در دوره ی انتخاباتی ترامپ قول و قرار های فراوان گذاشته بود که ابعاد جنجالی آن این حدس را به وجود آورد که قول و قرارهای ترامپ یک"تبلیغات انتخاباتی است". متاسفانه چنین نشد. او در طی دو ماه گذاشته روی مهمترین و جنجالی ترین جنبه هایش انگشت گذاشت.
شاخ شانه کشیدن – نه تنها برای بعضی از کشورهای رقیب بلکه برای نزدیکترین دوستان امریکا
پرخورد ترامپ – در بهترین حالت – برخوردی غیر متعارف است که به بحران سیاسی و اقتصادی می انجامد. او اکثر تفاهمها و قرارهائی را که طی سالها و دهه های گذشته، تدریجا وذره ذره، منعقد شده بودند زیر پا گذاشته است. قواعد بازی" با امریکا باید دوباره چیده شوند. مهم نیست که چه قواعد جدیدی جایگزین میشوند. مهم است که در دنیای کنونی قواعد قابل اطمینانی وجود ندارند.
او خواستار بالاتر رفتن سطح اقتصاد امریکاست. میگوید اگر ثروتمندترين ها را ثروتمندتر کند ثروت آنها به پائین نشت پیدا میکند.
ناتو – این اتحادیه به مثابه ابزار جنگی امریکا کار میکرد و شعار یکی برای همه را داشت. ترامپ به بودجه ی نظامی دیگر اعضا اعتراض داشت . بودجه ی دیگران بین یک تا دو در صد بود. ترامپ در دوره ی قبلی خواهان افزایش به دو در صد را داشت ولی این بار او پنج در صد را شرط گذاشته است و همه را تهدید کرده که اگر به شرایط او گردن ننهند او از ناتو خارج میشود. سازمانی که قرار بود همه برای یکی باشد به باشگاه چانه زنی تبدیل شده که مبانی اتحادش به لرزه در آمده اند.
سرمایه های بزرگ نظامی – مخصوصا امریکا – از این سیاست ترامپ سود میبرند.
تعرفه ها و جنگ تعرفه- ترامپ از تعرفه ها به مثابه یک چماق بزرگ استفاده میکند و هم اکنون، نزدیکترین طرفهای تجارتی امریکا (کانادا، مکزیک و چین) را زیر ضرب گرفته و در کنارشان اتحادیه اروپا. البته طرفهای مقابل هم تعرقه ی متقابل بسته اند. بالا گرفتن جنگ تعرفه مسلما به کاهش تجارت بین المللی و احتمالا رکود جهانی منجر میشود.
عرصه های گوناگون
در داخل امریکا -سیستم نسبتا جا افتاده ی سیاسی امریکا مورد سئوال قرار گرفته که شاید در میان مدت، بزرگترین تاثیر را – در امریکا و در کل دنیا - به جا بگذارد. قدرت بمراتب بیشتری را در اختیار رئیس جمهور قرار میدهد.
او میخواهد میلیونها مهاجر فاقد مدرک را اخراج کند و نگرانی از او بروز نکرده که این اخراجها به سیستم اقتصادی امریکا – مخصوصا کشاورزی کالیفرنیا – چه ضربه ای میزند. کارگران ارزان قیمت از سیستم اقتصاد خارج میشوند و در نتیجه سرمایه های کوچکتر حذف میشوند.
او میخواهد به استخراج سوخت فسیلی امریکا توسعه دهد.او شعار "حفر کن عزیزم حفر کن" را بارها تکرار کرده و اصولا با نگرانیهای گرمای هوا در جهان مخالف است. او با کلیت نگرانیهای محیط زیستی و قوانین مربوطه مخالف است چرا که این قوانین، دست و پاگیر هستند و سود شرکتها را پائین می آورند.
در عرصه های بین المللی، او مایل است که کانادا را به ایالت پنجاه و یکم امریکا تبدیل کند. او در عین حال میخواهد کانال پاناما را در کنترل خودش در آورد و میخواهد تمامی گرینلند را از دانمارک بخرد. بالاخره او میخواهد اهالی غزه را از نوار غزه بیرون کند و در این سرزمین یک منطقه ی تفریحی بنا کند.
روسیه و چین – عکس برگردان "دیپلماسی پینگ پنگ" نیکسون. نیکسون نگران قدرت شوروی بود و امتیازاتی به چین میداد که این کشور را از شوروی دور کند و حالا ترامپ که نگران چین است میخواهد امتیازاتی به روسیه بدهد که در حد امکان روسیه را از چین دور کند. در مورد اوکراین، امتیازات فراوانی به روسیه داده است ولی اوکراین را هم فراموش نکرده است. او خواستار سهم بزرگی از منابع "خاک نادر" اوکراین شده است. امریکا اوکراین را گرفتار این جنگ نابرابر کرده و هنوز هم مایل است منابع اوکراین را ارزان بخرد.
این عرصه ها همگی چالش بر انگیز هستند. نمیتوان از چگونگی رشد چالشها و برآمد این چالشها یاد کرد. ولی مسلما مقاومتی قدرتمندتر از آنچه تا کنون شاهد بوده ایم در راه است. انتظار چالشهای فراوانی داریم که حاصل جمع آنها میتوانند بزرگتر از قدرت امریکا باشند.
ایران- ترامپ، خود را در گردابی از انواع مختلف گرفتار کرده است و بعید است که دردسر بیشتری برای خودش به پا کند. انتظار دارم که فشارهای اقتصادی بیشتری به ایران وارد کند ولی انتظار جنگ با ایران را ندارم.
این مسئله نباید با خوش خیالی خامنه ای به کنار گذاشته شود. احتمال جنگ با ایران کاهش یافته است ولی از بین نرفته است. خامنه ای باید دست از لجبازی بر دارد. نمیتوان با سرنوشت مردم قمار کرد.
افزودن دیدگاه جدید