رفتن به محتوای اصلی

صدای سوم در ایران مدیون جنبش دانشجویی است!

صدای سوم در ایران مدیون جنبش دانشجویی است!
مصاحبه رزا روزبهان با دکتر مهرداد درویش پور
مصاحبه‌گر:
نام خانوادگی مصاحبه‌گر، نام کوچک:

سوال: جنبش دانشجویی در ایران امروز از چه ویژگی هایی برخوردار است؟ بر حسب تعریفی که از شکل گیری و برآمد جنبش های اجتماعی دارید آیا مبارزات و حرکات دانشجویی در ایران در وضعیت کنونی مختصات شناخته شده برای یک جنبش اجتماعی را با خود به همراه دارد؟ رابطه جنبش دانشجویی با جنبش‌های اجتماعی دیگر چیست.

دکتر مهرداد درویش پور: ابتدا ببینیم منظور از جنبش چیست؟ همانطور که بسیاری از جامعه شناسان اشاره می کنند زمانی که مفهوم جنبش به کار می رود، تقسیم بندی های گوناگون مورد نظر است. گاه جنبشها بر اساس این که کدام گروه های اجتماعی در آن شرکت می کنند، تعریف می شوند (نظیر جنبش کارگری، جنبش بورژوایی، جنبش دانشجویی، جنبش دهقانی و جنبش ملی). زمانی ارزش های حاکم بر جنبش مدنظر قرار می گیرند (نظیر جنبش سوسیالیستی، جنبش اسلام گرا و غیره) در برخی مواقع جنبشها را از زاویه درجه خواستهای آن تقسیم بندی میکنند. مثلا جنبش اصلاح طلب، جنبش انقلابی، و یا حتی جنبش های واپسگرا که بنابر درجه تغییراتی که طلب می کند تقسیم بندی می شوند. اگر این  معیارها را در بررسی جنبش ها در نظر بگیریم جنبش دانشجویی در ایران، یکی از فعال ترین جنبش های اجتماعی مسالمت آمیز و دمکراتیکی است که هم قبل از انقلاب فعال بود و هم پس از انقلاب تداوم داشت. جنبش های اجتماعی ضرورتا فتح قدرت سیاسی را هدف خود قرار نمی دهند  و از این نظر با انقلاب ها یکی نیستند. در عین حال جنبش اجتماعی از شورش متمایز است. هر شورش و خیزشی را نمی توان جنبش خواند. زیرا این حرکات اعتراضی و خیزش های خیابانی و حتی شورش ها معمولا نه تداومی دارند، نه از رهبری پایداری برخوردارند  و نه برنامه معینی را دنبال می کنند، بلکه حرکت هایی عموما خودانگیخته، ناگهانی و کاملا محلی هستند که یک باره سر بر کشیده و معمولا سریعا پایان می یابند. اما جنبش دانشجویی در ایران هم از تداوم برخوردار بوده است و هم دارای سمت و سوی معینی بود و هم گرایش های کم و بیش روشنی آن را رهبری می نمودند و محدود به یک دانشگاه هم نبوده است.

عموما جنبش های دانشجویی جنبش هایی هستند که به لحاظ سنی به شدت جوان اند و هم از این رو از آرمانگرایی بسیار بالایی برخوردارند و از پویاترین گروه های اجتماعی محسوب می شوند. درعین حال دانشجویان از زمره گروه های اجتماعی هستند که فاقد موقعیت اجتماعی با ثبات می باشند، امری که در درجه رادیکالیسم این جنبش موثر است. معمولا گروه های باثبات تر اجتماعی، کمتر از رادیکالیسم گروه های اجتماعی جوان و سیال برخوردارند. جنبش دانشجویی به خاطر سروکار داشتن با علم و فکر و دانش اساسا از ترکیب روشنفکری بالایی برخوردار است. این مسئله میزان حساسیت های سیاسی را در این جنبش افزایش می دهد. علاوه بر این به لحاظ سازماندهی مراکز دانشگاهی قادر به بسیج و سازماندهی منحصر به فردی هستند. برای نمونه کارمندان و کارگران از اعتصاب به عنوان اصلی ترین ابزار اعتراض در محل کار استفاده می کنند. امری که به آسانی رخ نمی دهد و همه روزه تکرار شدنی نیست و بهای بسیار سنگینی می تواند در پی داشته باشد. حال آنکه دانشگاه ها مراکز تجمعی هستند که امکان حضور گسترده دانشجویان در آن محیط در خارج از ساعات درسی نیز وجود دارد. این امر زمینه بسیار مساعدی برای گفتگو، رابطه و سازماندهی در جنبش دانشجویی ایجاد می کند. این ویژگی در کشورهایی که فاقد آزادی تشکل و احزاب بوده و در آنجا تجمع و سازماندهی با دشواری و ممانعت روبرو است، موقعیت و امتیاز جنبش دانشجویی را منحصر به فرد می سازد. به عبارت روشنتر جنبش دانشجویی به خاطر ویژگی های فوق از قدرت بسیج و سازماندهی بهتر و سریعتری در مقایسه با دیگر اقشار برخوردار است. این مجموعه ویژگی ها، جنبش دانشجویی را در بسیاری از کشورها به جنبشی رادیکال و پیشتاز (آوانگارد) بدل ساخته است که معمولا با فاصله ای جلوتر از دیگر جنبش های اجتماعی عمل می کند. این امر بخصوص در اروپا در دهه ۶۰ و ۷۰ مشهود بود. تا آنجا که متفکرانی نظیر هربرت مارکوزه بر آن شدند که در امریکا دیگر این جنبش دانشجویی است که رسالت انقلاب را بر عهده دارد. به هر رو عموما دانشجویان از نخستین گروه هایی هستند که نسبت به مسایل سیاسی واکنش نشان می دهند.

این ویژگی جنبش دانشجویی در کشورهای جهان سوم دو چندان است، زیرا در این جوامع به دلیل استبداد طولانی مدت و عدم توسعه صنعتی پیشرفته، طبقات اجتماعی قوام یافته به مفهومی که جامعه شناسان از آن یاد می کنند، وجود ندارد. طبقه اجتماعی همان طبقه اقتصادی نیست. همان طور که وبر، بوردیو و  پولانزاس توضیح داده اند علاوه بر موقعیت اقتصادی، منزلت اجتماعی، پیشینه و میراث گذشته، عادات و رفتار جمعی که توسط تربیت و پرورش گروهی در هر فرد درونی می شود، درجه آگاهی از موقعیت خود و حس اشتراک و تعلق طبقاتی، و بالاخره درجه سازمان یابی از جمله عواملی است که در تعیین جایگاه طبقاتی و تفکیک طبقات اجتماعی از یکدیگر نقش دارند. برای نمونه در ایران، افغانستان، کره جنوبی و کشورهای مختلف طبقه اقتصادی کارگر، اقشار میانی و غیره وجود دارند، اما هنگامی که مفهوم طبقه اجتماعی به کار برده می شود منظور تنها اشاره به موقعیت طبقات در تولید و اقتصاد نیست، بلکه میزان تشکل و سازماندهی و خودآگاهی طبقاتی نیز از زمره عناصر دربر گیرنده مفهوم طبقه اجتماعی است. بنابراین هنگامی که می گویند در سوئد طبقه اجتماعی کارگر نیرومند است، تنها تعداد کمی کارگران مد نظر نیست، بلکه کیفیت اجتماعی آن ها نیز به شمار می رود. هم از اینرو است که بوردیو بر این باور است طبقه یک مفهوم صرفا ابژکتیو نبوده بلکه همزمان خصلتی سوبژکتیو دارد. به عبارت دیگر طبقات تنها وجود عینی و مستقل از برداشت ها و باورهای ما نداشته بلکه از طریق مکانیسم های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ( و نه فقط اقتصادی) بازآفریده می شوند.

در این مفهوم در بسیاری از کشورهای جهان سوم و از جمله ایران طبقات اجتماعی جامعه نیرومند نیستند. تشکل، خودآگاهی و احزاب خود را ندارند و یا بسیار ضعیف هستند. در این شرایط نقش پیشتازی (آوانگاردی) جنبش روشنفکری و دانشجویی دو چندان می شود. به گونه ای که در خلاء حضور طبقات اجتماعی اصلی جامعه (که معمولا از طریق احزاب و تشکل هایشان خواسته های شان را بیان می کنند)، این جنبش روشنفکری و دانشجویی است که عملا به دماسنج تحولات اجتماعی در درون جامعه بدل می شود. این نقش وزین جنبش دانشجویی ضمن آنکه نقطه قدرت آن است پاشنه آشیل آن هم به شمار می رود. از آن رو که جنبش دانشجویی می تواند به سرعت دچار ذهنی گری شده و از حرکت عمومی جامعه فاصله بگیرد و با منزوی کردن خود عملا قدرت اثرگذاری اجتماعی لازم را از دست بدهد. امری که جنبش دانشجویی چین در میدان تیانان من پکن یکسره با آن روبرو شد. حال آنکه جنبش دانشجویی در کره جنوبی و در ترکیه از تداوم و اثرگذاری بیشتری برخوردار بوده اند. در یوگسلاوی، به وارونه پیوند نسبتا مستحکم جنبش دانشجویی با اپوزیسیون، همبستگی فعال آن با دیگر جنبش های اجتماعی و برخورداری اش از حمایت بین المللی، در ایفای نقش بس موثر آن در برچیدن دیکتاتوری میلوسویچ کارساز بود.

حتی در آن دسته از کشورهایی نظیر فرانسه که در آن جنبش کارگری نیرومندی وجود داشته است باز هم جنبش دانشجویی نقش ارزنده ای در دهه ۶۰ و ۷۰ داشته است. علاوه برآن پیوند این دو در منزوی نشدن جنبش دانشجویی فرانسه بس اهمیت داشته است. پیوند مستحکم دو جنبش کارگری و دانشجویی در کره جنوبی نیز که در صحنه سیاسی آن کارگران حضور سیاسی نسبتا فعالی دارند به آبیاری و توانمندی هردو یاری رسانده است، اما در ایران پس از سرکوب دهه شصت و تا خیزش دانشجویی ۱٨ تیر پیوند جنبش دانشجویی با دیگر جنبش های اجتماعی اگر یکسره هم قطع نبوده باشد بسیار ضعیف بوده است. تنها در سالیان اخیر جنبش دانشجویی به ویژه با گردش به چپ بتدریج به اهمیت پیوند با جنبش کارگری، معلمان، زنان، جنبش های شهروندان علیه ستم قومی و نظایر آن پی برده است و تلاش می کند تا خود را به آن نزدیک سازد. البته کم اعتنایی جنبش دانشجویی علت اصلی این جداسری نبوده است. ویژگی گسست تاریخی در دیگر جنبش های اجتماعی نقش مهمی در این پراکندگی ایفا کرده است که در این زمینه از قضا جنبش دانشجویی ایران باز هم از امتیاز ویژه ای برخوردار است.

جنبش دانشجویی تنها جنبش اجتماعی در ایران است که از تداوم تاریخی برخوردار بوده است. در حالی که جنبش های اجتماعی دیگر با نوعی گسست روبرو بوده اند که امکان انتقال تجربیات و حضور مستمرشان را کاسته است. برای مثال در دوران مصدق طی یک دوره با اوج گیری جنبش کارگری روبرو بودیم، حال آنکه پس از شکست سال ٣۲ این جنبش قطع می شود. هرچند بعد از آن نیز اعتصابات و حرکت هایی صورت گرفت، اما تنها در سال ۵۷ است که جنبش کارگری مجددا حضوری فعال می یابد. حال آنکه جنبش دانشجویی برغم افت و خیزهای خاص خود در مقیاس تاریخی جنبشی است که از استمرار برخوردار بوده و این باز هم نقش جنبش دانشجویی را در ایران برجسته تر می کند.

البته امروز با گسترش شکاف های طبقاتی و برآمد اعتراضات کارگری، معلمان و مناطق اتنیکی تحت ستم و شورش نان و آب و بنزین و گرانی نقش جنبش دانشجویی شاید کمرنگ تر از گذشته شده است. اما جنبش دانشجویی امروز برای پیوند با جنبش کارگری و زنان و تلاش های چشمگیری از خود نشان می دهد که نمونه دیگری از آن را در آستانه انقلاب 57 شاهد بودیم. تجربه تاریخی کره جنوبی و یوگوسلاوی نشان می دهد پیوند جنبش دانشجویی با جنبش کارگری به شدت در تقویت هر دوی این جنبش ها و به عقب راندن یا حتی برچیدن اقتدار حاکم موثرند. 

سوال- حمله به کوی دانشگاه در 18 تیر 78 و رویدادهای پس از آن، یکی از وقایع مهم تاریخ جنبش دانشجویی ایران به حساب می آید. انعکاس رخداد 18 تیر 78 در فضای سیاسی و عمومی امروز ایران چیست؟

دکتر مهرداد درویش پور: زمینه اجتماعی جنبش دانشجویی ایران بخشی ریشه در خواست ویژه دانشجویان داشته و بخش دیگر آن عمومی است. تا آنجا که به خواست های ویژه جنبش دانشجویی برمی گردد، فراموش نباید کرد که جنبش دانشجویی از هر زمانی جوانتر است. جوانانی که خود را فاقد هر نوع آینده ای در این جامعه می یابند. جوانانی که در جریان انقلاب یا به دنیا نیامده بودند و یا خردسالانی بیش نبودند. این نیرو ترکیب اصلی جنبش دانشجویی در دوران ۱٨ تیر و پس از آن را تشکیل می دادند. در واقع نسلی برخاسته بود که نیروی اصلی اش با شعارهای دوران گذشته خوانایی ندارد. به جز شاید سالخورده های آنها که در آن دوران جوانانی بیش نبودند. اینکه افق بیکاری یک مشکل جدی دانشجویان است زمینه ای دیگری برای به حرکت درآمدن آنها بود.

یکی دیگر از زمینه های اجتماعی جنبش دانشجویی در این دوران تمایل نیرومند دانشجویان به مدرنیته و رویارویی آن با سختگیری های ایدئولوژیکی در دانشگاه های کشور بود. امروز دورانی است که دانشجو از طریق اینترنت می تواند از اخبار دنیای مدرن باخبر گردد. از این رو سرکوب و مهار کردن آن بسیار دشوارتر است و تنها تنش بین این گروه و حاکمان را افزایش خواهد داد. اما علاوه بر آن دانشجویان به لحاظ ترکیب و تعداد هم گسترش یافته اند. امری که در موقعیت آنها اثرات بسیاری به همراه داشته است. در گذشته ترکیب دانشجویی عمدتا متشکل از اقشار مرفه و یا طبقات متوسط جامعه بود. در حالی که امروزه با توجه به وجود دانشگاه های آزاد، اقشار پایینی جامعه توانسته اند حضور فعال در دانشگاه ها و در جنبش دانشجویی بیابند. با این تغییرات امروزه دانشجویان نیرویی هستند گسترده، ناراضی، و طالب خواستهای مدرن که به دلیل مصالح خود به عنوان دانشجو با وضع موجود تعارض پیدا کرده اند. علاوه بر آن دانشجویان به عنوان بخشی از جنبش عمومی دمکراتیک در ایران و بویژه به عنوان جوانانی ناراضی که ترکیب نیرومند زنان در آن بالا است نیرویی سخت معترض است. امروز بیش از نیمی از دانشجویان را زنان تشکیل می دهند که به دلیل زن بودن تحت فشارند. بنابر این جنبش دانشجویی چه براساس ویژگی های خاص که نام بردیم و چه به عنوان یک جنبش اجتماعی جوان و چه به عنوان بخشی از جنبش روشنفکری و چه به عنوان نیرویی متخصص که نقش برجسته ای در مدرن کردن جامعه دارد، از زمینه های اجتماعی گسترده ای برای اعتراض برخوردار است و بالقوه توانانیی بازتاب بخشی از خواست های عمومی جامعه را داشت و دارد.

سوال- شما در بحث های مختلف خود از نیروی سوم در جامعه نام می برید. آیا دانشجویان و تشکل های آنها بخشی از نیروی سوم هستند؟ اگر آری، لطفا توضیح دهید در این وضعیت دانشجویان و تشکل های دانشجویی چه نقشی می توانند در فعالیت و تقویت نیروی سوم داشته باشند؟

دکتر مهرداد درویش پور: پس از انقلاب فرهنگی و سرکوب دانشجویان به ویژه چپ گرا  و بسته شدن دانشگاه ها یکدوره شاهد فترت جنبش دانشجویی بودیم. در عصر اصلاحات جنبش دانشجویی دوباره جان تازه ای می گیرد. اما تا پیش از رخداد ۱٨ تیر بخش گسترده ای از جنبش دانشجویی تحت رهبری دفتر تحکیم وحدت از گفتمان اصلاح طلبی دینی در ایران حمایت می کرد. تحولات پس از دوم خرداد، مباحث جامعه مدنی، به زیر سئوال رفتن گفتمان های قهر و خشونت در داخل و گسترش اعتدال و بهبود روابط بین المللی و توجه به نقش ایرانیان برون مرز در حوزه ی خارجی در واقع بازتابی از نیازهای جامعه در عصر ایران پسا انقلابی بود. پروژه بنیادگرایی اسلامی نتوانست به هر وسیله ای هم که متوسل شد خود را در داخل و در سطح جهانی تثبیت کند. زمانی که عصر انقلابی به پایان میرسد، گذار به عصر پسا انقلابی با طرح شعارها، مطالبات و خواست های دیگری توأم می گردد. شکافی که در درون حکومت ایجاد شد و جناح اصلاح طلبی که شکل گرفت از جمله پیامدهای این دوره گذار است. نه فقط جامعه ایران از بنیادگرایی اسلامی سرخورده است، بلکه بخشی از روشنفکران دینی و حتی بخشی از درون خود نظام به این نتیجه رسیده اند که با توسل به شیوه های گذشته ادامه حکومت میسر نخواهد بود. بدین ترتیب فرصت سیاسی جدیدی به دست آمد. بعد از دوم خرداد عملا تشکل های دانشجویی یکی پس از دیگری شکل می گیرند. و این نسل، نسلی است که گرچه از درون انقلاب بیرون آمده ولی راه دیگری برای خود یافته است. امری که نشانگر این واقعیت است که نسل جوان با شعارهای دوران پیشین وداع کرده است. در این روند یک جرقه ی سیاسی برای بروز آن کافی بود. دستگیری برخی از رهبران جنبش دانشجویی و سپس بسته شدن روزنامه سلام آن جرقه سیاسی بود که به انفجار جنبش دانشجویی در ۱٣۷٨ منجر شد که با حمله به کوی دانشگاه به اوج رسید. یعنی وجود آن زمینه مادی و فرصت سیاسی پس از دوم خرداد و آن جرقه انفجار، به بزرگترین جنبش اجتماعی دانشجویی انجامید که در روند خود جبهه  سوم جدیدی را گشود. جنبش دانشجویی به سرعت دریافت که نمی تواند خود را در حد خواست های اصلاح طلبان بخشی از حاکمیت محدود نماید و به یک معنا تولد صدای سوم بود.

خیزش ۱٨ تیر نه تنها اقتدار ولایت فقیه را به زیر سئوال برد، بلکه به فاصله گیری روزافزون از اندیشه اقتدار دینی و اتخاذ زبان روشن تر سکولار منجر گشت. سکولاریسم اتحادیه ملی دانشجویان و دانش آموختگان و چهره های شاخص ۱٨ تیر که در آن دوران حضوری فعال داشتند به روشنی این گرایش را به نمایش می گذارد. علاوه بر آن شاهد دگردیسی تدریجی دفتر تحکیم وحدت - که مهمترین و گسترده ترین تشکل دانشجویی به شمار می رفت- بودیم که از گفتمان اصلاح طلبی دینی به سکولاریسم روی آورد. این نیز نشانگر تاثیرات ۱٨ تیر در روند سکولاریزه کردن جنبش دانشجویی و تقویت صدای سوم بود.

ویژگی دیگری که جنبش دانشجویی در آستانه ۱٨ تیر را از گذشته متمایز می کند در این است که در دوران رژیم گذشته، جنبش دانشجویی شدیدا خصلت ایدئولوژیکی داشت و اساسا تحت تاثیر گروه های مارکسیستی و کمونیستی و یا تحت تاثیر جنبش اسلامی در ایران قرار داشت. به عبارت روشنتر اگرچه پیشتر جنبش دانشجویی در برابر یورش “انقلاب فرهنگی” به رویارویی با حکومت اسلامی می پردازد، اما تماما همچون پشت جبهه گروه های اپوزیسیون عمل می کند. در ۱٨ تیر اما جنبش دانشجویی تا حدی استقلال می یابد. حال آنکه در گذشته بویژه در یکی دو سال بعد از انقلاب فاقد هر نوع استقلالی بود. در واقع این گروهبندی های سیاسی در جامعه بودند که جنبش دانشجویی را رهبری می نمودند و دانشجویان به عنوان پشت جبهه آنها یا بستر اصلی عضوگیری آنها شمار می رفتند. در حالی که در دوران ۱٨ تیر ۱٣۷٨ رابطه گرایش های سیاسی با جنبش دانشجویی معکوس شد. یعنی اساسا این جنبش دانشجویی است که گرایش های سیاسی را به نوعی به دنبال خود کشاند و نوعی روند ایدئولوژی زدایی را دنبال کرد. علاوه بر آن بخش مهمی از جنبش دانشجویی که در ابتدا خود را حامی جناحی از حکومت می دانست، از اصلاح طلبان درون حکومت فاصله گرفت. البته در سالیان اخیر تلاش هایی به ویژه از سوی گروه بندی های راست در اپوزیسیون برای تبدیل فعالان دانشجویی دیروز به دنبالچه سیاسی خود برای “بدیل سازی” صورت گرفته است که می تواند در صورت موفقیت خصلت انتقادی، مستقل، ضد قدرت، فراگیر و اعتماد آفرین جنبش دانشجویی را تضعیف نماید و در صورت ناکامی همان طور که تجربه نشان داده است به بی اثر ساختن این فعالان منجر شود.

در ایران اما خیزش دانشجویی ۱٨ تیرماه ۱٣۷٨ نه با سرنوشت چین روبرو گشت که در آن شکست خورد و نه با فرجام یوگسلاوی که پیروز آن میدان از آب در آمد. بی شک موقعیت داخلی و بین المللی این کشورها نقش مهمی در پویش جنبش دانشجویی در هر یک از آن ها ایفا کرده است، اما به هر رو در جنبش دانشجویی ایران نیز نقطه قدرت پیشتازی جنبش دانشجویی همزمان به نقطه ضعف آن بدل گشت و با دستکم گرفتن قدرت سرکوب رژیم، خوش بینی به واکنش اصلاح طلبان و تصور ذهنی از درجه سراسری شدن خیزش ۱٨ تیر و حمایت توده ای از آن ناکام ماند. نادیده گرفتن ناتوانی جنبش های پراکنده در به عقب راندن استبداد می تواند به سرکوب آنان منتهی گردد که خود ناشی از غلو در ارزیابی از ظرفیت این جنبش ها و اقدام لحظه ای و کم بها دادن به امر سازمان دهی پایدار است. در واقع یکی از عوامل اصلی منزوی ماندن خیزش ۱٨ تیر آن بود که جنبش های سازمان یافته دیگری در کار نبودند که به حمایت از دانشجویان بپردازند. به وارونه این جنبش دانشجویی ۱٨ تیر است که برغم سرکوب شدن الهام بخش دیگر گروه های اجتماعی می گردد که با تاخیر و باز هم عمدتا به صورت پراکنده به میدان آمدند. سرکوب خیزش هیجده تیر نشان داد که به عقب راندن استبداد نه تنها نیازمند سازمانیابی فراگیرتر و ایجاد تشکلات پایدار و مستقل در درون جنبش دانشجوئی است بلکه همچنین درگرو تداوم، اتحاد و همبستگی تمامی جنبش هایی سکولاری است که برای تحول جامعه می کوشند. با این همه امروزه خواست های ساختارشکنانه دانشجویان در 18 تیر به خواستی همگانی بدل شده است و تنها به کلام دانشجویی و روشنفکری محدود نمانده است. امروز چه در خیزش دی ماه 96 و چه در خیزش آبان 98 و چه در اعتراضات خوزستان و معلمان و چه در دیگر اعتراضات اجتماعی شاهد گسترده تر شدن صدای سومی هستیم که راه مستقلی را از دوجریان بنیادگرایی اسلامی و اصلاح طلبی دینی دنبال می کند. این به این معنا است که جامعه ایران جدی تر شدن هر چه بیشتر صدای سوم در ایران را مدیون جنبش دانشجویی است که در اوج اقتدار اصلاح طلبان دینی و بنیادگرایی به خیانان ها آورد و امروز جامعه ایران پیش از هر زمان دیگر به ضرورت آن پی برده است!

17 تیر 1401 برابر با 8 ژوئیه 2022

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید