الف - روایت و "نُرماتیو" سیاسی
"صدام حسین یک دیکتاتور هست، مردم خود را میکشد و مسلح به سلاحهای شیمیایی، میکروبی کشتارجمعی است، از القاعده و طالبان حمایت میکند و باید از میان برداشته شود". " طالبان و القاعده بر افغانستان حاکم میباشند و اسامه بنلادن را که مهندسی کشتار یازده سپتامبر را بر عهده دارد را در خود جا دادهاند، باید تروریسم اسلامی را در نطفه خفه کرد". " رژیم حاکم بر ایران یک رژیم دیکتاتوری است که نهتنها مردم خود را میکشد، بلکه مسئول اصلی اغتشاشات در خاورمیانه است و مشغول تولید سلاح اتمی است و خطری جدی برای منطقه و امنیت اسرائیل است". "رژیم ونزوئلا یک رژیم دیکتاتوری است که نهتنها میخواهد سوسیالیسم را در آمریکای لاتین رایج کند، بلکه باعث اصلی فقر و تورم و نایابی کالاها در این کشور است و باید برچیده شود".
اینها نمونههایی از فرمولها، روایتها و "نُرماتیو" سیاسی میباشند که تئوری سیاسی اخلاقی حمله به یک کشور باهدف برچیدن حکومت آن کشور و روی کار آوردن گماشتگان دستچین شده را توجیه مینماید. گرچه از اول معلوم است که هدف از چنین حملههایی ، چنگ انداختن بر قدرت سیاسی و ثروتهای اقتصادی آن کشورها است، اما توجیه اخلاقی، انسانی و حقوقی این تجاوز با چنین فرمولبندیهای توسط قدرتمداران حاکم بر سرمایهداری جهانی و در رأس آن آمریکائی فرمولبندی شده و توسط رسانههای قدرتمند تجاری و دولتی آنها در جامعه جهانی تبلیغ و ترویج میگردد.
ب – هماهنگی رسانههای بازرگانی در تبلیغ این روایت
اینها نمونههایی از "نُرماتیو" ها و روایاتی است که توسط قدرتمداران حاکم بر سرمایهداری نفتی، نظامی، مالی و رسانهای فرمولبندی شده، توسط رسانههای تجاری دولتی با قدرت تمام تبلیغ و ترویج میگردد. این مرحله پله اولیه لازم جهت آغاز برداشتن گامهای بعدی پروژه تعویض حکومت در یک کشور و مستقر کردن گماشتگان آمریکائی میگردد. رادیوها، کانالهای تلویزیونی و رسانههای چاپی بهصورت یک ارکستر همگون روایت واحدی را که از طریق آن یک استدلال اخلاقی را بزککردهاند، مرتب تکرار مینمایند، تا هدف تهاجمی نهائی قدرتمداران خویش را توجیه نمایند.
ج – بازیافتهای چرخشی خبرسازیها و پروپاگانداهای رسانههای غربی توسط رسانههای مجازی
همین روایت سپس در رسانههای مجازی بازیافت شده، بستهبندیهای ویژه خود را یافته و سپس با چرخش فزایندهتری در رسانههای مجازی از قبیل فیسبوک، تویتر، گوگل سیرچ، اینستاگرام، تلگرام و غیره بازیافت شده و به چرخش میافتند. افشاگریهایی که همراه با سناریوی "کمبریج انالیتیکا" بروز یافت نشان میداد که بازیافت چرخشی تبلیغات رسانههای وابسته به سرمایهداری کلان در دنیای رسانههای دیجیتال و مجازی، چگونه بار دیگر بهصورت پیچیدهتری دوباره بازیافت شده، به ذهن افراد و گروهبندیهای اجتماعی تزریق میگردد .
آنها برای پیش برد چنین هدفی یا خود مرتب گروههای ویژهای در دنیای مجازی و دیجیتال درست میکنند، یا محصولات خویش را به داخل گروهبندیهای دیگر موجود تزریق مینمایند. به این طریق مردم عادی به مبلغین دروغپردازیهای آنها تبدیل میگردند. این کار را همگام با آنالیز روانی اجتماعی مردم آن جامعه هدفمندتر کرده و به صورتهای خیلی تخصصیتری نشانهگیری مینمایند.
چ – محاصره اقتصادی، سیاسی و آفریدن بحران اقتصادی اجتماعی داخلی
روایت سیاسی اخلاقی و تبلیغات سیاسی برای تعویض حکومتها جایگزین کردن آنها با حکومتهای دستنشانده کافی نمیباشند. اینجا باید ابزارهای قدرتمندتری را به میدان آورد. طبیعتاً ابزار اقتصادی یکی از این ابزارهای خیلی قوی است.کاربرد ابزار اقتصادی در سیاست سرنگون کرد حکومتهای دیگر کشورها در دو بعد تحریم و محاصره اقتصادی مالی جهانی آن کشور ازیکطرف و کارشکنیهای اقتصادی سرمایهداری داخلی وابسته از طرف دیگر بهپیش برده میشود.
تحریم و محاصره اقتصادی نهتنها قطعات صنعتی پیشرفتهای را شامل میگردد که عدم امکان تهیه آنها موجب ازکارافتادن کارخانهها و مؤسسات تولیدی میگردد، بلکه شامل عدم امکان تهیه نیازهای حساس داروئی و مصرفی مردم عادی نیز است که از این طریق آنها را بهاجبار، به خیابانها بکشاند.
تحریم و محاصره اقتصادی نهتنها اندوختههای پولی این کشورها را در بانکهای بزرگ جهانی که توسط سردمداران سرمایهداری مالی جهانی کنترل میگردد توقیف و ضبط مینمایند، بلکه امکان مبادلات خارجی، صادرات و واردات را از این کشورها میگیرند. محاصره اقتصادی امکان استفاده از بانکهای جهانی جهت تهیه اعتبارات برای این دولتها جهت پیشبرد پروژهها و برنامههای داخلی آنها از این دولتها میگیرند.
به تحریمهای خارجی، بخش عمدهای از سرمایهداری داخلی این کشورها که به نحوی وابسته به سرمایهداری کلان جهانی میباشند، به کارشکنی داخلی جهت از پای درآوردن حکومت این کشورهای وارد میدان شده و بهصورت ستون پنجم عمل مینمایند. در ونزوئلا اگر پوشک بچه و یا دستمال توالت پیدا نمیشود، این بدان مفهوم است که تولیدکنندگان داخلی در تولید، انبار و توزیع آنها کارشکنی مینمایند. این شرکتها در مورد خسارتهای ناشی از تحریمهای داخلی توسط برادر بزرگ آمریکائی خویش جبران خسارت میگردند.
هدف از این تحریمها بهزانو درآوردن این حکومتها و به خیابانها ریختن مردم علیه آنها است. در چنین شرایطی اندامها و ابزارهای دیگر اعمال فشار این پروژه باقدرت تمام وارد عمل میگردند.
ح – شکل دادن به یک گروه دستنشانده با یک رهبری کاریزماتیک دستنشانده
آنها اپوزیسیون دستچین شده و دستنشانده خود را بهعنوان حکومت جایگزین انتخاب کرده، سازماندهی نموده و بهصورت حکومت در تبعید وارد عمل مینمایند. اپوزیسیون دستچین شده آنها باید یک شخصیت کاریزماتیک را در داخل خویش داشته باشد که اکثراً یا تحصیلکرده آمریکا میباشند، یا مقیم آمریکا. تیم دستنشانده و رهبر کاریزماتیک دستچین شده کاملاً همگام با پروژه آمریکائی برنامههای خویش را بهپیش میبرد.
"یولیا تیموشنکو" در اوکرائین، "میخائیل ساکاشویلی" در گرجستان، "احمد چلبی" ها در عراق، " احمد کرزای" ها در افغانستان، "رضا پهلوی" در مورد ایران، و بالاخره "خوان گوایدو" در ونزوئلا، همه رهبران دستچین شده آمریکائی میباشند که با حمایت گوش و به فرمان کشورهای اروپائی بهصورت حکومت در تبعید بخشی از این پروژه را پیاده مینمایند.
خ – سمبل رنگی شال و پرچم
اگر رنگ پرتقالی در مورد "پروژه میدان" اوکرائین بهصورت سمبل آنها انتخاب گردیده بود، رنگ فیروزهای توسط تیم منتخبی که آقای رضا پهلوی در رأس آن است بهعنوان سمبل رنگی پروژهای که فعلاً نام آن ققنوس است تعیین گردیده است، رنگ زرد برای پروژه تعویض حکومتی در ونزوئلا. به نظر نمیآید که آنها سمبل رنگی پروژه آمریکائی برای ایران را عوض نمایند، اگرچه پروژه اوکرائین و اشتباه نکنم گرجستان به نام "میدان تثبیت یافته بود، اسم پروژه ایرانی هنوز هم میتواند از ققنوس، به اسامی دیگری تغییر نام یابد.
د – به راه انداختن دستههای فاشیستی در خیابانها جهت آشوبآفرینی، کشتار و جنایت
به راه انداختن دستههای فاشیستی هرجومرج و کشتار، یکی از بخشهای چنین پروژههایی را تشکیل میدهند. افراطیهای فاشیستی در پروژه میدان اوکرائین، گروههای مشابه در به زیر کشیدن شوارنادزه در گرجستان ازجمله چنین گروهبندیهایی میباشند که در صورت لزوم کار آنها بهموازات ایجاد و تشدید آشوبهای داخلی، غیرقابل مدیریت نمودن اداره سیاسی کشور است.
در مورد ایران ناسیونالیستهای باستان پرست ایرانی برای پیاده کردن این بخش از پروژه آمریکائی تعیین گردیدهاند. اخیراً مجاهدین خلق ایران که به سابقه عملیات میلیشیایی نظامی خویش میبالند و حاضر به دریوزگی زیر علم هر دولت خارجی تجاوزگری میباشند، امروز با تعریف و تمجیدهای نماینده فاشیستی حاکمیت آمریکا، روودی جولیانی، شهردار سابق نیویورک و وکیل مخصوص آقای دونالد ترامپ پرچم آزادیخواهی خویش را در مراسم سخنرانی ایشان بلند میکنند. این نیروها بهعنوان ستون پنجم داخلی چنین پروژهای همگام با پیشرفت پروژه ققنوس منتظر میباشند تا وظایف داخلی تعیینشده خویش را بجای بیاورند.
ذ – اتفاق بزرگ
گرچه تمام این بخشبندیها زمینه و شرایط لازم را جهت ضربه نهائی آماده میکند، ولی معمولاً یک اتفاق بزرگی فاجعه باری که توسط خود برنامه ریزان این پروژهها طراحیشده است، به مرحله اجرا درمیآید. چنین واقعه اسفناکی بهانه لازم را جهت حمله نهائی نظامی و دخالت مستقیم نظامی آماده مینماید. نمونه این اتفاقات بزرگ از این قبیل میتوانند باشند.
اتفاق یازده سپتامبر دو هزار و یک زمینهسازی نهائی را برای تهاجم به عراق و افغانستان را فراهم نمود. این پروژه در بطن خویش تغییر حکومتها در مصر، لیبی، و سوریه را نیز دارا بود که کل ژئوپلیتیک خاورمیانه را بهدلخواه آمریکا بازسازی میکرد.
اگر این اتفاق بهصورت کشتار دهها و گاه صدها نفر در کشورهای مربوطه باشد، زمینهساز اخلاقی قانونی لازم جهت تهاجم نهائی و گاه مستقیم آمریکائی برای حمله نهایی میگردد. این بهانه در مورد ونزوئلا میتواند با کشته شدن تعداد قابلتوجهی در مرزهای کلمبیا، یا برزیل با ونزوئلا تحقق یابد، تا به کمک تبلیغات رسانههای خبری آمریکائی، توجیه اخلاقی لازم جهت حمله نهائی به این کشور را فراهم گردد.
ر – حمله نهایی
به دنبال زمینهچینیهای تحریمهای اقتصادی و بحران اجتماعی داخلی، نیروهای فاشیستی وابسته و ستون پنجم آمریکائی وظایف خویش را بهجا آورده باشند، تیم دستچین شده آمریکائی به رهبری کاریزمایتک خویش بهاندازه کافی میدانداری نموده باشند، اتفاق بزرگی مانند آتشسوزی بزرگ، تیراندازی خیابانی و غیره که موجب کشتار قابلتوجهی شده باشد، زمینههای حقوقی اخلاقی لازم را برای حمله نهائی فراهم مینماید. بمبارانهای تبلیغاتی رسانههای خبری آمریکائی با قدرتمندی همسان با ضربههای تهاجم نظامی آمریکائی در اجرای نقش خویش مؤثر میباشند، تا احمد کرزای ها، احمد چلبی ها، رضا پهلویها و خوان گوایدوها، ساکاشویلی ها بتوانند با تیمهای خود بهصورت دولتهای قانونی و مردمی در تبعید این کشورها توسط آمریکا و اقمار اروپائی آن به رسمیت شناخته شوند. از این طریق راههای مناسبات اقتصادی سیاسی با آنها گشوده شود، و ذخیرههای ارزی بلوکهشده دولتی این کشورها در بانکهای خارجی به روی این تازهواردها بازشده و در کنار تزریقات مالی امدادی آمریکائی و غربی فرصت کوتاهی برای آرامش قبل از طوفان دیگر فراهم مینمایند. شرایط دیگری که نشانگر تکرار تاریخ در این کشورها بوده و دهها سال دیگر مردم آن کشورها را در اسارت خویش نگه میدارد.
افزودن دیدگاه جدید