اعتراضات معیشتی هر روز کە می گذرد بیشتر و دامنە آنها گستردە تر و عمق شان بیشتر می شود. هیچگاە در طول همەی سالهای بعد و حتی پیش از انقلاب ابعاد نارضایتی از وضعیت معیشتی بە اندازە امروز همەگانی نبودە است.
این تنها وضعیت غیر قابل تحمل معیشت نیست کە چنین موجی از اعتراض بوجود آوردە است. نبود امید بە چشم انداز بهتر نیز در افزایش پیوستە اعتراضات نقش دارد.
در ادامە اعتراضات در این هفتە علاوە بر گروە های مختلف بازنشستگان کارگران صنعت نفت نیزکە مدتی است بە اعتراضات پیوستەاند، با برگزاری چند اعتراض بزرگ در مناطق مختلف کارزار خود را گستردە تر از پیش کردند.
در روز شنبە ٤ دی ماە پنج هزار کارگر شاغل در ١٢ شرکت پیمانکاری پارس جنوبی بە صورت دستە جمعی بار دیگر یکی از گستردە ترین اعتراضات کارگری را در مقابل مجتمع گاز پارس جنوبی برگزار کردند.
تظاهرات این هفتە برای شانزدهمین هفتە پیاپی بود کە بر گزار می شد و هر هفتە بر تعداد شرکت کنندگان آن افزودە شدە است. اما چون تظاهرات گستردە پنج هزار نفرە آنها بازهم از طرف دولت و کارفرمایان بی پاسخ گذاشتە شد، کارگران اعلام کردند در دهم دی ماە اعتصاب سراسری می کنند.
تنها خواستە اعتراضات کارگری البتە افزایش دستمزد نیست، کارگران مطالبات دیگری نیز همچون، برچیدن بساط شرکتهای پیمانکاری، پذیرش حق تشکل و اعتصاب، آزادی همکاران بازداشتی و برگشت بە کار همکاران اخراجی، لغو قرارداد موقت،استخدام رسمی، پرداخت بە موقع دستمزدها و مزایا، رعایت امنیت و بهداشت در محل های کار، اجرای طبقە بندی، ١٤ روز تعطیلی در ازای کار مستمر ماهانە هم دارند. .
وضعیت درآمدی صاحبان شرکتهای پیمانکاری در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی عالی است. آنها نە تنها از طریق تولیدات خود درآمد هنگفتی دارند، با ندادن حقوق قانونی بە کارگران غیر رسمی نیز سود مضاعفی بە جیب می زنند. بهمین دلیل نمی توانند بە بهانە هایی همچون سود آور نبون شرکت هایشان یا نداشتن توان مالی از افزایش دستمزد و بهبود شرایط کاری کارگران خود طفرە بروند.
اما مسئلە این است کە اینها کە بخشی از خود حاکمیت و قدرت دولتی هستند بە رغم گسترش موج وار این اعتراضات، توانستەاند در برابر این موج تاب بیاورند و از پذیرفتن خواستە های تظاهرات کنندگان امتناع نمایند.
بعضا این را بە حساب وضعیت بد اقتصادی رژیم می گذارند، تا جایی کە این قضیە بە بازنشستگانی مانند معلمان، کارکنان کشوری و لشگری و سایر کارکنان بخش دولتی بر می گردد، حرف بی ربطی نیست، اما این ادعا در مورد موسسات خصوصی بە هیچ روی معتبر نیست، زیرا با تمام شکایات و گلەهای کە از سوی سرگردگان بخش خصوصی و حواریون آنان از دولت مبنی بر تحت فشار قرار داشتن بخش خصوصی می شود، بخش خصوصی خود بخشی از حکومت است کە در وضع قوانین و جهت گیری ها اقتصادی- اجتماعی حکومت نقش مهمی دارد و اگر رهبران آنها نسبت بە بعضی رویکردها ی حکومت موضع انتقادی دارند، بواسطە سهم خواهی بیشتر یا نارضایتی از سیاست خارجی حکومت است کە بە تجارت بخش خصوصی نیز زیان وارد می کند. سیاستی کە در کنترول سرداران سپاە یعنی نیروی قدر و حریف حکومتی آنها قرار دارد.
بهمین جهت است کە لایە ها بالایی بخش خصوصی رانتخوار و رانت پرودە ایران بە رغم مظلوم نمایی های خود و مدافعین اش بعد از سرکردگان سپاە و بورژوازی نظامی بیشترین سهم از درآمدهای کشور را از آن خود کردە است و بیشترین نقش را در گسترش بی عدالتی داشتە و دارد.
از میان برداشتن قوانین کار و فریز کردن فقر افزای دستمزدها از دستپخت این بخش و گویای حضور و نفوذ آنان در راس هرم قدرت است. وضع آنها را اگڕ مقایسە کنید با وضعیت طبقە کارگر و اکثریت مردم کشور مشخص خواهد شد کە ظالم و مظلوم واقعی چە کسانی هستند.این را طبقە کارگر تشخیص می دهد.
همانطور کە مطالبات مطرح شدە نشان می دهند، بخش عمدە این مطالبات مستقیم و غیر مستقیم با افزایش دستمزد و وضع معیشت ارتباط دارند. با این وصف از آنجا کە خود موضوع معیشت الان بە یکی از سیاسی ترین مطالبات اکثرین بزرگ مردم تبدیل شدە است، خطاست هر گاە ماهیت این اعتراضات را صرفا صنفی تلقی کرد. این اعتراضات البتە در ابتدا می توانست صرفا صنفی و معیشتی باقی بماند و فراتر از آن نرود، ولی برخورد با مشت آهنین حکومت و سرمایە داری حاکم با اعتراضات و وضعیت سیاسی و بحرانی شکل گرفتە در جامعە، ماهیت، سمتگیری و مطالبات اعتراضات کارگری را تغییر داد و رادیکالیسم فطری و طبقاتی طبقە کارگر را فعال کرد. حالا دیگر طبقە کارگر تنها در پی نان و معیشت نیست، بدنبال قدرت و موقعیتی است کە بتواند بوسیلە آن نان و معیشت خود را تامین و حفظ کند. نان و آزادی و سیاست اینک چنان بە هم گرە خوردەاند کە تفکیک آنها از هم دیگر میسر نیست.
بخشی از بە ثمر نرسیدن این همە اعتراض بواسطە سلطە این جریان و همدستی آنان با جناح های دیگر حکومت است و بخشی نیز بە دلیل پراکندگی و تشکل نا یافتگی خود طبقە کارگر و دیگر زحمت کشان است. یک دلیل دیگرپراکندگی استبداد و سرکوب است، کە لایحە بالایی بخش خصوصی موجود در ایجاد و حفظ آن نقش سمت دهندە داشتە و دارد و بخشی از آن نیز ناشی ازجان سختی تمایلات تک روانە در جریانات چپ است. با این همە اکنون طبقە کارگر از لحاظ آگاهی در موقعیتی قرار دارد کە می تواند خود را متشکل و سازمان دهد و خواهد داد.
افزودن دیدگاه جدید