*نوای موسیقی
موسیقی یکی از موثرترین ابزارهای فرهنگی است که در جامعه و در میان مردم تاثیرات خاص و عمیق خودش را بهجا میگذارد. همه غالباً از شنیدن نوای موسیقی مورد علاقهشان لذت میبرند. موسیقی جان و روان انسانها را تازگی میبخشد و ذهن را به طرز حیرتانگیزی برای شادی، آرامش، خلاقیت و بهتر زیستن آماده و تقویت میکند. موسیقی به افراد کمک میکند تا فکر کنند که چه کسی هستند، چه کسی دوست دارند باشند و چگونه میتوانند مسیر خود را سریعتر طی کنند. مغز انسان دارای عملکرد بسیار پیچیدهای است و موسیقی بر کارکرد این عضو حیاتی تاثیر خارقالعادهای میگذارد. بسیاری از کارشناسان و محققان پس از بررسی تحقیقات وسیع به این نتیجه رسیدهاند که فعالیتهای بسیار محدودی وجود دارند که باعث میشوند تمام بخشهای مغز فعال شوند و موسیقی یکی از این فعالیتها به شمار میرود. در واقع گوش دادن به موسیقی میتواند باعث فعال شدن مناطق احساسی، محرکی و خلاقیت در مغز شود.
*موسیقی بعنوان بخشی از زندگی
موسیقی بخشی از زندگی مردمان یک جامعه یا یک کشور به حساب میآید. نوای موسیقی عامل نزدیکی قلبها و مردم به یکدیگر است. موسیقی جزئی مهم از فرهنگ بومی و ملی کشور میباشد و همواره بخشی از آن از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد. موسیقی با تولیدات هنرمندانی مانند شاعران، آهنگسازان، ترانهسرایان و نوازندهها و... تهیه و آمادهی اجرا میشوند. شاعران، ترانهسرایان و آهنگسازان به علت داشتن افکاری متفاوت و با برخورداری از ذوق هنری مسایل و مشکلات جامعه را راحتتر درک کرده و به صورت شعر، ترانه و موسیقی سخن گفتهاند. موسیقی از احساسات افراد به وجود میآید و به همین دلیل به راحتی روی دیگران تاثیر میگذارد و با امکانات و وسایل تبلیغی و تکنیکی امکان گسترش و فراتر رفتن برایش فراهم و تقویت میشود و حتی میتواند فرهنگ را بخشاً دچار تغییرات جدی و اساسی کند.
*موسیقی به عنوان میراث فرهنگی
میراث فرهنگی به کلیه آثار باقیمانده از گذشتگان گفته میشود که دارای ارزش فرهنگی میباشد. موسیقی بخشی مهمی از میراث فرهنگی یک کشور بشمار میآید و منطقاً میبایست برای حفظ آن میراث فرهنگی در جامعه برنامهریزی کرد. قطعاً میراث فرهنگی برای هر کشوری بخش بسیار مهمی از تاریخ و فرهنگ آن جامعه به حساب میآید. و تمدن و تاریخچهی مردمان یک کشور را میتوان از میراث فرهنگی آن جامعه تشخیص داد. میراث فرهنگی همواره برای تمام جوامع حائز احترام و اهمیت است. کنفرانس عمومی یونسکو در سال 2003، کنوانسیون حفاظت از میراث فرهنگی غیرمادی را تصویب کرد. سازمان یونسکو، میراث فرهنگی غیرمادی را به پنج حوزه تقسیم کرد که هنرهای نمایشی و موسیقایی یکی از آنها میباشد.
*تاثیر موسیقی در میان مردم و به ویژه نسلهای جوانتر
همه در جامعه با سبکهای مختلف موسیقی در ارتباط هستند. اما بیشترین کسانی که در یک جامعه از موسیقی تاثیر بیشتری میگیرند کودکان، نوجوانان و جوانان هستند. موسیقی یکی از عناصر مهم دورهی جوانی است زیرا با نیاز جوانان به نوگرایی، هیجانجویی و تنوعطلبی سازگار است. به همین دلیل موسیقی مورد علاقهی جوانان و بزرگسالان معمولاً متفاوت است. چنانچه گفته شد موسـيقی بخـشی از فرهنـگ جوانـان به شمار ميرود و در شکلگیری هویت جوانان نقش به سزایی دارد. موسیقی با تنوعی که در بخشهای مختلفاش وجود دارد توانسته است یکسری نشانهها، سبکهای لباس، مدل، تفاوتها در سبک هنری و خواندن، رفتارهای گوناگون و گفتمانهای اعتراضی و انقلابی و... را در میان نوجوانان و جوانان ایجاد و تقویت کند. گروههای موسیقی تلاش میکنند با مخاطبان خود ارتباطی فرهنگی و هنری با مضامین اجتماعی متفاوت برقرار کنند.
در همه جای جهان نوجوانان و جوانان 12 تا 22 ساله به دنبال نوجویی، تجربه، متفاوت بودن، این دنیایی بودن، تازگی، هیجان، ریتم تند و موضوعات متنوع هستند و این خصلتی جهانی در این سنین است که فقط مختص نوجوانان و جوانان ایرانی نمیباشد. اما چه خوش و شیرین است که در فضای سیاه، بسته و بدون چشمانداز زندگی برای جوانان در ایران، موسیقی میتواند با تمام تنوع موجود در آن نقشی مثبت در کانالیزه کردن انرژی، فکر و نیروی جوانی داشته باشد و از این طریق موجب سلامتی، خلاقیت، رشد و پیشرفت روحی و روانی طیفهای مختلف جامعه شود. در سالهای اخير بسیاری از پژوهشهای انجام گرفتـه دربـارهی جوانـان، دلالت بر اهميت يافتن هر چه بيشتر موسيقی در زندگی آنان دارد. ايـن امر به این مفهوم است كه موسيقی ضمن اهميت داشتن برای جوانان يكی از سرگرمیهـای عمـدهی آنهـا در زندگی نيـز محسوب میشود. در ضمن جوانان در ایران همانند دیگر بخشهای جهان به عنوان مصرفكنندگان و توليدكننـدگان موسـيقی نيـز مطـرح هستند.
*نقش موسیقی در جهان کنونی
در جهانی کنونی با گسترش شبکههای اجتماعی و مجازی و رشد تکنولوژیهای مختلف، مرزها، ممنوعیتها و محدودیتها نسبتاً کارکردهای خود را از دست دادهاند. در جهان کنونی بسیاری از مسایل، مشکلات و پدیدهها، دیگر خاص یک کشور مشخص محسوب نمیشوند و در مبارزه برای جهانی دیگر و بهتر موسیقی بعنوان وسیله ای برای انتقال تجربیات و فرهنگ های مختلف به آسانی جغرافیای سیاسی را در مینوردد. و در این بین نیروی جوان با به کار گیری تکنولوژیهای جدید نقش پیشتاز و پیشگام برای نوسازی و دگرگونه کردن انواع هنر و موسیقی و... را برای ایجاد تغییرات فرهنگی دارد. بنابراین هنر و موسیقی به عنوان بخشی از فرهنگ یک شهر، کشور و منطقه در دسترس مردم کشورهای دیگر قرار میگیرد و جوانان نیروی فرهنگی، هنری و اجرایی این تبادل فرهنگی متنوع هستند. هر منطقهای با انتقال این تجربیات میتواند فرهنگ موسیقیایی کشور خود را تبلیغ کند و یا حتی با ترکیب و همکاری با دیگران به آثار جدید روی آورد. از این طریق به تلفیق موسیقی ایرانی با سایر انواع موسیقی دیگر در جهان همت گذارد و موجب تاثیر سایر فرهنگها و تغییر فرهنگی در مجموعهی کشوری، منطقهای و جهانی شود و در ارتباط و تبادل فرهنگی قرار گیرد. این تجربه میتواند موجب رشد، پویایی و پیشرفت جامعه گردد؛ زیرا که موسیقی زبان مشترک همه فرهنگ هاست و همین امر باعث می شود که ارتباط، دوستی، گفتگو، تولرانس و تبادلات فرهنگی و اجتماعی برای تغییرات و تحولات مثبت گسترش یابد.
* موسیقی در جمهوری اسلامی
هنرمندانی که در عرصه موسیقی به اشکال متفاوت و متنوع فعالیت هنری می کردند پس از انقلاب فعالیت شان ممنوع گشت و بسیاری از انان مورد سرزنش، تحقیر و سرکوب قرار گرفتند. همهی پنجرههای تنفسی برای فعالیت بر آنان بسته شد و جز صدای موسیقی سنتی و سرودهای انقلابی و مذهبی فضایی برای دیگر سبکهای موسیقی برای دو دهه فراهم نشد. رسانهها، نهادهای فرهنگی و اقتصادی مانند رادیو و تلویزیون، مراکز هنری و سالنها برای اجرای کنسرت موسیقی و برنامههای هنری فعالیتشان متوقف شد و بدین ترتیب صدا و نوای موسیقی برای سالها رو به «خاموشی» رفت. سختگيریها و ممنوعيتهای شديدی در آن دوران، مشخصاً در حوزهی موسيقی اعمال شد و با هراس افکنی و بگیر و ببندها، هنرمندان مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. بخشی مجبور شدند سکوت را پیشه کنند و بخشی دیگر تحت تعقیب قرار گرفتند و عدهای از هنرمندان در وضعیت به وجود آمده مجبور شدند از کشور خارج شوند. فضای بستهی فرهنگی و مذهبی پس از انقلاب در کشور و نگرشهای منفی به انواع موسیقی غیر حکومتی از عواملی بود که باعث شد جز جريان باقی مانده از قبل انقلاب،کمتر کسی به فکر فعالیتهای موسیقیایی و خوانندگی بپردازد.
در واقع بعد از انقلاب میتوان به جرات تاکید کرد که انقلاب فرهنگی در عرصه موسیقی آغاز شده بود و موسیقی ایرانی را از طریق حذف موسیقیدانان از هر سبکی چه مدرن، کلاسیک و بخشاً سنتی تحت عنوان ضدیت جدی و پیگیر با مظاهر موسیقی غربی برجسته میشد، پاکسازی کردند تا بلکه از این طریق جلوی به اصطلاح نفوذ فرهنگ غربی را بگیرند. و بدین ترتیب با نگاههای منفی به موسیقی در فضای بسته فرهنگی ایجاد شده پس از انقلاب هنرمندان و خوانندگان سبک های مختلف از فضای عمومی کشور به شکلی خشن و ناعادلانه حذف شدند. مضاف بر اینکه با حذف خشن صدای هنرمندان زن خواننده از حوزه عمومی، گرایش به مدرنیسم در حوزه فرهنگی و هنری بشدت تا حد نابودی پیش رفت و با ممنوعیتهایی که علیه زنان هنرمند نوازنده و خواننده تحمیل شد موسیقی در بخش باقیماندهاش از این پس چهرهای مردانه به خود گرفت.
* موسیقی تا اواسط دهه 70 و تغییر سنی جمعیت کشور
از سال 1357 تا اواسط دهه هفتاد عملاً تنوعات مختلف موسیقی در ایران وجود نداشت و تنها قطعات حماسی و سرودگونهای به مناسبت های مختلف تولید میشدند، دیگر آثار متنوع هنری تولید و عرضه نمیشدند. البته باید متذکر شد که سختگیریهای پس از انقلاب باعث این شد که بخشی اندک از گروه های موسیقی سنتی، ملی و محلی( مناطق قومی) در ایران برای ادامه کار و حفظ هنرشان، در خانهها، باغها و گاه دشت و بیابان، به اجرای موسیقی بپردازند. در این بین بخشی از موسیقی سنتی در همان فضای بسته کماکان در سطحی کنترل شده و رسمی با وجود محدودیتهای مختلف به فعالیت هنری خود ادامه داد.
اما با گذشت زمان، نسبتاً از سختگیریهای شدید ارگانهای دولتی و انتظامی بر موسیقی سنتی و ملی کاسته شد و فعالیت بخشهایی از این نوع موسیقی، بدون برگزاری اجرای زنده فقط در حد انتشار نوار کاست برای خوانندگان مرد به وجود آمد.
در این میان با پایان جنگ ایران و عراق دیگر موسیقی دوران جنگی نمیتوانست موجب جذب و تهییج مردم و جوانان در عرصه فرهنگی و حتی سیاسی شود. در این وضعیت به وجود آمده یکی از راه حلهایی که مقامات دولتی وقت به کار گرفتند ایجاد زمینه و گذاشتن امکان برای رشد و طرح گستردهتر موسیقی سنتی در کشور بود. دلایل مهمی مانند فضای دوران صلح برای سازندگی، فضای جدید سیاسی، تغییر نسل و جوان شدن جمعیت کشور، تقویت نفوذ قشر متوسط و جدید شهری و طرح مطالبات اجتماعی و شهروندی، پاسخگو نبودن تولیدات رسمی، ارتباط با جهان خارج، دسترسی به امکانات و تکنولوژیهای جدید، تمایل به به کارگیری روشهای متفاوت با فرهنگ رسمی و استفاده از ادبیات غیر متداول در جامعه و نشان دادن شکل دیگری از سبک زندگی که بخشی از آن در واکنش به جهان بیرونی و بخشی دیگر برگرفته از ایدهآلها و آرمانهای جوانان برای رسیدن به زندگی مورد علاقهشان را میتوان به عنوان نمونههای مهمی در ایجاد تغييرات دوران پس از جنگ در نظر گرفت.
پس از جنگ نیروی جوان با کمک اقشار مختلف جامعه با مطالبات مشخص فرهنگی، اجتماعی و سیاسی وارد صحنه سیاسی کشور شد. گسترش دانشگاه در سراسر کشور موجب تقویت این نیرو، روحیه و رفتار جدید در جامعه و به ویژه در میان نسل جوان آن زمان شد. موسیقی جنگی تاریخ مصرفش به پایان رسیده بود و موسیقی سنتی هم جوابگوی نسلهای جوانتر نبودند. نوجوانان و جوانان نیاز به توجه به تجربیات فرهنگهای دیگر، به شادی، نشاط، تنوع، زندگی و جوانی کردن داشتند و فرهنگ حاکم حکومتی با انواع محدودیتها، اجبارات، تحمیلات، آزار و اذیتها و فشارهای مختلف در برابر رویکردهای جدید اجتماعی، مدنی، هنری و سیاسی جوانان مقاومت نشان میداد. همین عوامل موجبات فاصلهگیری و دوری نسلهای جوانتر از حکومت میشد و رفته رفته با رشد آموزش متوسطه و عالی و دسترسی به اطلاعات از طریق انقلاب تکنولوژیکی مطالبات فردی و اجتماعی و زندگی این دنیایی از اهمیت و ارزش بیشتری برای نسل جوانتر کشور برخوردار شد. حکومت با امکانات وسیعی که در دست داشت تنها توانست این روند را کند نماید. اما تغییرات مدرن، افزایش شهرنشینی، افزایش آموزش متوسطه و عالی، جوان شدن جمعیت کشور، مطالبات نسلهای جوانتر، فضا را برای ادامهی فعالیتهای مدنی و طرح بیشتر حقوق فردی، شهروندی و حقوق بشری در جامعه را به وجود آورد. دیگر زندگی در فضای بستهی دوران انقلاب و جنگ با تمام محدودیتها و سرکوبهایش امکانپذیر نبود.
*عدم استقبال از محصولات رسمی موسیقی و حضور متفاوت و جدید موسیقی پاپ
از اواسط دهه 70 یعنی درست دو دهه پس از انقلاب شرایط برای فعالیت موسیقی جدید پاپ فراهم شد و این سبک از موسیقی شروع به تولید و انتشار آثار خود کرد. در دوران پس از جنگ بازار اقتصادی ایران موجب گسترش ارتباطهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با کشورهای غربی و به ویژه اروپایی شده بود. با افزایش مسافرتهای خارجی، فضا برای ورود غيرقانونی نوارهای پاپ موسيقی غربی به ايران هموارتر شد. در این دوره موسيقی پاپ در ميان جوانان و قشر جدید شهری طرفداران بسياری پيدا كرد.
در این فضای جدید جوانهای ایرانی ساکن شهرهای بزرگ و متوسط کشور تحت تأثیر جریان جدید به وجود آمده در موسیقی کشور قرار گرفتند و رفته رفته به سبکهای مختلف موسيقی علاقمند شدند. در آن روزها در میان بخشهایی از جوانان تب آموزش موسیقی و ساز بسیار داغ شده بود و بازار مراجعه به موسیقی روز به روز رو به رشد بود. البته در این بین محدودیتهای حکومتی و انتظامی همچنان نقش بازی میکردند. حتی تولیداتی که از طرف وزرات ارشاد اسلامی مجوز پخش دریافت میکردند از به اصطلاح «رسانهی ملی» کشور، صدا سیمای جمهوری اسلامی، پخش نمیشد. موسیقی سنتی برای برگزاری کنسرت با مشکلات عدیدهای مواجه بود و علاقمندان به این نوع موسیقی از دیدن اجرای کارهای این طیف از هنرمندان در مراکز رسمی و رادیو و تلویزیون محروم بودند.
در واقع وقتی جامعهای رو به تغییر حرکت میکند منطقاً در این فضا مطالبات جدید مطرح میشوند. همگام نشدن و سرسختی نشان دادن در برابر تغییرات موجب مقاومت در جامعه و به ویژه جوانان میشود. در این دوره، اواسط دههی هفتاد استقبال از محصولات رسمی موسیقی در ایران رو به پایین است. بیتوجهی صدا و سیمای جمهوری اسلامی به موسیقی و علاقمندیهای جوانان به سبکهای هنری به شدت قوی است. همین موضوع موجب دوری جوانان از موسیقیهای مورد تایید حکومتی و گرم شدن بازار سبکهای دیگر موسیقی شد.
وقتی در هر عرصهای رفتار، تجربیات، افکار، مطالبات و سلیقهی جامعه با جوان شدن و تغییر شرایط تغییر مییابد دیگر موسیقی دوران جنگ و کارهای بخشی از موسیقی سنتی-مذهبی نمیتوانند پاسخگوی نیاز جامعه جوان کشور باشند، منطقاً میبایست دست به تغییر و تحول در ساختار فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور زد. زیرا که تحمیل یک نوع موسیقی خاص توسط مسئولان فرهنگی و سیاسی و انتظامی نمیتواند در جامعه و در میان جوانان موجب تاثیر مثبت شود. موسیقی میبایست در جریان رقابت سالم میان سبکهای مختلف امکان معرفی، تبلیغ و ترویج برای رشد داشته باشد. باید یک رقابت سالم میان سبکهای مختلف موسیقی ایجاد شود تا همهی آنها بتوانند با برخوردار شدن از امکانات فعالیتهای هنری خود را توسعه دهند و از این طریق بخشی از نیازهای مردم یا علاقمندان خود را برآورده کنند. امکان رقابت سالم هنری، توسعه ظرفیتها و امکانات و نیز توسعهی مراکز آموزش عالی برای گسترش موسیقی از جمله سیاستهایی است که یک حکومت و دولت میتواند موسیقی متنوع و خوب را در جامعه تقویت کند. اما دولت و حکومت به دنبال چنین فضایی نرفتند. با وجود کاهش برخی محدودیتها برای موسیقی سنتی و موسیقی پاپ جدید اما همچنان فضای فرهنگی و هنری کشور در بخش مهمی از دههی 80 برای دیگر تنوعات موسیقی بسته ماند.
*نقش تکنولوژی و اینترنت در گسترش ارتباطات و سبکهای موسيقی
در حدود دو دهه است که با دسترسی به تلویزیونهای ماهوارهای، اینترنت، تکنولوژیهای موسیقی دیجیتال و... تولید و انتشار آلبوم و قطعههای مختلف موسیقی که پیش از این علاوه بر پیچیدگیهای روند کسب مجوز و تهیهی آلبوم، در انحصار شرکتهای خاصی بود دگرگون شده و هر فردی با کمترین سطح دانش و امکانات میتواند به سهولت با هزینه اندک و با تکنولوژیهای جدید موجود، سریع سبک موسیقی مورد علاقهی خود را تولید و توزیع بیرونی کند.
پیش از آن توزیع تولیدات زیرزمینی موسیقی و هنر در ایران توسط کانالهای سنتی مانند بازار سیاه و تلویزیونهای ماهوارهای که شبکهای را برای دسترسی مردم ایران به اخبار مد، اطلاعات، هنر، رقص و موسیقی غربی فراهم کرده بودند انجام میشد. اما نسل جوانتر کشور با دسترسی به اینترنت و تکنولوژیهای موسیقی دیجیتال از اوایل دهه 80، این کانالهای سنتی را جایگزین انتشار فعالیتهای هنری خود کردند. در اصل تغییر حاملهای موسیقی امکان آپلود (بارگذاری) و دانلود (باربرداری) موسیقی را به وجود آورده بود و سیدی رایترها و فلشها فراگیر شده بودند. از طرف دیگر نصب سخت افزارهای موسیقی، مانند کارت های صدا، به کامپیوترهای خانگی امکان آسان تر ضبط و پخش صدا را داد و از پس آن استودیوهای آماتور شکل گرفتند. پیدایش این استودیوهای آماتور و انتشار آزاد و مستقل برای انتشار آثار فردی و گروهی بصورت مستقل از جمله دلایل اصلی شکل گیری نسل خواننده های زیرزمینی محسوب میشود. نسلی که دیگر از یافتن تهیه کننده برای تامین مخارج سنگین تولید و پخش آلبوم بینیاز شده بود.
البته هر چند جوانان و مشخصا هنرمندان سبکهای مختلف موسیقی هنوز از امکانات و کانالهای سنتی گفته شده استفاده میکنند اما در عرصهی توریع تولیدات فرهنگی خود، از استقلال زیادی برخوردار شدهاند. در واقع اینترنت باعث شد که بسیاری از هنرمندان به عنوان توزیعکنندگان آثار موسیقی خود را به صورت قابل دانلود در سایتها و وبلاگ های موسیقی، به آسانی در اختیار هوادارانشان قرار دهند. امکاناتی که در اینترنت برای گفتگو، بحث، انتشار نشریات و برگزاری فستیوالهای آنلاین به وجود آمد، توانست هر چه بیشتر نفوذ و استقلال هنرمندان سبکهای مختلف موسیقی را فراهم کند.
*موسیقی رسمی و راههای قانونی و سخت انتشار آثار هنری در ایران
در ایران همهی تصمیمات بر اساس قوانین اتخاذ نمیشود. هر چند قوانین در ایران بسته، خشک و محدود کننده است و در مواقعی هم مجبور میشوند تغییراتی برای کنترل این پدیدههای فرهنگی و هنری مورد علاقه جوانان ایجاد کنند. سبکهای متنوع موسیقی در فرهنگ حکومتی جمهوری اسلامی چندان جایگاهی ندارند و برای آنها امکان رشد، تکثیر و اجرا فراهم نمیکنند. در جمهوری اسلامی برای ضبط و ثبت یک اثر موسیقی میبایست از هفتخوان رستم گذر کرد. برای ثبت، تهیه، ضبط، تولید، پخش، اجرا و تصویب یک اثر موسیقی معمولی، میبایست با مشکلات عدیدهای مانند سانسور، اگر و اماها، ممنوعیتها در استفاده از کلمات، سازها و... را پشت سر بگذاری. و بعد از گذارندن این مراحل و انجام همه شرط و شروطها به دنبال تکثیر، پخش، و استودیوها و... باشی و در آخر تکلیفات هنوز ناروشن است و سرنوشت اثر هنری در انحصار چند نفر از یکی دو گروه قدرتمند مافیایی پخش آثار هنری قرار میگیرد که آنها برایت تصمیم بگیرند و شروط خود را مطرح کنند. برای کسب مجوز برای یک اثر موسیقایی(ترانه)، میبایست از شورای مجوز شعر اجازه گرفت و برای اثر صوتی به صورت جداگانه مجوز تقاضا کرد. در واقع روندی که در وزارت ارشاد برای مجوز دادن به یک اثر موسیقایی طی میشود بسیار پیچیده است و شروط این ارگان رسمی دولتی بازدارنده و مبهم است. در سایت «شما رسانه» در این مورد آمار جالبی ارائه میدهد:«همین چند سال پیش آمارهای وزارت ارشاد حکایت از این داشت که سالانه برای بیش از هفتصد آلبوم مجوز صادر میشد که تقریباً سه چهارم این مقدار به مارکت موسیقی کشور میرسید. اما حال، تغییر مسیر درآمد زایی از آلبوم به تک آهنگ و کنسرت، باعث شده که در سال گذشته(سال 97)، تولیدکنندگان آثار موسیقی تقاضای مجوز برای بیش از ۴۰۰۰ هزار تک آهنگ از وزارت ارشاد داشته باشند در حالی که آلبومهایی که به بازار رسیدهاند عددی کمتر ۲۵۰ را نشان میدهد!در این میان اگر بیش از ۲۷۰۰ اجرای صحنهای در کنار تعداد نامعلومی از اجراهای وابسته به ارگانها را به بالا رفتن ارزش بلیتهای کنسرت اضافه کنید، خروجی در حدود ۲۰۰ میلیارد تومان برای ده تهیه کنندهی اول موسیقی ایران، توجیه پیدا میکند».
میتوان چنین تحلیل کرد که بخش قابل توجهی از آثاری که مقامات دولتی مجوز انتشار قانونی به آنها نمیدهند در اصل مجموعهای از سبکهای موسیقیایی هستند که معمولاً با سبک زندگی و ارزشهای اسلامی حکومت در تضاد است. زیرا تفکر و معیار اصلی مسئولین دولتی و حکومتی این است که موسیقی را به عنوان یک هنر بالنده قبول ندارند و به آن از دید حرامی مذهبی نگاه میکنند و در بسیاری مواقع مستقیم و غیرمستقیم، علنی و شفاف میگویند نباید از اکثر سبکهای موسیقی جز در یکی دو سبک حمایت کرد.
