هدف این نوشته، برخورد به تک تک بندهای سندهای ارائه شده به کمسیون نیست؛ چه آن، فرصت و شرایط دیگری را طلب می کرد. در مرکز این نوشته، تشریح سند ۷ امضائی و برجسته کردن نکات مهم آن قرار دارد. واژه «اسناد دیگر» که در این نوشته بکار رفته علیرغم تفاوتهایی با همدیگر، در محتوا و بویژه در برخورد با مفاهیم مشروحه از عدم شفافیت و روشنی در آن موارد خاص برخوردار می باشد. سندی هم که بنام کمسیون انتشار یافته علیرغم اینکه می دانیم کمسیون به چه شکلی انتخاب شده و در نهایت هم به سند واحدی نرسیده است، هم در موارد یادشده زیر، همچنان از عدم شفافیت برخوردار است.
.
جامعه ایران در شرایط بسیار وخیمی قرار دارد؛ حاکمیت اسلامی در درون بحرانهای گوناگونی غوطه ور است؛ پرتاب کردن مردم رنجدیده و زحمتکش در دریایی از بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و غیره رژیم را در موقعیت آچمزی قرار داده است که رژیم توانایی اداره آنرا روز به روز از دست می دهد. ریزش نیرو و عدم مشروعیت رژیم اسلامی دیگر اظهر من الشمس است. حساسیت لحظه و مبرم بودن شفافیت مواضع چپ، ما را بر آن وا می دارد که در سند برنامه ای که قرار است کنگره چهارم حزب چپ ایران، آنرا تصویب کند، تلاش کنیم چهره ای مثبت و مورد قبول نیروهای چپ و انقلابی از حزب ارائه دهیم. این مهم ممکن نیست مگر با ابراز مواضع چپ، سوسیالیستی، عدالتخواهانه خود در قالب فرمولهای صریح، شفاف و انقلابی!
سند ۷ نفره با چنین مقدمه ای شروع می شود تا بطور خلاصه هدف خود را توضیح دهد:
«چشمانداز ما جامعهای آزاد و برابر است که در آن همه افراد، بدون تبعیض جنسیتی، ملی، مذهبی یا طبقاتی، از فرصتهای برابر و برخوردار باشند. عدالت قضایی، نفی مجازاتهای غیرانسانی و حاکمیت قانون مبتنی بر کرامت انسانی از اصول اساسی ماست. همچنین، بر ضرورت احترام به محیط زیست، کاهش مصرف گرایی و حفاظت از منابع طبیعی تأکید داریم.
در عرصه بینالملل، به همزیستی مسالمتآمیز، برقراری صلح، عدالت در روابط جهانی و همکاری ملتها باورمندیم.»
تفاوت برنامه ۷ نفره با تمام برنامه های ارائه شده به کنگره در آنست که برنامهء ۷ نفره حداقل در موارد زیر از شفافیت بالایی برخوردار است:
۱- در ابراز پایان دادن به رژیم جمهوری اسلامی. بنظر نویسندگان سند، حزب چپ باید بطور شفاف معتقد به سرنگونی نظام جمهوری اسلامی باشد و در اسناد مکتوب برنامه ای خود از گفتن این مهم اباء نکند. اسناد دیگر در این مورد از شفافیت لازم برخوردار نیستند و خواننده احساس می کند نویسندگان آنها از قطعیت لازم در این عرصه برخوردار نیستند. خواننده احساس می کند شاید ملاحظاتی با بخشی از حاکمیت از جمله با اصلاح طلبان حکومتی سبب این عدم قاطعیت شده اند. تا زمانیکه این اسناد این ویژگی را تصاحب نکند، آن تردید باقی خواهد ماند. بنظر من حاکمیت اسلامی در روند موجودیت خود به جایی رسیده است که بزرگترین مانع در توسعه، پیشرفت جامعه می باشد. بدون در هم شکستن ماشین دولتی جمهوری اسلامی، جامعه ایران نمی تواند روی خوشبختی و رفاه و آزادی را ببیند. مخالفین سرنگونی همواره در پس این درهم شکستن، وجود خشونت را مورد بهانه قرار می دهند. حال آنکه پایان دادن به عمر این جمهوری نکبت مساوی خشونت طلبی نیست؛ چه این حکومتها هستند که با ظلم، تعدی، تجاوز به حقوق مردمانش شکل انقلاب و دگرگونی را تعیین می کنند. طبیعی است که این درهم شکستن در صورت استفاده رژیم از ابزار سرکوب می تواند شکل خشنی به خود بگیرد و این مورد را عملکرد رژیم تعیین می کند. نیروهای انقلابی در هر صورت سعی خواهند کرد که از شیوه های دموکراتیک برای از بین بردن این هیولای ۴۶ ساله استفاده کنند. متاسفانه در هیچ کدام برنامه های ارائه شده موجود، در برخورد با رژیم چنین شفافیتی به کار برده نشده است و خواننده از خود می پرسد که چرا؟
در برنامه ۷ نفره بدرستی آمده است:
«جمهوری اسلامی مانع اصلی تحول دمکراتیک و دستيابی کشور به آزادی، عدالت اجتماعی، دموکراسی، توسعه پايدار است. هدف از انقلاب سرنگون کردن رژیم اسلامی و جایگزین کردن آن با جمهوری فدرال سکولار دمکرات و نیروهای آن، کارگران، معلمان و حقوق بگیران، زنان، دانشجویان، کشاورزان، حاشیە نشینان و تهی دستان شهر و روستا، معتقدان بە حقوق بشر، کسبە کوچک و متوسط و مردمان ملیتهای ساکن در جغرافیای سرزمین ایران است.»
افزون بر این، تحلیل موقعیت انقلابی جامعه ایران از عمق فراوانی برخوردار است. در سند ۷ نفره از جمله نوشته شده است:
«ایران در شرایط پیشا انقلابی قرار دارد. زمان و شکل انقلاب را از پیش نمی توان پیش بینی کرد، ولی در این که انقلاب دیگری در پیش است و نیروهای دموکراتیک و مترقی باید از همین حالا خود را آماده برای آن کنند، تردید نباید کرد. اولین گام و مهمترین وظیفه ما تلاش برای شکل دهی به آلترناتیو جایگزین رژیم است.»
حتی سند ۷ امضائی در تدقیق هدف خود پا را از این فراتر گذاشته و در تیتر سند کلمه «در راستای سرنگونی» را آورده است که هدف آماده کردن مقدمات برای سرنگونی می باشد.
۲- فدرالیسم که در کنگره سوم حزب چپ ایران با آرای قاطع ۷۴ درصد نمایندگان به تصویب رسیده بود، دومین نکته قابل اتکای سند ۷ نفره می باشد. در دوره اخیر یعنی بین کنگره سوم و چهارم و توسط بخشی از رهبری حزب که اعتقاد چندانی به آن نداشت، به کاغذ پاره بی مصرفی تبدیل شد و حتی هیچ کار کارستانی در حق آن اجرا نشد. در اسناد دیگر ارائه شده به کنگره در مورد این ضرورت اساسی برنامه ای، شاید چند خطی نوشته شده باشد ولی همه آنها برای خالی نبودن عریضه بوده است و جدیتی در آنها نمی توان یافت.
در کالبد شکافی این امر، عامل آن، تمایل بخشی از رفقای رهبری در اتحاد با جریانات بورژوازی و بعبارتی معتقد به تمرکز و مخالف با فدرالیسم بوده است. آنها می ترسند با آوردن کلمه «فدرالیسم» آن جریانات رم بکنند. بدین جهت آنها نفع خود را در این جستجو می کنند: یا فدرالیسم را با سکوت برگزار کنند و یا صرفاً اسمی از آن به میان آورده و در اجرای مصوبه کنگره قبلی کار جدی انجام ندهند.
حال آنکه ملیتها و اقوام کە نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند و از همه امکانات آموزشی و فرهنگی کشور محروم هستند، باید مورد پشتیبانی نیروهای چپ قرار گیرند. در این عرصه حزب نباید تسلیم خواستە مرکز گرایان و احزاب شوینیستی و اندیشە های ضد دمکراتیک آنها شود. ما کە مدعی طرفداری از فدرالیسم هستیم چرا باید آنرا به پای همکاری با چند جریان ملی گرای مرکز محور کە حتی آموزش بە زبان مادری را تجزیە طلبی و جدایی از ایران می فهمند، فدا نمائیم.
یکی از موارد مهم برنامه ۷ نفره، برخورد فعال به مورد فدرالیسم است و حتی تیتر برنامه نیز «ایجاد جمهوری فدرال، دموکرات و سکولار» نشاندهنده اعتقاد راسخ به آن می باشد.
۳- سیاست اتحادها
یک چپ فعال و پر انرژی در وهله اول سیاستی به کار می برد که وحدت و یا حداقل اتحاد عمل تمام نیروهای چپ، مدعی سوسیالیسم و انقلابی را تامین کند! اما نویسندگان اسناد دیگر در پی اتحاد عمل هستند ولی نه با چپ ها و طرفداران سوسیالیسم، بلکه آنها عمدتا در پی اتحاد عمل با نیروهای غیر چپ که «جمهوریخواه و دموکرات» نامیده می شوند، «اتاقهای فکر» تشکیل می دهند، «همگامی» درست می کنند، «مرکز هماهنگی...» ایجاد می کنند و با همان احزاب و گروهها که هر کدام نیروهایشان شاید به چند ده نفر هم نرسند، دنبال اتحاد عمل استراتژیک هستند. چیزی که این وسط فراموش می شود، اتحاد با نیروهای چپ و طرفدار سوسیالیسم هست. در نتیجه یکی از مهمترین ضروریات حرکت انقلابی که تحکیم صف بندی نیروهای چپ هست، بر روی زمین می ماند.
آنها در حوزە چپ هیچ اقدام موثری انجام نداده اند. بە غیر از چند نشست با رهبران بعضی احزاب و این نشستها هم هیچ دستآوردی نداشته است. در برنامه ۷ نفره جایگاه چپ، نیروهای عدالتخواه و سوسیالیسم بشکل درست و عملی ترسیم شده که نقطه مرکزی ان، شکل دهی به تشکل بزرگ چپ می باشد، همان که از ابتدا، عامل وجودی حزب چپ ایران بود.
در سند ۷ نفره در این باره آمده است:
خاورمیانه تاکید بیشتری دارد. این موارد در سند های دیگر یا غایب است یا کم رنگ. حال آنکه امروزه غرب و در راس آن آمریکا خصوصا بعد از روی کار آمدن دوباره ترامپ، سعی در دست درازی به تمام جهان دارد و سکوت در مقابل این هیولا آزاردهنده هست.
بنظر من این موارد، اساسی ترین نکات قابل تاکید در مقایسه سندهای ارائه شده به کنگره چهارم می باشد و لازمست با تشریح آنها رفقای حزبی را متوجه تفاوتها، محاسن و معایب اسناد موجود کرد، تا رفقا با شفافیت و آگاهی کامل بتوانند نکات قوت و ضعف سندها را تشخیص داده و به مناسب ترین سند سیاسی حزب که فعالیتهای آتی حزب را رقم خواهد زد، رای دهند.
۲۹ مای ۲۰۲۵
دیدگاهها
اسناد کنگره
افزودن دیدگاه جدید