سوال یک- علی رغم کمیت بسیار قلیل دانشگاه در دوران پیش از انقلاب، دانشجویان نقش قابل توجهی در مبارزات صنفی سیاسی در دانشگاه ها و بیرون از آن داشتند. از نظر شما با وجود افزایش دانشجویان در دانشگاه ها جنبش دانشجویی و یا کلا دانشگاه میتواند در روند تغییر وضعیت موجود در جامعه نقش اساسی و موثر داشته باشد؟
تعداد دانشجویان قبل از انقلاب 450 هزار نفر است. هماکنون باوجود افت تعداد دانشجویان در هشت سال اخیر تعداد دانشجویان 3.2 میلیون یعنی بیش از هفت برابر آن زمان است(این رقم در سال 1394 به 4.5 میلیون یعنی ده برابر تعداد دانشجویان در زمان انقلاب رسید). دانشگاهها امروز در سراسر کشور پراکندهاند. در صورتیکه حرکتی بتواند حمایت و مشارکت بخش بزرگی از دانشجویان را جلب نماید قادر خواهد بود نقش بزرگی در تحولات کشور ایفا نماید. با توجه به تعداد دانشجویان این نقش میتواند بهمراتب بیش امسالهای قبل از انقلاب باشد
دانشجویان از ایدههای غالب در مباحث روشنفکری؛ از روانشناسی و روحیات غالب در جامعه و از موقعیت، خواست ها و اشکال مبارزه نیروهای سیاسی تأثیر میپذیرند. قبل از انقلاب شرایط خاصی در جهان و ایران وجود داشت. در آن سالها ایدههای رمانتیک و رادیکال فضای روشنفکری را در همه جهان منجمله ایران تسخیر کرد. در دانشگاهها نیز چنین ایدههایی توسط اکثریت قریب بهاتفاق دانشجویان فعال و یا علافاند به مسائل اجتماعی پذیرفته شد. آنها در تحقق این ایدهها آینده روشنی را برای جهان و کشورما میدیدند. رادیکالیسم این نظرات باروحیه آنها همساز بود و به همین دلیل حرکت مداوم دانشجویان در همهسالهای قبل از انقلاب تداوم یافت
امروز فضای روشنفکری در ایران تقسیمشده است. ایدههای آن زمان زیر سؤال رفته است و ایده دیگری نتوانسته جایگزین آن شده و نفوذ آن زمان را بیابد. شرایط جهان و ایران دگرگون گردیده. جامعه ایران امروز یک جامعه پیچیده سرمایه داریست و مبارزه سیاسی با پیچیدگیهای بیشتری مواجه است. روانشناسی حاکم بر جامعه دگرگونشده است. همه اینها بر افکار، روانشناسی، اشکال حرکت و مبارزاتی دانشجویان تأثیر گذارده و مقایسه آن سالها با امروز نمیتواند به مقایسه آمارها و ارقام محدود بماند
حرکت دانشجویان در 18 تیر و مشارکت و نقش آنان در جنبش سبز نشان داد که کماکان آنگاهکه دانشجویان متقاعد شوند که حرکتی میتواند کشور را دگرگون و خواستههای آنان را متحقق کند و اعتماد آنان جلب شود در ابعاد وسیع در مبارزه شرکت میکنند و تأثیرگذار خواهند بود. نقش دانشجویان در هر تحول جدی در ایران نقشی پراهمیت و مؤثر خواهد بود
سؤال دو- حمله به کوی دانشگاه در 18 تیر 78 و رویدادهای پسازآن، یکی از وقایع مهم تاریخ جنبش دانشجویی ایران بهحساب میآید. انعکاس رخداد 18 تیر 78 در فضای سیاسی و عمومی امروز ایران چیست؟
از حرکت 18 تیر بیستوسه سال میگذرد. شرایط سیاسی حاکم بر کشور در این بیستوسه سال تغییرات مهمی کرده. جنبش دوم خرداد و اصلاحات با دگرگونیهای زیادی مواجه گردیده ، نیروهای رهبری کننده این جنبش یعنی دفتر تحکیم وحدت در سالهای بعد انشقاقها و دگرگونیهای زیادی را از سر گذراندهاند. همه اینها به آن معناست که امروز یادآوری 18 تیر بهعنوان یک رخداد تاریخی که عزم و توان حرکت دانشجویان را منعکس میکرد میتواند موردبررسی و تأکید قرار گیرد و نمیتواند بلاواسطه و مستقیم بر روانشناسی امروزین حاکم بر دانشجویان و مبارزه آنان تاثیر گذار باشد
در چارچوب یک رخداد تاریخی یادآوری و بزرگداشت این رخداد که انعکاسی از حرکت مشترک دانشجویان، آمادگی آنان برای پرداخت هزینه و توان و تأثیرگذاری حرکت دانشجویی دارد کماکان حائز اهمیت است. بالأخص ازآنجاکه نیروی حاکم بر کشور کماکان سکان قدرت را در درست دارد و در پایهایترین وجوه همان تفکر و روشهای بیست سال قبل کماکان اداره کشور را بر عهده دارد و این یادآوری از جنبه یک رخداد تاریخی فراتر رفته و اهمیت سیاسی مییابد
سؤال سه- جریان صنفی دانشجویی در حال حاضر توانسته است نیرویی مؤثر و فراگیر در دانشگاههای کشور شود. در دورانی که شما بهعنوان دانشجو فعالیت میکردید مطالبات صنفی یا صنفی-سیاسی دانشجویان چگونه در دانشگاهها انجام میگرفت؟ و برخورد حاکمیت با آن مطالبات چگونه بود؟
مبارزات صنفی و صنفی سیاسی دانشجویان در سالهای قبل از انقلاب مراحل مختلفی را پشت سر گذاشت. تا قبل از سالهای دهه چهل این مبارزات مستقیماً تحت رهبری حزب توده و جبهه ملی بود. مبارزات صنفی کاملاً تفکیکشده است و رژیم هم نسبت به آن حساسیتی نداشت و برخورد با تظاهرات و متینگ های سیاسی تابع برخورد رژیم با سازمانهای سیاسی است و در دورههایی وجود دارد و در دورههایی با برخورد خشن مواجه میشود.
از نیمه دوم دهه چهل این مبارزات تحت تأثیر فضای عمومی حاکم بر دانشگاههاست. مبارزات صنفی این بار با خواست کنترل همه امور مربوط به دانشجویان توسط خود دانشجویان و نمایندگان آن گره میخورد و تظاهرات سیاسی که دیکتاتوری و ساواک را موردحمله قرار میداد علیرغم برخورد خشن رژیم وجود دارد. در سالهای دهه پنجاه فضا رادیکالتر میشود و مبارزات صنفی هر چه بیشتر جنبه سیاسی به خود گرفته و شعارهای سیاسی مطرح در تظاهرات نیز رادیکالتر میشود و مستقیماً خود رژیم و بهتدریج حتی در مواردی خود شاه را هدف قرار میدهد
سؤال چهار- تعطیلی دانشگاهها در سه سال اخیر به دلیل ویروس کووید، امکانهایی مشابه وضعیت انقلاب فرهنگی برای جمهوری اسلامی فراهم ساخت. اخراج اساتید و بازداشت گستردهی دانشجویان نمونههای این امکاناند. سران جمهوری اسلامی پارها گفتمان انقلاب فرهنگی در رابطه با دانشگاهها را تکرار کردهاند. آیا تکرار انقلاب فرهنگی در صورت رشد بحران سیاسی و برآمد جنبش دانشجویی در بازگشایی دانشگاهها در مهرماه محتمل است؟
انقلاب فرهنگی محصول شرایط معینی است. در سالهای بعد از انقلاب طرفداران رژیم در دانشگاهها یعنی انجمنهای اسلامی از حمایت حدود سی در صد دانشجویان برخوردارند و پیشگام و دانشجویان مسلمان نفوذی بیش از آنان دارند. استادان هوادار رژیم اقلیت کوچکی بودند. این در شرایطی است که در سطح کشور حامیان رژیم در اکثریت مطلقاند. چنین تعادل نیرویی در دانشگاهها برای رژیم قابلقبول نبود.
البته در کنار این مشکل تفکر حاکم بر مسئولان رژیم که تصور میکردند تمام رشتههای علمی را میتوانند اسلامی کنند نیز بهعنوان یک عامل محرک در این رخداد عمل کرد
امروز شرایط آن زمان وجود ندارد. عدم تعادلی بین دانشگاه و کل جامعه وجود ندارد. هم در جامعه و هم در دانشگاهها اکثریت قاطع مردم ناراضیاند. فعالان دانشجویی ستارهدار و به انحا مختلف تصفیهشدهاند. تصفیه استادان امری جاری بوده و هرچند گاه یکبار رخداده. مسئولان رژیم آنچه میخواستند در محتویات دروس تغییر دادهاند و کمتر کسی است که تصور کند میتوان ریاضیات و مهندسی و پزشکی اسلامی داشت
شرایطی که بسته شدن چندساله دانشگاهها تحت عنوان انقلاب فرهنگی را در برابر مسئولان رژیم قرارداد وجود ندارد و بنابراین تکرار انقلاب فرهنگی معنا ندارد ولی اینکه در صورت رشد بحران سیاسی و بر امد جنبش دانشجویی ما با برخوردهای خشن در دانشگاهها مواجه شویم یا در دورههایی دانشگاهها تعطیل شوند میتواند در شرایطی خاص در دستور قرار گیرند ولی به دلیل نارضایتی و وجود جنبشهای اعتراضی در اقشار مختلف جامعه چنین اقداماتی در همان چارچوبهای عمومی سیاست رژیم در مواجهه با جنبشها میتواند مطرح شود. تصور نمیکنم چنین خطری برای مهرماه محتمل باشد
سؤال پنج- در سالهای اخیر جمهوری اسلامی تلاش کرده است تشکلهای دانشجویی «چپ حکومتی» را در دانشگاههای کشور بسازد. با توجه به شناختی که از فعلوانفعالات جنبش دانشجویی دارید، فکر میکنید این تلاشهای موازی نهادهای امنیتی برای تشکلهای حکومتی دانشجویی تحت عنوان «جنبش عدالتخواه دانشجویی» و "چپ محور مقاومتی» امکان موفقیت دارد؟ راه مقابله با این تلاش را چه میدانید؟
تلاش رژیم برای شکلدهی ارگانهای دانشجویی وابسته به حکومت از فردای انقلاب آغاز شد و همواره مطرح بوده است. انجمنهای اسلامی در سالهای بعد از انقلاب و دفتر تحکیم وحدت در سالهای دهه شصت در این چارچوباند. در سالهای بعد ما با بسیج دانشجویی و برخی تشکلها که شما ذکر کردید مواجهیم. شکلدهی چنین تشکلهایی در پیشبرد سیاستهای روز رژیم موفق بوده. مثل دفتر تحکیم وحدت در سالهای دهه شصت که بهعنوان ارگان سرکوب دانشجویان عمل میکرد ولی در دهه هفتاد همین دفتر تحکیم وحدت تغییر ماهیت داد و رهبران آن به رهبران جنبش اعتراضی دانشجویان تبدیل گردیدند
حد موفقیت چنین تشکلهایی به امکان نفوذ این دانشجویان و فضای کشور بستگی دارد. در شرایط کنونی نارضایتی از رژیم نزد اقشار تحصیلکرده در حدیست که ارگانهای وابسته به حکومت قادر نیستند نیروی قابلتوجهی را جلب نمایند و من تصور نمیکنم که چنین ترجمانهایی بتوانند نقشی در جلب دانشجویان داشته باشند
راه مقابله با این تلاشها در وحله اول اشکال حرکت، خواستهها و نحوه رفتار فعالان دانشجویی است. اقداماتی که بتواند حمایت توده دانشجویان را جلب نماید. در وحله بعد توضیح مواضع و عملکرد جریانهای حکومتی و رابطه آنها با رژیم است. فراموش نکنیم که آنچه در دفتر تحکیم وحدت گذشت در همه تشکلهای دانشجویی طرفدار رژیم به درجاتی رخداده و ما همواره با گسترش اعتراضات در سطح جامعه شاهد جدایی بخشی از کادرهای این جریانات بودهایم. همچنین امروز در درون این تشکلها بهطور مداوم صداهایی که کم یا زیاد جنبه انتقادی دارد نیز شنیده میشود
آقای مهدی فتاپور از وقتی که برای این مصاحبه گذاشتید از شما ممنون هستیم.
افزودن دیدگاه جدید