٢١ فوریە روز جهانی زبان مادری است. این روز جهانی امروز از سوی سازمان ملل متحد برگزیدە شدە ، و گرامی و بزرگداشت این روز و زبان مادری یکی از گامهایی است کە میتواند و باید در زمینە بە رسمیت شناساندن برابر حقوقی شهروندان سراسر جهان از نگاه هویت و زبانی برداشتە شود.
این امر بویژە در کشورهایی کە فراملیتی هستند و در چالش با تنش های ملی و قومی از یکسو و آموزش کودکان بە زبان مادری برای درکی آسان و گویاتر از مفاهیم پیچیدە از سویی دیگر جایگاه ویژە ای دارد. بر بستر این ویژگیهاست کە یک جامعە مدرن و دمکراتیک با آموزە های نوین پداگوژیک میتواند راه کارهای مناسبی همچون امکان آموزش بە زبان مادری را بعنوان یکی از پارامترهای مناسب انتقال آسانتر دادەهای ارزندە دمکراتیک، اجتماعتی ، تربیتی ونهایتا درک و برداشتی درست از این مفاهیم را فراهم نماید.
ازاین نگاه، جامعە میتواند بە جای پسرفت و تنشها و سرکوبهای قومی، نژادی و آیینی، همراهی داوطلبانە ملل و اقلیتهای ملی مذهبی را با آرمان همزیستی مسالمت آمیز کە در سمت و سوی ایجاد رفاه و پیشرفت اجتماعی است را در کنار هم داشتە باشد.
کودک نازادە همیشە با صدای مادر و زبانش از همان آغاز دوران بارداری آشنا و همراه است. او با این زبان کە نزدیکترین، آرامش بخشترین و قابل فهم ترین زبان برای اوست اخت گرفتە و با آن رشد میکند. در پروسە پیدایش جنین، فاکتورهای ژنتیکی (انتسابی) بسیاری، همچون خود ژن و برتری و پستری آنها در تکامل، پیشرفت و پسرفت جنین درون شکم مادر رل بارزی دارند. اما زبان مادری بە عنوان یک عامل و ابزار غیر ژنیتیکی و محیطی (اکتسابی) سرچشمە و آغاز آموختن، آموزش و شناخت یک کودک از جهان پیرامون خود است کە از همان روزهای نخست تکوین جنینی با صدا وگفتار مادر و گاها پدر آغاز میگردد.
برای او یادگیری و درک مفاهیم بە این زبان بسیار آسانتر و گیراتر است. این همان زبانی است کە مادر با آن میخندد، میگرید، غمها و شادیهایش را بیان میکند، از درد فریاد میزند و با آن خود را ارامش دادە و با کودک درونش گفت و گو میکند.
مادر نە بعنوان یک پدیدە بیولوژیک، بلکە بعنوان نزدیکترین موجود و امنترین جایگاه برای کودک درون رحم، از اهمیت ویژەای در تکوین رفتارها وشخصیت اجتماعی بر آمدە از محیط بیرون برخوردار است. در این چارچوب هم خون بودن با مادر یا پدر در درجە دوم اهمیت قرار میگیرد.
امروز در جهان پیشرفتە بسیار مادرانی هستند کە بە دلیل نازایی، تخم و جنین را از مادر و پدر دیگری در درون خود کاشت میدهند و کودک بە غیراز وابسگتیهای ژنی از مادر و پدر ژنتیک و ناشناختە خود چیز مشترک دیگری با آنها ندارد. او همە موارد اکتسابی و از جملە زبان مادری را از مادر حاملش میآموزد. اگر مادر ناشناس و ژنتیکی کودک زبانش فارسی و یا کردی و ترکی،و ... بودە، دیگردر شرایط قید شدە در بالا، الزاماً این زبانها زبان مادری وی نبودە و تنها آن گویش مادر حاملش، زبان مادریش خواهد بود.
دراین پروسە اکتسابی و رشد است کە وابستگی و پیوندهای کودک با مادر حامل او، روز بروز ژرفتر و بیشتر میشود. و البتە این ویژگی در زمینەهای فرهنگی و دین و آیین نیز کاملا صدق میکند. اینکە اسپرم و اسپرماتازویتهایی کە این جنین را از آغاز بوجود آوردەاند، داری چە دین و آیینی و فرهنگی بودەاند، دیگر در کودک نهادە شدە در رحم مادر دیگری نقش و تاثیری نخواهند داشت. پس بدینترتیب میتوانیم ر خلاف برداشتهای غیر علمی، نتیجە بگیریم کە فرهنگ، دین و باور و خدا پرست بودن یا نبودن، پدیدەای نە مادرزادی یا ژنتیک، بلکە اکتسابی از محیط است. هر چە محیط بیرون ملایم ، آرام ، بدون خشونتر و کمتراز فشارهای روحی و روانی و اجتماعی متاثر باشد، رشد کودک نیز مناسبتر و متعادلتر خواهد شد.
مادر با کودک خود سخن میگوید و آنچە را کە میبیند، میشنود، و بر او میگذرد را بە کودکش انتقال خواهد داد. آگاهی و شناخت مادر از محیط بیرون در این برخوردها بسیار حائز اهمیت است.
اما در آیندە
در عصر سفر بە سیارەها و کهکشانها در آیندە ای نە چندان دور، مادران حامل کودکان، از مادر بیولوژیک بودن بە مادر ماشینی دگرگون و تنها یک دستگاه رایانە سخنور به عنوان مادر حامل با همە ویژگیهای یک مادر، جایگزین خواهند شد کە گویش و زبان آن سامانە زبان مادری آنان خواهد بود.
افزودن دیدگاه جدید