رفتن به محتوای اصلی

چرا استراتژی سیاسی نویسندگان سند سیاسی، کلی گویی در رابطه با دوران انتقال قدرت است؟

چرا استراتژی سیاسی نویسندگان سند سیاسی، کلی گویی در رابطه با دوران انتقال قدرت است؟

دگرگونیهای اساسی سیاسی - اجتماعی هر جامعه ای ، پروسه پیچیده ای است که تنها بخشی از منشا ، روند و نتایج آن را ‌می‌توان تجزیه و تحلیل نمود، از این رو بسیار دشوار است که بتوان فرآیند های عملی و مطلوبی را برای این دگرگونی ها در آینده توصیه نمود.

نظر به تئوری و پراتیک گذار به دموکراسی تا کنونی، میتوان خطوط زیرا را در رابطه با گذار به دموکراسی در ایران در چارچوب سناریوهای آینده پژوهی ترسیم نمود.

برای گذار یک رژیم اقتدارگرا به یک دولت دموکراتیک دو مسیرممکن است:

الف : گذاربه دموکراسی با تغیر فرم قدرت سیاسی ( کره جنوبی، فیلیپین، و..)

ب- گذاربه دموکراسی با اصلاح طلبی تحت کنترل و نظارت رژیم ( اسپا نیا، شیلی، آرژانتین، اروگوئه و ...)

نتیجه این تجربیات و تجربه اصلاحات ناکام در جمهوری اسلا‌می‌حاکی از آن است که گذار به دموکراسی در ایران تنها با تغییر فرم قدرت سیاسی ممکن است به عبارت دیگر:

برای گذار از رژیم اقتدارگرای جمهوری اسلا‌می‌به یک دولت دموکراتیک، تغییر پارادایم سیاسی یعنی جایگزینی شیوه‌ها و عمل کهنه با شیوه‌ها و عمل نو ضروری است. اصلاح طلبی برای گذار دموکراتیک، در صدد تغییر پارادایم سیاسی در کشور است، مهمترین رکن تغییر پارادایم سیاسی شامل تغییر ساخت قدرت سیاسی و رابطه آن با شهروندان و در نتیجه منبع، توزیع و اعمال قدرت سیاسی است.

اصلاح طلبی تحت کنترل و نظارت رژیم جمهوری اسلامی، هرگز به تغییر پارادایم سیاسی منجر ن‌می‌شود. درچارچوب اصلاح طلبی تحت کنترل و نظارت رژیم، ممکن است رژیم دست به تغییراتی سازنده و مفید بزند (به عنوان مثال برجام) و یا اصلاحات اندک اقتصادی را به پیش برد و یا حتی انتخابات منظم اما غیر آزاد و نا عادلانه و غیر شفاف برگزار کند. اما تا زمانی که این تغییرات ناشی از تاکتیک های حاکمان سیاسی است و نه به رسمیت شناختن حقوق مدنی و سیاسی و اجتماعی شهروندان است، هیچ گونه تغییر پارادای‌می‌رخ ن‌می‌دهد.

تا اینجا مرز این استراتژی ساسی یعنی تغییر فرم قدرت سیاسی برای گذار به دموکراسی با اصلاح طلبان حکومتی در ایران و با اپوزیسیون طرفدار این اصلاح طلبان، روشن است.

اما استراتژی تغییر فرم قدرت سیاسی با شیوه مسالمت آمیز در ایران باید به تحلیل مشخص از شرایط مشخص مجهز باشد.

و به این سئوال‌های اساسی باید پاسخ دهد: در کدام مرحله و درچه فازی برای غلبه بر استبداد قرار داریم؟ چگونه این غلبه انجام خواهد شد؟ از بالا یا از پایین و یا از بالا و پایین انجام ‌می‌شود؟ نیروهای محرکه این غلبه کدامند؟ این غلبه آیا با سازش با هسته نرم قدرت و در چارچوب یک "پیمان دموکراتیک" همراه خواهد بود؟ چگونه ‌می‌توان همه نیروهای طرفدار دموکراسی را زیر یک چتر جمع نمود؟ مبنا و مدل ائتلاف طرفداران دموکراسی در مرحله غلبه بر استبداد کدام است؟ و در یک کلام محتوا و رویکرد راهبردی غلبه بر استبداد چیست؟
 

برای پاسخ باید پروسه کامل گذار دموکراتیک به ایران را به گونه ای شماتیک ترسیم نمود. در این اینجا هم، مجموعه تجربیات تا کنونی گذار نشانگر این است که پروسه دموکراتیزاسیون کشورهای که در مرحله پیشا دموکراتیک هستند شامل سه فاز ‌می‌باشد ، هرچند باید پذیرفت که درعمل هم پوشانی در این فاز ها موجود است.

نتیجه این بحث این ‌می‌شود که:

الف- جامعه ایران اکنون در مرحله پیشا دموکراتیک قراردارد، مسئله قدرت و حاملین آن چه درحکومت و چه در نخبگان و کنشگران سیاسی، اجتماعی و مدنی اپوزیسیون، موضوعی قابل اهمیت است. در شرایط کشورما، که در مقابل ولی فقیه قدرتمند، یک جامعه نحیف قرار دارد، این موضوع بازهم اهمیت بیشتری پیدا ‌می‌کند.
ویژگی مرحله پیشا دموکراتیکی در این است که نظام حاکم در سراشیبی لغزنده قرار گرفته، اما هنوز امکان انتخاب برای او سپری نشده است و ازسوی دیگر اما نیروهای مخالف، ازهم گسیخته و پاشیده و فاقد برنامه هستند.

در این مرحله نیروهای سیاسی جدیدی ظهور ‌می‌کنند و ارزش ها و جایگاه برخی از نیروهای سابق سیاسی رو به افول و یا زوال ‌می‌گذارد و با گسترش جابه جایی در نیروهای سیاسی سابق و جدید، توازن قدرت نیز تغییر خواهد کرد، در نتیجه آرایش و صف بندی های جدید، تضادها و منازعات سیاسی شدت بیشتری خواهند گرفت.

ب- پروسه گذار دموکراتیک در ایران شامل سه فاز: گشایش فضای باز سیاسی، گذار دموکراتیک( دولت انتقالی) و تحکیم یا نهادینه شدن دموکراسی

سند سیاسی بدون در نظر گرفتن مرحله پیشا دموکراتیکی و گشایش فضای باز سیاسی، وارد مرحله گذار شده و برای آن استراتژی تعیین نموده است. به این دلیل است که در تما‌می‌مبحث "استراتژی سیاسی ما برای گذار از جمهوری اسلامی" این سئوال که، چگونه در ایران گذارآغاز خواهد شد، مسکوت مانده است و در حقیقت‌این استراتژی سیاسی در هوا معلق است.

اولین گام درجهت تغییر فرم قدرت سیاسی و ایجاد دولت دموکراتیک در ایران گشایش فضای باز سیاسی است.

اینکه فضای باز سیاسی چگونه و کی در ایران اتفاق خواهد افتاد، ن‌می‌توان از قبل مشخص نمود اما ‌می‌توان گفت که با گشترش جنبش های اجتماعی متعلق به اقشارو طبقات مختلف و توانمندی جامعه مدنی و برتری قدرت اطلاح طلبان طرفدار تغییر فرم قدرت سیاسی و احیانا چرخش بخشی از اصلاح طلبان حکومتی به سمت طرفداران گذار دموکراتیک ، ولی فقیه مجبور به عقب نشینی گردد.

برای دست یابی به گشایش فضای سیاسی بهره مندی از تز " فرصت یابی سیاسی" مهمترین موضوع است.
تز " فرصت یابی سیاسی" بر این فرض استوار است که با وجود تما‌می‌عوامل مساعد، چنانچه کنشکران سیاسی و اجتماعی از فرصت های سیاسی بدست آمده حداکثر بهره لازم را نبرند و یا آنها بوجود نیاورند ، جنبش به پیروزی ن‌می‌رسد. مسلم است که فرصت های ساختاری در کنترل کنشگران سیاسی و اجتماعی نیستد، اما برخی از آنها توسط همین کنشگران ساخته و یا آماده ‌می‌شوند.
"فرصت یابی سیاسی" تغییراتی است که ‌می‌تواند گشایش فضای باز سیاسی را محتمل کند. انتخابات آزاد یک "فرصت یابی سیاسی" است.
تجربه گذار ها نشان داده است که گشایش فضای سیاسی و عبور از فضای باز سیاسی با انتخابات آراد همراه بوده است.

عبور از فضای باز سیاسی به انتخابات ازاد در ایران تنها زمانی عملی است که از یکسو اقتدارگرایان در جمهوری اسلا‌می‌تصمیم گیرنده اصلی نباشند و از سوی دیگر دوره شرایط عدم اطمینان در میان مخالفان جمهوری اسلا‌می‌نیز سپری شده باشد.
سند سیاسی پیشنهادی به نخستین کنگره، فاقد استراتژی مشخص برای این مرحله است. سند در مجموع شامل کلی گویی هایی در رابطه با دوران انتقال قدرت است.

 

دیدگاه‌ها

pooyande

در این مقاله به درستی اشاره شده است که برای گذار خشونت پرهیز از ج.ا  گشایش فضای سیاسی لازم است و برای گشایش فضای سیاسی فرصت یابی سیاسی لازم است.  آن چه مسلم است ج.ا هیچ گونه تمایلی به گشایش سیاسی ندارد و به میل خود چنین گشایشی ایجاد نخواهد کرد پس تنها راهی که برای نیروهای تحول خواه می ماند این است که حاکمیت را به عقب نشینی وادارند و پذیرش گشایش فضای سیاسی را به وی تحمیل کنند. حالا ممکن است که این سوال پیش بیاید که چگونه می شود این کار را انجام داد؟
به نظر می آید بهتر است انتخابات را به دوره ی پساگذار موکول نکرد. درست است که شرایط برای برگذاری انتخابات آزاد و دموکراتیک وجود ندارد و موانعی بر سر راه چنین انتخاباتی وجود دارد؛ بزرگترین مانع هم نظارت استصوابی شورای نگهبان است. تلاش برای لغو نظارت استصوابی می تواند بیشترین نیرو ها را از اقشار مختلف بسیج کند و ج.ا را به چالش بکشد، این بهترین فرصت برای نیروهای تحول خواه در این مرحله (پیشا دموکراتیک) و گامی در جهت گشایش سیاسی و انتخابات آزاد است. باید برای پیوستن افراد از طیف هاو قشرهای گوناگون به جبهه ی تحول طلبی راه را باز گذاشت. لازم است این موارد در سند سیاسی دیده شود.

چ., 03.07.2019 - 20:54 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید