رفتن به محتوای اصلی

جهان تاریک است،

جهان تاریک است،

 

روز بالا میاید

خورشید می تابد

زمین در آتش می سوزد

چشمانم روشن

اما جهان تاریک است 

در مدارِ بسته دور می زنم

وز اضطرابِ فردا

در شبهایِ بی پایان فرو می روم

 

از تکرار دروغها خسته شدم

اسرارِ پشت پرده

وز احساسی دوگانه رنج می برم

می دانم

ناتانیاهو...تُخمِ گندیده

سربرون آورده

از زهدانِ فاشیسم

بزرگترین فریبِ تاریخ است

-کودک کُش،

که هیچگاه آزادی نمی آورد

 

وقتی آتش بس اعلام می شود

چیزی تغییر نمی کند

مردم بیشتری زیر آوار می میرند

داغ تازهِ

بر قلبِ مادرانِ سیاهپوش می نشیند

پدران، گر زنده می مانند

فرزندانشان را

به خاک می سپارند

 

وقت تنگ است و ساعت بی حوصله

مردم دلواپس-

زخمها سرباز زدند

گوشهایتان را مهر و موم کردید!؟

صدای مردم را نشنیدید!

از شما کاری ساخته نیست!

خیلی کارها کردید!

اما از بهار بویی نبردید

از شکفتن گلها در دامنه هایِ فلات

و نسلی در عبور از تاریکی

در آرزویِ آزادی

هنوز چشم بر درگاه روشنایی دوخته

و صدایِ زحمتکشان و... مردم را 

خفه کردید

 

لطفا؛

سنگِ مردم را به سینه  نزنید

تشکر...

پیشکش-تان

فقط نگذارید دوباره جنگ شود

 

رحمان - ا      ۱۱ تیر ۱۴۰۴

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید