پاسخ به آقای ع – شریفی
اظهار نظر آقای ع – شریفی شامل ۶ نکته است. در اینجا فقط به دو نکته بسیار مهم ۴ و ۵ یعنی "انقلاب های رنگی" و " انقلابات قهرآمیز " با دو رویکرد متفاوت تجربی و علمی پرداخته می شود.
درباره نکته ۴ یعنی انقلاب های رنگی
آقای ع – شریفی می نویسد:
" ۴- برشمردن حوادث سیاسی دهه ۹۰ و اوایل قرن حاضر، تحت عنوان «انقلاب های رنگی» ، بدون کوچکترین اشاره ای به زمینه های اجتماعی، سیاستهای کشورهای غربی(به ویژه امپریالیسم آمریکا), و مهمتر از همه دستاوردها و نتایج آنها، چه فایده و سودی برای جریانات ترقیخواه و دموکراتیک ، و در راس آنها جنبش چپ ایران در بر دارد؟ رنگهای زیبای نارنجی و یاسی و سبز و زرد و...، در عمل به چه تحولات دموکراتیک و دستاوردهای واقعی در راه توسعه و رشد اجتماعی منجر شده اند؟ آیا غیر از اینست که در بهترین حالت در جوامع ذکر شده مورد نظر آقای هاشمی، دست بالا در نتیجه این تحولات رنگی دولتهای کاملا گوش بفرمان غرب با یک روکش آبکی ادای دموکراسی برپا شده است و از تحولات دموکراتیک و توسعه عدالت محور خبری نشده است."
جایگزینی تصویر خمینی به جای شاه توسط مردان انقلابی ( دیوید برنت )
رویکرد علمی به انقلاب های رنگی
چهار نسل انقلاب
تعریف و مفهوم سازی انقلاب در گذر زمان و با وقوع اتفاقات گوناگون در جهان تغییر کرده است. گفته می شود که هم اکنون در دهه دوم قرن بیست و یکم، در آستانه نسل چهارم انقلابات بسر می بریم. ازانقلاب های کلاسیک به عنوان نسل اول نامبرده می شود. انقلاباتی که در سال های ۱۹۷۵ -۱۹۴۰ رخ داده اند، در چارچوب نسل دوم ارزیابی می شوند. ازاواسط دهه ۱۹۷۰، نسل سوم انقلابات شکل گرفت. مشکل تحلیل انقلابات رنگی با نظریه های نسل سوم، راه را برای نظریه های نسل چهارم انقلاب جمله باز نمود.
انقلاب های رنگی
برعکس نظر شما سه موج سوم گذار به دموکراسی تنها " حوادث سیاسی دهه ۹۰ و اوایل قرن حاضر، تحت عنوان «انقلاب های رنگی"، نیستند بلکه این سه موج از سال ۱۹۲۲ کشورهای مختلف، در قاره های متفاوت و در سطوح متنوع توسعه سیاسی، اقتصادی اجتماعی و فرهنگی را در بر می گیرد.
در جدول زیر آمار تغییرات کذار به دموکراسی در جهان را تا سال ۱۹۹۰ را می توان مشاهده نمود (هانتینگتون . ۲۶.ص ، ۱۹۹۱)
موج سوم گذار به دموکراسی
با تغییر رژیم در اروپای جنوبی از سال های ۱۹۷۰ در یونان، اسپانیا و پرتغال «سومین موج» گذار دموکراتیک آغاز شد. این موج رژیم های آمریکای لاتین را نیز در برگرفت و بساط دیکتاتوری های نظامی در شیلی، آرژانتین و… برچیده شد
با تغییر رژیم های سوسیالیستی در اروپای شرقی، این روند ادامه یافت. در آفریقای جنوبی رژیم نژاد پرست، مسالمت آمیز برکنار شد. در سال های ۹۰ پاره ای از کشورهای آفریقائی نیز در مسیر تحولات دموکراتیک قرار گرفتند
به عمر رژیم های سرکوبگر در فیلیپین، تایوان و کره جنوبی، در شرق آسیا پایان داده شد. در سال های اخیر، مردم در کشورهای عربی مصر، تونس، لیبی، یمن و سوریه علیه اقتدارگرایان حاکم قیام نمودند. در ترکیه از ارتش سلب قدرت شد. در زمینه این توسعه، دموکراسی گسترش یافت و یا حداقل حکومت های مناسب تری جایگزین شدند.
در شرایط کنونی می توان گفت که این توسعه تا حدود زیادی متوقف شده است و در بعضی موارد در مسیر قهقرایی قرار دارد.
با موضع " ضد غربی و ضد امپریالیستی" نتیجه این تحولات " دولتهای کاملا گوش به فرمان غرب با یک روکش آبکی ادای دموکراسی" است.
این دیدگاه ها قادر به استفاده از مطالعات اجتماعی در رابطه با دگرگونی های دموکراتیک، درس ها و چشم انداز های آن نیستند.، بلکه بدون درس گیری از اشتباهات گذشته، در صدد تکرار آن هستند.
انقلاب بهمن و درس ها و چشم انداز های آن : مذاکره
ملاحظات و مشاهداتم در جنبش داشجویی و در دوره آغاز انقلاب بهمن
سال ۱۳۵۳ سال آغاز فعالیت های محدود جنبش دانشجویی در خارج از دانشگاه بود.
در زمستان ۱۳۵۳ مراسم یادبود ی برای دانشجویانی که در اثر ریزش بهمن در توچال کشته شده بودند، در باب همایون نزدیک پارک شهر برگزار شد. دانشجویان در این مراسم دست به تظاهرات دست زدند، که به دستگیری عده ای منجر شد. در بهار و تابستان ۱۳۵۴ تظاهرات موضعی متعدد در مناطق جنوبی تهران توسط دانشجویان انجام گرفت. نقش دانشجویان در اعتراضات در حلبی آبادی های اطراف تهران نیز کم اهمیت نبود.
موج گسترده این اعتراضات از شب های گوته آغاز شد، این تحول نشانه روند جدیدی بود.
آغاز این روند آرزوی دیرینه هر دانشجوی فعال بود، یعنی اینکه تظاهرات داخل دانشگاه، به خیابان کشانده شود.
این شب ها، از دوشنبه ۱۸ تا چهارشنبه ۲۷ مهرماه سال ۱۳۵۶ برگزار شد. این روند در روز 23 آبان 56 در اطراف دانشگاه صنعتی و در خیابان های مجاور به اوج خود رسید.
روز ٢٣ آبان ۱۳۵۶، دانشگاه صنعتی تهران, بجای دو هزار دعوتی كانون نویسندگان, بيش از ده هزار نفر در دانشگاه حضور یافتند. ساواك گرداگرد دانشگاه را به محاصره در آورد.
شب شعر به تظاهرات خياباني انجاميد. صد ها نفر دستگير شدند. خبر دستگيري در شهر پيچد. مادران و پدران و آشنايان و تماشاچيان گروه گروه شبانه به دانشگاه صنعتي آمده اند. آنها خواهان آزادی دستگير شدگان بودند. روز بعد رژيم ناچار شد، دستگير شدگان را آزاد سازد.
با خروج متحصنین تظاهرات ادامه یافت. در درگيری با پليس در خیابان های نواب, آذربايجان و كوچههای پيرامون بيش از يكصد و پنجاه نفر زخمي شدند. من هم یکی از زخمی شدگان بودم . در تظاهرات این شعارها را بارها تکرار کردم. " كارگران برادرند، برادران برابرند"، "حقوق بشر, چماق بشر"، "شاه سگ زنجيری آمريكا ست" و "برادری ، برابری حکومت کارگری"
از این زمان راه انداختن تظاهرات موضعی با گروهای پنج نفره در تهران آغاز شد. تعداد این نوع تظاهرات موضعی را نمی توانم تخمین بزنم، اما در تمام طول ماه های آذر و دی ادامه داشت.
۱۰ دی ضیافت شاه با کارتر در تهران و در پی آن مقاله احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات منتشر شد.
۱۹ دی تظاهرات در قم، 29 بهمن تظاهرات در تبریز برای چهلم شهدای قم، ۱۰ فروردین ۱۳۵۷ تظاهرات مردم در یزد، ۲۵ خرداد تعطیل و اعتصابات سراسری در تهران و شهرستان ها
در تمام طول این مدت تظاهرات، تجمعات در تمام دانشگاه های کشور ادامه داشت. علاوه بر آن چادر زنی ها در دانشگاه های تهران مرسوم گشت و تنظیم قطعنامه ها ی سیاسی مد روز گشت. نکته جالب در این است، که اغلب این قطعنامه بر عکس شعار های خیابانی، درخواست های خود را با سطح مبارزات تطبیق می دادند.
۲۱ مرداد درگیری خونین در اصفهان و اعلام حکومت نظامی در شهر، ۲۵ مرداد اعلام حکومت نظامی، ۱۳ شهریور راهپیمایی عید فطر. فاجعه ۱۷ شهریور در میدان ژاله تهران، ورق را برگرداند
برای رژیم و مخالفان دو راه وجود داشت: مذاکره یا انقلاب
جبهه ملی ایران و نهضت آزادی نیز سرگردان و دچار سرگیجه سیاسی بودند. این دو جریان نه تنها طرح جایگزینی در اختیار نداشند، بلکه با ناتوانی محض از فرصت سیاسی موجود یعنی مذاکره با شاه نیز نتوانستند، بهره ای برند.
