رفتن به محتوای اصلی

گذاربه دموکراسی، انقلاب قهر آمیز، براندازی با نیروی بیگانه، کدام سناریو؟

گذاربه دموکراسی، انقلاب قهر آمیز، براندازی با نیروی بیگانه، کدام سناریو؟

احمد هاشمی

ahmad.haschemi@gmx.at

پیشگفتار

قبل از وارد شدن به جزئیات، تیپولوژی تغییرسیستم در جدول زیر طبقه بندی شده است وبرای این مقصود چهار مشخصه که تاثیرتعیین کننده ای درایجاد این تیپ ها را دارند درنظر گرفته شده است. " شروع"، " روند" ، " کنشگران "، " رابطه با جامعه".

در چارچوب مشخصه های نامبرده می توان تیپ های مختلف را ازهم  تفکیک نمود که عبارتند از " اصلاحات" ،  " کودتا" ،  " استحا له" ،  " جا بجا ئی قدرت" ، " برکناری" ، " انقلاب خشونت آمیز یا سرنگونی" .

 

از مطالعه تیپولوژی مذ کور می توان دریافت که تنها سه نوع تغییرقدرت در چارچوب دوران گذار تعریف میشوند، که عبارتند از : " استحا له" ،  " جا بجا ئی قدرت" ، " برکناری".


بحث در رابطه با کنشگران

تردیدی در این نیست که کنشگران نقش مهمی در آغاز و دوره گذار دموکراتیک در ایران را دارند. در ادبیات سیاسی گذار به دموکراسی، سه رویکرد مهم را میتوان از هم تفکیک نمود. در کنار رویکرد نوسازی، دو رویکرد ساختارگرا و کنش گرا نظریه های مهم تبیین کننده هستند. تجربیات سه موج دموکراسی، نشا نگر این موضوع است که: اولا تلفیقی از این دو ریکرد و ثانیا  کنشگرایی معطوف به جامعه مدنی و سیاسی، رل مهمی در دوران گذار دموکراتیک و تحکیم دموکراسی دارند.

دررابطه با  سه سناریوی،  گذار به دموکراسی ،انقلاب قهر آمیز، براندازی با نیروی بیگانه، تنها در سناریوی گذار به دموکراسی در ایران، امکان ائتلاف گسترده دموکراسی خواهان یعنی اصلاح طلبان، اپوزیسیون رقیب و اپوزیسیون مخالف، با رویکرد کنشگرایی معطوف به جامعه مدنی و سیاسی ممکن است.

طرفداران انقلاب قهرآمیز وهمچنین برندازان متکی به نیروی بیگانه، درهیچ شرایطی قادر به  ایجاد یک ائتلاف گسترده دموکراسی خواهی در ایران نیستند.

در شرایط کنونی، کنشگرانی که می توانند مولفه های یک ائتلاف گسترده دموکراسی خواهی در ایران باشند عبارتند از: شبه اپوزیسیون "تغییر در رژیم" ( اصلاح طلبان دوم خردادی) ، اپوزیسیون رقیب  و اپوزیسیون مخالف

 

الف- شبه اپوزیسیون "تغییر در رژیم" ( اصلاح طلبان دوم خردادی)

تردیدی در این نیست که با راهبرد "تغییر در رژیم" ، ممکن است رژیم جمهوری اسلامی در اثر فشار خیابان دست به تغییراتی بزند و یا اصلاحات اقتصادی را به پیش برد، و یا اینکه این رژیم رفتار عاقلانه تری داشته و از سرکوب خش مردم صرفنظر کند، زیرا به این نتیجه رسیده است که می تواند نتایج معکوسی به بار آورد. اما تا زمانی که این تغییرات ناشی از رفتار خیرخواهانه حاکمان سیاسی است و نه به رسمیت شناختن حقوق مدنی و سیاسی و اجتماعی شهروندان است، هیچ گونه تغییر در قدرت سیاسی ایجاد نخواهد شد

ب- اپوزیسیون رقیب

اپوزیسون رقیب مجموعه گسترده ای از نحبگان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هستند، که در این  بیش ازچهل سال حیات جمهوری اسلامی، از رژیم فاصله گرفته و به مبارزه با رژیم روی آورده اند. گروه رقیب در داخل کشوربه صورت نیمه قانونی فعالیت می کند. آنها حاضر به مشارکت سیاسی در رژیم نیستند، زیرا خود را نیروی جایگزین رژیم تلقی می کنند. این گروه سعی در بسیج شهروندان  ناراضی در ایران دارد. نخبگان سیاسی رقیب، مدام در معرض سرکوب و دستگیری و زندان قرار دارند. به مشروعیت سیاسی این گروه هر روز افزوده شد و این مسئله  درادامه مبارزه این گروه با رژیم، سرمایه اجتماعی مهمی برای آنها و کل اپوزیسیون خواهدبود.

ب- اپوزیسیون مخالف

فعالیت این گروه از ازجانب رژیم، غیرقانونی تلقی می شود. هدف این گروه از اپوزیسیون تغییر فرم قدرت سیاسی در ایران به شیوه مسالمت آمیز و بدون خشونت است. گسترش  پایگاه اپوزیسیون رقیب و شکاف میان اصلاح طلبان دوم خردادی و سمت گیری  تحول طلبانه بخشی از آنها می تواند  موقعیت بهتری را برای اهداف اپوزیسیون مخالف، یعنی گذار مسالمت آمیز فراهم کند.

اپوزیسیون دشمن

هدف این گروه از اپوزیسیون، سرنگونی رژیم با شیوه های خشو نت زا است. آنها سعی در رادیکالیزه کردن اعتراضات

شهروندان دارند. برای بخشی از این اپوزیسیون، جنگ افروزی و بهره گیری از حمایت جنگ افروزان در دولت های بیگانه نیز، برای رسیدن به هدف مجاز است.

اهداف این بخش از این اپوزیسیون با مشخصه رادیکالیسم فراگیر، فاقد عقلانیت زمانشناسانه است و نتجه غلبه این اپوزیسیون در میان دموکراسی خواهان در ایران،  در بهترین حالت  یک اتوکراسی خوش خیم است.

 

سه سناریو گذار به دموکراسی

با توجه به بحران های  فراگیر در رژیم اقتدارگرای جمهوری اسلامی، موضوع گذار به دموکراسی، مهمترین گفتمان در لحظه کنونی، در سپهر سیاسی ایران است.

گذار پروسه بسیار پیچیده ای است که تنها بخشی از منشاء، روند و نتایج آن را می توان تجزیه و تحلیل نمود. گذار به دموکراسی یک رویداد نیست، بلکه به احتمال زیاد فرآیندی طولانی و مسیری پر پیچ و خم است، که با اتفاقات غیر منتظره ، انتخاب های شتابزده، آشفتگی در انگیزه ها و منافع و مهمتر ازهمه با عدم قطعیت و نامطمئن بودن، همراه است.

فاکت های تجربی  گذار به دموکراسی در کشورهای مختلف این موضوع را اثبات می‌کند، که مدل‌های گذار از یک حکومت اقتدارگرا به دولتی دموکراتیک، متنوع است و گذار از اقتدارگرایی حتما سرانجام مطمئنی ندارد. به دلیل فاکتورهای متعدد مانند محدودیت شناخت، حوادث غیر مترقبه، مطالبات و درخواست های نو، انعطاف نا پذیری یا سرسختی قدرت حاکم، امکان پیش بینی مدل معینی در رابطه با گذار درعمل غیر ممکن و یا در بهترین حالت بسیار دشوار است.

 

تعریف مفهوم گذار، در ادبیات گذار بسیار متنوع است، اما در رابطه با سناریو های احتمالی اشتراک نظر وجود دارد.

سناریوها ابزار هایی برای تجزیه و تحلیل اتفاقات  آینده هستند، که در وضعیت پیچیده و عدم قطعیت به کارتصمیم گیرندگان  می آیند. آنها پی آمدهای احتمالی را نشان می دهند که می تواند، به تصمیم گیرندگان در تعیین الگو ها و تشخیص عواقب انجام این اقدام یا دست نزدن به اقدام دیگر و تدارک راه حل هایی برای آینده، کمک کنند.

بر مبنای مدل های ایده الی و سناریو های احتمالی، تغییر فرم قدرت سیاسی در ایران را می توان در سه فرم متفاوت امکان پذیردانست.  مهمترین مشخصه تعیین کننده این مدل ها، توازن قدرت میان طرف داران نظم قدیم و جدید است. این سه فرم عبارتند از:

الف – گذار هدایت شده با کنترل و نظارت بخشی ازنخبگان حاکم ( استحاله یا جابجایی)

ب – گذار با دست یابی به یک " پیمان دموکراتیک" از طریق مذاکره(  گذار داد وستد شده، کئوپراسیون)
ج - گذار تحمیل شده  (برکناری)

 

گذار هدایت شده با کنترل و نظارت  بخشی ازنخبگان حاکم ( استحاله)

سناریوی گذار با کنترل و نظارت  بخشی ازنخبگان حاکم (اصلاح طلبان دوم خردادی) در شرایط کنونی در ایران از یکسو  به دلیل جامعه مدنی ضعیف، و از سوی دیگر با توجه به قدرت فائقه ولی فقیه  و برخور داری او از  حق  و تو و مهمتر از همه  ناتوانی و استیصال و تشتت حاکم در اصلاح طلبان دوم خردادی غیر ممکن  به نظرمی آید. اصلاح طلبان دوم خردادی هرگز قادر نخواهند بود که هسته سخت قدرت را پس بزنند و  تناسب قوا  را به نفع خویش تغییردهند. ناکامی دوره اصلاحات وشکست جنبش سبز موید این نظر می باشد.

 

گذار با دست یابی به یک " پیمان دموکراتیک" از طریق مذاکره(  گذار با داد وستد شده، جا بجایی)

پایه های استدلالی این راهبرد بر این نکته استواراست که اعتراضات و مبارزات خیابانی مردم در ایران، به خودی خود تغییردهنده قدرت سیاسی نیستند ، لذا در مرحله کنونی از یک سو تنها با ائتلافی رهبری کننده  می توان اعتراضات پراکنده  را به جنبش جمعی سازماندهی شده تبدیل کرد و از سوی دیگر به میانجیانی مصالحه جو در پیرامون رژیم نیاز است، که با اهرم خواست های معترضان و حداکثر فشار از پایین، تند رو ها را مجبور به عقب نشینی  و پذیرش فضای سیاسی باز نمایند.

در این فرآیند است که  برگزاری انتخابات آزاد، به عنوان مکانیزمی برای تعیین سهم قدرت سیاسی، با شرط  وجود فضای سیاسی آزاد ممکن می شود. تضمین سلامت این انتخابات باید با نظارت سازمان ملل متحد باشد.

اولویت بعدی تشکیل دولت موقت با مشروعیت قانونی یعنی از طریق اتنخابات آزاد است . این دولت درکنار وظایف عملی و اجرائی عاجلی مانند: تامین امنیت، رساندن خدمات اساسی به مردم، وظیفه  تشکیل مجلس موسسان و تدوين قانون اساسی جدید  را به عهده دارد. با تشکیل مجلس موسسان و تدوين قانون اساسی جدید، مرحله دموکراتیک سازی آغار می شود.

 

گذار تحمیل شده (برکناری)

رژیم های اقتدارگرا به طروق گوناکون فرو می پاشند. در خیلی از موارد، سرنوشت این رژیم ها به زندگی و مرگ  رهبران آن وابسته است. مرگ چینکای چک، گذار به دموکراسی در تایوان را هموار نمود. پروسه دموکراتیک سازی در کره جنوبی با قتل پارک چون هی شدت گرفت. شکست  در آرژانتین  باعث برچیدن بساط دیکتاتوری در آن کشور شد.

منازعات قومی نیز می تواند  به دلیل ایجاد بحران اقتدار در رژیم های اقتدارگرا ، دلیل دیگری برای فروپاشی این رژیم ها باشند.

  بحران هایی که شاخص های فروپاشی هستند، در ایران وجود دارند:  بحران رهبری و جانشین رهبری، بحران اقتصادی، بحران اجتماعی و فرهنگی و بحران  منطقه ای و بین المللی.

درحال حاضراما در ایران ما شاهد فروپاشی سیاسی حکومت جمهوری اسلامی بدان معنی که اقتدار حکومتی در مناطقی عمل نمی کند و جامعه با بی دولتی و ناامنی روبروست و هرج و مرج حاکم است، نیستیم، در نتیجه محتمل ترین سناریو "گذار تحمیل شده" نیست.

در ثانی تجربه گذارهای دموکراتیک موفق، حاکی از آن است  که آنچه باعث بی ثباتی سیاسی بیشتر رژیم های اقتدارگرا می شود، حضور یک  بدیل یا جایگزین مطلوب است، جنبش دموکراسی خواهی در ایران تا رسیدن به یک ائتلاف همگانی  و ایجاد یک بدیل، راه درازی در پیش دارد، در نتیجه در لحظه فعلی مبنای استراتژی گذار را بر " گذار تحمیل شده" قرار دادن اراده گرایی محض است.

 

بحث در رابطه  با گذار با دست یابی به یک " پیمان دموکراتیک" از طریق مذاکره (  گذار داد وستد شده، کئوپراسیون)
در دوره گذار، رژیم اقتدار گرا و دموکراسی خواهان در مقابل هم قرار دارند  و بسته به دلایل مختلف، اینک آیا  دو طرف حاضر به مذاکره باشند یا نباشند ، می تواند چهار حالت اتفاق بیفتد.

حالت اول : به رغم همه خصومت های شدید متقابل میان اپوزیسیون و جمهوری اسلامی، میتوان تصور نمود که در شرایط معینی دو طرف توافق کنند، که رژیم درجه تحمل و پذیرا بودن اپوزیسیون را، بالا ببرد ( آزاد سازی سیاسی) و در عین حال هر دو طرف از انتقام جویی ناشی از خشونت پرهیز کنند.  در این شرایط راه برای گذار با داد و ستد فراهم می شود، این سناریو با کنار گذاشتن ولی فقیه  در ایران ممکن است.  گواتمالا ، السالوادور و سودان نمونه های هستند که  با پذیرش بن بست، دو طرف به مصالحه رسیدند.

حالت دوم :  در شرایط تمایل اپوزیسون به مذاکره  و امتناع رژیم جمهوری اسلامی از مذاکره این امکان که روند به فروپاشی  و یا  به پیروزی رژیم منجر گردد، وجود دارد.

حالت سوم : در شرایط تمایل رژیم جمهوری اسلامی به مذاکره و امتناع اپوزیسون از مذاکره در صورت برتری موازنه نیرو به نفع  دموکراسی خواهان، این امکان که  دموکراسی خواهان پیروز شوند ، قابل تصور است.

حالت چهارم :  امتناع اپوزیسون  و رژیم جمهوری اسلامی به  مذاکره،  می تواند باعث وخامت غیر قابل کنترل ، خشونت سازمان یافته  و فروپاشی سرزمینی شود  و نتیجه آن یا انقلاب خشونت آمیز ویا برندازی با نیروی بیگانه  است، که در  هردو حالت می تواند منجر به  اتو کراسی جدید شود.

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید