بلاروس یکی از صنعتی ترین جماهیر شوروی سابق که بهمراه سایر جمهوریهای شوروی سابق به "استقلال" (قابل ذکر است که بلاروس هرگز از سیطره روسیه رها نگشت، دائما در مهار اقتصادی این کشور قرار داشته است) رسید. این جمهوری از سال 1992 به این زمان فراز و نشیب های بسیاری را پشت سر گذاشته است.
در همین راستا انتخابات اگوست اخیر را میتوان یکی از پرمخاطره ترین حوادث شمرد که موجب تضاد افکار در میان پارسی زبانان نیز گشته است.
در راستای کمک به درک شرایط بلاروس این نوشتار تلاش دارد تنها برخی از واقعیات زیرپستی جامعه و اقتصاد بلاروس را روشن نماید.
سالهای نخست پسا شوروی.
از سالهای 92 به این سو اقتصاد بلاروس همانند سایر جمهوری ها پا به میدان سرمایه داری نهاد، اخشیج های مالکیت خصوصی کلیه مرزهای زندگی مردم را درنوردید. کشور و مردم پس از سالها زندگی در اقتصاد برنامه ریزی (سوسیالیستی شوروی)، اینک پا به میدانی گذاشتند که هرکس برای خود و منافع شخصی خود می کوشید. بلاروس رویای ساختن بهشت در درون خانواده خود، بسان فیلمهای هالیودی را در پندار داشت. سرمایه داری اما، واقعیت این رویا را در همان گامهای نخست در هم پیچید، دیری نگذشت که زورگیری ها در خیابان، سری دیگری از فیلمهای هالیودی از نوع وسترن را به عین نشان داد.
بسیاری ازاین قبیل حوادث و رخدادها موجب شد، نخستین شخصی که وعده درهم پیچیدن و سروسامان دادن شرایط معیشتی و امنیتی این کشور را با صدای بلند و پرجنجال در بوق کرنا کند، مردم به سمت وی روان شوند. این همان ترفند حساب شده تیم انتخاباتی لوکاشنکو بود، که خود زمانی رهایی جامعه از ان معضلات را وعده میداد، اینک معضل عمده همان جامعه شده است.
در سال 94 در انتخابات ریاست جمهوری بلاروس، لوکاشنکو از سوی برخی محافل مشخص روسیه با ابتکار ایجاد امنیت، ادغام در روسیه، حفظ ساختارهای اقتصاد شوروی با اکثریت ارای مردم رئیس جمهور شد. ایشان پس از بقدرت رسیدن، گروه های مافیایی و کانگسترهای خیابانی را که موجب خشم مردم نیز شده بودند با سرعت از میان برد، جامعه نفسی راحت کشید، امنیت در کل کشور برقرار شد. همین امر بر محبوبیت وی بیشتر افزود.
در زمینه اقتصاد اما، شعارها دگرگونه گشت. هیات حاکمه طرحی عجیب دال بر "اقتصاد مدل بلاروسی" که در جای خود نه سرمایه داری و نه سوسیالیستی بود، را جایگزین وعده حفظ ساختارهای اقتصاد شوروی کرد. این اقتصاد جهت سرپا نگاهداشتن کارخانه ها منابع هنگفتی که روسیه تامین مینمود، اختصاص داد. در زمینه کشاورزی نیز به سبک ساختار شوروی مزارع دولتی را بهمراه وامهای بی حساب تقویت نمود. اما ساختار در اساس تغییر نکرد بطوری که حتی در شرایط فعلی به روایت برخی آمارها تا 48 % فراورده های این صنعت بابت فقدان سیستم مدرن انبارداری از بین میرود. همچنین زمینهای کشاورزی قابل توجهی را به بخش خصوصی که روند واگذاری آن از پیش آغاز شده بود را تخصیص داد.
برای ورود بخش خصوصی به عرصه اقتصاد تمهیداتی صورت گرفت، این بخش در زمینه خدمات، تولیدات صنعتی، کشاورزی، دامداری نقش برجسته ای بدست اورد.
بلاروس یکی از مسیرهای اصلی انتقال لوله گاز و نفت روسیه به اروپا (دوستی ملل) نیز میباشد. در این گذرگاه سالانه بیش از 200 میلیون دلار عاید این کشور می گردد.
همزمان تا چندین سال پیش روسیه نفت و گاز خود را به قیمت بازار داخلی خود به بلاروس عرضه میکرد، که هر سال در زدوبندهای پشت پرده، با چند درصد افزایش قیمت هنوز نسبت به قیمت فروش به اکرائین بمراتب ارزانتر است. همین امر تاثیر بالایی در وضعیت اقتصادی کشور داشت، دولت این فراورده ها را ارزان می خرید و تقریبا به قیمت جهانی به مردم می فروخت.
همزمان با بسته شدن کازینو ها در روسیه، بلاروس بازار ازدست رفته، را در دست خود گرفت، مراکز بسیاری در شهرهای گوناگون بلاروس بازگشایی شد. بیزنس کازینو در بلاروس گسترش بی سابقه ای بدست اورد، در این زمینه رقابت بسیار شدید شده است، که منبع درامدی برای بلاروس شده است.
رویکرد سیاسی
لوکاشنکو پس از دو دوره پیروزی چشمگیر در انتخابات جهت حفظ خود بر این جایگاه، تغییراتی در قانون اساسی ایجاد، ریاست جمهوری برای یک فرد را نامحدود نمود. این امر تا دوره اخیر با همه زدوبندهای پشت پرده، واکنش گسترده مردمی را در پی نداشت، همزمان جامعه نیز رویکرد رواداری را در پیش گرفته بود، و بخش اعظم بازنشستگان حامی وی در انتخابات بودند. با اینهمه تضییقاتی در برابر مخالفان اندک صورت می گرفت، تقلب در انتخابات در بسیاری موارد جایگاهی محکم و با ثبات یافته بود.
این بار، اما ماشین رأی سازی در بلاروس دچار اختلال شد. قریب به 80% واجدین شرایط در برابر لوکاشنکو قرار گرفتند.
بازی موش و گربه با سناریوی بلاروسی زمانی شروع شد، که محبوبیت ویکتور باباریکو از مرزهای انتظار لوکاشنکو گذشت، خطر شکست مفتضاحانه در برابر چشمانش نشست. دستگاه با پرونده سازی های بی پشتوانه و واهی کاندید نامبرده را بازداشت نمود، که تا به این لحظه هنوز در بازداشت به سر میبرد و خطر زندان طولانی مدت نیز وی را تهدید مینماید. همزمان روند بازداشتها شامل همه نامزدها شد، برخی نیز با جعل خواندن امضاهای گردآوری شده جهت کاندیدا شدن، در همان آغاز استارت مردود شدند.
همچنین باید یادآور شد، که در حدود سی سال گذشته در بیشتر فضای پساشوروی، کسانی که به ریاست جمهوری رسیده اند، پیوسته تلاش داشته تا زمان مرگ خود بسان پادشاهان گذشته بر مسند شاهی بمانند. این امر در روسیه نیز با صفر کردن دوره ریاست جمهوری پوتین بوضوح بنمایش گذاشته شد. این امر یکی از دلایل عمده عدم درک دمکراسی ولو سرمایه دارانه، این بخش از سرمایه داری است، که در ویرانه سرای اضمحلال شوروی به سنت تبدیل شده است.
عواقب اقتصادی و سیاسی "اقتصاد مدل بلاروسی"
اینکه غرب در امور بلاروس دخالت مینماید، منطق سرمایه داری است. اگر دخالت نمیکرد، شک و "رشک" برانگیز میبود. اما غرب بر پایه مساله ااقتصادی و سیاسی در بلاروس دخالت دارد!. آیا این مساله از کرات دیگر به بلاروس امده اند؟، یا اینکه زمینه عینی و مادی دارند. آیا دلیل در ناکارامدی اقتصاد انگلی و حرکات پرجنجال و پوپولیستی رئیس جمهور نیست؟. مگر نه اینکه ایشان در جهت حفظ قدرت خود دست به دامن امریکا (پمپئو) شد؟. مگر نه اینکه همین چندی پیش بهمراه ولیعهد خود (جهت زدوبند علیه روسیه) به اروپا سفر کرد. چه در این سفر گذشت که غرب با ایشان زبان مشترک نیافت؟. در آغاز انتخابات وی دائما از خطر دخالت روسیه به این کشور شکایت داشت، حتی گویا لشکر به مرزهای روسیه فرستاد، اما ناگاه ورق برگشت، همان لشکر اینبار به مرزهای لهستان و ... گسیل شدند. در تنهایت میتوان گفت که هیات حاکمه در اینجا نیز همانند رژیم ولایی در پی دشمن است.
وضعیت صنایع ماشین سازی در بلاوس
ماز: تعداد کارگر 599 15 تن، سود سال 2018 به روبل 81 میلیون، سال 2019 به روبل 0.033 میلیون. افت در سود سال 20219 نیاز به توضیح ندارد.
بیلاز: تعداد کارگر 107 11 تن. سود سال 2017 - 171 میلیون یورو، سال 2018 -139 میلیون یورو
کارخانه تراکتورسازی : تعداد کارگر، 753 15 تن، سود سال 2018 - 47 1 میلیارد روبل سود سال 2019 – 100 میلیون روبل.
کارخانه لاستیک سازی ( بل شینا) تعداد کارگر 378 9 تن، سود سال 2017 – 156 میلیون روبل و سال 2018- 141 میلیون روبل
همانطور که در آمار مشاهده می کنید، در این چهار کارخانه بزرگ که کمی بیش از 51 هزار تن کارگر را در برمیگیرد، از سال 2017 به این سو، دچار کاهش سود اند.
روند فوق در تمامی امور اقتصادی بلاروس شروع شده، بزودی و در صورت امتداد همین سیاست، پاهای اقتصاد چنان بلند و محکوم میشود، که خیابانها را در هم کوبد.
کاهش سود کارخانه ها و آغاز فروپاشی اقتصادی اصلی ترین دلیل اعتصابات کارگری است، که نشریات ایرانی عامدانه انرا نادیده می گیرند.
مهاجرت های کارگری:
به نقل از tut.by - 1.5 میلیون تن بلاروس در خارج از کشوربه کار مشغول میباشند. از این تعداد 1 میلیون در روسیه و 500 هزار در سایر کشورها از جمله در لهستان، لیتوا، کازاخستان، امریکا و نروژ و فنلاند کار میکنند. همچنین نقل از نیوزویک پلسکا، از سالهای اخیر تعداد کارگران بلاروسی در لهستان روبه افزایش داشته است.
این درحالی است که جمعیت بلاروس 9.4 میلیون تن است، که اگر بازنشستگان و کودکان و نوجوانان را جدا کنیم، آمار بدست امده، در زمینه فرار جهت کاربه خارج رقم بیش از 30 % را شامل می شود. این درصد بالا چه چیزی را میرساند؟. آیا همین دال بر تلاشی اقتصاد کشور نیست؟. ایا این امر گویای وجود مردم در خیابانها و عدم میل به زندگی در این نظم موجود را توضیح نمیدهد؟. مردم حتی نان، شیر و گوشت... روزانه را در بیشتر موارد با کارتهای اعتباری میخرند. بنظر می رسد خرید با کارت اعتباری و پرداخت بهره بابت استفاده از آن در جهان بی سابقه باشد. اما در بلاروس به امری رایج تبدیل شده است.
اگر درصد بیکاری که طبق اخبار غیر رسمی مرز 10% است، را به سی درصد فوق اضافه کنیم، وضعیت کشور خطرناکتر از آن چیزی است که در پندار می گنجد.
تقسیم "عادلانه فقر" در بلاروس یکی از دلایل مهاجرت متخصصین بلاروس به خارج میباشد. در چنین شرایطی معنای تصویب مالیات بر بیکاری مفهوم میشود.
درمان رایگان به چه معناست؟
امروزه سخن از درمان رایگان گفتن، بنظر میرسد سخنی است کزاف و بیهوده، همه کشورهای پیشرفته و حتی در ایران اسلامی نیز درمان در سیستم بیمه رایگان است. البته در این دسته کشورها دارو نیز در غالب همان بیمه از کمترین هزینه برخوردار است، چیزی که در بلاروس با قیمتی گزاف بفروش میرسد. درمان رایگان در بلاروس از طریق مالیاتهای مستقیم و غیر مستقیم منجمله قیمت بالای دارو تامین میگردد، که عامدانه از دیده ها پنهان نگهداشته میشود. در هر ماه به مبلغ 35% دستمزد، حقوق بگیران به صندوق مزایای اجتماعی از سوی شرکت (کارفرما) و 14% از دستمزد شخص تحت عنوان انواع مالیات ها به حساب دولت واریز می گردد.
آموزش و پرورش رایگان چگونه است؟
در بسیاری کشورهای جهان اموزش و پرورش تا دانشگاه رایگان و الزامی است. بلاروس نیز از این قایده استثناء نیست، اما به بهانه های گوناگون از والدین مبالغی را دال بر تعمیر ... وصول می نمایند. دانشگاه های بلاروس در سال تنها بهترین دانشجویان را رایگان میپذیرند و قریب به اتفاق دانشگاه های پولی میباشند. بنابراین، تبلیغ اموزش پرورش رایگان در بلاروس نادرست است، اینجا نیز بسان سایر کشورها عمل می نماید.
حقوق بازنشستگان
بازنشستگی در بلاروس را باید فاجعه دوران سالمندی نامید. اگر کمک فرزندان و یا اجاره دادن آپارتمان و یا دستفروشی در خیابان، یا اصرار بر ماندن و ادامه دادن کار در سن پس از 60 سالگی را از یک سالمند بلاروسی بگیرند، او بدون تردید با یک سرما خوردگی ساده راهی گورستان خواهد شد. گرانی مایحتاج جهت بقاء و یا تامین کالری مورد نیاز براحتی دوبرابر حقوق بازنشستگی فرد، که در بهترین حالت 300- 400 روبل است، کفاف زندگی وی را نمی دهد، همزمان شارژ آپاتمان در بهترین شرایط نزدیک به 100-150 روبل است. اگر مبالغ خرید دارو را هم از این رقم کسر کنیم، برای مایحتاج روزانه چیزی نخواهد ماند.
سیاستهای ضد خارجی
از آغاز تشکیل دولت لوکاشنکو در بلاروس وضعیت خارجیان ساکن در این کشور رو به وخامت گذاشت، کلیه پناهندگان، جایگاه پناهندگی خود را ازدست داده، به ساکنان معمولی در بلاروس تبدیل شدند. سیاست دولت در همین جا خاتمه نیافت، فشارها بیشتر شد، بطوری که در صورت 5 بار تخلف در رانندگی می تواند به قیمت دپورت ان خارجی تمام شود. در اداره جات نیز وضع بهتر این این نیست، روابط و برخوردها با خارجیان بمراتب بدتر از کشورهایی است، که نسبت به خارجیان رویکردی سخت دارند.
باید اقرار کرد که سیاست مداران غربی و عوامل ناتو به حمایت از معترضین روی اورده، نشریات فارسی زبان نیز از این امر به اندازه کافی ذینفع شده اند. اما در این میان یک موضوع عامدانه از سوی همه این نشریات و آرا نادیده گرفته شده است، که چه اتفاقی افتاد اینبار این انتخابات در خیابانها به خون کشیده شد، چرا و برپایه کدام منطق سیاسی و کارکرد اقتصادی بهانه به دست غرب افتاد؟، علل بی اعتنایی مردم به لوکاشنکو در کجاست؟، چرا مردم پس از 26 سال تحمل وی اینبار قاطعانه در برابر وی ایستاند؟ هیچ یک از این نشریات اشاره به این عوامل نکرده و نمیکنند!
در اخر باید پرسید که مردم بلاروس چه می خواهند؟. پاسخ هنوز روشن نیست، تنها خواسته مردم، واگذاری قدرت از این حکومت و انتقال آن است، این امر در نظر مردم باید با تغییر قانون اساسی، حذف نامحدود بودن پست ریاست جمهوری و برگزاری انتخابات آزاد مجلس و انتخاب آزاد ریاست جمهوری همراه باشد.
مردم در این میان از هیچ حزب و سازمان رهبری کننده ای برخوردار نیستند. این اعتراضات توسط گروه های ابتکاری صورت می گیرد. نقش و تاثیر سیاست دولت های غربی تا کجا موثر است، هنوز نمی توان حکمی قطعی صادر کرد. انچه که معلوم است، اعتراضات مردم است و مهم همیشه و همه جا خواست مردم است، اکثریتی که خواهان تغییر میباشند. این تغییر در تعبیر خود در این گام نخست، گذر از اولیگارشی حاکم است.
با سپاس ویژه از دوستان ساکن در بلاروس که در تهیه اطلاعات و آمار و ارقام مرا یاری داده اند.
افزودن دیدگاه جدید