کدام روز است که بی حضور زیبای زن چه در قامت مادر ،همسر ،دختر و خواهر در ذهن ودیده آغاز نشود ؟حضوری زیبا که توان زندگی ،توان کارکردن، توان دوست داشتن وعشق ورزیدن می دهد.هر صح که دریچه های ذهنم را می گشایم ده ها چهره زیبا ومهربان زنانی که در زندگیم حضور داشتند و دارند با ویژگی های خود ظاهر می شوند.
این زن که این چنین آراسته بعد از مرگ پدر، در تاریک روشن هوا به آرامی به زیر زمین خانه می خزد پشت دار قالی می نشیند گره بر تارو پود فرش می اندازد، دف می کوبد و به آرامی شعری زیر لب زمزمه می کند
"نخستین بار گفتش از کجائی؟
بگفت از دار ملک آشنائی
بگفت آن جا به صنعت در چه کوشند؟
بگفت اندوه خرند و جان فروشند
مادر من است زنی که هرگز از آن همه حوادث که بر زندگیش نازل شد نهراسید و پنجه در پنجه آن افکندوساخت زندگی را آنسان که شایسته بود.
صدای باز شدن در و خروج زنی بنام فاطمه خانم که به آرامی با بقچه ای در زیر بغل طول کوچه را طی می کند تا به هتل بیمه برسد و کار سنگین روزانه آغاز کند، از منظر چشمم می گذرد. این صفیه خاله جان است که دارد برای سه فقر بی خانمان که شب در تالار خانه جایشان داده صبحانه آماده می کند. منیر خانم سرگرم جابه جا کردن پدر و برادری است که هر دو دیر گاهی است در بستر بیماری اند. دارد زیر استکانی های برنجی را برای عروسی نمی دانم کدام خانه، صیقل می دهد.
این همسر من است زنی با ذهنی به زیبائی آواز یک پرنده ، به وسعت یک دشت بیکران که تمامی شب کودکان بیمار را ویزیت کرده به مادرنشان تسلی داده و حال اندک آرامشی، پلک بر هم نهادنی در همان بیمارستان لبریز ازکودکان بیمارتن به خواب سپرده . این دختر من است! چه سخت راه ها که همراه پدر و مادر طی نکرده است و حال سرگرم کار با کودکان است پا به پای کودکان می دود غم خواریشان می کند. او هرگز از این همه سختی که بر او وارد کردیم گلایه ای نکرده، مهربانتر از آن است که لب به شکوه بگشاید.
دریچه های بیشتری می گشایم بر حیات اجتماعی سرزمینی که زنان در تمامی طول تاریخ نقشی تعین کننده در آن داشتند. امروز در این سرمای تن سوز حکومت اسلامی زنان فعال ترین مبارزان سیاسی و اجتماعی اند .
زنی در سلول دور خود میچرخد؛ حال او سال هاست که برای دفاع از حقوق شهروندی هر شهروند ایرانی در مقام یک وکیل مبارزه می کند؛ نامش نسرین ستوده است. زنی دیگر بی هراس بر زمامداران، بر دستگاه قضا میتازد؛ زنی که جان بر سر دست نهاده رنج شکنجه و زندان به جان پذیرفته تا از حق مظلومی چون گوهر عشقی مادر ستاربهشتی دفاع کند. زنی که هر زمان سخن از آزادی و عدالت در میان است، بر سر ایمان خود می لرزد و بی مهابا در پیشاپیش دادخواهان قدم بر می دارد؛ نامش نرگس محمدی است .
دختری ریز نقش، اما مبارز دیرگاهی است پرچم مبارزه ای جانانه در تقابل با حکومت متحجر اسلامی بر افراشته و صد ها هزار زن ایرانی را الهام بخش گردیده است. زنی بنام مسیح علی نژاد کسی که جرئت ایستادن و بر داشتن حجاب، این پوشش بر آمده از ذهن های معیوب و متحجرحکومت اسلامی را به زنان می دهد ."روز دوشنبه موسی غضنفرآبادی، رئیس دادگاه انقلاب تهران، گفته بود که ارسال فیلم و عکس برای مسیح علینژاد جرم و مشمول ماده ۵۰۸ قانون مجازات اسلامی است این مقام گفته بود این افراد با یک تا ۱۰ سال مجازات زندان روبرو خواهندشد."
دفتر ذهنم را ورق می زنم ورق هائی مملو از نام وچهره ده ها زن که با شهامت در کشورم مبارزه ای سخت، تلخ و درد آور را به پیش می برند. مادرانی همراه تصویر های فرزندان کشته شده خود می گردند و مردم را داد خواهی فرا می خوانند. مادرانی خمیده پشت در میان گور های دسته جمعی خاوران می چرخند و فرزندان خود بنام می خوانند.
نهایت در چنین روزی در مقابل سه چهره زیبا با لبخندی به وسعت دشت های سرزمینم می ایستم. هر کدام با سبدی از گل های سپید با علم به جزای سنگین بر داشتن حجاب در ام القرای حکومت اسلامی، حجاب از سر گرفته و با شعر و سرود به مناسب هشتم مارس روز جهانی زن در حال دادن گل به زنان مسافر نشسته در کوپه اند. زنانی که دارند با چنگ و دندان از هستی و آینده مردمان این سرزمین دفاع می کنند.
"یاسمن آریانی»، «منیره عربشاهی» و «مژگان کشاورز» سه فعال مدنی و مخالف با حجاب اجباری اغتشاش در اذهان عمومی"بخوان پخش گل در مترو بمناسبت هشتم مارس" مجموعا به ۵۵ سال و شش ماه زندان محکوم شدهاند."چه سرزمین زیبا ،عجیب ودر عین حال با تاریخ تلخی است این سرزمین !
هشتم مارس روز جهانی زن مبارک باد.
افزودن دیدگاه جدید