اخیراً کتاب "تنها راه بقا، رد تئوری بقا" (1) بهصورت آنلاین منتشر شده است. عنوان کتاب بلافاصله کتاب مشهوری را به خاطر میآورد. فکر میکنم نویسندگان کتاب حاضر اهمیت تاریخی این نکته را در نظر داشتهاند . نمیتوانم نقش این کتاب در آینده را پیشبینی کنم ولی اهمیت موضوع را مسلماً نمیتوانم نادیده بگیرم.
در ابتدا به موضوعاتی میپردازم که نکتهای دارم و سپس به موضوع محوری کتب – عنوان کتاب – میپردازم.
یک - (ص 42) در این قسمتهای نوشته اطلاعات دقیقی از نوع و روش برخورد با مسائل اقتصادی و نقش و تأثیر بنیادهای اسلامی در ایران تنظیمشدهاند که مسلماً برای کسانی که میخواهند چگونگی فرایند تحولات اقتصادی در جمهوری اسلامی را بفهمند گنجینه ذیقیمتی است. ولی اگر بهعنوان این قسمتها برخورد کنیم ، من رابطه آنها با این کتاب را متوجه نمیشوم. به همین دلیل، ازنظر من در چارچوب این کتاب ، موضوع مربوطه ، کناری و حاشیه ایست.
در این قسمتها ثابت میکنند که خامنهای و مشاورین او از علم اقتصاد بهره نبردهاند و از علم اقتصاد بیبهرهاند ولی این موضوع نباید اهمیت چندانی داشته باشد. به نظر من کافی بود که یکی دو پاراگراف به این موضوع تخصیص داده میشد.
آنچه مهم است خود این فرایندهای اقتصادی و نقش آنها در تحول اقتصاد ایران است این قسمت – در شکل کنونی – بیشتر در اعلامیههای افشاگرانه پیدا میشوند و کاری به نوشتههای تحلیلی ندارند.
دو – ثبات حاکمیت – در این مورد، کتاب حاضر پیامهای متناقضی دارد. در نیمه اول کتاب از ثبات حاکمیت صحبت میکند ولی در نیمهنهائی به سرنگونی حاکمیت تأکید میکند.
در همان سطر اول ( مقدمه) میگوید " دورهای که تثبیت مادی حاکمیت نظام جمهوری اسلامی و زوال اقتدار معنوی آن را همزمان در دل خود پرورده است" ( ص 4) و سپس اضافه میکند که " نشانهها میگویند که نظم حاکم بر ایران در شیب آرامی به سمت فروپاشی افتاده است".
ولی در نیمه دوم کتاب، زمانی که برنامه و امکانات نیروهای چپ را مرور میکند میگوید چون زمان اندک است.... " در زمان اندکی که تا فروپاشی نظام حاکم بر ایران، باقیمانده است ایجاد چنین حزبی دور از دسترس مینماید." ( ص111). طبیعتاً شیب آرام فروپاشی نظام با "زمان اندک" فروپاشی ناخوانا هستند.
سه – یک موضوع که نویسنده ، بدون ادله و شواهد کافی میآورد در ص89 آمده است " 4- جنگ- (کشورهای منطقه یا اشغال نظامی توسط امریکا).
بااینکه خطر برخورد نظامی با امریکا و متحدان محلیاش هرگز از بین نرفته و این کابوس هرلحظه میتواند به واقعیت بپیوندد ولی اشغال نظامی ایران در دستور کار نیست. میتوان چندپارگی ایران را متصور دانست ولی اشغال نظامی، مقوله دیگری است. امریکا نتیجه اشغال نظامی عراق و افغانستان را با تلخی فراوان چشیده است. نمیتوان این سر تیتر را جدی گرفت.
چهار – مناسبات جهانی – ارزیابی کتاب از مناسبات جهانی و تأثیر آنها بر ایران واقعبینانه است. کتاب میگوید" دغدغه چین و روسیه دفاع از نظام فعلی ایران، بقای آن درنهایت استفاده ممکن از این نظام و از امکانات کشور ایران برای اهداف استراتژیک خودشان است" ص84
بهطورکلی این برخورد کتاب وارد است و متأسفانه حساسیت کافی نسبت به ظرایف این ارزیابی در جنبش ما کمتر دیده شده است.
اگر چین و امریکا در یک مسابقه و مبارزه قدرت هستند، باید توجه خواننده را به موضوع مترادفی جلب کرد. ما – همه دنیا – تجربه برخورد قدرت رو به رشد و قدرتهای حاکم (در آن زمان را) در جنگهای جهانی اول و دوم دیدهایم. هیچ دلیلی ندارد که منتظر یک برخورد مشابه بین چین (و روسیه) ازیکطرف و امریکا از طرف دیگر نباشیم. احتمال برخورد نظامی و نتایج فاجعه بارش همچنان، هم چون شمشیر داموکلس بر سر بشریت در این کره خاکی، همه ما را تهدید میکند و باید در محاسبات ما جای خود را پیدا کند.
تنها مسئله مشکلات خود جنگ جهانی مطرح نیستند؛ بلکه در سیاستهای روزمره دو طرف هم همین موضوع نقش دارد. سیاست قدرتهای بزرگ نسبت به ایران و اهمیتی که این کتاب – بهدرستی – به جایگاه ایران در این محاسبات دارد . نکته مهمی است که باید در سرتاسر جنبش آزادیخواهانه بررسی کنیم.
پیام محوری – نیمهنهائی کتاب (فصل سوم: سرنوشت یک ملت و سیاست نیروهای چپ (از ص75) به موضوع نیروهای مختلف و سناریوهای احتمالی مربوطه اختصاص داده شده است.
ارزیابی کتاب از مجاهدین و سلطنتطلبان واقعبینانه است. این کتاب درعینحال میگوید که رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی در یک موضوع – سرکوب نیروهای چپ – سیاست واحدی داشته و دارند.
این کتاب نیروهای چپ را به دو قسمت داخل و خارج کشور تقسیم میکند و بهدرستی میگوید تا زمانی که فعالیتی مستمر و بادوام در بخش داخلی این گروه شکل نگیرد، بخش خارج کشور آن امکانات لازم برای اقدامی مؤثر و مفید را نخواهد داشت.
کتاب سپس ادامه میدهد که در جنبش چپ نظریهای شکل گرفت که میگفت: "کشته شدن بیش از 30 هزار نیروی چپ در دهه 60 دیگر نباید تکرار شود." (ص108). اگر این نیروها "توبه" میکردند به احتمالی جان به درمیبردند. این بحث، نکته گرهی "تئوری بقا" است. این در حالی است که " جنبش چپ برای بقای خودش در ایران، نیاز به خروج از وضعیتی دارد که آن را بهاشتباه شرایط بقا تصور میکند" ( 108)
"معتقدیم گروهی که شاهد اعتراضات مردم است و برای بقای خودش از ورود به اعتراضات خودداری میکند...درست علیه بقا و حیات سیاسی خودش اقدام کرده است." (ص107)
"کنار ایستادن چپ، باعث راحت شدن سرکوب آنان میشود" (ص 108-107)
"برای بقا چارهای جز "فعالیت خلاقانه" وجود ندارد" (ص108)
این حکم کلی و پیام گرهی کتاب است.
در این قسمت، پیام (و حکم) محوری نویسندگان عنوانشدهاند. این حکم میتواند تبعات تاریخی داشته باشد. ولی درعینحال حاوی ریسکهایی است که بهسادگی نمیتوان نادیده گرفت. با دلواپسی، و با دلی سنگین، به نظرم میرسد که منطق درستی بهکاربرده شده است. امید دارم که "فعالیت خلاقانه" شامل معیارهای جدی برای تقلیل تلفات به حداقل ممکن باشد. میخواهم این نوشته را با دو ضمیمه ذیل به پایان رسانم.
ضمیمه اول – در انقلاب 57 نفرت و خشم به رژیم پهلوی به نفرت و خشم نسبت به همه دستاوردهای آن دوره منجر شد. فکر میکنم تجربه تلخ نتایج انقلاب 57 همچون ترمز مؤثری در رفتار کنونی مردم ما اثر گذاشته است. میباید برای خود ما ن – و برای عموم مردم - روشن کنیم که فعالیت کنونی میخواهد سازنده باشد. میخواهیم به سازیم و هر چه را که در چهل سال گذشته به دست آوردهایم حفظ کنیم.
ضمیمه دوم – چپها برای حرکت بهسوی سوسیالیسم – عدالت اجتماعی – فعالیت میکنند؛ توجه کنیم که سوسیالیسم تنها از درون حرکت دموکراتیک میروید و همزاد دموکراسی است.
(1) تنها راه بقا، رد تئوری بقا – کتاب آنلاین - لینک نسخه پ د اف در زیر آورده شده است. زمانی که سایز حروف به صد در صد تقلیل داده میشوند، این کتاب 121 صفحه است. تمام رفرنسهای این نوشته از همین سایز گرفتهشدهاند.
https://bepish.org/fa/node/1690
دیدگاهها
سلام.هنوز کتاب را نخوانده ام…
سلام.
هنوز کتاب را نخوانده ام. اما با این مورد موافق هستم که :" اگر این نیرو ها توبه می کردنداحتمالی جان به در می بردند"
بسیاری از رفقائی که می توانستند در جنبش های مردمی ودر دموکراسی خواهی مردم ایران راهگشا باشند، جان باختند.و من همیشه داغدار این رفقا هستم.
افزودن دیدگاه جدید