رفتن به محتوای اصلی

دانشگاه، پس از سه سال انقلاب فرهنگیِ کرونایی

دانشگاه، پس از سه سال انقلاب فرهنگیِ کرونایی

اوضاع از چه قرار است؟
کمتر از سه ماه بعد، تعطیلی کمابیش سه‌ساله‌ی کرونایی دانشگاه‌های کشور به پایان می‌رسد. هرچند دلیل این تعطیلی اجتناب‌ناپذیر، جلوگیری از شیوع و همه‌گیری کووید-19 بود، اما پیگیری آنچه که در این سال‌های سکون و سکوت بر دانشگاه گذشت، نشان می‌دهد که دستگاه سرکوب و نظام آموزشی جمهوری اسلامی، از این فرصت برای پیش‌برد اهداف و منویات خود بهره برده است. کرونا از دید حاکمان جمهوری اسلامی، و مدیران عرصه‌ی آموزش عالی، امکانی برای «انقلاب فرهنگی نرم» بود و تمام عملکرد این مجموعه در طول مدت تعطیلی دانشگاه‌ها موید این ادعاست. جمهوری اسلامی که قرنطینه‌های کرونایی را نه با افزایش میزان شیوع بیماری که با فراخوان‌های اعتراضی هماهنگ می‌کرد و از آن امکانی برای «حکومت نظامی نرم» ساخته بود، در دانشگاه نیز با تسریع اجرای سیاست‌های کالاسازی آموزش، اخراج گسترده‌ی اساتید دانشگاه، محدود کردن امکان فعالیت صنفی در دانشگاه، و ساختن نهادهای سیاسی دانشجویی حکومتی، به جنگ چهره‌ای از دانشگاه رفت که حاصل سال‌ها مبارزه و تلاش بود و در پرتوی اعتراضات دی‌ماه 96 به اوج خود رسیده بود.

روی کار آمدن دولت رئیسی در انتخابات نمایشی و حداقلی سال 98، و اجرای سیاست یک‌دست کردن حکومت، با پاندمی کرونا همزمان شد. بنابراین دولت او که با برنامه‌ی اجرای سیاست گام دوم انقلاب سکان جمهوری اسلامی را در دست گرفته بود، از این فرصت برای برداشتن این گام در دانشگاه استفاده کرد.

مهمترین معرف نسبت دوران زمامداری ابراهیم رئیسی با دانشگاه، اخراج بی‌سابقه‌ی اساتید دانشگاهی است که از همراهی تام و تمام با جمهوری اسلامی سر باز زده‌اند. اخراج اساتید، قدمی مهم در سیاست اسلامی‌سازی دانشگاه‌هاست که همواره از مسائل اصلی مورد توجه هسته‌ی سخت قدرت در جمهوری اسلامی بوده است. هرچند در رسانه‌ها نام تعداد محدودی از اساتید اخراجی، به دلیل اعتبار علمی ویژه و یا جایگاه آکادمیک با اهمیت آن‌ها منتشر شده است، اما گزارشات از اخراج صدها نفر از اساتید دانشگاه در چهارسوی کشور در دانشگاه‌های مختلف خبر می‌دهند. فقط برای نمونه محمدصالح هاشمی گلپایگانی، رییس هیات جذب اساتید دانشگاه آزاد اسلامی در نامه‌ی استعفای خود خبر از قرار گرفتن نام 1800 استاد این دانشگاه در لیست اخراج داده بود. نه حتی نگرش‌های اکیداً مخالف با جمهوری اسلامی، که انحرافی محدود از مطلوب حکومت نیز در این دوره می‌تواند منجر به اخراج اساتید دانشگاه شود. به عنوان نمونه محمود نیلی احمدآبادی، پس از هفت سال ریاست بر دانشگاه تهران، به فاصله‌ی یک روز پس از انتشار نامه‌ای در اعتراض به حبس طولانی مدت کسری نوری، دانشجوی زندانی، از کار برکنار شد.

جمهوری اسلامی البته همچون تمام این 43 سال، جایگزینانی «مکتبی» برای اساتید اخراجی دارد. منطق سال‌های آغازین انقلاب که «تعهد» به نظام اسلامی را مهم‌تر از «تخصص» می‌دانست، هنوز می‌تواند دانشگاه را همچون میدان جنگ و ستیز با «ضد انقلاب» بفهمد و به جای اساتید توانمند، سربازان مخلص خود را راهی این جبهه کند.  هیئت عالی جذب هیات علمی دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی و پژوهشی در روزهای اخیر قانونی را تصویب کرده است که بر اساس آن تاهل و تعداد بالای فرزندان می‌توان عضویت در هیات علمی را برای متقاضیان تسهیل کند.

ویژگی دیگر دورانِ یکدستی و یکسانی در جمهوری اسلامی در رابطه با دانشگاه، هجوم همه‌جانبه به دستآوردهای جریان صنفی فعالان داشنجویی‌ست. جنبش صنفی بالنده‌ای که در میانه‌ی دهه‌ی 90 به اوج امکان‌های سیاسی و اجتماعی خود رسید و با حفظ استقلال در سیاست و تحلیل و عمل، توانست نقشی تعیین‌کننده در فضای سیاسی دانشگاه و پیوند با سایر جنبش‌های اجتماعی داشته باشد، پس از اعتراضات دی ماه 96، با هجوم دستگاه امنیتی برای بازداشت و سرکوب مواجه شد. سرکوب شدید این جریان، که توانسته‌بود شبکه‌ای بزرگ از فعالان صنفی دانشجویی را تحت نام «اتحادیه‌ی شوراهای صنفی دانشجویان» بسازد، و با به کارگیری ابتکاراتی نظیر کارزار موفق «بیگارورزی» و همراهی با جنبش‌های اعتراضی دیگر، صدایی با اهمیت باشد، خلل موقتی در شاکله‌ی آن ایجاد کرد، اما نتوانست جان این حرکت را بگیرد. پس از بازسازی و بازسازماندهی این جریان، در سال‌های 97 و 98، اینبار اعتراضات آبان‌ماه سرآغاز دور دیگری از سرکوب‌ها علیه این جریان شد و با شروع پاندمی کرونا نیز عملاً بخش بزرگی از امکان‌های جریان صنفی به محاق رفت.

در طول دوران کرونا، نابسامانی در نظام آموزشی اعتراضات صنفی متعددی را برانگیخت. اما به دلیل نبود میدان مادی اعتراضات و در عدم حضور دانشجویان در دانشگاه‌ها، اعتراضات به طومارهای منتشر شده در فضای مجازی محدود شد و عملاً نتوانست فشار پیشین را به حکومت وارد کند.

از سوی دیگر بازداشت فعالان صنفی دانشجویی در این مدت و طرح اتهامات واهی امنیتی و فشار بر شوراهای صنفی با سوء استفاده از آیین‌نامه‌های انتخاباتی در دوران کرونا از یک سو و تلاش دستگاه‌های امنیتی برای وارد کردن عناصر نزدیک به نظام به شوراهای صنفی، عملاً فعالیت در شوراهای صنفی را با دشواری مواجه کرد. به علاوه در سه سال اخیر نسلی از دانشجویان فعال در دوره‌ی پیشین بدون امکان همراهی با نسل‌های نوی دانشجویان فارغ التحصیل شدند.

کالاسازی آموزش، به مثابه‌ی سیاستی واحد در تمام دولت‌های جمهوری اسلامی، در دوران دولت جدید نیز با حدت همیشگی ادامه داشت. افزایش شهریه‌های دانشگاه‌ها، خصوصی‌سازی امکانات رفاهی دانشجویی اعم از خوابگاه‌ها و سلف‌ها با سوء استفاده از فرصت تعطیلی دانشگاه‌ها، حذف خدمات بهداشتی دانشجویان، حذف کامل یارانه‌ی کاغذ و گرانی گزاف امکانات اولیه‌ی تحصیلی نظیر لپ‌تاپ و لوازم تحریر، آموزش را بیش از پیش به کالایی لوکس تبدیل کرده است. اهمیت این امر به‌ویژه در آن است که کالایی‌شدن آموزش و افزایش قیمت این کالا اولاً وسیع‌ترین طیف‌ها و طبقات جامعه را تحت تاثیر قرار می‌دهد و دوماً آموزش عالی به عنوان یک امکان جابه‌جایی طبقاتی برای فرودستان را از آن‌ها سلب می‌کند.

موضوع دیگر، تلاش نهادهای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی برای ساختن شکل و نوع جدیدی از فعالان دانشجویی حکومتی است. با فراروی مطالبات معیشتی در جامعه و رشد مبارزات عدالت‌طلبانه در میان اقشار و گروه‌های اجتماعی مختلف، شکل جدیدی از «چپ حکومتی» در دانشگاه‌ها به واسطه‌ی بهره‌مندی از امکانات انحصاری و رانت توانسته است مدعی و تریبون‌دار شود. یک نیرو «جنبش عدالت‌خواه» به عنوان ملغمه‌ای از اقتصاد احمدی‌نژاد و سیاست ولایی و در واقع نسخه‌ی بروز شده‌ی بسیج دانشجویی است که برای سرکوب مبارزات معیشتی، به جای باتوم و تفنگ، تلاش می‌کند از سلاح مصادره استفاده کند. سلاحی که به دلیل عیان بودن بحران ساختاری جمهوری اسلامی، بارها معیوب بودن خود را اثبات کرده است. «چپ محورمقاومتی»، که اکنون و به مدد حمایت‌های رسانه‌ای جمهوری اسلامی نمایندگانی در اروپا نیز دارد، نیروی دیگری است که با بهره‌مندی از این فضا توانسته است در دانشگاه صاحب امکانات شود، در سرکوب و دادن گرای دانشجویان معترض به نهادهای امنیتی ایفای نقش کند، و با حمایت از سیاست‌های داخلی و خارجی جمهوری اسلامی با عنوان و لیبیل «چپ»، به یک پایه‌ی دانشجویی نظام اسلامی در دانشگاه تبدیل شود.

مهر در راه است:
با شیوع و همه‌گیری کرونا، عملاً بخشی از امکان بازتولید اعتراضات سراسری آبان 98 و انعکاس مستقیم آن در سپهر سیاسی کشور سلب شد. فضای روانی ناشی از کرونا، و آمار بالای مرگ و میر به دلیل سوء مدیریت جمهوری اسلامی سبب شد تا ماه‌ها بعد از همه‌گیری و تا زمان شکستن سکوت توسط بازنشستگان و معلمان، امکان تجمع چندانی وجود نداشته باشد. از طرف دیگر دانشگاه‌ها نیز به عنوان امکانی برای بازنمایی جنبش‌های اجتماعی مختلف، و بروز نوآوری‌های سیاسی برای بازنمایی اعتراضات تعطیل شدند. رفع تدریجی محدودیت‌های کرونایی، به یک‌باره صعود در اعتراضات خیابانی را سبب شدند. محتمل است که این وضعیت در دانشگاه‌ها هم واقع شود.

در واقع زمینه‌های اعتراضی صنفی و سیاسی مختلف نظیر اخراج اساتید دانشگاه، بازداشت دانشجویان، مازاد سیاسی آبان‌ماه 98، همصدایی دانشجویان با جنبش‌های اجتماعی و نمایش استقلال سیاسی با اعتراض به رهبر تراشان، چنان متنوع و گسترده هستند که بازگشایی دانشگاه‌ها را می‌توان از هم‌اکنون همچون نقطه‌ی عطفی در جنبش دانشجویی ایران در نظر گرفت.

از سوی دیگر جریان صنفی دانشجویی، با تمهید نهادی همچون اتحادیه‌ی شوراهای صنفی دانشجویان، و عضویت «فعالان صنفی» در آن که می‌توانند دانشجو و یا عضو شورای صنفی نباشند، خواهد توانست موانعی که بر سر راه شوراهای صنفی وجود دارد را مرتفع کنند. شوراهای صنفی، در صورت تداوم محدودیت‌های حکومتی، تنها امکان سازمان‌یابی صنفی دانشجویان نخواهند بود و در بستر اعتراضی جامعه می‌توان امکان‌های دیگری در جنب این شوراها ساخت.

تغییر نسل دانشجویان، و ورود دانشجویان جدید نیز به شکل یک انقطاع نیز با تمام معایب، الزاماً هم‌معنی توقف جنبش دانشجویی نیست. در فضای اعتراضی موجود، با وجود بحران‌های پرشمار، هر فرد جامعه در فردیت خود سطحی از اعتراض سیاسی نسبت به وضعیت موجود را حمل می‌کند و فضای اعتراضی عدالت‌طلب و آزادی‌خواه در دانشگاه‌ها نیز با توجه به تسلط نسبی در سال‌های اخیر چندان خدشه نخواهد دید. هرچند که انتقال تجربیات نسلی از دانشجویان که توانستند جریان صنفی دانشجویی را علی‌رغم تمام فشارها پایه بریزند، امر بااهمیتی‌ست که تحقق آن حتماً در سازمان‌یابی موثر جنبش دانشجویی موثر خواهد بود.

اساتید دانشگاه، با توجه به فشار حکومت بر اساتید و همچنین اخراج تعداد قابل توجهی از آن‌ها، در مقطع فعلی می‌توانند متحد با اهمیت جریان صنفی دانشجویی باشند. اتحادی که مشابه آن را در سال‌های منتهی به انقلاب 57 و در دانشگاه‌های مختلف شاهد بودیم، اینبار می‌تواند در شمایل حمایت اساتید دانشگاه از دانشجویان خودنمایی کند.

جریان صنفی دانشجویی در دوره‌های پیشین فعالیت خود، و به‌ویژه در مبارزه علیه «کالایی‌سازی آموزش» توانسته بود متحدانی را در جنبش کارگری و جنبش معلمان بیابد. حمایت‌های این جنبش‌ها از یکدیگر و انعکاس آن در شعار «کارگر، معلم، دانشجو/ اتحاد، اتحاد» می‌تواند در دور جدید و با رشد اعتراضات در جامعه، با همراهی جنبش‌های اجتماعی دیگر تقویت شود. به عنوان مثال جنبش زنان بر سر مساله‌ی تبعیض علیه زنان در فضای آموزشی و جنبش‌های مبارزه علیه تبعیض اتنیکی در مبارزه علیه انعکاس این تبعیض در دانشگاه‌ها می‌توانند متحدان بالقوه‌ی جریان صنفی دانشجویی باشند. علاوه بر این موارد جریان صنفی دانشجویی با تاکید بر مبارزه علیه کالاسازی آموزش، و طرح مطالبه‌ی «آموزش رایگان»، در ماهیت خود یک متحد با اهمیت خیزش‌های فرودستان است. دی‌ماه 96 و آبان‌ماه 98، و شعارهای دانشجویان در رابطه با «تمام شدن ماجرا» برای «اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان»، و همچنین مبارزه علیه تلاش‌های نهادهای قدرت فرامنطقه‌ای برای مصادره‌ی اعتراضات مردم ایران با طرح شعار «مجاهد، پهلوی/ دو دشمن آزادی»، شاهد مثال این ادعاست.

این فضا البته برای نهادهای امنیتی نیز حساسیت برانگیز است. دستگیری تعدادی از فعالان دانشجویی در ماه‌های اخیر، اجرای احکام زندان، احضارها و تهدیدهای وسیع و گسترده، نشان از خوف و در عین حال آمادگی دستگاه سرکوب برای مواجه با دانشگاه معترض را دارد. از این رو نقش نیروهای سیاسی در حمایت از دانشجویان، و تاکید بر الزامات اتحاد میان جنبش‌های اجتماعی اهمیت وافری دارد.

آنچه مسلم است، این است که بازگشایی دانشگاه‌ها خبر خوبی برای دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی نخواهد بود. از این رو نیز تمام نیروی آن‌ها، چه با سرکوب سخت و بازداشت‌ها و چه با سرکوب نرم و تلاش برای سلب اعتبار از فعالان دانشجویی از طریق حملات سازماندهی‌شده‌ی مجازی ادامه دارد. پیروز این میدان را البته توازن قوا مشخص خواهد کرد: توزان قوایی که هر روز بیش از روز قبل در جهت مخالف خواست جمهوری اسلامی در حال شکل یافتن است.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید