شعار کلان ترامپ همان "اول از همه، امریکا" است. تحت همین عنوان ،ترامپ ساده ترین و قابل فهمترین توضیح را در مورد مشکلات جامعه ی امریکا ارائه میکند. همه ی مشکلات را به گردن "خارج " می اندازد و توضیحی ارائه میدهد که برای اقشار تحتانی (فقیرترو کم اطلاع) امریکا قابل درک است. منجمله، او میگوید:
ما مخارج نظامی ریادی را به عهده گرفته ایم. اگر کشورهای دیگر می خواهند امنیت داشته باشند (مثلا عربستان و حتی تایوان) آنها باید مخارح ارتش امریکا را بپردازند. او به همین شکل و با همین پیام به اروپا هم میگوید باید سهم بیشتری در مخارج نظامی داشته باشند (در عمل باید حجم بیشتری سلاحهای امریکائی بخرند) وگرنه ترامپ نیروهای امریکائی را از اروپا بیرون میکشد. با همین نگرش او از سیاست امریکا (غرب) در حمایت از اوکراین ناراضیست و میگوید اگر او به ریاست جمهور برسد جنگ اوکراین را سریعا خاتمه میدهد.
ترامپ نگرانی دنیا در مورد گرم شدن هوا و مسئولیت امریکا را بی اعتبار میداند. میخواهد نفت و گاز هر چه بیشتری استخراج شوند که هم به سرمایه داران امریکا کمک میکند و هم کارگر امریکائی بیشتری به کار میگیرد.
ترامپ از سیاست ساختن قطعات مختلف در دیگر کشورها نا راضی است (صادر کردن "شغل") و میخواهد قطعات هر چه بیشتری در امریکا ساخته شوند و در امریکا "شغل" تولید کنند.
اینگونه شعارها در میان بعضی اقشار کم درامد امریکا موجب مجبوبیت بدون بروبرگرد ترامپ میشوند. این شعارها عمدتا نتراشیده نخراشیده اند (که درک پیام را ساده میکنند) که باعث نگرانی بخش عمده ی دنیا میشوند. کشورهای معینی فکر میکنند که از سیاست ترامپ منفعت میبرند ولی قسمت عمده ی دنیا با نگرانی هرچه بیشتری به تحولات امریکا چشم دوخته اند.
به نظر میرسد خانم هریس توانسته از پیش روی هر چه سریعتر ترامپ جلوگیری کند (احتمالا انتخاب جیمز دیوید ونس به مقام کاندیدای معاونت رئیس جمهور اشتباه محاسباتیست. او در زمانی که دموکراتها در بلبشو بودند انتخاب شد ولی صدای بی پرئای او بخش بزرگتری از رای دهندگان امریکائی را به هراس می اندازد). شایدف رمز موفقیت ترامپ ،در عین حال رمز شکست او باشد.
افزودن دیدگاه جدید