رفتن به محتوای اصلی

آیا نبرد غزه می‌تواند به ایران سرریز بکند

آیا نبرد غزه می‌تواند به ایران سرریز بکند
سرآغاز

مهمترین اخبار روز این روزها مربوط میشود به حمله نظامی حماس به سرزمین های اشغال شده فلسطینی و بازتاب های شکست امنیتی اولیه اسرائیل از عدم قابلیت تشخیص اطلاعاتی، پیش بینی و سورپریز شدن مخوف ترین و مشهور ترین سازمان امنیتی جهان در برابر این تهاجم  می باشد. در مقابل ، این روزها شاهد میباشیم که وزیر دفاع این کشور آشکارا بیش از دو میلیون زندانی آواره  فلسطینی در اردوگاه یا زندان غزه را بر بستر سکوت تایید آمیز حهان غرب امپریالیستی "حیوان " خطاب کرده و علنا صحبت از نابودی آنها می کند. آنها جریان آب، برق و آذوقه مواد ضروری زندگی را بر این زندان قطع کرده  و در شرایطی که رزمندگان میلیشای حماس در تونل های زیر زمینی مخفی شده و پناه گرفته اند، بمب افکن ها ساختمان های بلند آپارتمانی مسکونی مردمی را یکی بعد از دیگری به آتش کشیده و نابود می کنند و تا کنون صدها، بلکه هزاران زن و بچه و مردم عادی را زیر آوار ویرانی ها و آتش و خاکستر  قتل عام می کنند.

مقدمه

پروژه امپریالیستی آمریکایی نوار سبز اسلامی در خاورمیانه به سالهای اواخر دهه هفتاد میلادی از بر سر کار آورده شدن القاعده و سپس طالبان در افغانستان گرفته، با  روی کار آورده شدن حاکمیت اسلامی بر ایران از طریق سوار کردن  ایدئولوژی اسلامی بر امواج خروشان  انقلابی مردم ایران  و پروژه نوفل لوشاتو تداوم یافته و بالاخره با چند شقه کردن سازمان آزادیبخش فلسطین از طریق تضعیف جریان های سکولار دموکراتیک مانند الفتح، جبهه خلق برای ازادی فلسطین،  و قدرتمند تر کردن جریان هایی با ایدئولوژی اسلامی مانند حماس و حزب الله توسط اسرائیل و آمریکا و انگلیس، به مرزهای دریای مدیترانه رسید.

 اگر چه این پروژه ها اغلب در کوتاه مدت منافع مورد نظر طراحان آن، از قبیل روی کار آوردن خکومت های ضد بشری و قتل عام پیروان  آرمانخواهی سوسیالیستی و رادیکال انقلابی را تامین کرده و به ثمر می رساند، اغلب و  لزوما در میان مدت و بلند مدت  نتیجه مطلوب و مورد نظر قدرتمداران طراحان امپریالیستی و پیش برنده این پروژه ها را تامین نمی کند،  در خیلی موارد این پروژه ها طراحی و پیاده شده توسط همان قدرت ها که منجر به سر کار آورده شدن همان حکومتهای دست نشانده ضد بشری گماشته شده امپریالیستها،  بصورت " بومه رنگ"  بر ضد خود تبدیل شده و به مقابله با اربابان اولیه خویش می پردازند.

اینکه یک سازمان میلیشیایی فلسطینی توانسته باشد مخوف ترین، پیچیده ترین سازمان های امنیتی غربی را سورپریز کرده و از درون زندان بزرگ نوار غزه و از درون تونل های کنده شده زیر زمینی یک همچنین عملیاتی را طراحی کرده و به انجام رسانده باشد، نه فقط آبروریزی و بی اعتباری کلانی را برای سازمان ها و دولت های امپریالیستی - صهیونیستی به همراه دارد، بلکه طی چهل پنجاه سال اخیر بی سابقه بوده است. یکی از دلایل عکس العمل خیلی جدی اسرائیل و دنیای به اصطلاح  دموکراسی، در واقع فاشیستی غربی جهت حفظ ابرو و حیثیت خویش،  همین می باشد.  اینجا به یاد شعر معروف عمو،  هوشی مین می افتم که می گفت:

ما از مرگ قویتریم!

ما هر سال، مثل برنجزارهای "چه هوا" درو می شویم!

سال بعد، با شاخ و برگ های پر بارتری می روییم.

ملت فلسطین نیز از زیر آوار ویرانی ها، آتش ها و سوخته گی ها، جنایات و کشتارها و خاکسترها سر بر آورده وققنوس وار مانند ملت قهرمان ویتنام، بر آپارتاید غالب آمده و جایگاه مستقل و سرافراز و آزاد واقعی خویش را در جامعه بشری خواهند یافت. هر چه بیشتر قتل عام گردند، نسل های جوان ها با آرزوها و آمال انسانی تری سرزمین اجدادی خویش را گل افشان خواهند کرد.

آیا در تداوم جنگ اخیر غزه، خطری ایران را تهدید می کند؟

موضوع اصلی برای ما ایرانیان، علاوه بر وظیفه انسانی ما در دفاع از صلح و تمامی ارزش ها و حقوق انسانی مردم منطقه، بخصوص مردم فلسطین در پیکار با آپارتاید، صهیونیسم و هر ایدئولوژی ارتجاعی و ضد بشری دیگری، این می باشد که  اتفاقات نوار غزه چه بازتاب امنیتی برای ایران ما می تواند داشته باشد؟  طی چند روز اخیر شاهد بوده و هستیم که نیروهای قدرتمداری های آپارتایدی، فاشیستی، نئوکان ها و محافظه کاری افراطی جهان سرمایه داری کلان، هر روز تلاش می کنند، تا به نحوی پای ایران را در حمله میلیشیای حماس به سرزمین های اشغالی به میان بکشند.

خطر اصلی در اینجاست که کشورهایی مانند اسرائیل و آمریکا در زمینه ایجاد خطر امنیتی برای ایران احتیاج به هیچگونه سند و مدرکی ندارند. آنها خود میتوانند در این زمینه ها سند و مدرک سازی کرده و در کرناهای تبلیغاتی خویش بدمند.   سوال اول اینجاست که آیا اگر در این عرصه ها برای ایران یک خطر جدی امنیتی پیش بیاید، آیا لزوما اسرائیل و آمریکا در همگامی با همدیگر وارد عمل خواهند شد، یا اینکه ممکن است سیاست و عملکرد اسرائیل کاملا جدا، و مستقل از آمریکا بوده باشد؟

اگر معتقد باشیم که اسرائیل میتواند کاملا مستقل از َآمریکا وارد عمل شده و بخواهد ضربه های امنیتی مشخصی به ایران وارد بکند، این ضربه ها در چه عرصه هایی می تواند بوده باشد.  همانطوری که قبلا گفته شد، آنها در مورد اقدامات تجاوزکارانه خویش احتیاج به هیجگونه مدرک و سندی ندارند، میتوانند به اصطلاح مدرک و سند سازی بکنند، و از بوق و کرناهای تبلیغاتی خویش گوش های جهان غرب را پر بکنند.

اسرائیل در اکثریت غالب موارد در خاورمیانه مستقل عمل کرده، منافع منطقه ای خویش را بر منافع جهانی آمریکا برتر قرار داده و همیشه جهان غرب از اقدامات تجاوزکارانه، نژادپرستانه و ضد بشری اسرائیل بر بستر شانتاژهای تبلیغاتی رسانه های غربی، حمایت کرده اند. وقتی آنها در داخل ایران در سطوح خیلی بالا دانشمندان ایرانی را ترور می کنند، به تاسیسات حساس ایران حمله های سایبری و موضعی می کنند، میتوان نتیجه گرفت که آنها می توانند در زمینه روند سیاست گزاریهای داخلی در سطح مقامات بالا هم تاثیرگذاری های سیاسی ویژه ای داشته و شاید در افراطگری های حکومتی تاثیرات مشخصی داشته باشند.

سوال بعدی این است که آیا با توجه به مقیاس اهمیت تاثیرات امنیتی حمله اخیر میلیشیای حماس، که طی چهل پنجاه سال اخیر بی نظیر بوده است، ممکن است میزان خطرات و تجاوزات امنیتی اسرائیل به ایران، به  مقیاس های بالاتری ارتقاء داده شود؟  آیا ممکن است اسرائیل برای ایران خطری اتمی ایجاد بکند؟ به نظر بعید میرسد که آنها تا این اندازه از خود جهالت و حماقت  نشان بدهند. ایران هنوز کارت های سوریه و حزب الله را به میدان آورده و به بازی نگرفته است. اسرائیل به هیچ وجه خواهان گسترش این مساله به مقیاس درگیری با سوریه بر سر بلندی های جولان، و درگیر شدن با حزب الله نمی باشد. ولی احتمال زیادی دارد تا ضربه ای مانند و مشابه ترور  دانشمندان اتمی ایران، یا ترورسردار سلیمانی  را در برنامه های خویش داشته باشند.

دیپلماسی منطقه ای و جهانی

سیاستهای دیپلماتیک ایران در تماس با وزرای خارجه خیلی از کشورهای تاثیرگذار غیر متعهد منطقه ای و جهانی در مورد امور مربوط ره سرزمین های اشغالی فلسطینی، نشان می دهد که روسیه، هندوستان،  چین، بریکس و کشورهایی ترکیه و ایران، مجموعا در اردوگاهی قرار دارند که در زمینه پایان دادن به جنگ اخیر و حل مساله جنگ اسرائیل با فلسطینیان، با کشورهای عربی و با خود اسرائیل مناسبات دیپلماتیک موثری داشته و  میتوانند نقش تاثیرگذاری های به مراتب بیشتری از آمریکا و غرب داشته باشند.

با توجه به درگیری شدید آمریکا در جنگ تحمیلی ناتو در اوکرائین از یک طرف، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال اینده، عدم توان مقابله غرب و آمریکا با پروژه های توسعه اقتصادی سیاسی در پیمان های مشابه بریکس، پیمان شانگهای و غیره، در وضعیتی نیست که بتواند آنطور که مایل است خود را در مساله فلسطین درگیر بکند. در شرایطی که به تازگی از طریق آزادی زندانیان آمریکایی از زندان های ایران و فراهم کردن بستر برای آغاز مجدد مذاکرات برجام، به نظر نمی رسد که  آمریکا خواهان متشنج کردن مجدد مناسبات خود با ایران بوده باشد. با وجود همه اینها، این واقعیت را نمی توان کتمان کرد که آمریکا بطور کاملا جدی از هرگونه اقدام تجاوزکارانه اسرائیل با تمام قوا حمایت خواهد کرد.

از طرف دیگر خصوصا طی چندین دهه گذشته ما شاهد بوده ایم که کردار های ژئوپولیتیک جهانی نئوکان ها و کشورهای امپریالیستی نه لزوما بر پایه محاسبات دقیق و تحلیل های منطقی، بلکه بر اساس و پایه های  مدل سازی ها،  طرح ها و پروژه های استراتژیک از قبل طراحی شده امثال نئوکان ها به پیش برده می شود. "ژنرال وزلی کلارک" یکی از فرماندهان ارشد آمریکا در جنگ عراق و افغانستان، اشاره می کند به مراجعه خویش بعد از اتفاق یازده سپتامبر  به پنتاگون، و گزارش یکی از همکاران ارشد خویش که سندی را از مقامات بالا به ایشان نشان میدهد، که آمریکا قصد دارد به پنج کشور خاورمیانه، از قبیل عراق، لیبی، سوریه ودر پایان به ایران حمله کنند، و جکومت های این کشورها را سرنگون کنند.  بر اساس این برنامه و پروژها، آنها در نظر دارند تا در ایران هم مانند عراق و لیبی، برنامه پروژه ی تهاجم نظامی، کودتا و  "رژیم چینج" آمریکایی را از طریق حمله مستقیم پیاده نمایند.

زمانی که نئوکان های استعمار غربی با تیم ها و دسته هایی از  خودفروختگانی مانند " احمد چلبی " ها، "ساکاشویلی ها، و "خلیل زای " ها یکی میشوند، از درون مغزهای متعفن آنها فجایع جنگ های چندین دهه ای عراق، افغانستان و سوریه و غیره بیرون می اید.  دهها و بلکه صدها "احمد چلبی" ها و "خلیل زای" های خود فروخته ایرانی در آمریکا، کانادا و اروپا پرورش یافته و  آماده پیوستن به چنین پروژه های جنایکارانه تجاور امنیتی امپریالیستی به ایران  می باشند.

در مورد برون رفت از این منجلاب

با توجه به اینکه دولت جو بایدن در ایالات متحده آمریکا، مستقیما حمله فلسطینیها را محکوم کرده و حمایت کامل و بی قید و شرطا  خویش را از طرف اسرائیلی اعلام نموده و ناو هواپیما بر خود را به دریای مدیترانه فرستاده و اعلام نموده است که در زمینه تامین نیازهای مهمات جنگی اسرائیل، از آنها حمایت کامل خواهد کرد، این دولت مشروعیت بیطرفی خویش را در مورد میانجیگری برای صلح بین فلسطینیها و اسرائیلیان ار دست داده است. الان استراتژی صهیونیسم و دولت های غربی بر یک محور و تنها یک محور وی چرخد، آن هم اخراج دو و نیم میلیون فلسطینی از نوار غزه، راندن آنها به صحرای سینا و پناهنده کردن آنها در مصر، و  تحویل سرزمین های نوار غزه بطور همیشگی به اسرائیل و تبدیل آن به شهرک های مسکونی یهودی نشین می باشد.

بر این اساس، دولت نتنیاهو و ارتش اسرائیل در روزهای آینده انتظار میرود حمله زمینی به غزه را آغاز بکنند. اگر این تهاجم موجب وارد عمل شدن حزب الله و دیگر نیروهای میلیشیای فلسطینی گردد، خطر تبدیل شدن آن به جنگ فراگیرتری در خاور میانه و کشیده شدن پای ایران به این قضیه نیز موجود می باشد.

همان طور که اشاره شد، اتحادیه کشورهای عربی، ترکیه، ایران، اتحادیه های "بریکس"  که شامل هندوستان، برزیل، روسیه و چین و آفریقای جنوبی می باشند، در مهمترین و مناسب ترین موقعیت قرار دارند تا میدان راه حل دیپلماتیک صلح آمیز را به دست گرفته و شارلاتانیسم دموکراسی غربی را به حاشیه بنشانند.  تنها این دسته می باشند که با همراهی ایران، پاکستان، ترکیه و کشورهای عربی منطقه و دیگر قدرت های مشابه منطقه ای می توانند سکان راهکار صلح آمیز را به دست بگیرند.

آیا ممکن است چپ ایران اشتباه مجاهدین خلق در زمان جنگ عراق را در شرایط امروز تکرار بکنند؟

نیروها و سازمان های چپ ایرانی هر چه قدر که روز به روز با آرمان خواهی سوسیالیستی فاصله می گیرند، به همان نسبت به همسویی با سیاستها، برنامه ها و همخوانی با پروژه های امپریالیستی تحت لوای بزک کرده "دموکراسی غربی" نزدیک تر می گردند. به گفته دیگر، تنها بازگشت آنها به ارزشهای آنسان محورانه، آزادیخواهانه و عدالت جویانه سوسیالیستی بر محور های تحلیل های طبقاتی  و مدافعه از پایگاه دفاع از منافع اردوگاه زحمتکشان می باشد که می تواند  چپ ایران را ازغرق شدن  در این منجلاب نجات داده و به جایگاه واقعی تاریخی خویش برگرداند..

تا به حال مواضع چپ غیر سوسیالیستی ایران بر این محور بوده است که دزد و صاحب خانه را در یک کفه ترازو قرار داده، هر دو را به یک اندازه محکوم می کند، و از هر دو طرف میخواهد که با همدیگر آشتی کرده و صلح بکنند. این در شرایطی میباشد که نه تنها بر اساس ایدئولوژی صهیونیستی تمامی زمین های تاریخی فلسطینیان متعلق به صهیونیستها می باشد، و باید آنها فلسطینی ها را از طریق قتل عام از طرزمین های خویش اخراج کرده و زمین های آنها را غصب نمایند، بلکه در تدارک اخراج کردن بیش از دو و نیم میلیون فلسطینی ساکن غزه به صحرای سینا می باشند. در یک چنین شرایطی دیگر به جز واحد های پراکنده  فلسطینی ساکن در نوار غربی رود اردن، تمامی سرزمین فلسطینی ها به اشغال کامل صهیونیستها در آورده می شود. به همین خاطر می باشد که مردم عادی فلسطینی در غزه، مرگ زیر بمباران و ویرانی را به تخلیه کردن سرزمین های خویش ترجیح می دهند.

مواضع چپ ایران در جنگ میان ظالم و مظلوم، دفاع از مظلوم نیست. مواضع چپ ایران در شرایطی که مهاجم به مراتب قدرتمندتری سرزمین های ترا اشغال کرده و تو را از از آنها اخراج کرده است، این طور می باشد، که دفاع آزادیخواهانه مردم مظلوم را به همان اندازه محکوم می کند، که تهاجم غارتگران مهاجم را. این موضع گیری شکننده که هم به نعل می زند، و هم به میخ، میتواند به راحتی با عوض شدن توازن قوا در شرایط ژئوپولیتیک منطقه، تشنج بیشتر در خاورمیانه به چنان موضع گیری تبدیل گردد، که فقط به نعل بکوبد، نه به میخ. این موضعگیری به اصطلاح دموکراتیک ، می تواند به چنان موضعگیری خطرناکی تبدیل گردد، که نفرت آنها از جمهوری اسلامی ایران موجب گردد تا در یک صف، جبهه و ردیف با امپریالیسم و صهیونیسم در شرایط حمله آنها به   ایران قرار بگیرند. این همان اشتباه خطرناک تاریخی بود که مجاهدین خلق در زمان جنگ ایران و عراق مرتکب آن شدند.

پایان سخن

شرایط روی زمین در وضعیت قتل عام فلسطینی ها در غزه، سکوت تایید آمیز اردوگاه امپریالیستی غربی، استراتژی صهیونیستی اخراج دو و نیم میلیون فلسطینی ساکن نواز غزه به صحرای سینا در مصر،  هم به نعل و هم به میخ کوبیدن های اردوگاه چپ ایرانی، دیپلماسی فعال اردوگاه "بریکس"،  سیال بوده و هر روز در حال عوض شدن می باشد. صحبت خویش را با شعری از محمود درویش، شاعر متعهد فلسطینی به پایان می رسانم.

اگر از تو درباره غزه پرسیدند؛

بگو به آنها؛

آنجا شهیدی است؛

که شهیدی را حمل می کند؛

و شهیدی از  وی عکس می گیرد،

و شهیدی وی را بدرقه می کند؛

و شهیدی بر وی نماز می خواند!

دنیز ایشچی  2023-10-15

 

دیدگاه‌ها

دنیز ایشچی

مسعود عزیز
اولا که حماس، ساخته و پرداخته خود اسرائیل می باشد. با وجود این، حماس در انتخابات غزه، از طرف مردم به عنوان نماینده آنها انتخاب شده است. حماس از خانواده سازمان های اسلامی "اخوان المسلمین" می باشد. دوما، نمیدانم همان چپ هایی که من صحبتش را می کنم، و شما هم خیلی خوب میدانید منظورم کدام ها می باشند، وقتی اسرائیل زنان، بچه ها، مردم عادی کوچه و خیابان را بمباران و قتل عام می کند، یا پنبه در گوش های خود کرده و عینک دودی به چشم می زنند، و سوت زنان از کنار خیابان رد می شوند، یا اینکه پروپاگاندا های امپریالیستی را تکرار می کنند. اما اگر فلسطینی ها، حالا هر سازمان اسلامی و غیر اسلامی فلسطینی، یا از خود دفاع بکند، یا عملیات نظامی انجام بدهد، یا عکس العملی از خود نشان بدهد، پیراهن های خود را دریده، آنها را تروریست خطاب کرده، و علت العلل فجایع هشتاد سال گذشته در سرزمین های اشغالی فلسطین معرفی می نمایند. بگذار به این مختصر کفایت بکنم. منظورم آنهایی هستند که هر روز بیشتر از روز قبل با سوسیالیسم خداحافظی می کنند و مدینه فاضله خویش را در قدرتمداری های امپریالیستی جستجو می کنند.
ناصر عزیز؛ خوشحالم از این بابت که در داخل ایران از آن دسته از چپ هایی که من به آنها اشاره کردم، یا نیستند، یا اینکه خیلی کم موجود می باشند. متاسفانه تعداد آنها در خارج از کشور قابل توجه می باشند.  

پ., 19.10.2023 - 13:17 پیوند ثابت
ناصر

دنیز جان سلام وتشکر از مقالات وتحلیل های جامع تان ! دونکته را یاد آور میشوم که ما در داخل ایران چپی نداریم که در اردوگاه نیوکان های اسراییلی یا آمریکا باشد ( نادمین چپ هستند که الان خود را چپ نمی دانند واز گذشته خود پشیمان  وحتی برخی از آنها دشمنان سرسخت چپ ها وایدلوژی چپ شدند) وجهه غالب چپ داخل کشور هیچگونه جنایات بشری را چه درحق مردم اسراییل ویا درحق مردم فلسطین را نمی پذیرد جنایات چه از طرف داعشی بنام حماس صورت گیرد چه از طرف فاشیست های راست‌گرای اسراییلی هردو محکومند

پ., 19.10.2023 - 07:44 پیوند ثابت
مسعود

دنیزجان دردفاع ازحماس تاکجا پیش رفتی؟واما ایران میتواندباهمکاری کشورهای بریکس صلح رادرفلسطین برقرارکند.چه میگویی .یکباردیگرمقاله ات رابخوان.گیرم که حماس ازاین جنگ پیروزمیدان آیدبه نظرت مردم فلسطین پیروزشده اند.ودقیقا نشان بده آن چپ که یکی به نعل میزندویکی به میخ کدام چپ است .راه توده است ،حزب توده است ،حزب چپ است.دقیق بگو.من تنها حزب چپ رادیدم که دقیق واصولی وکامل هم تحلیل کردوهم راه نشان داد.اگرهمین تحلیل رانقدکنی سپاسگزارت هستم.

س., 17.10.2023 - 18:29 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید