مدتهاست که برسر پیشنهاد نام، برای انتخاب نامی مناسب برای سازمان نوبنیاد در بین اعضای سه جریان، بحثی داغ آغاز گشته است. پیشنهاد چهل و پنج نام در ابتدای کار، که تعدادی از آنان شباهت بسیاری با یکدیگر داشتند، ضمن این که قدرت انتخاب را مشکل تر کرده بود از اهمیت موضوع نیز خبر می داد. اگر از پسوندها، یا اختلاف نظرات برسر بکارگیری حزب و سازمان بگذریم، شاید بتوان مجموعۀ نام ها را در دو دسته جای داد. آنانی که مایل به حفظ نام "فدائیان" هستند و آنانی که به دلایلی با بکارگیری این نام مخالفت می کنند.
موافقین استفاده از این نام(فدائیان)، از جمله رفیق "وهاب انصاری" علت پیشنهاد استفاده از این نام را، از جمله، دوری از وطن و عدم امکان شرکت رفقا و هواداران طیف فدائی در داخل کشور در انتخاب نام جدید و عدم موفقیت این پروژۀ وحدت برای جذب نیروهای غیرفدائی و بالاخره پیوند سازمان نوبنیاد با ریشه های تاریخی آن بر شمرده است.
و مخالفین استفاده از نام "فدائیان" برای سازمان نوبنیاد و از جمله رفیق"بهزاد کریمی" این نام(فدائیان) را تنها دارای ارزش تاریخی و یا از این فراتر دارای بار ضد ارزش دانسته و چنین می نویسد:
این نام فقط ارزش تاریخی دارد و امتداد اجتماعی معین اما از نظر بار مفهومی اگر بخواهم کمی با زمختی حرف بزنم و از جریحه دار شدن دل برخی رفقایم نهراسم – که همیشه می هراسم!- باید بگویم حتی ضد ارزش هم است!
همین دید وی کافی است که سراغ بقیۀ استدلالش چه در رابطه با عدم استفاده از نام فدائی و یا چه در رابطه با استدلالش در رابطۀ با نام پیشنهادی خودش: حزب آزادی و عدالت ایران(وحدت فداییان خلق) نرویم. اشتباه رفیق بهزاد و دیگر همفکرانش در این است که در نهایت این نام را دارای، تنها ارزش تاریخی دانسته و تا این حد در رابطۀ با آن دیدی تقلیل گرایانه دارند.
اما حقیقت این مخالفت و برخوردی چنین تقلیل گرایانه در کجا نهفته است. نام یک جریان سیاسی، آیینۀ تمام نمای هر جریانی است. اگر از ارزش و یا ضد ارزش تاریخی آن سخن گفته می شود، باید از نقش نام در بیان هویت سیاسی و ایدئولوژیک آن نیز صحبت به میان آید. اگر عصر دوران چریکی و جنگ مسلحانه، پس از پیروزی انقلاب سپری گشته است، که ما هم با آن همنظریم، اما، آرمان های سوسیالیستی چنین جریاناتی نه تنها برای ما، که برای زحمتکشان در سراسر جهان، همچنان آرمانی شریف و دست یافتنی هستند.
به نام های پیشنهادی این رفقا با دقت بیشتری نگاهی بیندازیم، تا بیشتر متوجه شویم که بسیاری از این رفقا، در پس چنین پیشنهاداتی به سراغ کدامین ارزش ها به راه افتاده اند. از برخی از این پیشنهادات که بگذریم. پیشنهاد رفیق بهزاد، یعنی "حزب آزادی و عدالت ایران" بدون پسوند آن را در نظر بگیرد. بدون پسوند به این دلیل که وی استفاده از پسوند را تنها برای دورۀ گذار می خواهد. این نام بیانگر چه هویت سیاسی ایدئولوژیکی است. از استدلات رفیق بهزاد که بگذریم، آیا نمی توان تصور کرد که این نام را یک جریان لیبرال دمکرات هم می تواند برای حزب مورد نظرش مورد استفاده قرار دهد، همچنان که حزب "توسعه و عدالت" آقای اردکان در ترکیه، چنین نامی را یدک می کشد.
پیشنهاد کردن نام هائی چون حزب چپ دمکرات، را در نظر بگیرد. به نظر ما، چنین پیشنهاداتی، تنها این معنا را در اذهان متبادر می کند که، طراحان چنین نام هائی قصدشان مرزبندی محکم تر با هویت سوسیالیستی سازمان نو بنیاد است. مسئلۀ عدم استفاده این رفقا از واژۀ "فدائیان" نه تنها به تاریخ این جریان، بلکه در هویت سیاسی و ایدئولوژیک آن نیز نهفته شده است. هویتی که حیات خود را گره خورده به حیات کارگران و زحمتکشان دانسته و برای رهائی آنان است که خود را سامان می دهد. استفاده از نام فدائی، بهره گرفتن از اعتبار و اقداماتی است که به واسطۀ مبارزات عدالت خواهانه و برابری طلبانۀ هزاران فدائی خلق در نزدیک به پنج دهه حاصل شده است. قطع رابطه با ریشه های این جنبش سوسیالیستی(فدائیان خلق) می تواند ما را از استفادۀ بهینه از چنین پتانسیل ترقی خواهانه عظیمی محروم سازد.
افزودن دیدگاه جدید