هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریدهٔ عالم دوام ما
در ۷ سپتامبر ۱۹۳۰ مارسل كشن (Marcel Cachin) که از ۱۹۱۸ تا ۱۹۵۸ سردبیری روزنامه اومانیته را به عهده داشت تصمیم گرفت که برای حمایت و جمع آوری کمک برای روزنامه که زیر فشار مشکلات مالی قرار داشت، پیشنهاد برپایی یک جشن مردمی به نام اومانیته را مطرح کند. به این گونه جشن اومانیته تولد یافت.
روزنامه اومانیته و پایهگذار آن ژان ژورس همواره نه تنها از مبارزات روزمره و بحق سیاسی-اجتماعی-مطالباتی طبقه کارگر و زحمتکشان فرانسه حمایت کردهاند، بلکه همزمان ضمن دفاع از صلح جهانی، عمیقا به اعتلای جوانب مختلف فرهنگی، هنری، ادبی، موسیقیی و آواز، رقص، تاتر و سینما و نقاشی توجه مبسوط داشته و برای پایه گرفتن و رشد دایمی این اهداف با تمام وجود شرکت و مبارزه کردهاند.
جشن اومانیته در واقع و نهایتا درراستای آن اهداف پایه گذاری شده است و به عنوان یک جشن بزرگ مردمی از هر لحاظ از موقعیتی بی نظیر و بی بدیل در فرانسه، اروپا و جهان برخوردار است.
همراه با تحولات جهانی و جامعه فرانسه جشن اومانیته اشکال گوناگونی به خود گرفت و به مرور زمان ضمن پرداختن به مسایل سیاسی-اجتماعی حساس روز، مضامین فرهنگی-هنری گوناگونی نیز در ابعادی هر چه وسیعتر در آن جای باز کردند و آن را تبدیل به یک گردهمایی سیاسی-احتماعی-فرهنگی-هنری نمودند که اکنون در روان فرهنگی و اجتماعی فرانسویان ریشه دوانده است. این جشن همچنان با موفقیت هر چه تمامتر به طور سالانه برگذار میگردد و آن هم در حالی که در طی این ۹۳ سال پایندگی هیچ شرکت تجاری و هیچ سرمایه داری در برپایی و سودبری از این جشن «مایه و سرمایه» نگذاشته است و این تنها شرکت فعال، رایگان و بدون هیچ چشمداشت هزاران نفر از زحمتکشان فرانسوی برای برگذاری آن است که به این گردهمایی چنین جلال پرشکوهی میبخشد. اطلاق «جشن مردمی» به جشن اومانیته نه گزافه گویی، نه غلو و نه شعار است.
در طی این گذار ۹۳ ساله پربار، جشن اومانیته دورانهای مختلف و پر از فراز و نشیبی را پشت سر نهاده که فرازی از آن در ذیل به اجمال نقل گردیده است.
۱۹۳۰-۱۹۴۹: تسلط روحیه «جبهه مردمی»
از همان سالهای اولیه، جشن، اومانیته مداوما و پیگیرانه دست به انتشار فراخوانهای متعدد جهت برقراری «وحدت کارگری» و «جبهه واحد» که از سال ۱۹۳۵به بعد به «جبهه مردمی» مشهور شد، زد.
از سال ۱۹۳۲ انتشار این فراخوانها با مبارزات تمام عیار علیه جنگ خانمان برانداز و ضد بشری که در حال شکل گرفتن بود و هم چنینن علیه فاشیزم و جنگهای امپریالستی به طور جداناپذیری گره خورد.
از سال ۱۹۳۶ همبستگی با جمهوریخواهان اسپانیا آغاز گردید. اتحاد جماهیر شوروی هم در این میان مورد حمایت قرار میگرفت.
در سال ۱۹۳۵ کمدی-موزیکال ژاک پرور (vertJacques Pré) بنام «زنده باد نشریه» به اجرا درآمد و در سال ۱۹۳۷ ماریان اوسوالد در جشن شرکت کرد و همچنین رقص کاباره ای مشهور «فرنش کنکان» نیز به اجرا درآمد.
در سال ۱۹۳۸ شارل ترنه خواننده بسیار مشهور فرانسوی در جشن برنامه اجرا کرد و در همین سال «چرخش فصلها» اثر پول وایان کوتوریه با شرکت ۷۵۰ هنرمند به اجرا درآمد. از سال ۱۹۳۱جشن اقدام به پخش رادیو-فونیک کرد و در سال ۱۹۳۵ نیز استفاده از میکروفن آغاز گردید.
از ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۴ جنگ جهانی دوم سایه شوم و سیاه خود را بر سر جهان و جشن اومانیته انداخت و جشن برگذار نگردید. اما ریشه های این نهال کاشته شده آن قدر عمیق و قوی بودند که آن را به درخت تنومندی تبدیل کردند، که توانست در برابر بسیاری از بادها و گردبادها و حوادث تند و تیز و بعضا مخرب بعدی در تاریخ فرانسه و جهان مقاومت کرده و همچنان چون سروی پایدار و استوار پابرجا بماند.
پس از شکست ارتش فرانسه و شروع حکومت مارشال پتن و دولت متکی به راست افراطی او که با قبول خواری و ذلت به همکاری و شرکت مستقیم در سرکوب مبارزان و آزادیخواهان فرانسوی و غیرفرانسوی تن داده و به آلت دست و مترسک ارتش اشغالگر و فاشیست هیتلری درآمده بودند، جشن اومانیته اصولا امکانی برای رونمایی نداشت. در این دوره همه مبارزان و همرزمان و به ویژه طبقه کارگر در خفا جشنهایشان را برگذار میکردند.
پس از پایان جنگ از ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۹ جو ضدکمونیستی شدیدی در فرانسه حاکم شد. همزمان سوسیالیستها هم ارتباطاشان را با کمونیستها بریدند و از آن فاصله گرفتند. با این همه یک میلیون نفر در سال ۱۹۴۵ در جشن اومانیته شرکت کردند. در این سال «موریس تورز»، دبیر کل وقت حزب کمونیست فرانسه و یکی از رهبران برجسته جنبش ملی مقاومت فرانسه، در یک سخنرانی پرشور از افزایش ساعات کار و حتی بخشا یک روز کار بدون مزد، و زحمات بیوقفه و کوششهای متعهدانه و شبانه روزانه کارگران معدن که بخشا لهستانی، ایتالیائی و مغربی تبار (از کشورهای مستعمرهٔ فرانسه) بودند تقدیر و ستایش جلیلی بجای آورد و به بهترین وجهی به آنان ادای احترام کرد.
لازم به یاد آوری است که در آن زمان ذغال سنگ یکی از منابع منحصر بفرد برای تولید انرژی در فرانسه بود. همچنین تولید انرژی و برق با استفاده از تولید اتمی هنوز حتی به صورت صنعتی هم آغاز نگردیده بود. کارگران معدن در فرانسه به طور خستگی ناپذیر میکوشند تا احتیاجات مبرم و اساسی مردم و کشور را تامین سازند تا صنایع صنعتی و تولیدی و کشاورزی هم مجددا به چرخش درآمده و تولید ملی افزایش یابد. در این دوره از بازسازیها، کارگران و تکنیسنهای شرکت ملی اسنکما (طراح و سازنده موتورهای هواپیما) با سربلندی و افتخار یک نیمهٔ برش شده از یک موتور جت تولیدی خود را در سال ۱۹۴۶ برای اولین بار در طول جشن به منظر شرکت گنندگان گذاشتند.
در سال ۱۹۴۷ در حالی که هنوز بازسازیها در کشور شدیداً محتاج به اجماع تمامی نیروهای ملی بود، حزب کمونیست فرانسه از شرکت در یک «دولت اجماع ملی» به کنار گذاشته شد. با این حال جشن اومانیته با شکوه هرچه ولاتری برپا گردید. دراین سال پژوهشهای ماری و جولیو کوری و همچنین پروفسور لانجون در زمینه دانش هستهای در جشن به نمایش گذاشته شدند.
سالهای ۱۹۵۰ -۱۹۷۰: جشن صلح
آغاز جنگ سرد موجب گردید که جشن اومانیته با چرخشی نوین در استراتژی خود به دفاع قاطع از صلح برخیزد. روزنامه و جشن اومانیته دائما خواستار خلع صلاح جهانی میشدند.
جشن اقدام به افشاگری و محکوم کردن جنایات امپریالیزم فرانسه کرد و با قربانیان مک کارتیزم (در ایلات متحده امریکا) ابراز همبستگی و حمایت کرد و در همین راستا با سیاست «خبر چینی و لو دادن» نیز به مقابله جدی پرداخت.
در سال ۱۹۵۰جشن اقدام به افشای جنایات فرانسه در الجزایر پرداخت و علیه جنگ در این مستعمره آن، در ویتنام و مالزی هم قاطعانه موضعگیری کرد.
در این دوره حضور اتحاد جماهیر شوروی در جشن بسیار چشمگیر بود. در سال ۱۹۵۸ بزرگداشتی از اسپوتنیک در آن صورت گرفت و در سال ۱۹۵۹ یوری گاگارین در جشن حضور یافت. در سال ۱۹۶۷ جشن به دستاوردهای فضایی اتحاد جماهیر شوروی ادای احترام کرد و در همین سال یک بدل از تندیس فضانوردان در مسکو را در جشن بر پا کرد. در سال ۱۹۶۸ گروهای کر و رقص ارتش سرخ برای اولین بار در خارج از شوروی به اجرای برنامه های هنری خود پرداختند.
از ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ جشن از کره حمایت کرد و با جنگ در هندوچین به مخالفت فعال برخاست. بین سالهای ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۲ روزنامه اومانیته و جشن اومانیته پیوسته و قاطعانه علیه جنگ الجزایر به افشاگری و مقابله دست زدند.
در سال ۱۹۶۱ جشن از نیروهای پیشرو یونانی دفاع کرد و در سال ۱۹۶۲ به حمایت از نیروهای مترقی در اسپانیا و پرتقال برخاست.
در طول سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۵ جشن عمیقا به مخالفت و مقابله با جنگ و کشتار در ویتنام پرداخت و همچنین چندین کارزار برای همبستگی با ریمود دیه و هانری مارتن در اوایل ۱۹۵۰ و ژان-پیر لوبرن در ۱۹۶۹ به راه انداخت.
از سال۱۹۵۵ جشن مجددا اقدام به انتشار فراخوانهای متعددی برای تشکیل یک «جبهه واحد» کرد. فراخوان برای متحد ساختن سندیکاها در سال ۱۹۵۶، برای اتحاد حول یک برنامه دمکراتیک مشترک در سال ۱۹۶۴ و جهت مبارزه متحدانه نیروهای دمکراتیک و سوسیالیست از ۱۸۶۹ تا ۱۹۷۰ را میتوان از این میان برشمرد.
سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۹ دورهٔ «اتحاد نیروهای چب» است.
۱۹۷۲ که سال امضای «برنامه دولت مشترک» میان حزب کمونیست فرانسه و حزب سوسیالیست و بخشی از رادیکالهای چب بود، «اتحاد چب» به موضوع اصلی جشن اومانیته تبدیل شد. در سراسر جشن گفتگوها و چالشها در غرفه ها مختلف جاری بودند. این چالشها سالهای متوالی محور گفتگوها و سوالات متعدد و پیچیده بودند که نهایتا به پیروزی و به قدرت رسیدن چب و ریاست جمهوری فرانسوا میتران از حزب سوسیالیست منجر شد. جشن به منظور تاثیرگذاری بر اتخاذ سیاستهای چپ از جانب دولت میتران به حمایت از مبارزات کارگران برای کسب مطالبات حقوقی خود در صنایع اتوموبیل سازی - پژو-تابلو، رنو-فلن، سیترون در شهرک اول نه و معدن در شهر کرمو و متالورژی اثیلور ... پرداخت و این مبارزات را به قلب جشن کشاند.
از سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۸ احزاب دست راستی مجدداً زمام امور را در دست گرفتتد. جشن به موتور مقابله با سیاستهای راستگرایانه آنان تبدیل شد و در این راستا به حمایت از مبارزات کارگران در رنو-بیلیانکور، کارخانه های کشتی سازی، راه آهن، اسنکما، برق فرانسه، تایرسازی میشلن، معدن در گردان، سنت گوبن ... پرداخت.
در سال ۱۹۸۱ جشن با دعوت از برادر بابی ساند برای حضور در آن به حمایت از ایرلند و آزادی زندانیان پرداخت و از سالهای ۸۰ لاینفطع به حمایت از مبارزات مردم فلسطین و شیلی دست زد. جشن اومانیته با سیاست ریگان جهت ساخت بمب نوترونی به مقابله قاطع دست زد.
در مقابله با سردرگمی های ناشی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای شرقی، جشن اومانیته کوشید تا ایده انقلابی را همچنان زنده نگهدارد و به این گونه جشن تبدیل به یک قطب مقاومت شد. در این اوضاع مغشوش و پر از ابهام سؤالات و چالشهای گوناگون و فراوانی در باره کمونیزم و تغییرات در حزب کمونیست فرانسه در جشن مطرح میشدند. اما بسیار سریع دوباره مبارزات بر این چالشها و پیچشها غلبه پیدا کردند.
این مبارزات نهایتاً اثرات خود را در همه پرسی۱۹۹۲ که در باره قرارداد ماستریخت صورت گرفت، در قالب مقابله و رد آن به ظهور نشاند و سپس در مبارزه با سیاستهای دست راستیها که مجدداً سکان قدرت را از ۱۹۹۳ به دست گرفته بودند و همچنین ریس جمهور وقت، آقای ژاک شیراک ۱۹۹۵، نشان داذ و در ادامه مهر خود را بر جنبش مدنی ماه های نوامبر تا دسامبر ۱۹۹۵ کوبید.
از ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۹ جشن به مقابله و مقاومت در برابر جهانی شدن سرمایهداری پرداخت.
سال ۱۹۹۹ مهر خود را بر جشن اومانیته زد. روزنامه اومانیته جدید دیگر عنوان ارگان مرکزی حزب کمونیست فرانسه را به همراه نداشت. از این تاریخ به بعد جشن به یک گردهمایی و مبادله افکار و گفتگوهای وسیع فعالان در جنبشهای اجتماعی-مدنی فرارویید.
از سال ۲۰۰۰ به بعد جشن دیگر تنها مختص به حزب کمونیست فرانسه نبود و به طور گسترده به روی انجمنها، سندیکاها و سایر نیروهای سیاسی گشایش پیدا کرد. از سال ۲۰۰۳ به بعد شاهدان زیادی از نیروهای جهان و جنبشهای اجتماعی-مدنی در برنامههای قبل از میتینگ نهایی در صحنه بزرگ (سن) شرکت میکردند. شخصیتهایی چون برنارد تیبو، رهبر سندیکای «ث ژ ت»، ژوزه بو، یکی از رهبران شناخته شده سندیکای کشاورزان، اولیویه بزانسن نو، رهبر حزب دست چپی، لوران فابیوس، نخست وزیر اسبق و رییس کنونی شورای نگهبان فرانسه، هارلم د ذیر، جنبش ضد نژادپرستی ووو از جمله شخصیتهایی هستند که در این چالشها در برنامه ها حضور یافتند.
برای اولین بار در سال ۲۰۰۷ مجموعه ای از تمامی نیروهای چب در فرانسه با شرکت اولیویه بزانس نو، سیسیل دو فور، ماری-ژوئل بوفه و فرانسوا اولاند در یک چالش مشترکاً شرکت کردند. در همین سال از یک وزیر دست راستی هم دعوت به عمل آمد تا در یک مناظره رسمی شرکت کند.
همبستگی بینالمللی همواره یکی از موضوعات مطرح در جشن اومانیته بوده است. کارزارهای حمایتی برای آزادی انجلا دیویس (۱۹۷۱-۱۹۷۳) و زوج روزنبرگ (۱۹۷۵) و همچنین در همبستگی با مبارزات مردم شیلی، یونان، اسپانیا، پرتقال، خاور میانه (در سالهای هفتاد) ووو همواره از طرف روزنامه اومانیته و جشن اومانیته به راه افتادهاند.
از ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۰جشن اومانیته کارزاری پردامنه و قوی برای آزادی نلسون ماندلا به راه انداخت. همچنین برای آزادی پیر-اندره البرتینی (۱۹۸۶تا ۱۹۸۷) یک لحظه دست از حمایت و همبستگی بینالمللی بر نداشت.
جشن اومانیته در اواسط ماه سپتامبر در سه روز پر از شور و شعف برگذار میگردد. معمولاً جشن در روز جمعه با نطق سردبیر روزنامه اومانیته رسماً افتتاح میگردد و در روز آخر (یکشنبه) با نطق اختتامیه رسمی مسئول حزب کمونیست فرانسه در صحنه (سن) بزرگ خاتمه مییابد.
این نطقها به مسایل روز در فرانسه و جهان میپردازند و همواره از جنبشهای ازادیخواهانه و رهاییبخش حمایت میکنند.
دفاع از خواسته های مشروع مردم فلسطین و مبارزه علیه جنگ و نابودی، به ویژه جنگهای امپریالستی و نئوکلونیالستیی، علیه نژاد پرستی و اپارتاید ... همواره در شمایل مختلف و در ابعاد گوناگونی در جشن مطرح میشوند.
همچنین برنامه های گفتگو و مناظرات تخصصی اقتصادی-اجتماعی و مسایل حاد و روزمره چون حفظ محیط زیست و اقلیمی، کمبود آب (به ویژه) و آودگی هوا و تغییرات جوی و ... با حضور و شرکت فعال صاحبنظران و مردم برگذار میگردند.
از بسیاری شخصیتها و نمایندگان جنبشها، احزاب و سازمانهای غیرفرانسوی که در جشن حضور دارند، رسما برای شرکت در مراسم افتتاحیه دعوت به عمل میآید. همچنین به تناسب مسایل مطرح روز جهانی و فرانسه از برخی از احزاب و سازمانها و شخصیتهای برجسته چون انجلا دیویس، لیلا شهید، آبراهم سرفتی، میشل پلاتینی (فوتبالیست)، ایو موروزی (ژورنالیست) ... دعوت به عمل میآید تا درسخنرانیها و چالشهای ویژه شرکت کرده و مستقیماً با حضار به گفتگو و تبادل نظر و اخبار بپردازند.
در طی چند سال اخیر جشن اومانیته همچنان به ابتکار جالب خود ادامه داده و هرسال از یکی از وزرای دولت فرانسه دعوت میکند تا در میزگردی با حضور مردم درکنار سایر مدعوین به مناظره و چالش در باره سیاستهای جاری دولت بپردازد.
سندیکاها، سازمانهای متعدد کارگری، مدافعان حقوق بشری و انسانی، ضد نژاد پرستی و مدافع حقوق پناهجویان سیاسی و انسانی-مدنی، صلیب سرخ و … همواره در جشن حضور دارند.
فدراسیونهای متعدد حزب کمونیست فرانسه از سراسر کشور با کوششی خستگی ناپذیر در جشن شرکت کرده و با ارائه فرهنگ و هنر در منطقه خود به این جشن چهره ای بسیار متنوع و دلپذیر میدهند. آنها میکوشند تا با ارائه محصولات و تولیدات محلی و انواع توشیدنی، مزه ها، و خوراکها و ... شرکت کنندگان در جشن را با فرهنگهای ویژه منطقه خود آشنا سازند.
این فدراسیونها مستقلاً و با در نظر گرفتن مسایل و شرایط روز جهان و فرانسه به اشکال گوناگون و با استفاده از عکس، پوستر، اعلامیه و سایر امکانات سمعی-بصری مدرن غرفه های خود را تزئین کرده و با طرح شعارها و برپایی میزهای مناظره متناسب به این مسائل برخورد میکنند. دفاع از صلح و حقوق بشر همواره یکی از مضامین اصلی این برنامه ها را تشکیل میدهند. موسیقی و رقص و آواز و روسومات منطقه ای چهره زیبایی به این جشن میدهند.
به مرور زمان که ابعاد هنری و فرهنگی رفته رفته در زمینه های متعدد و بسیار متنوعی گسترش یافت، بازیگری، نمایشگاه (برای مثال آثار پیکاسو، فرناند لوژه ووو)، تئاتر، رقص، آواز، موسیقی کلاسیک یا مدرن، پاپ، گوسپل و ... توسط گروه ها و ارکسترهای ملی یا بینالمللی، به برنامه های جشن افزوده شدند و به بخش جداناپذیر آن تبدیل گردیدند.
حضور هنرمندان و گروه های مشهور فرانسوی و بینالمللی و ارزان بودن بلیط ورودی به جشن موجب میگردند که جوانان و نوجوان قادر باشند تا در این برنامه ها وسیعا حضور پیدا کنند. جوانان با آرامش خاطر از لحاظ ایمنی با شوق و شعف برای دیدن این برنامه ها به جشن اومانیته میآیند.
دو معیادگاه اما جای ویژه ای را در جشن به خود اختصاص میدهند.
میعاد گاه اول: از سال ۱۹۶۷ هر ساله ده ها نویسنده و مؤلف و ناشر در زیر یک چادر وسیع دور هم گرد آمده تا آثار و تالیفات و انتشارات جدید خود را به شرکت کنندگان در جشن ارائه دهند. این چادر عملا تبدیل به یک نمایشگاه ارزشمند موقتی۳ روزه تبدیل میشود. همزمان گفتگوها و مناظره های رودررو با بازدیدگنندگان به این «بزرگ غرفه» رنگ و جلای خاص و منحصر به فردی میدهند.
نویسندگان و خالقان آثار هنری و فرهنگی دیگر نه از پشت میله های زندانهای مخوف و ضدبشری بلکه با حضور بلامنازع خود در میان مردم با آنان ارتباط مستقیم برقرار کرده و به این گونه به رشد و اعتلای فرهنگ و هنر و ادبیات و شعر بشری، چه در فرانسه و چه در کل جهان، سهم خود را ادا میکنند.
میعادگاه دوم: اما «دهکده ملل» است: بسیاری از کشورها با حضور احزاب و سازمانهای سیاسی و دمکراتیک (به ویژه کمونیستی) خود در این دهکده به جشن اومانیته و همبستگی انترناسیونالیستی آن جلای بی بدیلی میبخشند.
«دهکده ملل» نمونه کوچکی را از آنچه بشریت در اقصی نقاط این کلبه مشترک یعنی کره زمین برای صلح و صفا، دوستی و همبستگی، همیاری و برادری و برابری و برای یک زندگی با آرامش خاطر و سبکبالی آرزو دارد، در یک محوطه محدود به نمایش میگذارد. هنرهای مشترک و در هم تنیده در اشکال گوناگون و بسیار متنوع به نمایش گذاشته میشوند. دردهای مشترک و همبستگی و همیاری و دوستی و همرزمی و همزیستی مسالمت آمیز میان انسانها و جوامع بشری در منظر عام قرار میگیرند.
آری همان گونه که شاعر شهیر فرانسه لوئی آراگون میگوید «خوشبختی در روی همین زمین و نه در آسمانها و رویاها و آرزوها» توسط انسانها به وجود میآید.
احزاب و سازمانها با تمام وجود در غرفه های کوچک و بزرگ برپاکرده خود به رنگین کمانی دهکده جهانی جلوه و کشش خاصی میدهند. هر کس با ظن خویش مسایل جاری در جامعه و میهنش را ارائه میکند.
این جریانات میکوشند با کمترین امکانات با گفتگو و پخش موسیقی و اجرای رقص و در مواردی مزین به البسه و آرایشها و زینت الات مخصوص خود فرهنگ و هنر کشورشان را ارائه داده و به بازدید کننده خوشامد گفته و از او پذیرایی کنند.
در طول جشن ملاقات و نشستهای دوستانه بسیاری به طور دو و در مواردی چند جانبه بر سر مسایل سیاسی و همچنین برای تحکیم مراودتها و تبادل و کسب اخبار و اطلاعات متقابل میان احزاب و سازمانهای حاضر در دهکده صورت میگیرد.
هر چند زبان و فرهنگها مختلف اند اما همگی از خواست مردمشان برای صلح و عدم خشونت و آزادی و مبارزه با بیعدالتی سخن میگویند.
این دهکده تپش خاصی به جشن اومانیته میدهد و از هر لحاظ رنگ و بوی منحصر بفردی به آن میبخشد که در میان سایر گردهمایی های مشابه در جهان بی همتا است.
ایران در «دهکده ملل»
در طی سالها حزب توده ایران و تا این اواخر حزب دمکرات کردستان ایران با حضور در دهکده در این جشن شرکت میکردند.
در اوایل دهه ۱۹۸۰ سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) با برپایی غرفه مشترک با حزب توده ایران برای اولین بار در «دهکده ملل» حضور علنی و فعال یافت و مشترکا صدای مردمان ایران و خواستهای برحقشان را به اطلاع عموم رساندند.
به دنبال حملات خونبار و سهمگین به حزب توده ایران و سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) از جانب حکومت جمهوری اسلامی ایران و ضربات سهمگین متحمل شده، حزب و سازمان کوشیدند تا در حد امکانات انسانی و مالی خود در فرانسه هریک در غرفه های کوچکتر و متناسبتری در طول این سالهای سخت به این امر مشترک خود ادامه دهند.
برخی دیگر از سازمانها چون اتحاد فداییان خلق ایران و سازمان چریکهای خلق (اقلیت) که رفته رفته کشور را ترک کرده و به مهاجرت اجباری آمدند، در «دهکده ملل» حضور یافتند.
همه این مؤلفه های سیاسی و مدافع حقوق بحقه سیاسی-اجتماعی-بشری تمامی مردمان ایران در «دهکده ملل» حضور فعالانه یافته و هر کدام به زعم خویش صدای این مردمان میگردند. متاسفانه تا کنون هیچ سندیکا یا انجمنی از ایران یا مجموعه ای آز آنها از این امکان برخوردار نبوده اند تا به طور مستقل در این دهکده حضور پیدا کنند.
سازمان اکثریت و سازمان اتحاد فداییان در ابتدا اقدام به برپایی غرفه مشترک کرده و سپس با پرچم حزب چب ایران (فداییان خلق) همگام و فعالانه در «دهکده ملل» صدای رسایی برای مردمان ایران شدند.
سه مؤلفه اصلی چب ایران، متشکل از حزب توده ایران، سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) و حزب چپ ایران امسال نیز با برپایی غرفه های خود در این جشن بزرگ مردمی در «دهکده ملل» حضور خواهند داشت. به دعوت روزنامه اومانیته این سه جریان در یک مناظره که از جانب جشن اومانیته در باره ایران و جنبش «زن زندگی آزادی» ترتیب داده شده است، در روز ۱۶ سپتامبر که مصادف با روز کشته شدن مهسا امینی است، شرکت خواهند کرد.
در باره این جشن روزنامه اومانیته این گونه مینویسد: «این نوشتار ژان ژک روسو روح حاکم بر جشن را بخوبی برجسته میکند: در هوای باز و زیر آفتاب جمع شوید و از احساس سبکبالی و آرامش لذت ببرید… در وسط یک میدان درفشی پراز گل برپا سازید و مردم را حول آن جمع کنید. آن وقت جشنی خواهید داشت. حتی بهتر آن است که نمایشی بر پا کنید و تماشاگران را به بازیگران هنرمند آن تبدیل کنید.کاری کنید که هر کس خود را بخشی از جمع حس کند و به خود ببالد و همه در جمع احساس یگانکی کنند».
این جملات روح جشن اومانیته را به بهترین وجهی بیان میکنند.
این جشن مردمی همواره با شکوه و شوکت بر قرار باد!
توضیحات و سپاسها
در نگارش این نوشته از یک متن خلاصه شده مندرج در روزنامه اومانیته در باره تاریخچه جشن اومانیته الهام و در مواردی اقتباس شده است.
گفتکو و مبادله با برخی از دست اندرکاران ایرانی فعال در این جشن به نگارش این نوشته کمک شایانی کرده است.
نگارنده با عرض پوزش از کم و کاستیها از همیاری همگان سپاسگذاری میکند.
افزودن دیدگاه جدید