مانیفست کمونیست [نوشتهی] کارل مارکس و فردریش انگلس، در فوریهی 1848 منتشر شد. این [کتاب] بهدرستی بخشی از چیزی است که مارکس آن را ادبیات جهانی[1] تلقی میکرد؛ آنچه که سرمایهداری سببساز آن شده است. مانیفست، فراخوانی برای کنشِ انقلابی است. اکنون که شمارِ زیادی از مردم در سراسر جهان از ایدهی سوسیالیسم پشتیبانی و سرمایهداری را نقد میکنند، بازگشت به این متن مهم است. گرایشها به سوسیالیسم و ضدیّت با سرمایهداری بیشک در بسیاری از نقاط جهان رو به افزایش است. براساس یک نظرسنجی انجام شده در 28 کشور، از جمله ایالات متحده، فرانسه، چین و روسیه، 56 درصد موافقند که سرمایهداری «در شکل فعلیِ خود، بیشتر از آنکه منفعت بههمراه داشته باشد، آسیبزاست» (مک کارتی، 2020؛ به شکل 1 مراجعه کنید)
درسهای فکری و سیاسی «مانیفست» برای زمانهی ما / راجو جِی. داس / ترجمهی شیما مقدسی
دیدگاهها
بااینکه خودم رایک چپ فرض میکنم ولی بااین گفته مانیفست مخالفم که کارگران سراسرجهان متحدشوید.این عملا بوقوع نمی پیونددوحکمی است که زمینه عینی ندارد.چرا اینکه کارگران سراسرجهان درانکاس فعالیت هایشان ازهمدیگرپشتیبانی کنند هم میشودوهم عم اکنون این کاررامیکنندکه بسیارهم زیباست وموثراما اینکه متحدشوندیعنی یک مبارزه حهانی درحالیکه مبارزه کارگران دروجه اول محلی است.وحتا من انترناسیونالیسم راهمین کمک چه مالی وچه شعاری وچه عملی ویافکری راتاهمان حدکه درتوانشان است میدانم .بالاترازآن فقط شعاراست ومحال.
افزودن دیدگاه جدید