رفتن به محتوای اصلی

درسهایی ناتمام از اعتراضات اخیر!

درسهایی ناتمام از اعتراضات اخیر!

با نظری به حوادث اخیر و نوع کنش مردم و واکنش حکومت به اعتراضات مردم باید گفت آن مطالبی که بسیاری سعی می کنند القا نمایند و بگویند که راه گذار می تواند از طریق مسالمت آمیز انجام شود تا حد زیادی زیر سؤال است.

امکان اینکه بشود و یا بتوان به شکل اعتراضی مسالمت آمیز و گسنرده، حاکمیت را مجبور به عقب نشینی و پذیرش خواسته های مردم کرد وجود ندارد. حکومت هر حرکت اعتراضی مسالمت آمیز، حتی کوچک را بر نمی تابد و با سرکوب شدید برخورد می کند. حاکمیت اقتدار گرا و هسته سخت قدرت که می توان گفت دارای پوسته ای سخت هم در حول خود است، به هیچ وجه خواهان حل مسالمت آمیز مشکلات مردم و پذیرفتن وضعیت گذار به جامعه ای دموکراتیک و سکولار نیست. این مسئله جدا از اینکه برای آن به موضوعی حیثیتی و ایدئو لوژیک، تبدیل شده به موضوعی در چارچوب حفظ قدرت اقتصادی نیروهائی که به حکومت وابسته اند و طی این چهل سال به ثروتهای افسانه ای رسیده اند. از این رو نخواهد گذاشت که جامعه به سمتی برود که هم ایدئو لوژی اش را ناکار کند و هم ثروتهای بدست آمده شان را با خطر مواجه سازد. فساد سیستماتیک در ارکان نهادها از ذیل تا رأس، چنان ریشه دوانده و چنان گسترش یافته است که جز ادامه و حیات همین سیستم راه دیگری برایش متصور نیست. از طرف دیگر اوج مبارزات مدنی در پایگاه های نیابتی اش مانند لبنان و عراق زنگ خطر بیشتری را برایش به صدا در آورده است - آنها احساس می کنند که نیروهای نیابتی شان در این دو کشور در وضعیت نا مناسبی قرار گرفته اند و هر روز هزینه های بیشتری را برای حمایت حاکمیت از آنها طلب می کنند؛ و حاکمیت که خود با چالش عظیمی در رابطه با مشکلات اقتصادی روبروست توان حمایتی اش را محدود نموده - اکنون حکومت سعی دارد هر چه بیشتر مشکلات اقتصادی خود را با فشار به توده های مردم و دست در جیب آنها کردن حل کند؛ تحریم های اقتصادی بخصوص جلو گیری سفت و سخت از صدور نفت باعث شده است پایه های اقتصادی حکومت به لرزه بیفتد و تأمین هزینه های جاری برایش روز بروز مشکل تر شود -بحرانهای اجتماعی هر روز بیش از روز قبل شده است و تعداد بیشتری از مردم بخصوص طبقه متوسط به سوی فقر میروند حکومت در حل مشکلات اجتماعی - اقتصادی عاجز مانده و هر روز شکاف بین مردم و حکومت عمیق تر گشته است نارضایتی عمومی به اوج رسیده و مردم در این شرایط دست به واکنش میزنند، ولی این واکنش ها جز در بخشی از مبارزات کارگری و بازنشستگان و معلمان و ... دارای شکل و سازمانی خاص نیست مردم بیش از اینکه بر اساس دورنما و بینش آگاهانه رفتار کنند باید گفت بیشتر غریزی عمل می نمایند.

اعتراضات اخیر نشان داد که مردم دارای استراتژی و دید گاه روشن نسبت به مرحله گذار نیستند و واکنش های آنها بیش از اینکه دارای دور نما باشد مقطعی است و در زمان خاص خود محدود میشود از جائی شروع میشود به سرعت گسترش میابد و دوباره خاموش می گردد تا مرحله ای دیگر.

اعتراضات اخیر که با بالا رفتن قیمت بنزین شروع شد برخلاف اعتراضات نود و شش که تنها مردم فقیر و کمتر برخوردار در آن شرکت داشتند اینبار بخش زیادی از طبقات متوسط هم با آن همراه شدند همچنین از لحاظ میزان وسعت نیز به نسبت آن اعتراضات از وسعت بیشتری برخوردار بود. هر جا پمپ بنزینی وجود داشت و یا بانکی مستقر بود عده ای معترض به آن حمله کردند.

بعضی می کوشند که اقدامات تخریبی و آتش زدن با نک ها را به نیروهای انتظامی و امنیتی منتسب کنند ولی اینگونه نیست - شواهد عینی و میدانی نشان می دهد که این مردم بودند که دست به این تخریب گسترده زدند

من انکار نمی کنم که نیروهای امنیتی در بعضی جاها دست به اینگونه اقدامات زده باشند ولی تخریب آنها بیشتر متوجه منازل مردم و خود رو هایشان بود - اخبار بدست آمده از شاهدان عینی و همچنین ویدئو های پخش شده نشان می دهد که حمله به مغازه ها و خود روهای متعلق به مردم کار نیروهای امنیتی بوده است ولی اینکه فکر کنیم بانکها و پمپ بنزین ها هم کار آنها بوده است اشتباهی محض است - حکومت برای سر کوب مردم نیاز به بهانه اینچنینی ندارد مگر زمانیکه بازنشستگان اعتراض کردند و مورد سرکوب و دستگیری قرار گرفتند جائی را تخریب کرده بودند ؟ و یا تجمع دانشجویان و معلمان که آنگونه مورد هجوم قرار گرفتند چه بهانه ای را داشتند که سرکوب شدند ؟

واقعیت این است که در شرایطی که اپوزیسیون در ضعف کامل است و عملاً ارتباطی ارگانیک بین آن با مردم وجود ندارد و در شرایطی که مردم از دید گاهی استراتژیک برخوردار نیستند و حتی هدف مبارزه و پی آمد هایش برایشان متصور نیست مبارزه حالت جنگ خیابانی بخود می گیرد - تصور مردم از مبارزه یعنی تخریب اموال دولتی و آن چیزی که نماد حاکمیت و منشأ سو استفاده حاکمیت قلمداد میشود - گرایش مردم در شرایط عدم امکان مبارزه مسالمت آمیز بسوی ضربه زدن به حکومت و نیروی سرکوب اوست.

ما تجربه انقلاب پنجاه و هفت را داریم - در آن مقطع نیز بانکها و سینما ها و ... مورد هجوم قرار می گرفتند و تخریب و سوزانده می شدند - تصور مردم از مبارزه علیه جمهوری اسلامی برخورد خیابانی و جنگ و گریز با نیروهای امنیتی است و این موضوع را تا حد زیادی خود حاکمیت دیکته نموده - مردم بر خلاف دفعات گذشته که اگر هم کتک می خوردند و سرکوب میشدند اینبار به این رسیدند که اگر قرار است نیروی سرکوب به همان شدت و حدت و حتی بیشتر آنها را مورد هجوم قرار دهد پس باید برایش هزینه هم داشته باشد تخریب و آتش زدن بانکها و پمپ بنزین ها هزینه ایست که حکومت تا بحال داده است بعد از تخریب و آتش زدن بان کها حکومت سعی می کرد بنوعی مردم را بسوی اعتراض مسالمت آمیز و بدون تخریب ترغیب کند - برنامه های صدا و سیما و حتی پخش بعضی از ویدئو ها که ظاهرا مدنی تر بود نشان از این داشت که بشدت حاکمیت از تخزیب بانکها و آتش زدن پمپ بنزین ها هراس داردو در روزهای بعد بخش زیادی از نیروهایش را در حفاظت از این اماکن قرار داده بود - طبق برآورد های اولیه قریب دو هزار و سیصد میلیارد تومان خسارت وارده به بانکها و موسسات مختلف و فروشگاه های زنجیره ای و ... بوده است.

آن کسانی که ادعا می کنند تمام این تخریب ها و ... کار نیروهای انتظامی بوده است و ... ساده لوحانه برخورد کرده اند لازم بود این افراد تاراج و غارت فروشگاه های زنجیره ای را می دیدند که توسط مردم صورت گرفت و عمدتا مردم فقیر و زحمتکش حاشیه شهر ها حکومت را چه نیاز به بهانه همینکه هر اعتراض و بیانی را امنیتی تلقی می کند و حکم های سنگین می دهد دیگر نیازی به این بهانه ها ندارد.

از نظر مردم و بخصوص جوانان مبارزه علیه جمهوری اسلامی در خیابانها و آنجا که پلیس و نیروی امنیتی بشدت سرکوب می کند و با گلوله جنگی تیر اندازی می کند تخریب است و آتش زدن - اگر مردم به این سمت روی آورده اند کنشی غریزی است که ضعف اپوزیسیون و عدم تاثیر گذاری آنرا هم نشان می دهد - در کجای اعتراضات مردم در مورد گذار به جامعه ای دموکراتیک و سکولار شعار داده شد کدام شعار ایجابی وجود داشت که نشان دهنده داشتن دیدگاه روشن برای گذار باشد ؟ بیشتر رفتار مردم واکنشی بود به نوع برخورد حکومت و البته با توجه به تجربه مردم هم می دانستند که حکومت دست به سرکوب خواهد زد از اینرو آماده واکنش در برابرش بودند - مردم دورنمائی از مبارزه ندارند - مبارزه را مانند برخوردی خیابانی و دعوای ایجاد شده بین خود و حکومت تلقی می کنند آنها برای نشان دادن اعتراضشان دست به تخریب مراکزی میزنند که احساس می کنند در فقیر شدن و اعمال ظلم به آنها نقش دارند آنها بانک را تخریب می کنند چرا که آنرا وسیله اختلاس می دانند آنها پمپ بنزین را آتش میزنند چرا که نماد گرانی بنزین است - آنها به کلانتری هجوم میبرند و حتی مامور امنیتی را می کشند بدلیل اینکه نیروی سرکوب از آنجا به آنها تیراندازی کرده است - آنها گرسنه اند و فروشگاه زنجیره ای را غارت می کنند چرا که دسترسی آنها به مواد غذائی را اینگونه فروشگاه ها که عمدتا تحت اختیار دولت و آقا زاده هاست محدود کرده اند - بدون شک کسی تخریب و سوزاندن راتائیدو توجیه نمی کند ولی چاره چیست؟

امکان هر گونه اعتراض مسالمت آمیز وجود ندارد برخورد مردم با حکومت برخوردی مستقیم است اگر قرار است سرکوب برای مردم هزینه داشته باشد برای حکومت هم باید هزینه ایجاد کند - حاکمیت سعی کرد که خود را پیروز میدان نشان دهد ولی در اصل بازنده واقعی بود - مردم هزینه دادند هزاران دستگیر شده و صد ها کشته ولی حکومت هم بدون هزینه نبود اولا حاکمیت نشان داد که اگر اعتراضات وسیع باشد و اگر قرار باشد مردم را سرکوب کند مردم هم اموال و متعلقات اقتصادی اش را مورد هجوم قرار می دهند و دو هزارو سیصد میلیارد تومان خسارت ایجاد می کنند و مهمتر اینکه حکومت نشان داد که توانائی دفاع از اموال و موجودیت مادی خود را ندارد تخریب این تعداد بانک و پمپ بنزین نشان دهنده عدم ناکار آمدی دولت در دفاع از اموال خود و دیگران است مردم احساس کردند که کاری را که لازم بوده است انجام داده اند هدف آنها بیرون ریختن خشمشان و دست به تخریب زدن اموال و دارائی های د.ولتی و وابستگانش بود انجام گرفت حضور بیش از این در خیابانهائی که دیگر نه پمپ بنزین دارند و نه بانکی جایز نیست ضمن اینکه هراس دائمی را به حکومت تحمیل کرده اند مطمئنا در اتاق فکر های حکومت بر خلاف ادعاهای پیروزی که در صحن عمومی نشان می دهند راجع به این هزینه های اضافه شده نیز صحبت خواهد شد حکومت می داند که هر سرکوبی ممکن است تخریبی در بر داشته باشد و تازه این هنوز مراحل اولیه مبارزه مردمی است اگر بخواهد به همین شیوه ادامه دهد مطمئنا و همانطور که مردم مبارزه شان را ارتقا داده اند بازهم راه های دیگری چون اعتصابات عمومی و تخریب های گسترده تری را که در شرایط وضعیت بد اقتصادی دولت برایش اهمیت دارد به او تحمیل خواهند کرد -شکل مبارزه بر خلاف بسیاری از دوستان و افرادی که در خارج از ایران هستند شکل مبارزه انقلابی است و نه شکل گذار مسالمت آمیز این شکل را حکومت دیکته کرده است و مردم هم هیچ ابائی ندارند - بله بسیار خوب است که ما بتوانیم بشکل مسالمت آمیز به جامعه ای سکولار و دموکرات گذر کنیم ولی در شرایط حاضر و با توجه به ضعف کلی اپوزیسیون و عدم تشکل یابی توده ها و نبود آلتر ناتیو مشخص در نزد مردم باید گفت تنها روند اوضاع بشکلی غریزی و مقطعی پیش میرود از اینرو با توجه به نوع مبارزه مردم و با توجه به نوع برخورد حاکمیت بیش از پیش ایجاد اتحاد در بین اپوزیسیون و ایجاد راه های ارتباط با مردم از اهمیت ویژه ای برخوردار است که باید به آن توجه کرد.

دیدگاه‌ها

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید