رفتن به محتوای اصلی

اقتصاد شراکتی، آیندۀ مشاغل و "پساسرمایه داری" بخش چهاردهم

اقتصاد شراکتی، آیندۀ مشاغل و "پساسرمایه داری" بخش چهاردهم

امواج بلند" سرمایه داری

جهان مدرن امروزی سیستم ناقصی به نظر می رسد: پیچیده، آشوبزده (chaotic) و پرتناقض. ما از یک طرف شاهد وفور ثروت و عالیترین پیشرفتهای علمی و فنی در اطراف مان هستیم و از طرف دیگر شاهد رشد نابرابری و یک اقتصاد دائماً بحرانی.

پائول میسون، ویراستار اقتصادی شبکه 4 بریتانیا، می کوشد این تضادها را در کتاب جدید خود، پساسرمایه داری، تحلیل کند. چنان که از عنوان کتاب پیداست، پساسرمایه داری تحلیلی خواندنی است از نیروهای محرک سرمایه داری در دوران شکوفائی آن – دوران رقابت، مالکیت خصوصی، و تعقیب سود، که امروزه به سد سدیدی در برابر پیشرفت اجتماعی و علمی تبدیل شده است. سؤال مرکزی مطرح در کتاب این است: "اکنون چه نوع سیستمی مورد نیاز است تا جامعه و انسانیت بتوانند به جلو گام بردارند؟"


مشکل شما سرمایه داری است

برجسته ترین امتیاز کتاب این است که تهدیدهای گوناگون سرمایه داری پرجلوۀ قرن 21 را به هم گره می زند تا توضیح دهد چگونه تکنولوژی، اقتصاد، و مبارزۀ طبقاتی در تعامل با یکدیگر عمل می کنند. میسون با وام گرفتن از تئوری "امواج بلند" در بارۀ تکامل سرمایه داری، که بدواً توسط اقتصاددان شوروی، کوندراتیف، مطرح شد، استدلال می کند که دوره های متواتر و کوتاه رونق و بحران که مدام با حرکت سرمایه داری همراه اند، توسط دوره ها – یا امواج – بلندتری پوشانده می شوند. شاخص این دوره های بلندتر اختراع و بسط تکنولوژیهای کلیدی و نیز اختراع و بسط تکنیکهای مدیریت تولید است، مانند ماشین بخار، راه آهن و تلگراف، برق، تلفن، اتوماسیون، پلاستیک، هواپیما، نیمه هادیها، انرژی هسته ای، ... و اکنون اینترنت و تکنولوژی اطلاعات.

در حالی که میسون با تشریح سرمایه داری، به عنوان یک سری دوره های سیکلیک، تصویر نسبتاً شماتیکی از تاریخ به دست می دهد، اما در تمایز با کوندراتیف، برای توضیح علل بروز نقاط عطف در امواج بلند سرمایه داری تحلیل ماتریالیستی محکمتری نسبت به واضع این تئوری ارائه می دهد.

در حالی که کوندراتیف تئوری "امواج بلند"ش را به طرزی فوق العاده مکانیکی و دترمینیستی – و در واقع به لحاظ فلسفی ایدئالیستی – عرضه کرد، که در آن رشته پیوند سرمایه داری مقدمتاً امری تکنیکی دیده می شد،شامل نوآوریهای فنی که موجب بهبود کمّی تولید می شوند، میسون گامی پیشتر می نهد و می پرسد: "کدام شرایط نقش مقدم را در جاافتادن این تکنیکها در جامعه به عهده داشته اند؟"

به نظر میسون، کلید فهم روند پیدایش و تکامل این تکن.ل.ژیهای تاریخاً انقلابی در مبارزۀ طبقاتی نهفته است. او می استدلال می کند که در دویست سال دورۀ شکوفائی سرمایه داری، چیزی که پیشاپیش همۀ این نقاط عطف حرکت می کرده است، مبارزۀ حاد طبقۀ کارگر، مقابله با کوششهای بورژوازی برای تقلیل دستمزد کارگران و تضعیف موقعیت آنان بوده است. او ادعا می کند که همانا این مقاومت توده ای بوده است، که انگیزۀ اصلی سرمایه داریان برای سرمایه گذاری معتنابه در تکنولوژیهای نو را شکل می داده است، تا از این طریق تولیدوری را افزایش دهند و توأماً هم از سود بیشتر برخوردار شوند و هم بتوانند به مطالبۀ اجتناب ناپذیر کارگران برای افزایش سطح دستمزدها پاسخ دهند.

میسون می نویسد:

اگر طبقۀ کارگر قادر باشد مانع از تقلیل دستمزدها و تهاجم سرمایه داران به سیستم رفاهی شود، آن گاه مخترعان مجبور خواهند شد به دنبال تکنولوژیها و مدلهای کسب و کار جدیدی برآیند که می توانند دینامیسم مبتنی بر دستمزدهای بالاتر را از طریق افزایش کارآئی و نه تشدید استثمار، تحقق بخشند.

... مقاومت طبقۀ کارگر می تواند از نظر تکنولوژیکی مترقی باشد: این مقاومت موجب می شود الگوی جدیدی از تولیدوری و مصرف در سطح بالاتری ظهور کند؛ "زنان و مردان دوره های نوین" را وامی دارد به ارائۀ فرم دیگری از سرمایه داری که کارائی بیشتر و توان افزایش دستمزدهای واقعی را دارد، معتهد شوند و چنین فرمی را بیابند.

امواج بلند محصول صرف تکنولوژی و اقتصاد نیستند، سومین قوۀ محرکۀ این امواج مبارزۀ طبقاتی است. در این چارچوب تئوری اصلی مارکس در بارۀ بحرانهای سرمایه داری، شناخت به مراتب بهتری [در بارۀ نوآوریهای فنی] نسبت به تئوری کوندراتیف به دست می دهد.

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید