گفتند شاه رفت، چقدر خوشحال شدیم؛ به خیابانها ریختیم و با شور و شوق فریاد کردیم شاه رفت!
شیرینی پخش کردیم؛ هورا کشیدم و کوشش کردیم همه با هم باشیم؛ با مذهبی ها شعار دادیم زیرا خمینی پیام داده بود «همه باهم»!
با این که مذهبی نبودیم با مذهبی ها همکاری می کردیم؛ شب ها به همراه مذهبی ها در محله و خیابان ها کشیک می دادیم تا شعار «همه با هم» را رعایت کرده باشیم!
خمینی آمد!
شعار مذهبی ها شد: «حزب فقط حزباله، رهبر فقط روح اله».
میتینگها ی ما را با قلدری به همریختند؛ دخترها و زن ها را کتک زدند؛ فحاشی کردند و به زندانهای شان بردند؛ رهبرحزب توده را، که در نشریه حزب توده بسیار نرم، ملایم و با احترام از خمینی نام میبرد، دستگیر کردند و به زندان بردند. نشریه حزب توده نوشت «تهمتن در تبعید»! بدین معنی که قهرمان هرگز تسلیم نمیشود؛ چندی بعد از دستگیری؛ کیانوری در صفحه تلویزیون دیده شد! زار و ناتوان به ثناگویی امام خمینی پرداخت؛
باور کردنی نبود؛ به حال و روز آن پیرمرد گریستم!
از آن پس سران سازمانهای سیاسی مخفی و یا گریختند و برخی نیز دستگیر شدند!
زندانها مملو از زنان و مردان زیادی از سازمانهای سیاسی شد!
لاجوردی برای نابود کردن نیروهایهای سیاسی مخالف رژین، مذهبی و غیر مذهبی، از خمینی اختیار تام گرفت؛ با شکنجههای غیر انسانی و باور ناپذیر، آنها را واداربه توبه و یا نابود میکرد؛
لاجوردی برای دخترهای دستگیر شده، گورهای خاصی را در زندان تعبیه کرده بود؛ او آنها را در آن گورها قرار میداد تا توبه کنند و نماز بگذارند! و بعد از نماز، هرکدام به گور خودبروند.
تعداد زیادی از این دختران روانی و یا نابود شدند.
یک تن از این دخترها از بستگان نزدیک ماست. ....
افزودن دیدگاه جدید