مقدمه
ظهور جریانهای راست افراطی یکی از پدیدههای مهم سیاست جهانی در دهههای اخیر است. این موج، که از آمریکا و اروپا تا هند و برزیل گسترش یافته، اکنون نشانههای خود را در ایران نیز آشکار کرده است. انسداد سیاسی و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، بستر رشد این گرایشها را فراهم کرده و خطر ظهور نیروهای شبهفاشیست را افزایش داده است.
بیگانگی اپوزیسیون و خطای محاسباتی
بخشهایی از اپوزیسیون خارج کشور، بهویژه سلطنتطلبان، از واقعیتهای اجتماعی داخل ایران بیگانهاند. تحلیلهای آنان بر شبکههای اجتماعی و حبابهای خبری استوار است و همین امر باعث میشود نتوانند واکنشهای مردمی را درست پیشبینی کنند. نمونه بارز این خطا، واکنش مردم به حمله اسرائیل به ایران بود؛ جایی که برخلاف تصور آنان، نفرت از حکومت به استقبال از حملات خارجی منجر نشد و مردم رفتاری پیچیدهتر نشان دادند. این واکنش فرصتی برای جمهوری اسلامی فراهم کرد تا حس دفاعی مردم را به نفع مشروعیت خود مصادره کند.
پیچیدگی واکنشهای مردمی
تحلیل بخشی از ناظران که واکنش مردم را صرفاً به «میهندوستی» فروکاستند، سادهانگارانه بود. واقعیت این است که عوامل مختلفی همچون ترس از جنگ، خستگی اجتماعی، فشارهای اقتصادی و حس بیچارگی در کنار حس وطندوستی بر رفتار مردم تأثیر گذاشتند. این حس استیصال، که کمتر مورد توجه قرار گرفته، میتواند در آینده به عاملی خطرناک برای رشد افراطگرایی تبدیل شود.
انسداد سیاسی و بسترسازی برای افراطگرایی
لجاجت حاکمیت در برابر تغییر و بستن راههای اصلاحات، جامعه را به نقطه فروپاشی سوق داده است. نبود یک آلترناتیو مترقی و دموکراتیک، احساس ناامیدی را تشدید میکند و زمینه را برای رشد جریانهای افراطی و شبهفاشیستی – چه درون نظام و چه بیرون آن – مهیا میسازد.
نشانههای شبهفاشیسم در سلطنتطلبان
جریان سلطنتطلبان افراطی، هرچند با فاشیسم کلاسیک (مانند موسولینی یا هیتلر) تفاوتهایی دارد، اما عناصر مشترک قابل توجهی را نشان میدهد:
- ملیگرایی افراطی و حذفگرایانه
- شخصمحوری و منجیگرایی
- نظامیگری و تقدیس خشونت
- نوستالژی اقتدارگرایانه نسبت به دوران پهلوی
این جریان با استفاده از نوستالژی دوران پهلوی و شعارهای عوامفریبانه، خود را تنها بدیل مقتدر معرفی میکند و در عین حال، خشونت را عادی و مشروع جلوه میدهد.
نتیجهگیری
ظهور راست افراطی در ایران زنگ خطری جدی است. تا زمانی که انسداد سیاسی و بحرانهای اجتماعی ادامه داشته باشد و بدیلهای مترقی و دموکراتیک شکل نگیرند، خطر قدرتگیری این جریانها افزایش خواهد یافت. مقابله با این روند نیازمند بازسازی امید جمعی، تقویت بدیلهای دموکراتیک و تحلیل واقعبینانه شرایط اجتماعی است.
افزودن دیدگاه جدید