رفتن به محتوای اصلی

حقابه زاینده‌رود: تشنج میان کشاورزان اصفهان و مردم یزد

حقابه زاینده‌رود: تشنج میان کشاورزان اصفهان و مردم یزد

آن چه در روزهای اخیر میان مردم اصفهان و یزد شاهد آن هستیم، جلوه ای است از  "بحران آب یا جنگ های آبی" ، که بصورت نزاع، تشنج و یا اعتراضات ممکن است بین دو روستا، دو شهر، شهر و روستا، دو منطقه یا دو یا چند استان و یا حتی به‌شکل جنگ بین دو کشور، پدید آید.

کانون بحران کنونی در منطقه مرکزی و کویری ایران از پیامدهای قطع آب زاینده‌رود خشک شدن آن  و مرگ تدریجی تالاب گاوخونی است که  امروز در ابعاد اجتماعی و سیاسی نمود یافته است. شهرت جهانی اصفهان نه فقط به‌دلیل تاریخ، فرهنگ و آثار و بنا‌های منحصر به‌فرد آن، که به‌دلیل موقعیت جغرافیایی و طبیعی آن هم بوده است. واحه‌ای سرسبز در کنار کویر، که شهری تاریخی در دو کرانه سرسبز  زاینده‌رود؛ رودی که به مردم و طبیعت اطراف طی صدها، بلکه هزاران سال طراوت و تازگی بخشیده است. طی قرن‌ها ساکنین این منطقه همراه با دام، طیور، حیوانات وحشی، پرندگان، آبزیان و انواع درخت ها و گونه های گياهی در این واحه پهناور که از ۳ طرف بیابان و کویر آن‌را محصور کرده‌اند، زندگی کرده و محصولات کشاورزی، فرهنگ، صنعت آفریده و با وجود خشکسالی و یا قحطی‌های گاه‌ و بیگاه در یک تعادل زیست بومی سال‌ها و قرن ها را سپری کرده‌اند. مسئله‌ی مرکزی در این تعادل زیست بومی، چیزی نیست جز رعایت نانوشته عدالت بین انسان، طبیعت، حیوانات و گیاهان که هرکدام بر حسب نیاز از هوا، آب و خاک بهره مند شوند. توازن و تعادل زیست بومی به دلایل گوناگون طبیعی، اقلیمی مثل خشکسالی، سيل، زلزله و ساير فجایع طبیعی می‌تواند به‌هم بخورد که البته برای هریک تدابیر و راهکارهایی جهت کاهش خسارات وجود دارد، اما آن‌چه که ابعاد فاجعه را بیشتر می‌کند، بی تدبیری، دخالت و اتخاذ سیاست‌های نادرست توسعه و حفاظت و تعادل زیست بوم است. هر قدر که فجایع و بلایای طبیعی حس همبستگی انسانی را برانگیخته و موجب‌ همیاری و کمک مردم به همدیگر با وجود تفاوت‌های فرهنگی، نژادی، قومی و... می‌شود، به همان میزان فجایعی که به‌دلیل ناکارآمدی حکومت و مدیریت جامعه، منشآ انسانی، سیاسی، سود و رانت داشته باشد، خواسته و یا ناخواسته به درگیری، تشنج و دشمنی بین مردم بدل می‌شود، که پدیده‌ای خطرناک و سزاوار کنترل و حسابرسی در عین خویشتنداری است.

آسیب شناسی دعوای آبی اصفهان، یزد

گفته شده؛ کشاورزان شرق اصفهان ورزنه، لوله آب آشامیدنی یزد را تخریب کرده‌اند. این لوله از بالا دست زاینده‌رود مستقیما به یزد کشیده شده است. ورزنه و منطقه شرق زاینده‌رود از جمله به‌دلیل محصولات مرغوب مثل انواع سیفی جات و میوه‌های دیگر، شهرت دارد. صرف نظر از نادرستی تخریب لوله آب شرب مردم یزد و این‌که   چه کسانی عامل این تخریب هستند، اما این واقعه نشانگر نارضایتی عمیق کشاورزان اصفهانی است و بستر این نارضایتی است که امکان بروز و یا ایجاد تشنج بین کشاورزان شرق اصفهان و به عبارتی اهالی اصفهان و مردم یزد ممکن ساخته‌است.  در تجمع اعتراضی مشترک کشاورزان ورزنه و شرق اصفهان  و  کشاورزان غرب زاینده‌رود، کلیشاد و فلاورجان، با تأکید بر رعایت حقابه زاینده‌رود و اصفهان و خطر فرونشست اصفهان، تخریب لوله آب‌ آشامیدنی یزد را محکوم و همبستگی خود را با ارسال آب شرب به مردم یزد اعلام کردند. اما در عین حال مخالفت قاطع خود را با استفاده آب زاینده‌رود برای صنایع آب بری همچون فولاد و کاشی یزد، که در انحصار آقازاده و رانت های حکومتی است، اعلام کردند. در اینجا جادارد، ضمن تأیید این نکته یادآور شویم که پیشتر احداث ذوب آهن اصفهان و فولاد مبارکه و سایر صنایع آب بر در اطاف زاینده‌رود نیز ازجمله عوامل مؤثر در خشکی تدریجی زاینده‌رود هستند. 

اخبار این واقعه و واکنش‌های گوناگون نسبت آن در شبکه های اجتماعی ایکس، اینستاگرام و فیسبوک انعکاس وسیعی یافته است. در پست ها و کلیپ هایی که به اشتراک گذاشته شده، برخی روشنگری ها مبتنی بر فاکت ها و حقایق را با شعار ها و ترانه هایی که در حافظه مردم ماندگار شده‌اند، می‌توان دید. در عین حال جای پای تفرقه افکنی و ترغیب تعصب‌های عقب مانده‌ی محلی علیه شهروندان اصفهان، یزد و مردم چهارمحال بختیاری دیده می‌شود. تا جایی که در یکی از تجمع ها شعار مرگ بر خاتمی شنیده می‌شود، و یک کاربر جوان در کلیپی می‌گوید؛ چندین برابر آبی که از زاینده‌رود به یزد داده شده، سنگ آهن از بافق به اصفهان منتقل شده است!! 

سابقه این اعتراض ها به زمستان سال ۱۳۹۶ برمی‌گردد که در اشکال جدی همچون نافرمانی مدنی و تظاهرات مسالمت آميز خود را نشان داد. در آن حرکت حقابه داران حوضه زاینده‌رود شامل لنجان، مبارکه، فلاورجان و نجف آباد موتور حرکت اعتراضی بودند. آن‌زمان دلیل اعتراض عدم بهره‌برداری از تونل ۲۳ کیلومتری سوم کوهرنگ، سرچشمه کارون و زاینده‌رود، پس از ۲ دهه بود. و این‌که دولت به‌جای انجام آن پروژه وعده احداث پروژه دیگری بطول ۶۰ کیلومتر داده‌ بود! در جنبش اعتراضی امروز کشاورزان اصفهان همچون ۷ سال پیش، شعار نخست آنها حقابه اصفهان از زاینده‌رود است، اما در کنار تأکید بر این حق، به‌درستی، بر زیان بار بودن استفاده از آب زاینده‌رود در صنایع آب بر در اصفهان و یزد و ابعاد فاجعه بار فرونشست زمین اشاره میکنند. 

جالب است بدانیم، زمانی‌که آب زاینده‌رود پس از شرب چهار محال بختیاری و اصفهان به تالاب گاوخونی می‌ریخت، قنات های یزد و سفره آب زیر زمینی این استان با کمبود آب شرب مواجه نبود، در واقع آب های ذخیره شده در تالاب گاوخونی به‌نوعی حقابه یزد بود.

نتیجه‌گیری 

واقعیت این است که مجموعه ای از عوامل طبیعی اقلیمی که دست بشر کمتر در آن دخالت دارد با عوامل انسانی به‌صورت مجموعه ای از تصمیم های نادرست ناشی از مدیریت های ناکارآمد،  دست در دست هم موجب وضعیت کنونی بی آبی و خشک شدن زاینده‌رود و مرگ تدریجی تالاب گاوخونی شده اند. در ۴۷ سال گذشته کشور ما فاقد یک برنامه توسعه پایدار متوازن عدالت محور که پیشرفت اقتصادی، توسعه و عدالت اجتماعی‌ را توامان با حفظ و پایداری زیست بوم همراه باشد، بوده است‌. هرچند حفظ محیط‌ زیست وغلبه بر بحران و مشکلات آب، در گرو داشتن دولت  و مدیریت درست بر توسعه همه جانبه جامعه است، اما در عین حال نقش مردم، تشکل های مردمی، احزاب و تجمع های مختلف بسیار مؤثر است. از طریق گردش اطلاعات در فضای عمومی و شبکه های اجتماعی میتوان به نادرستی و منفعت طلبی در گسترش صنایع آب بر؛ نظیر کارخانه های ذوب آهن و فولاد و کاشی و سرامیک در اصفهان و یزد و اختصاص آب زاینده‌رود به آنها، پی برد و همزمان با تقویت عنصر همبستگی در میان مردم شهرها و استان‌ها بر سیاست‌های تفرقه آمیز غلبه نمود. در این رخداد بیش از هرچیز ناکارآمدی حکومت و قربانی کردن عدالت بپای صنعت برجسته است. جا دارد مکثی بر نادرستی رشد اقتصادی و ترمز رشد داشته باشیم.

۶ آوریل ۲۰۲۵ 

 

افزودن دیدگاه جدید

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید