در گفتگوی تازه ای با رضا علیجانی در تلویزیون رنگین کمان با گردانندگی کوروش پارسا ضمن اشاره به اعدام وحشیانه روح االله زم و ضرورت افزایش فشار بین المللی در برجسته کردن مسئله نقش حقوق بشر در مذاکرات با حکومت ایران، به دوگانه اصلاحات یا انقلاب در ایران پرداختیم. چکیده سخنان من از این قرار بود:
۱- تجربه نظام جمهوری اسلامی در طی چهل سال نشان میدهد که از هیچ ظرفیتی برای اصلاح پذیری برخوردار نیست و پافشاری بر اصلاح طلبی بیشتر به کار استمرار نظام می آید تا اصلاح یا تغییر آن.
۲- در عین حال انقلاب سال 57 ایران، آخرین نمونه انقلاب های کلاسیک جهان بود. پس از آن سیر تحولات در آفریقای جنوبی، کشورهای اروپای شرقی، نیکاراگوئه، شیلی و... نشان داد که به جای انقلاب های کلاسیک و قهری، رویکرد سومی که آنرا تحول طلبی می نامیم، به الگوی نوینی در تحولات جهان امروز بدل شده است.
۳- با این همه پایه های نظری تحول طلبی که گاه "انقلاب اصلاح گرایانه" یا "اصلاحات انقلابی" خوانده شده نخستین بار توسط اندیشمندانی همچون آندره گرز و دارندورف در تمایز از ناکارایی اصلاحات و "انقلاب معجره گر" و پی ریزی راه سوم در حل تضادهای اجتماعی شکل گرفت. سپس سبزها نیز از مفهوم "انقلاب ملکولی" نام بردند.
۴-شیوه تحول در هیچ جامعه ای را نمی توان مطلق کرد. از اصلاح پذیری هرجا که میسر باشد، باید استقبال کرد. انقلاب هم معمولا در جایی روی می دهد که راه اصلاحات یکسره بسته می شود. با این همه این که از میان انقلاب های کلاسیک، اصلاح طلبی یا "تحول طلبی" کدامیک مدل مطلوب تر یا عملی تر تغییرات اجتماعی است، در گرو بررسی کنتکست و شرایط هر جامعه ای است و نمی توان درباره آن حکمی کلی صادر کرد.
٥ - با اینهمه گفتمان تحول طلبی تنها برخاسته از "عقل عملی" یا پراگماتیستی نیست، بلکه همچون گفتمانی نظری برخاسته از پساساختارگرایی است. رویکردی متمایز از نظریه های کلاسیک مارکسیستی که معمولا با خوانشی جبرگرایانه از ساختارها و تاکید بر آشتی ناپذیری تضادهای اجتماعی، نقش اثرگذاری متقابل کنشگران متصاد بر یکدیگر در تحول را دستکم می گیرد. همزمان نظریه تحول طلبی از نظریه فاعل های اجتماعی که با نگاهی خرد تنها به تحولات روزمره و تدریجی چشم دوخته متمایز است. نظریه تحول طابی با درهم آمیختن ساختار وعامل، چالش و سازش، خرد وکلان، اصلاحات ساختاری و انقلابی، ستنز و رویکرد سومی را نوید می دهد که بیشتر در پی نوعی "انقلاب نرم" و مسالمت آمیز است. نوعی از رویکردی که با توجه به توازن قوا درپی (به قول گرامشی) نبردها و فتح های موضعی است تا با برهم خوردن توازن، وارد نبردی استراتژیک برای تغییر ساختارها و نظام شود.
۶- گفتمان تحول طلبی در ایران با پشت سر گذراندن تجربه مدل انقلاب های کلاسیک در 57 (که با منتهی شدن به استبدادی جدید، نگرانی های ضدآرمانی را فراگیر کرد) و با شکست تجربه چند دهه گفتمان اصلاحات، بیش از هرزمان دیگر از زمینه پذیرش اجتماعی برخوردار است. خیزش های دی 96 و آبان 98 که به شدت سرکوب شد، نه تنها تیر خلاص بر گفتمان اصلاح طلبی زد، بلکه با قوت گیری هرچه بیشتر اصول گرایان در حاکمیت و به حاشیه رانده شدن اصلاح طلبان، سیطره سیاسی این گفتمان را برچید. امری که زمینه گسترش گفتمان تحول طلبی را بیش از پیش فراهم کرد.
۷- با شکست سیاست تهاجمی دستگاه ترامپ و سیاست های احتمالی معتدل تر از سوی آمریکا در دوران بایدن، گفتمان های متکی بر "رژیم چنج"، میلیتاریستی و خشونت بار که در چهار سال گذشته در ایران قوت گرفته بودند کمرنگ تر می شودند. امری که بخت استقبال از گفتمان تحول طلبی را دوباره افزایش میدهند.
٨ - وجه تمایز اصلی گفتمان تحول طلبی با اصلاح طلبی در تاکید آن بر ضرورت ساختارشکنی و گذار از نظام استبداد دینی در ایران است. وجه تمایز اصلی آن با گفتمان انقلابی (کلاسیک) در عدم باور به مفهوم "مجعزه گری" انقلاب و درهم شکستن کامل ماشین دولتی و تبلیغ گذار خشونت پرهیز و مسالمت آمیز برای جلوگیری از خطر جنگ داخلی و ازهم پاشیدن شیرازه جامعه است. هم از این رو در کنار تبلیغ مطالبات روزمره ای همچون آزادی زندانیان سیاسی، آزادی بیان و تشکل و احزاب، طرح مطالباتی همچون انتخابات آزاد، تغییر قانون اساسی، تشکیل مجلس موسسان و التزام به موازین جهانی حقوق بشر، تبعیض ستیزی و سکولاریسم و "گذار مسالمت آمیز، شالوده این گفتمان است.
۹ - ا این همه گسترش خشونت دولتی و شدت یافتن تضادهای اجتماعی در ایران، خطر قطبی شدن هرچه بیشتر و تقویت گفتمان قهر در جامعه را افزایش می دهد. در صورت تداوم این وضعیت نمی توان احتمال برامد گفتمان قهری در جامعه را دستکم گرفت.
۱۰- تاکید گفتمان تحول طلبی بر خشونت پرهیزی همچون راه حلی مدرن، دمکراتیک و کم هزینه برای کاستن از مخاطرات تحمیل قهر به جامعه و تلاش برای دست یابی به گسترده ترین همگرایی ملی است. دینامیسم تحول جامعه اما همواره برپایه میزان مطلوبیت گفتمان های سیاسی شکل نمی گیرد. هم از این رو اگر هم به مبارزات مردم خشونتی دفاعی تحمیل شود، مسئولیت مستقیم و اصلی آن برعهده نظام است.
این گفتگورا میتوان در لینک زیر مشاهده کرد.
دیدگاهها
درجوامع پیشترفته سرمایه داری…
درجوامع پیشترفته سرمایه داری تحول خواهی راهی جبری بسوی سوسیالیزم است وعملا ممکن .امادرجامعه ایران به لحاظ بافت مادی جامعه وبرامدآن فرهنگ جامعه هنوزکامل نشده است . به ساده ترین شکل که بخواهم توضیح دهم هنوزهئت های سینه زنی ودیگهای شله نشان ازتفکرات فئودالی داردوهیچوقت سرمایه دارپولش رادراین راه خرج نمی کند.خودحکومت تفکراتش درهمان جامعه فئودالی است علیرغم اینکه قوانین سرمایه داری چنان شلاق برصورتش میکوبدکه تنهامیتواندپیچ وتاب بخوردبدون هیچ عکسالعملی (ملیاردهابرای هلال شیعی خرج کرددرعرض چندماهتمام تلاشش باخاک یکسان شد.رابطه اش باترکیه کاملابادیدفئودالی بودولی این ترکیه بودکه همه راباپول سنجید.ترورهایی که به همین سادگی صورت میگیردهم تفاوت همین دودیدگاه است )این رژیم محکوم به نابودی است ولی بعدآن فقط به درجه آگاهی مردم بستگی داردچراکه پایه های مادی سرمایه داری چیزی تقریبا درحدصفراست .وفرهنگ مردم هم چیزی درهمان حدود(ازقوانین نظام سرمایه).حال بایددیدامکان جهش هست یانه که تمامابرمیگرددبه نفوذچپ واندیشه هایش .
افزودن دیدگاه جدید