* موسیقی زیرزمینی به چه معنا؟
موسيقی زيرزمينی جريانی جدی در موسيقی کشورهای جهان به شمار میآید كه در مناطق و برهههای زمانی مشخص، موجب تاثیرات و تجربیات متفاوتی شدهاند. موسیقی زیرزمینی در اروپا و آمریکا از بستر لایههای معترض جامعه، لایههای فقیر و شورشی، قربانیان انواع تبعیض و هنرمندان معترض و خلاق نو آور بر میخیزد. اعتراض مهمترين دليل مشترک زيرزمينی بـودن يـا زيرزمينی شدن هنر و موسيقی در جهان است. مخالفت با فرهنگ، سیاستها و ارزشهای رسمی حاکم در جامعهی سرمایهداری و فشارهای بازار و سیاستهای تجاری شرکتهای بزرگ تولید موسیقی دیگر دلیل زیرزمینی شدن گروههای مذکور میباشند.
«كارن رشاد» مسئول سایت کلاه استودیو در مورد موسیقی زیرزمینی مینویسد:«موسیقی زیرزمینی آنگونه که در همه جای دنیا شناخته شده و پیروان خود را دارد به همین شکلهای سادهی موسیقی غیر حرفهای گفته نمیشود. چنین فرهنگی در هیچ کجای دنیا پیدا نمیشود که به گروههایی که تمام تلاششان رسیدن به درجهای از محبوبیت عام باشد، به گروههایی که دنبال جلب توجه شرکتهای تهیه کنندهی آلبومهای موسیقی باشند و…، زیرزمینی گفته شود. مسئلهی ضبط در استودیوی خانگی نیز عالمی دارد که نباید آن را با زیرزمینی بودن کار اشتباه کنیم...»
كارن رشاد در ادامه مینویسد «جريان موسيقی آندرگراند (زيرزمينی) بيش از آنكه به جريان موسيقی بازار و موسيقی پر مخاطـب روز وابـسته باشـد، بـا جريانـات هنـری- فرهنگی در دل شهرهای بزرگ پيوند يافته است. اين گونه از موسيقی در حقيقـت زير شـاخهای است كه از هنر مدرن و فرهنگ جاری در روزگار مدرن و پسامدرن بـه يادگـار مانـده اسـت و بـا آنارشيسم، فرهنگ پانک و هنر آوانگارد در شرق و غرب جهان پيوند خورده است، نه با شـبكههای غربی و شركتهای بزرگ تهيه كننده. هنر زيرزمينی در مقام يكی از انواع هنر مستقل هم بر پايه سرمايهگذاری مستقل و كم خرج، ماننـد ضـبط خـانگی و هـم بر اسـاس تفكـر و بينـشی مستقل شكل میگيرد.
جاودانگی یک آلبوم یا یک قطعه آندرگراند نه از پر فروش شدن یا مهارت در نواختن نوازندگان آن بلکه از نحوهی ایدهپردازی و جدیت در تجربهگری آثار حاصل میشود. بیشتر گروههای زیرزمینی از مصاحبه با رسانههای عمومی و بزرگ انصراف میدهند و تمایل شدیدی به نشان دادن خود در جمع عام جامعه ندارند.
حقوق مادی گروههای آندرگراند، نه برای خبرسازی بلکه برای جلوگیری از هرگونه خبرسازی و اقدام تبلیغاتی به طور معمول تمایلی به ارتباط با تهیهکنندگان و فروشندگان محصولات فرهنگی نداشته و قدرت خود را بر هنر و بینش خود استوار میکنند تا بر تعداد آلبومها و لیبل انتشار آلبومهاشان. در هنر زیرزمینی حقوق مادی چیزی است که از جانب اعضای گروه تعیین میشود و به هیچ وجه تحت شرایط حقوقی پیچیده فرار نمیگیرند چرا که در موسیقی آندرگراند هنر بر ثروت اولویت داشته و جدیتر است.
ارتباط گروههای موسیقی زیرزمینی به طور معمول به طور جناحی پیش میروند و همیشه طرفداران و نزدیکان خود را در جامعه هنری حفظ کرده به آنان قدرت میدهند. در حقیقت هنر زیرزمینی، انرژی وجودی خود را از ارتباطات تنگاتنگ هنرمندان مختلف در زمینههای مختلف هنری به دست میآورند که به طور مستقل سر برآورده و به یاری یکدیگر صدایشان را بلند و بلندتر میکنند. هنر زیرمینی و در حقیقت هنرمند زیرزمینی در هر رشتهای به مواضع و اصولی معین و مشترک پایبند بوده و هرگز فلسفهی «استفاده از هر تریبونی برای رساندن صدا به مردم" پیروی نمیکند. در حقیقت هنرمند آندرگراند با نوعی دیدگاه فلسفی و جامعهشناسانه پیش میرود تا با شوق و آرزویی کودکانه برای شهرت».
آيا گروههای زيرزمينی موسيقی در ايـران از مشخـصههـای موسـيقی زيرزمينـی پيـروی می كنند؟ نصیر مشكوری موسيقی زيرزمينی را چنين تعريف میكند: «هنـر زيرزمينـی كـه موسيقی زيرزمينی نيز بخشی از آن است، معمولاً به هنری گفته میشود كه پيشرو است، هم از لحاظ ايدئولوژيک و هم بينش هنری و حتی در بيشتر مواقع، از حيث طبقاتی خود را از جامعـه جدا میكند و به عمد خلاف معيارهای فرهنگی و اجتماعی حركت و سـنتشـكنی مـیكنـد و معيارهای جديـدی مـیآفرينـد. در حقيقـت، بينـشی آنارشيـستی دارد و هنـر رايـج را بـازاری میپندارد و ارزش هنری برای آن قائل نيست. در نتيجه، با آن به شكلی بنيادی در تضاد و حتی مبارزه قرار میگيرد. هنر زيرزمينی را از آنجا كـه خـصلتی انقلابـی دارد، مـیتـوان مـادر همـهی نوآوریهای هنری دانست، زيرا با بريدن خود از جريان معمول فرهنگـی جامعـه محفلـی بـرای رشد خلاقيتهای نو میشود كه آن را به اصطلاح هنر آوانگارد نيز میناميم».
با اين حال، ضمن آنكه برخی از مشخصههای بالا در گروههـای موسـيقی زيرزمينـی وجـود دارد، از برخـی ديگـر خبری نيست. مثلاً، همانگونه كه نصیر مشكوری اضافه میكند: «يک نكتهی بسيار مهم را بايـد اينجـا مطرح كنيم كه اكثر هنرمندان زيرزمينی ما مايلاند به هر شكلی درصدد به وجود آوردن بازاری گسترده برای اين نوع موسيقی نيز باشند. درصورتی كه اصولا هنر و موسيقی زيرزمينی مخـالف بازاری شدن است و برای همين، حتي عليه خود طغيان هـم مـیكنـد و آنارشيـسم را راه حـل میداند و هيچ سازشی را با سرمايهداری و جامعهی مصرفی نمیپذيرد».(در گزارش سمينار بررسی موسيقی زير زمينی به نقل از مقاله مسعود کوثری).
*موسیقی زیرزمینی و غیر مجاز در ایران
در دوران رياست جمهوری خاتمی، نسبتاً شرایطی برای رشد موسیقی پاپ جدید به وجود آمد. مسعود کوثری پژوهشگر حوزه ارتباطات و فرهنگ کشورمان در این عرصه مینویسد:«استفادهی روزافزون از موسيقی پاپ در برنامههـای متفـاوت تلويزيونی، از برنامههای كودک گرفته تا سريالهای دنبالهدار و تبليغات بازرگـانی، بـرای ايجـاد جذابيت و نوآوری هرچه بيشتر به رشد موسيقی پاپ كمک شايانی كـرد. از ايـن طريـق، نـسل جديدی از خوانندگان پاپ به مـردم معرفـی شـدند».
به تعبیر کارشناسان این فن با آغاز دهه 80 موسیقی پاپ رسمی در سراشیبی قرار میگیرد و فضای عمومی موسیقی پاپ را دچار نوعی بحران زدگی میکند. در آن سالها کمتر چهره یا آلبومی میتوانست ایجاد هیجان کند و پس از چند سال تکرار دیگر فضای موسیقیشان پرتکرار و عادتگونه به نظر میرسید. این پدیده چند علت مشخص و مرتبط داشت: اول آنکه ماهواره به خانهی ایرانیها راه پیدا کرده بود و شبکه های فارسیزبان خوراک پر رنگ و لعابتری برای ارضای مخاطبان موسیقی پاپ در اختیارشان قرار میداد. موسیقی لس آنجلسی که تا پیش از آن تنها به وسیله ویدیوهای ضبط شده در قالب شوهای نوروزی دست به دست میشد، به طور ناگهانی پایش به خانه ها باز و خیلی زود هم موفق شد سیل مخاطبانش را بیابد.
از سال 82 تا 88 بخشی از گروههای موسیقی پاپ برای باقی ماندن در صحنه و مطرح شدن مجدد خود را زیرزمینی اعلام کردند. اما روشن بود که دلیلی برای رفتن موسیقی پاپ به زیرزمین وجود نداشت، زیرا این سبک از موسیقی جنبه اعتراضی ندارد و با سبک زندگی و ارزشهای طبقه متوسط در تضاد نیست. عمده گروههای موسيقی که به زيرزمينی معروف شدهاند در عرصهی موسيقی «پاپ»، «راک»، «رپ»، «هيپ هاپ»، «جـاز»، «متـال»، «تکنو»، «دنس»، «رگه» و «تلفیقی» فعاليت میكنند. موسيقی زيرزمينی در ایران به مجموعهای از سبکهای برشمردهی بالا گفته میشود كـه غالباً در زمان توليد آثار خود به قولی مورد توجه رسانههای فرهنگی جامعه، ناشران، کارشناسان و سرمایهگذاران عرصهی موسیقی واقع نشدهاند و نیز ارگانهای فرهنگی دولتی به درخواست آنها برای دریافت مجوز پاسخ منفی دادهاند و عدم دریافت مجوز، آنها را به سمت زیرزمینی شدن سوق داده است. در صورتی که گروه زیرزمینی به موضوع مجوز اصلا توجهی ندارد. در آمریکا و اروپا برای تولید، تکثیر، توزیع و اجرای آثار موسیقایی به مجوز دولتی نیازی نیست و گروهها در این عرصه از آزادی پخش و نشر برخوردار هستند.
*مشخصات گروههای زيرزمينی موسيقی در ايـران چیست؟
گروههای زیرزمینی بین 12 تا 25 سال سن دارند. و اکثر فعالیتهای هنری آنها توسط نوجوانان و جوانان اقشار متوسط شهری، بالاتر از متوسط و طبقات بالا تولید میشود. آنها از حداقل امکانات اقتصادی برای تولید و اجرای سبک موسیقی خود برخوردارند. با شروع فعالیت موسیقی زیرزمینی در دههی 80 ما با همهی انواع و آثار موسیقایی، از کم ارزش تا با ارزش، سنتی، تقلیدی تا نوآورانه مواجه بودهایم. نصیر شكوری در مورد موسیقی زیرزمینی بر این نظر است:«هنر زيرزمينی ما در حقيقت هنری خرده بورژواست و فقـط به علت محدوديتهای اجتماعی و فرهنگی حاكم بر ايران مجبور شده زيرزمينی شود. تـا روزی كه به حقوق مدنی خود كه همان آزادی بيان است برسد و آن روز بیشک، از زيـرزمين بـه روی زمين خواهد آمد و تعريف ديگری از خود به دست خواهد داد. اما تا آن هنگام از سانسور دولتی و کنترل شرکتهای بزرگ آزاد و مستقل میباشد».
مسعود کوثری در تحلیل خود در مورد موسیقی زیرزمینی مینویسد:«به علت مهاجرت بيشتر آهنگسازان و خوانندگان موسيقی پاپ ايرانی قبل از انقـلاب، هـم ميانگين سنی آهنگسازان و خوانندگان پاپ پس از انقلاب عموماً پايين (زير 30 سال) اسـت، و حتی اين ميانگين در زمينهی راكيستها و رپيستهای ايرانی به زير 18 سال هم میرسد. كاهش بسيار زياد سـن آهنگسازی و خواننـدگی در سـبکهـای جديـد پديـدهای كـاملاً نـو در ايـران به شمار میرود. عدهای از صاحب نظران موسيقی اين پديده را مربوط به سهولت ساخت موسـيقی با دستگاههای الكترونيكی، به ويژه كيبوردهای حرفهای، میدانند. نوجوانان و جوانان پس از مـدت كوتاهی با اين دستگاهها میتواننـد موسـيقی مـورد نيـاز خـود را بـسازند و بـه كمـک تجهيـزات استوديويی به سادگی آهنگ خود را تنظيم و اجرا كنند. با اين حـال، ايـن فقـط يـک روی قـضيه است. پايين آمدن سن نوازندگی، خوانندگی و آهنگسازی در ايران فقـط بـه وجـه تكنولوژيـک آن مربوط نمیشود، بلكه شكلگيری نوعی فرهنـگ در ميـان جوانـان منتقـد وضـع موجـود و دارای تقاضای اجتماعی و فرهنگی جديد، از دلايل اصلی شكلگيری اين پديده به شمار میرود».
اما میتوان چنین تحلیل کرد که مزيت اصلی و پر اهمیت موسيقی زيرزمينی اين اسـت كـه نشان میدهد، در بخشهای مختلف جامعه چه میگذرد. اين وضعیت در اصل نشان دهنـدهی اوضـاع هنـری و فرهنگی رسمی کشور و هم موضوعات مربوط به سیاستهای حکومت است. اصولاً موسیقی زیرزمینی چـون خـود را مقيـد و محدود به پيروی از تفكر يا شکلهای خاصی نمیبيند، حرفاش را به آسانی و راحتی بدون سانسور و اگر و اما انتشار میدهد.
*موسیقی راک و نقش آن در گروه های زیرزمینی
در موسیقی مخاطبان مختلفی وجود دارند. از موسیقی راک بیشتر جوانهایی که از آموزش و سطح بالاتری از موسیقی برخوردار هستند و به نوعی با موسیقی پیشرو، مترقی و اعتراضی آشنایی دارند، حمایت میکنند. دانشجویان دانشکده موسیقی و کسانی که به بخش هنری موسیقی توجه بیشتری دارند، از جمله دوستداران این سبک از موسیقی میباشند.
نصیر مشکوری در مصاحبه با سایت دویجهله در رابطه با موسیقی راک میگوید: «اما نسل بعد از جنگ که «راکرهاى» ما از آن گروه هستند، یکسرى خواستهها داشتند. ولی این بچهها تا چشمشان را باز کردند، در یک جامعهی سنتى و انقلابى بار آمدند، نتوانستند آن برداشتهاى انقلابى و شورشى راک را درک کنند و اگر هم درک کردند، اجازه نداشتند بیانش کنند. براى همین موزیک راک ما بهمعناى واقعى شکست خورد، چون بچهها سعى کردند سازش کنند و خواستند یک سازشى را بهوجود بیاوردند میان فلسفهى راک و بینشهاى سنتى که در آن زندگى مىکردند. راک، آنطورى که ما مىشناسیم، در غرب یک موزیک شورشىست، حالا مىتواند بیانى سیاسى یا بیانى فرهنگى داشته باشد و یا راجع به سکس و مواد مخدر باشد. مثلا مىبینیم یکى از گروههاى راک لباس زنانه مىپوشد و موزیک مىزند، ولى اینها مرد هستند و اصلا همجنسگرا هم نیستند، مرد هستند و براى اینکه دیوارها را بشکنند، براى اینکه انزجار یا لذتشان را از جامعه مدرن نشان بدهند، اینگونه رفتار میکنند. ولى مسئله سر این است که جوان ایرانی فکر میکند، آیا من مىتوانم مختصات غرب را یک به یک به ایران منتقل کنم؟ یا اینکه مجبورم خود را با شرایطى که در آن زندگى و کار مىکنم وفق بدهم تا کارم پیش برود؟ کاملا درست است! من اصلا از دید انتقادى به این مسئله نگاه نمىکنم، بلکه دارم سعى مىکنم نقدش کنم که چرا این شرایط بهوجود آمد. من خودم قبلاً تا چند ماه پیش جزو آن دسته بودم، که مىگفتم چرا آن حس شورش در راک ایران نیست. راک باید شورشى باشد، اما فرهنگ مدرن را نمىشود وارد کرد، بلکه باید به آن رسید. همانطور که آمریکا هیچوقت نمىتواند دمکراسى را وارد عراق کند. باید مردم عراق به این نیاز برسند تا بستر براى دمکراسى ایجاد شود. در هرحال، بچهها به این نکته رسیدند که توانستند یکسرى عنصرهاى نوگرایانه به موزیک راک ما بدهند و یک حلقهاى بهوجود آورند، یک رابطهاى میان سنت و مدرنیته! یعنى در واقع بچههاى ما بیشتر ریشه در موزیک اصیل دارند تا در موزیک راک و مدرن دنیا. براى همین بیشترین سعىشان این بوده که از طریق عنصرهاى فرهنگى، مثلا حافظ و یا با استفاده از ملودىها یا حسها و سازهاى سنتى بتوانند یک هویتى در این موزیک بهوجود بیاورند که به نظر من در نوع خودشان به آنچیزى که مىخواستند برسند رسیدهاند و بیشتر از این هم نمىشود. مثلا «اوهام»، یک موزیک پاپ- راک نه زیاد اجق وجق و نه زیاد سازشکارانهاى را بهوجود آورد که در واقع مفهومش را با حافظ پر مىکند، چیزى که در غرب اصلا رد مىشود و نمىتواند راک باشد. یا مثلا «میرا» مىآید و یکجور دیگر سازش مىکند و بیشتر مىخواهد به تودهی مردم برسد . مىببینیم در همهى اینها حرکات شورشى هست و بچهها دارند سعىشان را مىکنند تا از طریق آن محفظهها و راههایى که موجود است به مخاطبانشان برسند. میرا مىآید ترانههایى مىنویسد که شبیه به شعرهاى نو هست با آن پیچیدگىهاى ادبیاتى، در صورتى که در موزیک راک نمىتوانى پیچیده حرف بزنى، باید مستقیم حرفت را بزنى».
در ادامه مصاحبهگر دویچهله از نصیر مشکوری میپرسد «گفتی که به نظر تو موسیقى راک ایرانى تا اندازهاى شکست خورده. آینده هیپهاپ و رپ ایرانى را چطور مىبینی؟»
نصیر مشکوری پاسخ میدهد:« اگر گفتم شکست، اشتباه کردم. چون «کیوسک»(گروه موسیقی راک) شروع مىکند و یکدفعه مىبینیم همان حرکتى را مىکند که باید چند وقت پیش مىشد. من فکر مىکنم راک ایران مجبور بود که این سازش، این رابطه را بوجود بیاورد وگرنه نمىتوانست یکدفعه بلند شود، جیغ بزند، از آزادى حرف بزند. نمىتوانست. راک هم نمىتوانست اینکار را بکند. اصلا اگر هیپهاپ هم بود، وضعش بهتر از این نمىشد. فکر مىکنم نسل اول یک قدمى برداشت که بیشتر تحت تاثیر راک بودند، نسل دوم حالا هیپهاپ را برداشتند و مسلما و صددرصد من مطمئنم که این هیپهاپ و این برداشتهاى شورشى هیپهاپ در موزیک راک ما و بقیه سبکهاى دیگر تاثیر خواهد گذاشت. یعنى در حقیقت اینها یک درى را باز کردند که دیگر بسته نمىشود. یعنى اگر قرار باشد جلوى این را بگیرند، باید یک دور دیگر انقلاب کنند که بتوانند دوباره این را از ریشه بکنند». نصیر مشکوری در مصاحبهاش متذکر میشود :«حرکتى که راک کرد اولین قدم را برداشت. در حقیقت رابطهی سنتگرایى به مدرنیسم را به وجود آورد و خیلى هم جالب و در نوع خودش بىنظیر».
"موسیقی رپ و نقش آن در گروههای زیرزمینی
در جوامع دمکراتیک، حقوق و آزادی فردی یکی از اصول اصلی و اولیه آن به حساب میآید. آزادی بیان و حق انتخاب از جمله حقوق مدنی تک تک اعضای جامعه محسوب میشود. موسیقی زیرزمینی در ایران در شرایطی متفاوت و با نگرشی خاص ایجاد شده است. در واقع موسیقی ایرانی بیشتر در قالب غیر مجاز متولد شده تا مفهوم زیرزمینی رایج در کشورهای دیگر .
خرده فرهنگ هیپ هاپ و به تبع آن موسـيقی رپ از اوایل دهه 80 در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد شروع به فعالیت وسیع زیرزمینی کرد. توجـه مخاطبین جوان بـه ايـن نوع از موسیقی به دلیل دارا بودن زبان انتقادی و اعتراضی نسبت به وضـع موجـود جلب شد. و بدین ترتیب بخش بزرگی از جوانان و نوجوانان طرفدار موسیقی رپ شدند. در آن دهه برگزاری کنسرت عمومیت نداشت و خوانندگان رپ با تقلید از رپرهای آمریکایی به اجرای برنامههای زیرزمینی در مکانهای غیر رسمی میپرداختند. مبارزه با رپرها در چارچوب طرح امنیت اجتماعی آغاز شد و در این میان برخی از رپرها پس از شناسایی، دستگیر و بازداشت شدند و هزینههای سنگینی نیز پرداختند.
در جهان کنونی موسیقی رپ از چارچوب منحصر به سیاهپوستان خارج شده و تبدیل به یک شیوهی اعتراض برای جوانان جهان شده است. در واقع هر جا که جوان و نارضایتی وجود دارد موسیقی رپ هم به عنوان یک شیوه اعتراض در قالب موسیقی و در دل کلماتی که به سرعت و پشت سر هم اجرا میشوند، نیز حضور دارد. در ایران بسیاری از هنرمندان سبکهای رپ و راک نیز از دریافت مجوز بازماندهاند و همانند دیگر هنرمندان موسیقی غیرمجاز، در برگزاری کنسرت و فروش آثار خود با محدودیتهای قانونی روبرو هستند. از آنجایی که جوانان ایرانی به گروههای اجتماعی، فکری، قومی و طبقاتی متفاوتی تعلق دارند و تفکرات آنها دغدغهها و اندیشههای گستردهای را شامل میشود. در گروه های موسیقی رپ نیز این تنوعات را به اشکال گوناگون میتوان دید. بنابراین تا اواسط دهه 80 در آثار تولید شدهی رپ به مسایل قابل لمس و روزانهی زندگی اجتماعی مانند بيكاری، فقر، اعتیاد، مواد مخدر، زن ستیزی، اشاره به حقوق زنان، كنكور، تبعیض، دانشگاه، ازدواج، خـانواده، هويـت، میهن دوستی، حقوق انسانی و مسایل سیاسی و... بیشتر پرداخته شده است و معضلات اجتماعی را به شکل اعتراضی در انتخاب ملودیها، ریتم، سازبندی، ترکیببندیها، نوع صدا و... با زبانی ساده و ریتمیک توسط خوانندگان این سبک موسیقی اجرا شده است. در موسيقی رپ اعتراض و انتقاد با صراحت بيشتری به زبان میآید. نصیر مشکوری در مورد موسیقی رپ در مصاحبهاش میگوید:«موزیک رپ ما یک موزیک عامیانه است و در حقیقت یک موزیک کوچهـ بازارى مدرن است. یعنى درست همان فلسفه و برداشتهاى کوچه ـ بازارى که مىدانیم راجع به چى و کی... همانها را دارد مىگوید، فقط به شکل خیلى مدرنتر و امروزىتر. رپ در حقیقت بخشى از جامعهى جوان را گرفته که بخشىشان، هیچ اهمیتى به اتفاقاتى که در دنیا مىافتد نمىدهند. فقط مىخواهند میهمانى بگیرند و خوش باشند و مخصوصا به زن از دید خیلى پایینى نگاه مىکنند و حالت سکسوئالیته دارد. این موضوع یک بخش بزرگى از موزیک رپ ما را گرفته، نه بهخاطر اینکه چون رپ است. ما مىبینیم «هیچکس» (سروش لشكری خواننده رپ ایرانی) دارد راجع به مسایل و درگیرىهاى شخصىاش با جامعهاش صحبت مىکند. شهر را به عنوان یک جنگل مىبیند و از خودش مىخواهد با قمه دفاع بکند، بهخاطر اینکه مدام تحت فشار است. و یکجا راجع به اتحاد صحبت مىکند، و خیلى عمیق مسایل را بیرون مىکشد».
البته در مورد مضمون اصلی اشعار خواننده رپ «هيچكس» میتوان مشخصاً متذکر شد که به موضوعات و مشكلات جوانان میپردازد. او کارهایش را با زبانی كه دقیقاً از اصطلاحات زبانی جوانان اسـتفاده کرده سروده است. آهنگهای «هيچكس» به خاطر تاكيـد بـر مـشکلات و موضوعات جوانان و به كار بردن زبان خودمانی و بیپرده و عمیق موجب جذابیت کارهای هنری او شده است. با مهاجرت «هیچکس» به خارج متاسفانه مدتهاست که کارهای جدیدی از وی انتشار نیافته است.
از اواخر دهه 80 تا امروز بخش مهمی از موسیقی رپ به مضامین عاشقانه و موضوعاتی که محور موسیقی پاپ ایرانی است، اختصاص یافته است. البته رپ مانند هر سبک دیگری در موسیقی بخش های مبتذل و بیمایه کم ندارد، که گاه بخشهای مبتذلی از آن با استقبال زیادی نیز روبرو میشوند. نگاه مردسالارانه به زنان، ترویج کلیشه های جنسیتی و ترغیب خشونت علیه زنان به کرات تم برخی از این موسیقی گروههای رپ یا رپر خوانهای ایرانی بوده است. این نوع از خوانندگان رپ، رکیکترین توهینها و فحاشی های نادرست را به زنان انتشار دادهاند. اما موسیقی رپ تنها منحصر به این بخش از خوانندگان رپ نمیشود و موضوعات اجتماعی همچنان توسط رپرهای طیفهای مختلف این سبک موسیقی خوانده شده و انتشار مییابند که برای خود علاوه بر یک هنرمند آزاد بودن مسئولیت اجتماعی در برخورد با جامعه و مخاطبان خود نیز قائل هستند.
*موسیقی رپ و دختران جوان
این واقعیت تلخی است که همچنان تکخوانی زنان برای مردان در جمهوری اسلامی ممنوع است. اما خوانندگان جوان در موسیقی زیرزمینی و مشخصاً رپ فقط پسران نیستند. در موسیقی زیرزمینی صدای زنان آزاد است. مشخصاً در موسیقی رپ در ایران ممنوعیتی برای حضور دختران و زنان جوان وجود ندارد. اما فضای مردسالارانه، تعداد کم دختران و زنان جوان رپر در مقایسه با مردان جوان، محدودیتها و فشارهایی که برای حضور آنان در جامعه و توسط حکومت صورت میگیرد امکان رشد همه جانبه به آنها نمیدهد اما همین که در این سبک از موسیقی حضور دارند و دست به تولیدات هنری میزنند دارای اهمیت بسیار است. تاکنون این دختران جوان رپر توانسته اند خوانندگان و هنرمندان خوب و مطرحی را به جامعه هنری و مخاطبان این بخش از موسیقی معرفی کنند. در این زمینه می توان از «سالومه» خوانندهی رپ و هیپ هاپ نام برد که نخستین دختر خوانندهی رپ فارسی است که عمیقاً و فکر شده به مسایل اجتماعی میپردازد. «مخلوق زیبا» یکی از معروفترین آهنگهای وی است که به مسئلهی تن فروشی در میان زنان پرداخته و آهنگی نیز درباره جنگ عراق خوانده است. «پانی» دیگر خواننده رپ که آثارش در سطحی وسیع دست به دست میشوند. «مانا» یکی دیگر از خوانندگان جوان رپ است که چند آهنگی را انتشار داده است. او در آهنگی به نام «عصیان» به موضوع فقر و دختران فراری در ايران پرداخته است. «غوغا» نیز یکی دیگر از رپخوانهایی است که به صورت زیرزمینی فعالیت دارد. به این مجموعه هنرمندان زن جوان رپر می توان نامهای بسیاری از خوانندگان رپ را افزود.
این امر پنهانی نیست که در چهار دههی گذشته در جمهوری اسلامی همه کار صورت گرفته تا دختران نوجوان و جوان و کلا زنان نتوانند در عرصهی موسیقی و خوانندگی حضور یابند. در این سالهای طولانی سیاستهای فرهنگی و هنری دولت و حکومت مانع یادگیری و آموزش قوانین فنی خواندن آواز برای دختران و زنان شده است و بدین طریق آنها را از حق دمکراتیک و برابر برای آموزش موسیقی محروم کردهاند. هنوز در شرایط امروز جامعه، حضور دختران در کلاس تمرین آواز چندان امکانپذیر نیست. اما نوجوان و جوان بودن و خواندن در سبک موسیقی رپ جذابیتهای خاص خودش را دارد. و دختران جوان را نمیتوان از شوق شنیدن، مشارکت کردن و تجربه آموختن همچون دیگر هم نسلان خود محروم کرد. دختران جوان کشورمان بارها در بسیاری از عرصه های اجتماعی، فرهنگی، مدنی و سیاسی کشور نشان دادهاند که نمیشود آنها را از صحنه جامعه خارج کرد. زیرا همشیه برای برآمد اجتماعی در هر عرصهای به اندازه کافی از توان، ظرفیت و قابلیت ها و استعدادهای فراوان برخوردار هستند و نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
بنابراین چنانچه متذکر شدم دختران نوجوان و جوان کشورمان با وجود انواع محدودیتها و ممنوعیتها اما مدتهاست که وارد فعالیت هنری در این سبک از موسیقی هم شدهاند. دختران جوان و نوجوان بسیاری به خوانندگی و متن نویسی برای موسیقی رپ روی آوردهاند. این دختران جوان کارهای هنری خود را در قالب اعتراضات عمیق نسبت به تبعیض، طلاق، نابرابری، سانسور، بیکاری و... ارائه میدهند و با تردید بسیار ارزشهای رسمی نظام فرهنگی و سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی و جامعه را بصورت مستقیم و غیرمستقیم به چالش میکشند.
در تولیدات گروه های موسیقی رپ، استفاده از خشونت علیه زنان و نگاه ضد زن در خانواده به کرات بازتاب داده میشود. به چالش کشیدن این نوع از تولیدات موسیقی به خصوص با مفاهیم ضد زن و ترویج خشونت علیه زنان میبایست از جمله فعالیتهای هنری دختران جوان خواننده رپ و مخاطبان دختر و زن جوان قرار گیرد. با زبان هنر میبایست به مصاف خوانندگانی رفت که همچنان تحقیر و تضعیف زنان را میخواهند در فرهنگ مردسالارانه جامعه و قوانین کشور حفظ کنند. نوجوان و جوان بودن مخاطبان و طرفداران موسیقی رپ و عدم وجود وسایل قانونی برای آموزش و مخالفت با چنین روحیات زن ستیزانهای در جامعه، وظایف رپخوانهای زن جوان و هنرمندان مرد جوان که به مخالف تبعیض و نابرابری هستند را افزایش میدهد. در ضمن مخاطبان و طرفداران گروههای رپ و رپر خوان نیروی گستردهای را در جامعه تشکیل میدهند و مناسب است به اشکال گوناگون به این نوع ادبیات خشونتآمیز علیه زنان و اقلیتها که در برخی آثار گروه های رپر ایرانی انتشار مییابد اعتراض گردد. خوانندگان زن جوان نباید صحنهی موسیقی رپ را به سادگی در اختیار خوانندگان ضد زنِ بخشی از این سبک از موسیقی قرار دهند. آنها با انتشار آثارشان با چنین نگرشهایی که خشونت علیه زنان را تقویت میکنند، میبایست مبارزهی آگاهانه کنند. و به هیچ وجهی نگذارند که از زبان و هنر موسیقی برای تحقیر و تقویت به کارگیری خشونت علیه زنان سو استفاده صورت گیرد.
در ایران چنانچه تاکید شد امکانات و وسایل قانونی و نیمه قانونی برای مبارزه با خشونت بکار رفته علیه زنان چندان وجود ندارد و سیاست حکومت در این عرصه دفاع از حق و حقوق زنان نیست و بیشتر حفظ سنن ضد زن و فرهنگ مردسالاری است. این حرف درستی است که رپخوانها مسایل مختلف زندگیهای شخصی و مشکلات اجتماعی را از نگاه خود میخوانند و موضوع تبعیض علیه زنان را که بخشی حقوقی و قانونی و بخش دیگر عرفی و فرهنگیاند را سوژهی آثار خود میکنند. اما به صرف وجود این موانع گفته شده میبایست به این نابرابری ها و تبعیضات اعتراض کرد و به عنوان رپ خوان علیه آن اقدام کرد و نه اینکه به تحقیر و زن ستیزی پرداخت.
چنانچه پیشتر متذکر شدم در سالهای گذشته حضور دختران جوان در موسیقی رپ در مقایسه با نسبت خوانندگان دختر در سایر سبکهای موسیقی چون پاپ و سنتی، رشد قابل توجهی داشته است. اما با این وجود موسیقی رپ همچنان فضایی مردانه دارد.
*نتیجه گیری
ميزان پيوند رابطه جوانان با نظام اجتماعی و سیاسی ارتباط مستقيمی با ميزان برآورده شدن مطالبات، تمـايلات و علايق آنان دارد. هرچه حکومتی بتواند مطالبات، نيـازها و علايـق جوانانش را بيشتر و مطلوبتر فراهم و برآورده کند، رابطه نظام اجتماعی با نسل جوان و جوانتر بيـشتر و بهتر برقـرار میشود و موجب رشد استعدادها، ابتکارات و پیشرفت کشور میشود.
در جمهوری اسلامی ایران همانند دیگر عرصهها هنر نیز تحت تاثیر سیاست است. سیاست حکومت در چهار دههی گذشته با اعمال محدودیتها و ممنوعیتهای بسیار مانع آزادی بروز استعدادها، امکانات، تولیدات و توزیع آثار موسیقی سبکهای مختلف شده است. در این بین حکومت و دولت به شکل قانونی و غیرقانونی از هر وسیلهای برای عدم مشروعیت هنر، موسیقی و فرهنگ دمکراتیک، متنوع، مدرن و امروزی تلاش زیادی کرده است. اما واقعیت سخت زندگی، فرهنگ، مطالبات نسلهای جوانتر، وضعیت جهانی و تکنولوژیهای مختلف، اینترنت و...، چنین سیاستهای سرکوبگرانهای را محدود و تضعیف کرده است. نوجوانان و جوانان در عرصهی جامعه بسیاری از ارزشهای حکومتی و اسلامی را این دنیایی و امروزی نمیدانند و با فعالیتهای خود در عرصهی اجتماعی و فرهنگی توانستهاند نقش خود را در ایجاد یکسری تغییرات به حکومت تحمیل کنند.
در چهار دههی گذشته در جمهوری اسلامی همه امکانات رسانهای نوشتاری، تصویری و شنیداری در اختیار افراد و نگرشهایی بوده است که به باز تولید فرهنگ نسلهای پیش از انقلاب پرداختهاند. آنها به فرهنگ و خرده فرهنگهای نسلهای جوان و جوانتر که میخواهند در جهان امروز زندگی کنند و مانند همه جوانان از حق انتخاب برخوردار باشند و در زندگی شاد و آزاد باشند، آگاهانه بیتوجهی نشان دادهاند. بزرگترین و مهمترین مشکل اصلی حکومت در بخش فرهنگ، آموزش، سیاست و... این است که مدیران و مسئولیناش هیچوقت بازنشسته نمیشوند، البته چنین روحیه و رفتاری فقط مختص مسئولان دولتی و حکومتی جمهوری اسلامی نیست. این روحیه و رفتار حاصل فرهنگ غیردمکراتیکی است که بسیاری از فعالین اجتماعی و همهی رهبران حکومتی و غیر حکومتی و اپوزیسیون از هر طیفی از آن برخوردار هستند.
موسیقی زیرزمینی در ایران خارج از ارزیابیهای متعددی که میتواند وجود داشته باشد دارای اشکال گوناگونی است که یکی از ابعاد آن رویکرد اعتراضی است. این رویکرد تصویری از تقابل قدرت را به نمایش میگذارد که برجستگی خاصی را در معادلات اجتماعی نشان میدهد. در عرصهی اجتماعی موسیقی زیرزمینی بخشی از سرمایهی فرهنگی کشور است که به صورت خرده فرهنگی از رفتار و روشهای جوانان خارج از وابستگی طبقهای آنها به وجود آمده است.
پیر بوردیو جامعه شناس فرانسوی، در مورد چگونگی عملکرد افراد و گروهها در ساختارهای اجتماعی در مدلی که ارائه میدهد به شرایط عینی زندگی و موقعیت فرد در ساختار اجتماعی که به تولید منش خاص منجر میشود، میپردازد. از نظر بوردیو این منش مولد دو دسته نظام است: نظامی برای طبقهبندی اعمال و نظامی برای ادراکات و شناخت. سبک زندگی نتیجه نهایی تعامل این دو نظام است. سبک زندگی همان اعمال و کارهایی است که به شیوهای خاص طبقهبندی شده و حاصل ادراکات خاصی هستند. عمدهترین میراث اندیشه بوردیـو برای تحلیل سبکهای زندگی، تحلیل انواع سرمایه برای تبیین الگوهای مصرف، و بررسی فرضیه تمـایز طبقات از طریق الگوهای مصرف و مبنای طبقاتی ذایقهها و مصرف فرهنگی است. از نظر بوردیو این سبک زندگی است که علایق و باورها را تعریف میکند و این سبک زندگی است که نوع موسیقی مورد مصرف را برای قشر خاص یا گروه واحدی تعیین میکند که خود آن برخاسته از عناصر گوناگون است.
سبک زندگی یا رویکرد موسیقی زیر زمینی در ایران، خرده فرهنگی در میان جوانان است که توانسته سبک و فرهنگ جدیدی از زندگی را در بستر یک بده بستان اجتماعی ترویج و با تغییر رو به رو کند. گروههای زیرزمینی و به ویژه هیپ هاپ و رپ به دلیل برخورداری از گروهها و طرفداران علاقمند توانستهاند با اتکا به عنصر اعتماد از نوعی سرمایهی اجتماعی برخوردار شوند که برای آنها موجب قدرت اثر گذاری در رفتارهای اجتماعی در جامعه را فراهم کرده است. این موسیقی با ساختار هنجارشکنانهای که دارد، از قابلیت تأثیرگذاری بر اقشار مختلف مردم به ویژه نوجوانان و جوانان برخوردار است. موسیقی زیر زمینی در ایران یک واقعیت مهم است. واقعیتی که حداقل توسط جامعه بسیار هم جدی گرفته میشود. بخش قابل توجهی از اشعار موسیقی زیرزمینی دارای مضامین انتقادی به شرایط فرهنگی و اجتماعی ایران است و از این توان و ظرفیت برخوردار است که با مباحث مطرح در عرصه عمومی ارتباط برقرار کند. این پدیدهی اجتماعی به صورت بالقوه میتواند در موقعیتهای مختلف امواجی بزرگ در میان نوجوانان و جوانان ایجاد کند. جوانانی که زبان موسیقی را از هر زبان دیگری بهتر میفهمند. موسیقی زیرزمینی در ایران، اعتراضی است اما به ساختار نظام سیاسی و اقتصادی لیبرالیسم در کشور چندان معترض نیست و بیشتر به مشکلات و محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی توجه دارد.
بخشهای مهمی از موسیقی زیرزمینی موقعيت رسمی و علنی در عرصه عمومی ندارند زیرا حکومت سبکهای متنوع موسیقی زیرزمینی را تهاجم فرهنگی غرب علیه ایران میداند. این نوع از سبکهای موسیقی اغلب در استودیوهای خانگی به صورت مخفيانه و با مضامين اعتراضگونه توليد میشوند. جريان موسيقی زير زمينی در ایران پدیدهای اجتماعی و فرهنگی است که از نیازهای لایههایی وسیعی از نوجوانان و جوانان کشور برخاسته است و دیگر نمیتوان آن را انکار کرد.
موسیقی زیر زمینی ایرانی پدیدهای زنده و امروزی است که باید حضورش را پذیرفت. این بخش مهم از موسیقی به دلیل محدودیتهای حکومت زیرزمینی شده است، در واقع یک پدیده خرده فرهنگی است که باید به عنوان سرمایهی اجتماعی مورد توجه قرار گیرد. و نسبت به حذف آن باید به صورت همه جانبه معترض بود. طرفداران و هنرمندان سبکهای موسیقی زیرزمینی نوجوانان و جوانان دختر و پسر کشورمان هستند که بدون حمایت دولت و رسانههای فرهنگی جامعه در میان نسلهای جوانتر و حتی اقشار دیگر جامعه نفوذ قابل توجهی پیدا کردهاند. بنابراین موسیقی زیرزمینی در ایران به مرحلهای رسیده که دیگر قابل حذف نیست.
نوامبر 2019
علی صمد
منابع:
یک- رشاد، كارن: نظر كارن رشاد در باره موسيقي زيرزميني را مي توانيد در لينك زير بخوانيد:
http://www.kolahstudio.com/Underground/?p=216
دو- مسعود کوثری سال 1388 تحقیقی پژوهشی با عنوان «موسیقی زیرزمینی در ایران» انجام داد و آن را در دوفصلنامه جامعه شناسی هنر و ادبیات در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران منتشر کرد.
https://jsal.ut.ac.ir/article_20730_6efc69210d8d05a232c5a8963195d20f.pdf
سه- دکتر مسعود کوثری، پژوهشگر ایرانی حوزه ارتباطات و فرهنگ و استادیار و مدیر گروه ارتباطات اجتماعی و عضو هیات علمی دانشگاه تهران داشتهایم.
چهار- (سایت شما رسانه)
https://shomarasane.com/1398/03/26/%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%AD%D8%B5%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%B4%D8%AF/
پنج- تغییر و تحولات موسیقی آلترناتیو در ایران- گپی با نصییر مشکوری
https://www.dw.com/fa-ir/%D8%AA%D8%BA%DB%8C%DB%8C%D8%B1-%D9%88-%D8%AA%D8%AD%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C-%D8%A2%D9%84%D8%AA%D8%B1%D9%86%D8%A7%D8%AA%DB%8C%D9%88-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D9%BE%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D9%86%D8%B5%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%88%D8%B1%DB%8C/a-2407091-0
شش- بصری شدن رپ فارسی در فضای مجازی
http://nms.atu.ac.ir/article_8495_1f0c9823d0830cdcb316af95b44f541b.pdf
هفت- نفرين و نفرت در ترانه های عامه پسند ايرانی از سال 80 تاكنون
https://jsr.ut.ac.ir/article_58631_b5e7c2d32e884944517c4bb8e2067a14.pdf
هشت- جوانان و هنجارهای رسمی و غيررسمی موسيقی پاپ
https://jnoe.ut.ac.ir/article_18920_c6c20f2b9418f0e6d2f82bbf0fc4e086.pdf
نه- رپ فارسی،موسیقی دیوارهای شهر
https://meidaan.com/archive/39595
*****
نشریه مُروا شماره اول:
https://bepish.org/fa/node/2286
فصلنامهی مُروا شماره دوم:
https://bepish.org/fa/node/2858
دیدگاهها
با دروددوست عزیز رضا جاسکیاز…
با درود
دوست عزیز رضا جاسکی
از توجهتان صمیمانه تشکر می کنم.
با دوستی
علی صمد
خیلی ممنون به خاطر این مقاله…
خیلی ممنون به خاطر این مقاله و این شماره مروا. مطالب و نکات بسیار خواندنی و جالبی در این شماره یافتم. با تشکر از همه نویسندگان و دستاندرکاران این شماره نشریه! که از زوایای گوناگون وضعیت کنونی موسیقی ایرانی را مورد بررسی قرار دادهاند.
رضا جاسکی
افزودن دیدگاه جدید