جنبش قدرتمند دانشجویی و همچنین سازمان های چپ نیز هدفی به جز سرنگونی و انقلاب نداشتند.
فرصت گذار تدریجی به دموکراسی را با اصرار بر مواضع ضد آمپریالیستی و بورژوایی خواندن دموکراسی از دست دادیم.
درباره نکته ۵ یعنی انقلاب های قهرآمیز
آقای ع – شریفی می نویسد:
" ۵- این مرزبندی بسیار زمخت و محکم تر از دیوار چین با تحولات، تاکتیکها و اقدامات قهرآمیز در جریان برکنار کردن یا سرنگون کردن یا عبور (بسته به خوانش طرفداران انقلاب رنگی)از یک حکومت دیکتاتوری خشن و سرکوبگر ، بسیار فانتزی است و هیچ قرینه مترقی منجر به دموکراسی در تاریخ معاصر ندارد. طبیعی است که در پی یک قرن تحولات سوسیالیسم و جنبش چپ در جهان و در ایران ، در حال حاضر فعالین جنبشهای چپ و کارگری در انتخاب روش و تاکتیک و استراتژی مبارزه در راه دموکراسی و سوسیالیسم ، به دنبال اتخاذ روشهای قهرآمیز و سازماندهی و تاکتیکهای جنگهای رهایی بخش قرن بیستم نیستند. ولی کدام جریان،حزب و آدمی که برای تحقق دموکراسی و سوسیالیسم با جدیت و مسئولانه فکر و حرکت میکند، میتواند از الآن تضمین بدهد که فقط کار «رنگی» خواهد کرد ، و اگر توده ها، یعنی کارگران،کارمندان،دانشجویان و...، در مسیر تحقق خواسته های خود و برکنار کردن حکومت استبدادی ،در مقابل قهر عریان و سرکوبگر فاشیستی , اگر اقدامات قهرآمیزی انجام دادند، روشنفکران «رنگی» چگونه جلوی ایشان را خواهند گرفت؟!"
انقلابات قهرمیز و تجربیات تاریخی
تجربیات تاریخی ناشی از انقلابات خشونت زا حاکی از آن است که این انقلابات نظم و پیچیدگی سیستماتیک جامعه را در یک زمان کوتاه به هم می ریزند، قوانین به سرعت لغو می شوند، بخشی از کارکنان رسمی در بوروکراسی دولتی برکنار می گردند، گروه های مختلف درگیر بازی های سیاسی غیر دموکراتیک می شوند.
در این شرایط مردم نیزانتظارات گسترده و بالایی دارند، از سوی دیگر اما به دلایل مختلف، دولت تازه قادر به پاسخگویی نیست در نتیجه راه برای اتوکراسی و چرخه جدید اقتدارگرایی باز می گردد.
شواهد عینی و تجربی بین سال های ۱۹۴۵ تا ۲۰۰۰ و همچنین ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۳ ، نشانگر این واقعیت است، که هرچه درصد خشونت بالاتر بوده به همان نسبت احتمال روی کار آمدن یک حکومت اتوکراسی نیز بیشتر بوده است.
انقلب بهمن و درس ها و چشم انداز های آن : انقلاب
با اعتصاب کارکنان مطبوعات در ۱۹ مهر و اعتصاب در صنعت نفت در ۲۹ مهر، انقلاب عملا آغاز شد.
در تظاهرات ۱۳ آبان دانشجویان و دانش آموزان اسلام گرا قدرت تعیین کننده خود را نشان دادند.
۱۱ دی روزهای خونین مشهد، ۲۹ دی راهپیمایی میلیونی، ۱۲ بهمن ورود خمینی، ۲۲ بهمن پایان رژیم پهلوی و همچنین تظاهرات ن ۱۹ بهمن آغاز و پایان کار فدائیان و دانشجویان طرفدار فدائی بود.
خطابه سال نو – واسلاو هاول
" بسیار بی خردانه خواهد بود که میراث اندوهبار گذشته را چیزی بیگانه، یا میراثی از خویشاوند دور ببینیم؛ درست برعکس، ما باید این میراث را به عنوان چیزی که خود بر سر خود آوردهایم بپذیریم. اگر آن را به این شکل بپذیریم، در خواهیم یافت که وظیفهی همهی ما و فقط ماست که کاری برای حل مشکل بکنیم".
امروزه باید بپذیریم که انقلاب اسلامی محصولی مشترک ما بود ، محصول مشترک:. رسیدن به دروازه تمدن بزرگ شاهانه، ایجاد جامعه عدل اسلامی و برپایی جامعه سوسیالیستی
احمد هاشمی
افزودن دیدگاه جدید