرکات تهدید آمیز پاسخ داده میشود. و بالعکس. این یک سیاست مسئولانه نیست. خیلی سریع میتواند به یک درگیری شدید منجر شود.
چگونه می توان چاشنی بشکه انفجار را، از کار انداخت؟
۱. اولویت اصلی باید حل مناقشه در داخل اوکراین باشد. دولت های غربی باید از دولت اوکراین بخواهند که توافقات مندرج در معاهده مینسک ۲ در سال۲۰۱۵ را اجرا کند.[۱] در وهلهی اول، آتش بس و منطقهی حائل نظامی به طول۴۰۰ کیلومتر که در معاهده مینسک ۲ تصریح شده است، باید اجرا شود. نیروها و تجهیزات نظامی سنگین باید از مجاورت منطقهی بحرانی شرق اوکراین از هر دو طرف خارج شوند.
با مینسک دوم توافق شد که اجرای یک قانون اساسی توافق شد، که "ویژگی های مناطق منحصر به فرد در استان های دونتسک و لوگانسک" را در نظر بگیرد و "با نمایندگان این مناطق هماهنگ شود".
دلیل عدم پایبندی دولت اوکراین به مفاد معاهدهی مینسک این است که، کیف را مجبور می کند با رهبران سیاسی جمهوریهای جدا شده گفتگو کند. دولت اوکراین از انجام این کار امتناع می کند زیرا مانند حامیان غربی خود معتقد است که این یک موضوع مسکو-کیف است و نه یک موضوع داخلی اوکراین.
۲. یک کریدور امنیتی عاری از نیروهای نظامی باید فوراً بین کشورهای اروپای شرقی ناتو و فدراسیون روسیه هم مرز به منظور تامین منافع امنیتی مشترک توافق شود. در این میان، همه طرفها از هرگونه تشدید تنش نظامی خودداری میکنند و دیگر نیرو و زیرساختهای نظامی در دو طرف مرز بین فدراسیون روسیه و همسایگان غربی آن مستقر نمیکنند. در مورد مانورهای نظامی باید شفافیت کامل متقابل ایجاد شود تا سوء تفاهم ایجاد نشود، همانطور که اکنون در مورد مانورهای نظامی روسیه در مرز با اوکراین وجود دارد.
۳. "چپ مارکسیستی" از درخواست کارشناسان و دانشمندان ارشد نظامی، زعمای صلح و سفرای سابق، برای شروعی تازه در روابط با روسیه میپیوندد. [۲] آنها از جمله پیشنهاد میکنند:
برگزاری کنفرانسی در سطح بالا با هدف احیای معماری امنیتی اروپا بر اساس اعتبار مستمر قانون نهایی هلسینکی ۱۹۷۵، منشور پاریس۱۹۹۰ و توافقنامه بوداپست۱۹۹۴، بدون پیش شرط و در قالب های مختلف.
گفتگوی ناتو و روسیه باید بدون قید و شرط در سطح سیاسی و نظامی احیا شود. این همچنین شامل یک رویکرد جدید برای کنترل تسلیحات اروپایی است، زیرا همهی معاهدات اصلی برای امنیت اروپا اکنون فسخ شده اند. همهی اقدامات برای ایجاد شفافیت بیشتر و ارتقای اعتماد از اهمیت بیشتری برخوردار است.
در نهایت، «علیرغم وضعیت فعلی» به عنوان انگیزهای برای روسیه برای بازگشت به سیاست تعاملی در قبال غرب، باید پیشنهادات گستردهتری برای همکاری اقتصادی در نظر گرفته شود. برای غلبه بر بن بست فعلی، باید شرایط برد-برد ایجاد شود. - و اکنون جمله تعیینکننده میآید:- "این شامل به رسمیت شناختن منافع امنیتی هر دو طرف است. با در نظر گرفتن این موضوع، لازم است توافق شود مسائل مربوط به عضویت آینده در ناتو، اتحادیه اروپا و "سازمان معاهده در مورد امنیت جمعی " [CSTO] در مدت زمان ادامهی کنفرانس تعلیق شود ."
۴. چپ مارکسیستی از پیشنویس معاهدات تضمینهای امنیتی متقابل بین روسیه و ناتو و بین روسیه و ایالات متحده که توسط وزارت خارجهی روسیه به عنوان اولین گام برای کاهش تنش ارائه شده است، استقبال میکند. [۳]
یکی از جنبه های مثبت پیشنویس معاهده، تعهد دولت روسیه به انجام تمام تلاشها برای جلوگیری از وقوع جنگ هستهای است. پیشنهاد روسیه برای حذف استقرار موشکهای زمینی میان برد و کوتاه در مناطقی که از آنجا می توانند به اهدافی در قلمرو طرفهای دیگر حمله کنند، باید شامل خروج موشک های اسکندر از کالینینگراد نیز باشد.
دولت فدرال آلمان باید تنش زدایی کند
یکی از چالش های اصلی سیاست خارجی برای دولت جدید فدرال این است که هر کاری ممکن است برای کاهش تنش درگیری حاد در اروپای شرقی، خنثی کردن وضعیت کنونی و ایجاد فضایی برای برقراری مجدد تماس ها و در صورت امکان، انجام دهد و اگر خوب پیش برود، اعتماد میتوانن گام به گام بازسازی شود. در پایان، یک ساختار امنیتی جدید اروپایی می تواند ایجاد شود که اصل مرکزی منشور پاریس [۴] را که با آن یک معماری امنیتی جدید برای اروپا از جمله روسیه در سال۱۹۹۰تدوین شد، دوباره در نظر بگیرد: «امنیت تقسیم ناپذیر است و امنیت هر یک از دولتهای شرکتکننده از ارتباط با کشورهای دیگر جدایی ناپذیر است، بنابراین ما متعهد میشویم که در تقویت اعتماد و امنیت متقابل و در ترویج کنترل تسلیحات و خلع سلاح با یکدیگر همکاری کنیم.»
ساختارهایی که قبلا وجود داشته اند، مانند ساختارهایی که تحت چتر CSCE سابق (امروز OSCE) ایجاد شده اند، می توانند در اینجا استفاده شوند. پیش از این در سال ۱۹۷۵ با اعلامیه هلسینکی همکاری مشترک بین دولت ها اتخاذ شد. پس از آن، روندی برای بیان بیشتر همزیستی مسالمت آمیز یا حداقل همزیستی کشورهای مختلف آغاز شد. این معاهده توسط ۳۵ کشور اروپایی امضا شد. ۱۰ اصل نامگذاری شد که باید روابط را تنظیم کند. چشم پوشی از تهدید خشونت، تجاوزناپذیری مرزها، عدم مداخله در امور داخلی، احترام به حقوق بشر، تعیین سرنوشت و برابری کشورها و جمعیت آنها از نکات مهم است.
چپ مارکسیستی خواستار آن است که دولت فدرال بر اساس این اصول هدایت شود و در سطح بین المللی برای به روز رسانی و اجرای قانون فرمان هلسینکی ۱۹۷۵ اقدام کند.
در نهایت، ناتو می تواند منحل شود و با یک سیستم امنیتی جمعی جایگزین شود که شامل روسیه و احتمالا چین می شود.
جهان دیگر نمی تواند منابع اجتماعی را برای تسلیحات هدر دهد. به همین دلیل است که چپ مارکسیستی از پیشنهاد ۶۰ برنده جایزه نوبل و روسای آکادمیهای علوم ملی که خواستار یک توافق جهانی برای کاهش ۲ درصدی هزینههای نظامی در سال به مدت پنج سال هستند، حمایت میکند. نیمی از پولی که از این طریق پس انداز می شود باید به صندوق جهانی که توسط سازمان ملل اداره می شود سرازیر شود. سپس می توان از این صندوق برای مبارزه با "مشکلات جدی انسانی" مانند فقر، بیماری های همه گیر یا پیامدهای تغییرات آب و هوایی استفاده کرد. نیمی دیگر از وجوه را می توان توسط خود ایالتها مدیریت کرد و برای مقاصد غیر نظامی استفاده کرد. [۵]
منبع اصلی:
https://kommunisten.de/marx-linke/marxistische-linke-ev/8409-marxistische-linke-zum-ukraine-konflikt
یادداشتها:
[1] Minsk II: https://de.wikipedia.org/wiki/Minsk_II
[2] Appell "Raus aus der Eskalationsspirale! Für einen Neuanfang im Verhältnis zu Russland", 5.12.2021:
www.gsp-sipo.de/news/news-details/aufruf-zur-verbesserung-der-beziehungen-zu-russland
[3] Vertragsentwurf des russischen Außenministeriums für gegenseitige Sicherheitsgarantien zwischen Russland und der NATO:
mid.ru/ru/foreign_policy/rso/nato/1790803/
Vertragsentwurf des russischen Außenministeriums für gegenseitige Sicherheitsgarantien zwischen Russland und den USA:
mid.ru/ru/foreign_policy/rso/nato/1790818/;
[4] Charta von Paris für ein neues Europa
https://www.bundestag.de/resource/blob/189558/21543d1184c1f627412a3426e86a97cd/charta-data.pdf
افزودن دیدگاه جدید