رفتن به محتوای اصلی

هوره؛ نوایی چند هزار ساله، از میان زاگرس

هوره؛ نوایی چند هزار ساله، از میان زاگرس

پیوند موسیقی و ریتم، ظاهراً یک پیوند بدیهی و غیر قابل انفصال است. نت‌های هر اثر موسیقیایی، در میان «میزان»‌هایی قرار می‌گیرد که ضرب آهنگ‌های از پیش تعیین شده‌ای دارند. به این نت نمونه نگاه کنید:


علامت اول سطر، کلید نت است که معمولاً از نُت سُل استفاده می‌شود. اما در هر قطعه‌ای بلافاصله پس از کلید، دو عدد روی هم نوشته می‌شود. این دو عدد در واقع ریتم و ضرب‌آهنگ را نشان می‌دهند تا نوازنده بداند در هر میزان با چه مقدار از ملودی و با چه ریتمی از نواختن ملودی طرف است.

در موسیقی کلاسیک این ریتم‌ها غالباً از نظم دقیقی پیروی می‌کنند و وضعیت ریتم منظم است. اما در برخی سبک‌های مدرن و پسامدرن، ریتم‌ها کمی پیچیده‌تر هستند و از اسلوب‌های سنتی تبعیت نمی‌کنند. کما اینکه در ملودی هم ممکن است در موسیقی مدرن با صداهایی مواجه شویم که در موسیقی کلاسیک، صداهای موسیقیایی محسوب نمی‌شدند. اما به هر حال هنوز ریتم وجود دارد.

هدف من طرح مساله‌ی تئوری موسیقی نیست. من به این الگوهای موسیقیایی اشاره می‌کنم تا ذهن مخاطب با تفاوت معنی‌دار یکی از سبک‌های موسیقی سنتی خاورمیانه، با تمامیت چیزی که در عنوان کلی به آن «موسیقی» می‌گوییم، سهل‌تر مواجه شود. یک سبک موسیقی با صدها و بلکه چند هزار سال سابقه که هنوز می‌توان طنین آوای آن را در روستاهای دالاهو، در میان کوه‌های رازآلود هورامانات، در میان کردستان و ایلام و کرماشان شنید.«هوره»، سبکی از موسیقی، بدون ساز، بدون ریتم و بدون تکیه بر اسلوب‌های موسیقی سنتی ایرانی و کلاسیک غربی، رها و آزاد، همچون سبک زیستن در آن نواحی. و البته نسبتاً فراموش شده، همچون مردم آن منطقه.

هوره، در پیوند با شعر است که موضوعیت می‌یابد. بنابراین بی‌راه نخواهد بود اگر آن را به عنوان شکلی از ادبیات عامه و فرهنگ سینه به سینه و شفاهی به شمار آوریم. صدهایی که هر نسل، بی که قاعده‌ی مکتوبی برای آن تراشیده باشد، به گوش نسل بعد از سپرده است و این روند تا امروز ادامه یافته است.



 

مقامات و مضامین هوره، در هزاره‌های پیش از اسلام، زبان گفتگو با اهورا مزدا بوده است. بشری که خود را در مقابل نیروهای طبیعت، ضعیف و ناآگاه می‌دانست زبان و آوایی متفاوت از زبان متداول گفتگو را برای سخن گفتن با اهورا انتخاب کرده بود که نام آن را «هوره» گذاشت. هر چند دگردیسی‌های تاریخی هوره و به ویژه ورود اسلام به ایران، تغییراتی در مضامین هوره ایجاد کرد تا این سبک باستانی موسیقی به امروز برسد. مویه، کوچر و سوارچر نام‌های هوره در بخش‌های مختلف غرب و جنوب غربی ایران است. مویه آوای حزن است. همچنانکه از نام آن پیداست، نوای آلام بشری در مویه است. کوچر بیان عشق و سوارچر طرح درد فراق.

در منطق دستگاهی موسیقی ایرانی، می‌توان هوره را در دستگاه ماهور، ساده‌ترین دستگاه موسیقی ایرانی دسته بندی کرد. با مضامینی از عشق و شادی و طبیعت و حزن و اندوه. یعنی تمام آنچه که با زندگی بشر از آغاز در تماس مستقیم بوده است. اما تمایز آن با موسیقی دستگاهی ایرانی، علاوه بر فراروی از ریتم و ملودی، تحریرهای خاص هوره است. تحریرهایی که از عمق حلق، یا به قول هوره چر ها(هوره چر در زبان محلی یعنی هوره خوان) از نزدیکی قلب صادر می‌شود.

در هنر مدرن «اجرا» یعنی نشان دادن محتوای اثر، به میانجی تمام عناصر تکنیکی. مثلاً در موسیقی، خواننده با تغییر در لحن و نوازنده در تغییر شدت و سرعت ضرب‌ها، محتوای اثر را منتقل می‌کنند. وجود چنین قابلیتی در هوره، به عنوان یک سبک باستانی موسیقی جالب است. حتی اگر زبان کردی بلد نباشید، با شنیدن نوای هوره، دقیقاً می‌فهمید هوره‌چر چه می‌خواهد بگوید. بدون وجود هیچ ساز و ضرب و ریتم موسیقیایی!


 


موسیقی غیر دستگاهی سنتی نواحی مختلف ایرانی، مقامی است. یعنی بر خلاف اسلوب دستگاهی که با دییز و بمول کردن نت‌ها پدید می‌آید، در موسیقی مقامی حس و حال مقام جای این ترتیبات تکنیکی را می‌گیرد. مقام‌هاى هوره شامل: هجرانى، ساروخانى، طرز رستم، غريبى، مجنونى، سحرى، بان بنه‌اى، پايه مورى، هى لاوه، قطار و باديه هستند.

اشعار هوره بصورت سينه به سينه منتقل شده است و سرایش شعر جدید در میان هوره‌چرها کمتر است. واژه‌های این شعرها، همچون طبیعت دالاهو، صریح و بی‌پروا هستند و وقتی معشوق را وصف می‌کنند، بی‌که به قضاوت شنونده فکر کنند، معشوق را می‌ستایند. در این اشعار از کلماتی استفاده می‌شود که در میان عموم مردم متداول نیستند. الفاظى چون: نورِ چه‌وم( نور ديده‌ام)، سوزه و خوينيه گَم(سبزه‌ی قاتل من)، يكله براگم( تنها برادرم)، تَنكه توله گم(نهال نو رسته‌ام)، له دَسد وَى بكم(از دست تو شيون كنم)، هُول كَو(بلوند)، قوله گم(قبله‌ی من).

برای اینکه لذت این سبک باستانی موسیقی را بچشید، پیشنهاد می‌کنم اول به سراغ هوره‌چرهای درجه یک بروید: على نظر(شاه آباد)، صيد قلى كشاورز (لاله وند ماهيدشت)، عبدالعزيز(ئه ولعزيز شاه آباد).

سیاست یکسان‌سازی فرهنگی در دوران پهلوی و تداوم این سیاست به شکلی دیگر در عصر جمهوری اسلامی موجب شده است، هوره نیز مانند سایر مشخصه‌های فرهنگی مناطق مختلف ایران، نتواند جایگاه شایسته و بایسته‌ی خود را داشته باشد و کم کم رو به فراموشی برود. سکوت هوره‌چرها، سکوت یک نوای چند هزار ساله خواهد بود. امری که حتی تصور آن، به اندازه‌ی مویه خواندن یک زن کورد در عزای یک عزیز از دست رفته غم انگیز است...
فريبرز كرمى
سوئد، گوتنبرگ - نوامبر ٢٠١٩ 

- (1) فريبرز كرمى ٩ آپريل ١٩٧٢ در قصرشيرين متولد شد.

بعلت شروع جنگ ايران و عراق مجبور به ترك ديار به ايوانغرب و سپس كرمانشاه و كرج و اكنون در شهر گوتنبرگ سوئد ساكن ميباشد. ايشان از كودكى علاقه زيادى به موسيقى داشت و آوازهاى كُردى ميخواند. در سال ١٩٨٦ در كرج شروع به يادگيرى سه تار و تنبور بدون هيچ استادى كرد. در اين سالها پيوسته براى يادگيرى موسيقى بصورت علمى (نت)، دستگاه ها و مقامات تلاش نموده و بيش از ٢٠ سال به تدريس سه تار و تنبور ميپردازد و اكنون بعنوان معلم موسيقى در كشور سويد اشتغال دارد. فريبرز كرمى در سالهای گذشته به همراه گروه هاى الوند، كاروان و نوا اجراهاى زيادى در اروپا و خصوصا سوئد داشته است.

- (2) https://youtu.be/cOc1oePKubA

- (3) https://www.youtube.com/watch?v=xHFEbVAOURQ
******
نشریه مُروا شماره اول:

https://bepish.org/fa/node/2286

فصلنامه‌ی مُروا شماره دوم:

https://bepish.org/fa/node/2858

منبع:
از فصلنامه مُروا شماره دوم پاییز 98

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید