هر چیز و هیچ چیز!
بعد از دو روز تبلیغات «صدا و سیما» مبنی بر اینکه «رهبر» نظام روز چهارشنبه فرمایشاتی مهم پیرامون سقوط رژیم بشار اسد ایراد خواهد کرد، او امروز با حضور در «حسینیهی خمینی» خطاب به حلقهی دستچین شدهای از سینه زنان مخصوص، کلی اسمان و ریسمان بهم بافت تا رسوایی جمهوری اسلامی را در جبههی دیگری از «عمق استراتژیک» راست و ریس کند. اظهارات او البته برای کسی که جمهوری اسلامی و شیوهی ولی فقیه را بشناسد جای شگفتی نداشت؛ همان حرف و حدیثی به گوش رسید که پیشبینی میشد: گفتن از هر چیز برای نگفتن هیچ چیز از موضوع شکست.
عجز و خیانت!
خامنهای در سخنان خود به اجبار واقعیت بدیهی آچمزشدن «محور مقاومت» در سوریه را پذیرفت، اما تقصیر درهم شکستن سنگر «مقاومت» را سستی و بی عملی ارتش «بی ایمان» سوریه دانست که فلج بودنش با رفتن آسمان دمشق به مدت سه روز زیر پوشش جنگندههای آمریکا و اسرائیل کامل هم شد. او پیش روی برق آسای زمینی «تحریر الشام» از ادلب برای تسخیر حلب، حما و حمص تا دمشق را برنامهی «کشور همسایهی سوریه» توضیح داد که منظور ترکیه بود. خامنهای به زبان بی زبانی از دست اردوغان نالید که روسیه و جمهوری اسلامی را قال گذاشت و خیانت کرد.
برائت از شکست!
او اما از آنرو این زمینگیر شدن را به عنوان واقعیتی بدیهی ردیف کرد که رندانه بگوید جمهوری اسلامی شریک شکست جبههی «مقاومت» در سوریه نبوده و نیست. به زعم وی شرط اقدام به اصطلاح چند هزار «مستشار» (!) جمهوری اسلامی در سوریه و لشکرهای دست ساز «زینبیون» و «فاطمیون» در این کشور، حضور میدانی خود ارتش بشار اسد بود. آنها میبایست میماندند و میجنگیدند تا سپاه قدس را کنار خود ببینند، اما چون سنگر خالی کردند، جمهوری اسلامی هم که هیچوقت شکست نمیخورد (!) نشد کاری بکند وگرنه عزم سیاسی آن برای حفظ اسد جزم بود.
در توجیه پروژه!
او در توجیه حضور نظامی بیش از یک دههی جمهوری اسلامی در سوریه، هم افسانهی مهار داعش پیش کشید که بنا به آن اگر سردارهایش به زعامت قاسم سلیمانی در عراق و سوریه نمیجنگیدند داعش تا تهران میتاخت، و نیز اگر به یاری بشار اسد شتافت به تلافی محبت حافظ اسد در جریان جنگ ایران و عراق به جمهوری اسلامی بود! این یعنی توجیه پروژهی «عمق استراتژیک» و جنگهای نیابتی که اکثریت قاطع ایرانیان از آسیبهای آن بیزار و خشمگیناند. او نه فقط شکست در سوریه را توجیه کرد که خواست مشی هستیسوز چند دههای را هم از زیر فشار برهاند.
وعدهی ایستادگی!
توضیحات وی همه تمرکز بر اشکالات «فنی» داشت تا بگوید ناکامی سیاسی در کار نبوده و نیست و طرفداران اکنون دیگر اقلیت شدهی نظام، مبادا که به شکست بیندیشند و از آسیب دیدگی شدید و متلاشی شدن «محور مقاومت» خود را ببازند. او تئوری بافت که «ایستادگی اسلام» اگر بمنظور بازیابی نقاط توقف لازم دارد، به عنوان راه اما باز هم باقی میماند. وی وعدهی پیروزی نهایی جمهوری اسلامی داد و گفت «مقاومت» همچنان سرجایش است. او دوباره از حماسهی 7 اکتبر حماس سخن راند که قلوب همهی منطقه را در تسخیر خود دارد و چشمها دوخته به «مقاومت» ایران!
تهدید «مجرم»ها!
خامنهای که حین صحبت کوشید خشم خود را از موقعیت خفتبار پیش آمده پنهان بدارد، در آخر صحبت اما شمشیر تهدید از نیام بیرون کشید و نشان داد چه میزان از اعتراضات به سیاست خارجی اکنون حتی نقب زده تا درون حکومت دچار هراس است و از تشدید تزلزل در نیروی نظامی خود میترسد. بر همین اساس، او هر کسی اعم از «خودی» و غیر خودی را که دَم از شکست و ورشکستگی مشی «مقاومت» بزند و بر پیامدهای سهمگین آن انگشت بنهد، «مجرم» میشناسد و حسابش با وزارت اطلاعات، سپاه و دادستانها و رئیس دادگاههایش است تا بگیرو ببند تازهراه بیندازند.
شرم پیشکش!
آنچه که خامنهای در این سخنرانی از خود نشان داد فقط قابل توصیفبا صفت شیادی برای یک ورشکسته به تقصیر دچار وحشت است و بس. گاه در تشریح چیستی یک چنین صحنهای نه تنها میباید از قلم فاخر صرفنظر کرد، که بکارگیری بیان متعارف را نیز به ناگزیر باید کنار گذاشت. چرا که حفظ حرمت حقیقت، اقتضاء دارد هر طرز تبیینی متناسب با محتوی انتخاب شود. از اینرو، اینجا دیگر گفتنِ این به چنین کسی که شرم حسی است انسانی، خود اهانتی است نسبت به واژهی شریف شرم و لذا تنها میماند اینکه از درون دل مردم او را چنین گفت: «روتو بریم خامنهای»!
بهزاد کریمی 21 آذر ماه 1403 برابر با 11 دسامبر 2024
موعظهی امروز خامنهای: توجیه شکست نظام و تهدید روشنگران «مُجرم»!

افزودن دیدگاه جدید